رشد زبان و اختلالات گویایی از دیدگاه روانشناسی و روانپزشکی۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

رشد زبان و اختلالات گویایی از دیدگاه روانشناسی و روانپزشکی02122715886

رشد زبان و اختلالات گویایی

     مقدمه:

تفاوت بین انسان و حیوان در زمینه های مختلفی قابل مشاهده است . برتری خارق العاده انسان در فعالیتهای فکری گرفته تا استفاده از علائم نوشتاری برای برقراری ارتباط، تغییرات چشمگیر در شیوه زندگی و ابداع و خلاقیت در ساخت وسایل مختلف زندگی همگی نشانگر این است که انسان توانمندیهای بسیار بالایی در مقابل حیوان دارد.

انسان از راه های مختلف با همنوعان خود ارتباط برقرار می کند . یکی از مهمترین و در عین حال پیشرفته ترین روش ها استفاده از زبان و گفتار در بیان عقاید و نظرات خود است.انسان بخاطر توانایی استفاده از زبان و نیروی فکری توانست ضمن سازگاری با محیط بر طبیعت تسلط پیدا نمایدوحیوانات و سایر پدیده های طبیعی را به نفع خود مورد بهره برداری قرار دهد.

اگر چه انسان زبان را به عنوان وسیله ای برای رسیدن به اهداف یاد می گیرد ، اما این وسیله آنقدر مهم است که در بسیاری از جاها خود به عنوان هدف قرار می گیرد. زبان در زندگی انسان و ارتباط اجتماعی بسیار مهم است و با استفاده از آن بسیاری از اهداف براحتی بدست می آید و زندگی اجتماعی  آسان می شود.

رشد زبان

اگرچه انسان از زبان به عنوان وسیله ا ی برای رسیدن به اهداف یاد می گیرد اما این وسیله آنقدر مهم است که جای جایی خود به عنوان هدف قرار می گیرد

زبان در زندگی انسان و ارتیاط اجتماعی بسیار مهم است و با استفاده از آن بسیار ی از اهداف به راحتی بدست می آید و زندگی اجتماعی آسان می گردد . شعاری نژاد (۱۳۷۳-۳۴۲) وظایف اصلی زبان را چنین خلاصه می کند« زبان موجب ارتباط و تفاهم است ، وسیله تعبیرهای روانی و ذهنی است ،وسیله تحصیل و گسترش تجارب است ، وسیله تفکر می باشد و زبان وسیله سازگاری است »

در خصوص وظیفه اصلی زبان به وسیله تفکر اشاره شد . اما بعضی از روانشناسان از زاویه دیگر به این مسئله نگاه می کنند و اعتقاد دارند تفکر و رشد شناختی باعث رشد زبان شده و در این مورد مقدم است . این موضوع در بحث زبان و تفکر به آن پرداخته شد .

مراحل رشد زبان

کودکان با سرعت بسیار حیرت آور ی زبان را یاد می گیرند و در طول چند سال گنجینه لغات بسیاری را دارند . نکته بسیار مهم در رشد زبان این است که کودکان قبل از اینکه زبان باز کنند می توانند گفتار دیگران را درک کنند . بطور کلی تمامی کودکان در سراسر جهان مراحل زیر را در رشد زبان طی می کنند.

۱-    گریه و فریاد : کودکان در سالهای اول برای فهماندن منظور خود ناگزیر از گریه و فریاد استفاده می کنند . یعنی به نوعی با استفاده ازآن قصد برقراری ارتباط با دیگران دارند.

۲-    ادای صداهای نامشخص ( غان و غون کردن ) ۸-۴ ماهگی :

۳-    اولین کلمات قابل فهم ۱۸-۱۲ ماهگی :

۴-    ترکیبات دو کلمه ای  ۵/۱ تا ۲ سالگی :

۵-    روان صحبت می کنند ۵/۲ تا ۳ سالگی : جمله می سازند که از لحاظ دستوری کامل و درست است

۶-    آگاهی به قواعد دستوری ۴ تا ۵   ”     : جملات طولانی ترو پیچیده تری بیان می کنند . در گفتار شان به زمانهای فعلی و جمع کلمات توجه می کنند .

 

نظریه های رشد زبان

پیشرفت و رشد سریع زبان درکودکان چگونه قابل توجیه است ؟ چه عامل و یا عواملی باعث رشد زبان ( فراگیری زبان ) می شود ؟ آیا باید به مکانیزیهای فطری توجه شود یا عوامل و متغیرهای سطحی ؟ همه این سوالها و سوالهای مشابه در نظریه های رشد زبان پاسخ داده می شود د راین زمینه به طول کلی به بعضی از مهمترین نظریه های زبان اشاره می نما ئیم .

نظریه های رشد زبان را می توان به سه دسته تقسیم کرد:

۱- نظریه های یادگیری ۲-  نظریه های نهاد گرایی ۳- نظریه های شناختی 

نظریه های یادگیری:

در نظریه های یادگیری به دو دسته نظریه در مورد زبان بر می خوریم

الف ) نظریه رفتارگرائی ب) نظریه یادگیری اجتماعی

الف ) نظریه رفتارگرائی: اسکینر که نظریه یادگیری شرطی فعال را عنوان کرده است در مورد زبان همانند سایر واکنشها ی رفتاری معتقد است که زبان براثر همبستگی بین محرک و پاسخ و تقویت پاسخهای صحیح آموخته می شود. بدین ترتیب ابتدا کودکان اصواتی را به زبان می آورند بعضی از این اصوات توسط بزرگترها تقویت می شود و بعضی تقویت نمی شوددر نتیجه کلمات تقویت شده یاد گرفته می شود و کلمات تقویت نشده تضعیف و خاموش می شود .

بر اساس نظریه عامل موثر در رشد زبان تربیت است و نه طبیعت . نظریه یادگیری تا حدود زیادی بیشتر به تبیین عملکرد زبان می پردازد . تا توانشهای زیر بنایی درک زبان .

ب) نظریه یادگیری اجتماعی : آلبرت بندورا که نظریه یادگیری اجتماعی را بنا گذاشته است می گوید که بیشتر یادگیری های کودک از راه مشاهده رفتار بزرگترها و تقلید طرحهای رفتاری آنها صورت  می پذیرد و برای یادگیری در بسیاری از موارد تقویت لازم نیست . در مورد یادگیری زبان نیز کودک به زبانی که در اطراف او توسط بزرگترها به کار می رود توجه می کند و گوش می دهد و آنچه را که شنیده است تقلید می کند و از این راه می آموزد بنابراین نظریه به تاثیر مشاهده ، سرمشق گیری و تقلید در فراگیری زبان تاکید می شود.

۲- نظریه های نهاد گرایی : دیدگاه نهاد گرایانه فراگیری زبان بر عوامل تعیین کننده فطری و زیست شناختی زبان تاکید دارد یعنی بر تاثیر طبیعت به جای تربیت . نوآم چامسکی که یکی از رهبران طرفدار این نظریه بود معتقد است انسانها سیستمی درونی و از پیش تنظیم شده به نام دستگاه فراگیری زبان دارند که کودک را قادر به پردازش زبان و ساختن قواعد می نماید و از آن طریق گفتار دستوری مناسب را    می فهمد و ایجاد می کند .

چامسکی می گوید از آنجایی که روندتولید آوار دارای نظم است ( غن و غون – اولین کلمه – ترکیبات دو کلمه ای – قواعد دستوری ) بیانگر روابط معنا یی ای است که بین فرهنگها مشترک است . و براساس همین موضوع مکانیزم زبان فطری است بعضی دیگر از طرفداران نهادگرایی بر اساس وجود دوره حساس در دوره رشد اعتقاد به مکانیزم فطری زبان دارند. ( در این دوره انتظار می رود که فراگیری زبان به طور عادی پیش برود ولی خارج از این دوران فراگیری زبان اگر نگوییم غیر ممکن ، دشوار است )

۳- نظریه های شناختی : نظریه های شناختی زبان اگر چه اعتقادی به وجود مکانیزم فطری خاص برای فراگیری زبان ندارند اما در عین حال از نطریه نهادگرایی دفاع می کنند۰ کودکان فعال و سازنده هستندو به استعدادهای شناختی خاص ، استعداد پردازش اطلاعات که فطری هستند بستگی دارد .

براساس نظریه رشد شناختی پیاژه ، رشد شناختی فراگیری زبان را هدایت می کند . و تا زمانی که تواناییهای مهم شناختی مانند مفهوم پایداری شیمی بروز نکند اکتساب زبان شروع نمی شود.

اصول یادگیری تکلم

۱-    آمادگی بدنی

۲-    آمادگی ذهنی

۳-    سرمشق یا الگوی خوب برای تقلید

۴-    فرصتهای تمرین

۵-    انگیزش

عوامل موثر در رشد گویای :

۱-    تندرستی

۲-    هوش

۳-    وضع اجتماعی

۴-    جنس

۵-    تحریک

۶-    روشهای تربیتی والدین

۷-    شخصیت کودک

اختلالات گویایی

اختلالات گویایی را بطور کلی در در طبقات زیر می توان تقسیم بندی کرد :

۱- اشتباهات   ۲- نقصها ( له کردن کلمات – لکنت زبان ) ۳- تاخیر در تکلم ۴- لالی ( عدم قدرت تکلم)

۵- کلام درنگیده

۱- اشتباهات : اشتباه در تکلم در خردسالی متداول و طبیعی است و معمولا” تا ۶الی ۷ سالگی بر طرف می شود . اشتباهات گویایی نتیجه خطا در یادگیری و سهل انگاری بزرگسالان در تصحیح آن است .

۲- نقصهای گویایی : نقصهای گویایی اثرات جدی تری بر زندگی اجتماعی فرد دارد .

الف ) له کردن کلمات : عدم بیان درست کلمات به علت حرکت ندادن لب و زبان و یا آرواره بوجود می آید عدم تکامل عضلات زبان یا علت عاطفی و یا سرعت و شتاب در بیان کلمات این مشکل بوجود می آید.

ب) لکنت زبان

اختلالی است که به طور موقت یا دائمی و به طور غیر ارادی با تکرا و تردید در ادا و تلفظ کلمات به وجود می آید . لکنت زبان در همه سنین دیده می شود ولی معمولا” در  :

  1. ۵/۳تا ۴ سالگی به علت رشد سریع فرهنگ لغات .
  2. سنین ورود به مدرسه به علت اظطراب و ترس از محیط مدرسه و اشخاص جدید و جدا شدن از مادر
  3. سنین بلوغ به علت تغییرات هورمونی – بیولوژیک و روانی بیشتر دیده می شود . شایعترین دوره ۳تا ۷ سالگی بوده و در پسرها شیوع بیشتری دارد تحقیقات نشان داده است که در پسران ۳تا ۴ سالگی برابر دختران لکنت زبان شیوع دارد .

علل لکنت زبان : بطورکلی در علل لکنت زبان می توان به دو علت زیر اشاره کرد: ارثی و محیطی

علل اختلالات گویایی :

در اختلالات از جمله اختلالات گویایی دو دسته عوامل مؤثرند: دسته ای که باعث بوجود آوردن اختلال می گردد و دسته دیگر که باعث تشدید اختلال مورد نظر می گردند .

عوامل ( بوجود آورنده و تشدید کننده )‌ اختلالات گویایی :

  1. ضریه مغزی
  2. نقص شنوایی
  3. نقص ذهنی
  4. فقدان موقعیت مناسب و مساعد ( محیط )
  5. اضطراب
  6. اوتیسم
  7. هیستری

« لکنت زبان »

Stuttering

تعریف :

بهروز میلانی فر  (۱۳۷۰- ۳۱۵)  لکنت زبان را اینگونه تعریف می کند: « اختلالی است که بطور موقت یا دائمی و به طور غیر ارادی با تکرار و تردید در ادا و تافظ کلمات و سیلابها بوجود می آید بدون اینکه اختلال عضوی یا فلجی در کار باشد .»

غلامعلی افروز(۱۳۷۰-۵۶)   نیز در تعریف لکنت زبان می نویسد: « لکنت زبان اختلالی است که بطور غیر طبیعی حروف و کلماتی تکرار میشود و فرد مبتلا به این اختلال فاقد روانی و سلاست در گفتار می باشد.» (۳)

تعربف دیگر لکنت زبان عبارت است: « لکنت زبان یک نوع اختلال در ریتم تکلم است که  غیر ارادی بوده و بصورت تکرار و طو لانی شدن تکلم تظاهر می کند »  ،   « گسیختگی در روانی بیان کلامی که از طریق تکرارها و کششهای غیر ارادی چه قابل شنیدن و چه ساکت ، در بیان جمله کوتاه گفتاری خصوصا” صداها و هجاها و کلمات تک هجایی مشخص می شود. این گسیختگی ها معمولا” به صورت مکرر رخ می دهد که به سهولت قابل کنترل نیستند »

« علائم لکنت زبان »

۱ – علائم اولیه ۲- علائم ثانویه

علائم اولیه : علائم اولیه یا اصلی که در گفتار شخص بروز می کند که شامل مواردزیر می باشد:

الف) تکرار: فرد اغلب تمایل به تکرار قطعه سازی گفتار درحد غیر عادی دارد . عناصر تکرارشده ممکن است صدا – هجا- کلمه یا عبارت باشد.

ب) کشش : یکی از علائم شایع لکنت زبان است که در آن صدا یا هجا بطور غیر عادی کشیده شود . بجز صدای انفجاری مانند پ- ک که قابل کشیدن نیست .

ج) قفل شدگی : یکی از خصوصیات لکنت زبان است که در صداها ی انفجاری دیده می شود مرحله انسدادی این صداها طولانی تر از حد معمول است .

د) مکث : وقفه کامل در گفتار است . یعنی مکث در زمانی که لازم نیست ، عموما” این مکث قبل از شروع گفته ، پیش می آید .

۲- علائم ثانویه یا همراه : معمولا” علائم فیزیکی هستند که درحین گفتار لکنت فردرا همراهی می کنند . این علائم بسیار متنوعند . از جمله این علائم می توان نیکهای صورت تنش در ناحیه گردن را نام برد .

  « انواع لکنت زبان »

۱- لکنت زبان بصورت انقباضی (tonic)              ۲- لکنت زبان بصورت تشنجی (clonic

۱- لکنت زبان بصورت انقباضی ( تونیک ) : یا توقف در تلفظ ، به علت انقباض عضلات دهان ، حلق ، حنجره و تارهای صوتی ایجاد می شود. دراین صورت بیمار بر روی یک کلمه فشار می آورد و اغلب نیز به علت فشار ، کلمه یکباره بیان می شود.

۲- لکنت زبان تشنجی ( کلونیک): یا تکراری در بیان کلمه ، کودک یک سیلاب از کلمه ای را ( معمولا” اولین سیلاب) با سرعت و تشنج و مرتبا” تکرار می کند مثل : پ پ پ پ پ پدر

  « میزان ابتلا و شیوع لکنت زبان »

« نسبت ابتلا مرد نسبت به زن ۲ تا ۴ برابر بیشتر است . شیوع کنت زبان بین ۵ تا ۱۰ درصد کودکان است ،۸۰ درصد از همه کودکانی که به نحوی مبتلا به لکنت زبان بوده اند بتدریج مانند افراد دیگر بطور طبیعی صحبت می کنند

پریرخ دادستان (۱۳۷۱ -۳۲۱) در این خصوص می نویسد: « باید متذکر شد که همه کودکانی که نخستین نشانه های لکنت زبان در آنها متجلی می گردند، همواره لکنتی باقی نمی مانند.متخصصان بر این نکته تاکید دارند که از هر پنچ کودکی که علائم لکنت در آنها مشاهده می شود چهار نفر آنها به یک گفتار بهنجار دست می یابند بدون آنکه مجددا” اختلال بروز کند.

لکنت زبان درهمه سنین مشاهده می شود ولی معمولا” در ۵/۳ تا ۴ سالگی به علت رشد سریع فرهنگ لغات ، در سنین ورود به مدرسه به علت اظطراب و ترس از محیط مدرسه و اشخاص جدید و جدا شدن از مادر ، بالاخره در سنین بلوغ به علت تغییرات سریع هورمونی – بیولوژیکی و روانی بیشتر دیده می شود . عقیده بر این است که شایع ترین دوره ابتلا ء به لکنت زبان بین ۳ تا ۷ سالگی است .

« علل لکنت زبان »

علل ارثی ، فردی و فشارهای محیطی ( اختلافات خانوادگی – داشتن پدر و مادر و وسواسی و کمال جو – سرزنش بیش از حد کودک- تولد فرزند جدید ، تغییر چپ دستی به راست دستی) و مواردی دیگر که باعث ایجاد تنش و اظطراب در فرد می گردد.

ا- سخت گیری والدین در مورد درست صحبت کردن : بسیاری از متخصصان یکی از علل لکنت زبان را سخت گیری والدین در مورد درست صحبت کردن می داند و عقیده دارند در قبایلی که کودک از لحاظ پیشرفت کلامی تحت فشار نیست لکنت زبان دیده نمی شود . چنانچه پدر و مادر بیش از اندازه نگران تکلم فرزند خودنباشند احتمالا” اشکالات تکلمی از بین می رود.

اطرافیان کودک و بخصوص والدین ، بر اساس جاه طلبی های مفرط خود درباره گفتار کودک ، می تواند در ایجاد پاره ای از انواع لکنت زبان مشارکت داشته با شند

۲- نوروز اضطراب:  بعضی از متخصصان  نوروز اضطراب را مهمترین علت لکنت زبان   می دانند.

پاولوف عقیده دارد که بیماران مبتلا به لکنت زبان بدون شک به اختلال عصبی روانی مخصوصا” به نوروز مبتلا هستند.

پاره ای از مولفان ، لکنت زبان را به منزله یک روان آزردگی ( نوروز) با شکلی از واپس روی روانشناختی تلقی می کنند . چون هر کس می تواند یک یا چند نشانه ی واپس روی را در وهله ای از زندگی خود نشان دهد، پس شگفت آورنیست که این پدیده را در سراسر جهان و در خلال قرن ها ، مشاهده کرده باشند. گروهی از روان تحلیل گران لکنت زبان را بین هیستری تبدیلی و روان آزردگی وسواس و گروهی دیگر آن را در چارچوب یک سازمان یافتگی پاریزیائی که فرد الکن بر اساس دفاع های وسواسی و دفاع ها ی هیستریکی بنا می کند ، قرار می دهند .

۳- نظریه رفتاری: از دیدگاه رفتاری ، لکنت زبان به عنوان رفتار آموخته شده نگریسته می شود… لکنت زبان واکنش پیچیده ای است مشتمل بر پاسخهای شناختی ، عاطفی ، حرکتی – رفتاری آموخته شده که بصورت کوشش برای اجتناب از موقعیت ها یا اصلاح ناشایستگیها ی ادراک شده توسط فرد مبتلا بکار گرفته می شود. دومین تبیین رفتاری لکنت زبان عبارت است از نارسائی از رشد الگوهای تکلمی اولیه . بدین ترتیب این واکنش چیزی جز یک عادات منفی نیست.

۴- تغییر چپ برتری :  مرکز تکلم غالب مردم در لوپ تامپورال چپ مغز قرار داردو این افراد راست دست هستند و چپ دستها مرکز تکلم شان در نیمکره راست مغراست بنا براین فشار و تاکید وحتی تنبیه بوسیله والدین و آموزگار باعث انتقال مرکز تکلمی از نیمکره راست به نیمکره چپ  شده و در این صورت اختلالی تکلمی را باعث می شود.

۵- عوامل ارثی :  بعضی ارث را در لکنت زبان دخیل می دانند وعقیده دارند لکنت زبان از ۶ تا ۱۰ برابردرخانواده های مبتلا بیشتر دیده می شود.

   « ضوابط تشخیص لکنت زبان بر اساس DSMIIIR »

مجموعه بازنگری شده تشخیص و آماری انجمن روان پزشکی امریکا ، لکنت زبان را در قلمرو اختلالات گفتار که جای دیگر طبقه بندی نشده اند، قرار می دهد وآن را برا ساس هشیاری فرد ، نسبت به اختلال و رنج منبعث از آن ، از شتابان گوئی متمایز می کند.

ضابطه تشخیصی : تکرارها یا تطویل های مکرر اصوات یا هجاها که سیال بودن کلامی را آشکارا دچار اختلال می کنند « درمان لکنت زبان»

اگر در پاره ای موارد ، لکنت زبان تقلیل می یابد و حتی با افزایش سن از بین می رود ، اما امکان پا برجاماندن آن و مانعی که می تواند در زمینه ارتباطی به وجود آورد ، توجیه کننده اقدامات درمانی هستند . همه مولفان در این باب هم عقیده اند که هر اندازه درمان لکنت زبان زودتر شروع شود نتایج حاصل از آن سریع تر و بهتر خواهند بود . بنابراین درمانگری باید بین ۵تا ۷ سالگی آغاز گردد. بر اساس نظر وان ریپر(پریرخ دادستان ۱۳۷۱) روی آوردهای درمانگری لکنت زبان را می توان درشش گروه بزرگ طبقه بندی کرد:

  1. درمانگری مبتنی بر تلقین و منحرف کردن توجه : پریرخ دادستان (۱۳۷۱ – ۳۲۳-۲۲۴-۳۲۵) در این خصوص می نویسد: روی آوردمنحرف کردن توجه ، از عقل و منطق الکن کمک می گیرد ووی را قانع می کند که می تواند بدون کوشش و بدون مشکل ، سخن بگوید . موثرترین روش منحرف کردن توجه ، روشی است که بر اساس آن از فرد خواسته می شود که کلمات خود را شمرده ( جدا از هم ) ادا کند . همچنین دراین درمانگری باید ادراک فرد نسبت به مشکلات و گفتارش را از یکسو و ادراک بزرگسالان ( بخصوص والدین )نسبت به تردیدهای کلامی کودک را ، ا ز سوی دیگر ، تغییر دهد
  2. با استفاده از تلقین غیر مستقیم و هیپنوتیسم: با تلقین غیرمستقیم بر اساس ایجاد امید به بهبودی با استفاده از تمرین هایی به منظور تقویت اعضای تنفسی ، صوتی و جز آن ، تغییر ریتم گفتار یا پذیرفتن لهجه ای به غیر از لهجه طبیعی.
  3. درمانگری مبتنی بر تنش زدایی : ‌همه بر این عقیده اند که الکن ها به هنگام آرامش ، بهتر حرف می زنند . بدین ترتیب باز پروران متعددی با پذیرفتن اصول کلی نظرات محققانی به گسترش فنون تنش زدائی خاص خود پرداخته اند.
  4. درمانگری مبتنی بر مهارکردن ریتم گفتار : بر اساس این روش از مبتلایان به لکنت زبان خواسته می شود تا به صورت کشیده و با حالت آواز سخن بگویند . بین هجا ها فاصله ایجاد کنند و گفتار خود را با حرکات مقطع دست ها و پاها همراه نمایند.
  5. درمانگری های مبتنی بر تنبیه و تقویت: بنظر می رسد که الکن ها همواره بیش از کسانی که واجد مشکلات دیگری بوده اند تنبیه شده اند . وحتی پاره ای از جراحان ، بد ون آنکه قصد تنبیه کودک الکن را داشته باشند به جراحی لوزه ،لوزه سوم ، قطع بخشهای کوچکی از زبان و جز آن ، دروی مبادرت کرده اند.البته احتمال دارد تنبیه موجب قطع لکنت زبان در کودکی گردد که گفتار طبیعی خود را بدون هیچگونه دخالتی نیز باز می یابد
  6. روان درمانگری فردی ، گروه درمانی و دارو درمانی ( آرام بخش ها ): روان درمانی انفرادی به طوری که کودک بتواند هیجان ، تنفر ، کینه و عناد خود را تخلیه کند بسیار مفید گزارش شده است .روان درمانی به صورت روان درمانی حمایتی و تقویتی و روش آرامش جسمی و روانی  (relaxation) مخصوصا” به علت اینکه عضلات سرو گردن بر اثر لکنت زبان دچار خستگی می شود ، تنفس راحت و آرام و کامل بسیار مفید است.

اکثر متخصصان عقیده دارند که در مورد درمان لکنت های مزمن نمی توان انحصارا” به روشهای روان درمانگری متوسل شد .

استفاده از دارو به منظور درمان الکن ها چیزتازه ای نیست و معمولا” داروهایی از گروه آرام بخش ها تجویز می شوند. اما در حال حاضر ، کمتر متخصصی است که به درمان لکنت زبان فقط بر اساس تجویز دارو بپردازد.

استفاده از آرام بخش ها بخصوص هالو پریدول بطور موقت اثر بهبود دهنده دارد گفتار درمانی در مراحل پیشرفته و در حدود ۶-۵ سالگی توصیه شده است ولی در مراحل اولیه ازسایر روشها استفاده شود.

  « لالی انتخابی »

تعریف : لالی انتخابی عبارت است ازیک الگوی خاص صحبت کردن درکودکان که در موقعیت های معین یا با اشخاص خاصی که خود انتخاب کرده اند صحبت می کنند.

« لالی انتخابی علامت بارز آن عدم تکلم مستمر و کناره جوئی دائم از صحبت کردن تقریبا” در تمامی موقعیت ها ی اجتماعی ( از جمله مدرسه ) می باشد که علی رغم توانایی در درک زبان محاورهای و صحبت کردن ، این کودکان ممکن است بوسیله تکان دادن سر وبعضی موارد توسط نطق و ادای جملات تک سیلابی و کوتاه ارتباط برقرار کند در سکوت مرضی ممکن است مقدمه یک بیماری روانی مانند اسکیزوفرنی باشد ، لالی ممکن است بصورت صحبت نکردن اختیاری یا سکوت انتخابی باشد که در این حالت کودک با آنکه استعداد و قدرت صحبت کردن را بطور طبیعی دارا است به عللی که غالبا” جنبه عاطفی دارد یا اطرافیان صحبت نمی کند

« ویژگیهای کودک مبتلا به لالی انتخابی »

شرمساری فوق العاده ، کناره گیری و انزوای اجتماعی ، وابستگی ، امتناع از مدرسه رفتن ، رفتار عصیان گرانه ، و توانایی بازر برای ایجاد ارتباط با دیگران از طریقه های غیر کلامی از قبیل تکان دادن سر ، بکار بردن دست و سر ، و ژستهای بدن و صورت و در بعضی موارد بصورت یکنواخت صدائی راتکرار کردن

  « علائم همراه با لالی انتخابی »

رفتارهایی مانند شب ادراری دفع بی اراده مدفوع وسواس منفی گرایی عصبانیت به خصوص در محیط منزل دیده می شود . این کودکان اغلب خجول ترسو مظطرب و ازلحاظ شخصیتی متناسب با سن خود رشد نکرده اند و نسبت به اشخاص بی اعتنا هستند

« علل لالی انتخابی »

عوامل دخیل در لالی انتخابی فراوانند که دریک مقوله روانی اجتماعی آورده شده اند:

اغلب بر اثر هیجانهای شدید، شوکهای عاطفی ، زدو خورد ، از دست دادن پدر یا مادر ، تصادف و حتی جنگ ایجاد می شود . همچنین حفاظت زیاد والدین ، اختلال تکلم ، مهاجرت بیماری جسمی و طولانی و بستری شدن در بیمارستان و اضطراب جدایی را از عوامل موءثر در لالی انتخابی می توان برشمرد .

« ضوابط تشخیص لالی انتخابی براساس DSMIIIR»

الف ) امتناع از سخن گفتن در یک یا چند موقعیت عمده اجتماعی ( از جمله مدرسه ).

ب) می تواند زبان شفاهی را حرف بزند و بفهمد.

« درمان لالی انتخابی »

در مورد خموشی انتخابی ، به کار بستن روشهای روان درمانگری مشکل می باشد . استفاده از روش روان – نمایشگری و همچنین جدا کردن کودک از محیط خانوادگی می توانند به تغییر نشانه مرضی منجر شوند.

استفاده از نقاشی و بازی درمانی برای از بین بردن منفی گرایی و لجاجت استفاده می شود. همچنین استفاده از جایزه وتشویقهای مکرر برای به حرف در آوردن کودک مفید خواهد بود.

منابع

  1. اتکینسون و هیگارد . زمینه روانشناسی (براهنی و همکاران ، مترجمان )تهران – انتشارات رشد
  2. احدی ، حسن و محسنی نیکچهر(۱۳۷۱). روانشناسی رشد ، تهران – چاپ و نشر بنیاد
  3. بر لانیر و گیج ( ۱۳۷۴). روانشناسی تربیتی (خوی نؤاد و همکاران ، مترجمان ) نشر پاژنگ
  4. پارسا ، محمد . روانشناسی رشد کودک و نوجوان ، تهران – انتشارات بعثت
  5. شریعتمداری ،علی (۱۳۶۷).روانشناسی تربیتی ،تهران -انتشارات امیرکبیر
  6. شعاری نؤاد ،علی اکبر(۱۳۷۳).روانشناسی رشد،تهران-انتشارات اطلاعات
  7. -شفیع آبادی ،عبدا… (۱۳۷۱).فنون تربیت کودک ،تهران-انتشارات چهر
  8. مان،نرمان ل(محمودساعتچی۱۳۶۸).اصول روانشناسی ،تهران -انتشارات امیرکبیر

 

دیدگاه ویگوتسکی

مدتهاست که در دلم بود از تو چیزی بپرسم

لطفا بپرس

پسر گفت : این را می خواسم بپرسم و حروف اغازین پرسش خود را نوشت

که به معنای این حرف بود : وقتی جواب دادی : نمی شود ، منظورت ان موقع بود یا برای همیشه؟ بسیار بعید می نمود که دختره این جمله پیچیده را بفهمد.

دختر در حالی که صورتش گل انداخته بود گفت: می فهمم

پسر در حالی که به حرف ن اشاره می کرد و بر واژه هرگز دلالت داشت ، پرسید، ان واژه چیست؟

دختر در پاسخ گفت: واژه هرگز

نوشتن:

اختراع خط یک موفقیت بزرگ انسانی بود. چرا که این امکان را به او می داد تا اطلاعات را برای همیشه ثبت کند. حرکات بیانگر ، مثل اشاره به جایی یا حرکاتی که به منظور انتقال مطلبی ایجاد می شود نقطه اغازین نگارش است.

حرکات بیانگر ، خط ترسیمی و در نهایت خط نوشتاری را می توان مراحل تکامل نوشتن دانست. نوشتن تنها یک مهارت حرکتی پیچیده نیست بلکه یک زبان نوشتاری است. به عقیده ویگوتسکی خطوط کج و معوج ونقاشی های نخستین کودکان نیز نوعی زبان نوشتاری است. نقاشی کودک از نقاشی اشیا» به نقاشی واژه ها تغییر جهت می دهد.

بازی نمادین نیز می تواند به عنوان مقدمه ای برای زبان نوشتاری تلفی شود. چرا که زبان نوشتاری نیز نوعی نماد است. در بازی نماد ی نیز رابطه ای هرچند ضعیف بین شی و مفهوم ان پیدا می شود . مثلا سطل اب دریا یا یک تکه چوب اسب.

سیستم شمارش :

ویگوتسکی معتقد است انسان شمارش را به این دلیل ایجاد کرد که قادر نبود مقدار اشیا» را تنها از مشاهده تعیین کند. مثل تعداد حیوانات یا افراد گروه .

ویگوتسکی دیدگاه های رایج رشد را توضیح می دهد و پس از رد انها دیدگاه خود را بیان می کند. او رشد جدای از یادگیری که در دیدگاه پیاژه و بینه و ازمونهای هوشی کلاسیک مطرح می شود را رد می کند و ان را برای بررسی رشد مفید نمی داند . او دیدگاه رفتار گرایان که معتقد ند یادگیری همان رشد است را نیز نمی پذیرد. از نظرویگوتسکی اگر چه رشد و یادگیری ارتباطی نزدیک دارنداما هرگز یکی نیستند.

سیستم شمارش :

ویگو تسکی معتقد است که انسان شمارش را به این دلیل ایجاد کرد که قادر نبود مقدار اشیا» را تنها از طریق مشاهده تعیین کند به عنوان مثال : تعداد حیوانات یا افرادگروه ، انسان ابتدا برای تعیین انچه نیاز به شمارش داشت از اعضا» بدن و … استفاده می کرد اما بزودی متوجه شد که استفاده از این روش برای شمارش پاسخگوی نیاز او نخواهد بود.

لذا اعداد و سیستم شمارش را بوجود اورد.

رشدو یادگیری :

ویگوتسکی با این عقیده که یادگیری و رشد رابطه متقابل دارند و اموزش باید با سطح رشد ذهنی فعلی کودک هماهنگ باشد مخالف بود. از نظر ویگوتسکی رشد بدنبال یادگیری است اما در عین حال حرکت رشد به دلیل یادگیری یک حرکت سایه ای نیست و نمی توان به دقت مشخص کردکه یادگیری در چه زمانی موجب رشد ذهنی کودک خواهد شد.

ویگوتسکی سه دیدگاه رایج رشد را توضیح می دهد و پس از رد انها دیدگاه خود را بیان می کند از نظرویگوتسکی این دیدگاه که رشد جدای از یادگیری روی می دهد و یادگیری الزاما باید پس از رسیدن کودک به مرحله معینی از رشد صورت پذیرد صحیح نیست ۰ مانند دیگاه پیاژه و ازمون های هوشی کلاسیک وی همچنین دیدگاه رفتار گرایی که معتقد است رشد همان یادگیری است را نمی پذیرد ازنظر ویگوتسکی گرچه رشد و یادگیری ارتباطی نزدیک دارند اما هرگز یکی نیستند.

حوزه تقریبی رشد:

دیدگاه های متداول رشدی براین عقیده اند که اموزش باید با توجه به توانایی های ذهنی که کودک به ان رسیده است انجام شود.

حوزه تقریبی رشد رشد ذهنی را که دراینده حاصل خواهد شد مشخص می کند در واقع این حوزه بخشی از تکالیف است که فرد به تنهایی قادر به انجام انها نیست اما با کمک بزرگسالان یا کودکان با تجربه تر می توان انجام دهد.

بنابراین رشد شناختی کودک را می توان درسه ناحیه تعریف کرد:

الف: بخشی از توانایی های شناختی که کودک به انها دست یافته است. مسائلی که کودک به تنهایی و بدون کمک دیگران قادر به حل انهاست در این محدوده قرار می گیرند.

ب: بخشی از توانایی ها که کودک به تنهایی قادر به دستیابی به انها نیست اما با کمک کودکان مجرب تر یا بزرگسالان می تواند به انها دست یابد. مسائلی که با توضیح دیگران برای کودک قابل فهم و حل هستند در این حیطه جای می گیرند.

ج : و در نهایت بخشی از توانایی ها که حتی با کمک و توضیح دیگران نیز برای کودک قابل دسترسی نیستند. می توان ناحیه تقریبی رشد را نقطه مرزی قسمت اول و سوم دانست. جایی که به راحتی برای کودک قابل دسترسی نیست اما دستیابی به ان نیز غیر ممکن نخواهد بود . وظیفه یک معلم یا یک ازمون مطلوب ان است که حوزه تقریبی رشد را شناسایی کند و با استفاده از ظرفیت های بالقوه کودک او را به پیش براند. به عقیده ویگوتسکی ویژگی اساسی اموزش سازمان یافته به این است که باید بر کارکردهای روان شناختی مبتنی باشد که در کودک بطور کامل شکل نگرفته اند. یادگری باید مقدم بر رشد باشد. در این برنامه و یا در چنین اموزشی است که این کارکرد ها رشد خواهند کرد.

سکوسازی :

سکوسازی ارتباط نزدیکی با موضوع حوزه تقریبی رشد دارد. در این روش مربی سطح حمایتی خود را تغییر می دهد بدین معنا که وی میزان راهنمایی را با سطح عملکرد کنونی کودک تنظیم می کند. اگر موضوع یادگیری جدید باشد ممکن است از اموزش مستقیم استفاده کند و متناسب با پیشرفت کودک راهنمایی کمتری ارائه می دهد. از جمله روشهایی که در سکو سازی استفاده می شود گفتگو ست .

ویگوتسکی کودکان را به عنوان افرادی با مفاهیم غنی ، اما نامنظم در هم ریخته و خود انگیز در نظر گرفت . این مفاهیم توسط راهنمایی های مربی یا فرد با تجربه تر هدایت و منظم می شوند . در نتیجه گفتگو مفاهیم کودک منظم تر و عقلانی تر می گردد.

مقایسه دیدگاه پیاژه و ویگوتسکی :

با توجه به رعایت اختصار در جدول زیر دیدگاه پیاژه و ویگوتسکی به شکل مختصر مورد مقایسه قرار گرفته است .

لینک خبر: http://www.afarineshdaily.ir/afarinesh/Article.aspx?AID=9548#51317

منبع خبر: آفرینش

زمان خبر: چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۸     ساعت: ۰۰:۰۶:۳۱

چاپ خبر

 

«آیا به نوای دیگران به ترنم می آییم»

گویند مرا چو زاد مادر                            پستان به دهان گرفتن آموخت

دستم بگرفت و پا به پا برد                      تا شیوه ی راه رفتن آموخت

یک حرف و دو حرف بر زبانم                  الفاظ نهاد و گفتن آموخت

«ایرج میرزا»

تا مدتی نه چندان پیش عقیده ی عامه و بعضی از خواص همنوا با شاعر خوشکدام و بذله گوی تما ایرج میرزا بود که «زبان» نیز در راستای دیگر مهارت ما یاد دادنی است یعنی مادر با گذاشتن الفاظ بر زبان کودک او را به ترنی وا می دارد همچون جوجه پرندگان که به نوای مادر به ترنم در می آیند .

نظریه ی تقلید یا رفتارگرایی :

از نظر رفارگرایان کودکان زبان را به عنوان فرآیندی تقلید و تقویت می آموزند . کودک با تقلید کردن گفته های شنیده شده از اطرافیان و با تقویت پاسخ هایشان ، با تکرار و تصحیح این شنیده ها و از طریق عکس العمل هایی که بزرگترها نسبت به آن ها نشان می دهند زبان را فرا می گیرند . از نظر آن ها کودک با لوحی پاک به دنیا پا می گذارد ؛ یعنی با ذهنی عاری از تصورات قبلی راجع به جهان یا زبان . کودک سپس ، به وسیله ی محیط خود به زبان شکل می دهد و آرام آرام به کمک عوامل تقویت کننده نسبت به محیط خود شرطی می شود . این نظریه از چندین جهت مورد چالش قرار گرفته است .

شیوه ی فطرت گرایانه :

طرف مقابل رفتارگرایی مدعی است که طفل همراه با دانش فطری خاصی به دنیا می آید ، دانشی که نه تنها شامل آمادگی های قبلی و گرایشهای کلی بلکه شامل علم بر ماهیت زبان و جهان است . سپس ، طفل از طریق اعمال اراده ی خود و با تکامل بخشیدن بدین مجموعه های دانش ، بر محیط خویش تأثیر می گذارد .

یکی از منتقدین رفتارگرایی نوام چامسکی زبان شناسی آمریکایی است که ادعا کرد که کودکان با توانائی ذاتی رشد زبان به دنیا می آیند . یعنی مغز انسان آماده ی فراگیری است به طوری که وقتی در معرفی زبانی خاصی قرار می گیرد اصول کلی خاص برای کشف ساختار زبان به طور خودکار شروع به عمل می نماید . این اصول «وسیله فراگیری زبان» را تشکیل می دهند . کودک با این وسیله برای فهمیدن گفته های اطراف خود یا درون داد به فرضیه سازی درباره ی ساخت و ساختن سلامت به کار می برد .

شیوه ی شناختی :

ژان پیاژه رشد جامع الاطراف را نتیجه ی کنش متقابل و سن کودک و محیط او /// کنش متقابل و مکمل بین استعدادهای شناختی در حال رشد او از یک طرف و تجربه ی زبانی وی از طرف دیگر می داند . آنچه کودک درباره ی زبان می آموزد ، تابع چیزی است که از قبل درباره ی دنیا می داند . از نظر آنان فراگیری زبان را باید در متن رشد فکری کودک مطالعه کرد . ساختارهای زبانی فقط هنگامی رشد خواهند کرد که مبانی شناختی قبلاً بوجود آمده باشد مثلاً قبل از به کارگیری مفهوم مقایسه کردن کودک باید مفهوم اندازه را آموخته باشد .

شیوه ی همخوان (تداعی) :

در سال ۱۹۷۲ جان مک نامارا مقاله ای متشر کرد که استدلال چامسکی را درباره ی وسیله ی فراگیری زبان واژگون کرد . به جای این ادعا که کودکان یک وسیله ای فراگیری «ذاتی» دارند که محتوی آن خاصی زبان است ، با این نتیجه که کسب زبان زودتر از دیگر مهارت های عقلی جریان می یابد ، مک نامارا گفت که کودکان دقیقاً به این علت قادر به یادگیری زبان هستند که برخی مهارت های دیگر دارند و به ویژه به این علت که کودکان توانایی نسبتاً تکامل یافته ای برای درک کردن برخی از انواع وضعیت های روابط بلافصل و سیستم انسانی دارند . یادگیری زبان بی شک برای مدتی دراز پیوند ناگسستنی بیشتری با عناصر غیرزبانی خواهد داشت تا با هر چیز دیگری که تاکنون گفته شده است .

زبان و رشد فرآیندهای ذهنی کودک :

برای پیوندهای میان و پیشرفت زبانی و رشد کلی ذهن کار آسانی نیست ، زیرا فرآیندهای ذهن کودک ، هم بر اثر نضج و هم بر اثر شرایط زندگی دچار تغییر می گردد و تفکیک این دو عامل از عامل زبان که در تشکیل فرآیندهای ذهنی کودک دخالت دارد ، بسیار دشوار است و غالب محققان در ریشه یابی و پیشرفت های ذهن کودک راه خطا رفته اند .

پیاژه رشد فکری و /// آموزش را دو فرآیند کاملاً مجزا از هم می داند و وظیفه ی آموزشی را صرفاً آشنا ساختن کودک با روش های تفکر اشخاص بزرگ سال می داند ، در صورتی که ویگوتسکی در بررسی تفکر کودک به تأثیر متقابل رشد و آموزش توجه کافی دارد . به عقیده ی ویگوتسکی معنای واژه هنگامی پدیده ی زبانی محسوب می شود که زبان با اندیشه در می آمیزد . او معترف است که تفکر صرفاً در قالب واژه ها بیان نمی شود ، بلکه با استعانت آن ها به وجود می آید .

یکی از پیشاهنگان این نظر که زبان بر اندیشه تأثیر می گذارد ، بنجامین و ورف بود که با ادوارد ساپیر فرضیه ی بسیار مشهور ساپیر ـ ورف درباره ی نسبیت زبانی را مشکل دادند . طبق این فرضیه هر زبان «جهان بینی» خاصی بر گویندگان خود تحمیل می کند .

جروم برونر ، الور ، و گرین فیله (۱۹۶۶) منابع رشد ذهنی را ، که متأثر از زبان است را مشخص نمودند ، منابع مانند : کلمات که مفاهیم را شکل می دهند ، مکالمات میان والدین و کودک ، یا بین معلم و کودک که در جهت دادن به دیدگاه کودک و تربیت وی مؤثر است و نیز منابع دیگر . پژوهشها بدین واقعیت اشاره داشته است که رشد شناختی و رشد زبانی به وجهی تفکیک ناپذیر در هم پیوسته است و وابستگیهای متقابل بین آن ها وجود دارد .

نقش تقلید در زبان آموزی کودک :

براون (۱۹۸۰) اظهار می دارد که عقیده ی شایع این است که کودکان «مقلدهای خوبی» هستند . ما کودکان را مشخصاً تقلید کننده های می دانیم و بعد نتیجه گیری می کنیم که تقلید یکی از استراتژه های مهمی است که کودک در فراگیری زبان به کار می برد . این نتیجه گیری در سطح کلی نادرست نیست . در واقع ، تحقیقات نشان داده است که بازگویی استراتژی مخصوصاً بارزی در اوایل یادگیری زبان و جنبه ی مهمی از فراگیری دستگاه واجی زبان در این دوره است .

اما باید پرسید که چه نوع تقلید مورد نظر است . به گمان رفتارگراها یک نوع تقلید وجود دارد ، ولی تقلید عمیق تری داریم که در فرآیند فراگیری زبان از اهمیت بیشتری برخوردار است . نوع اول تقلید روساختی است ، که در آن شخص اجزاء سطحی زبان را تقلید می کند و به جای توجه به نظام معنایی ، به نظام واجی زبان می پردازد . مراحل آغازین فراگیری زبان کودک ممکن است شامل مقدار زیادی تقلید سطحی باشد ، ولی وقتی که به اهمیت سطح معنایی زبان پی برد ، عمدتاً به این سطح معنایی یعنی ژرف ساخت زبان می پردازد . او دیگر دست به کار تقلید ژرفساخت می شود .

درون نهاد زبانی کودک :

برای سال ها در غالب نظریه ی فطرت گرایانه اهمیت زبانی که بزرگسالان در صحبت کردن با کودکان به کار می برند (به خصوص مادران) از اهمیت کمتری برخوردار بود . اما در سال های ۱۹۷۰ اهمیت زبان مادرانه یا گفتار پرستار کودک نقش آن را آشکار ساخت . طرفداران نظریه ی فطرت گرایی ادعا می کردند که درون ـ نهاد فراهم شده برای کودکان از ساختاری پیچیده و بریده بریده ، تشکیل شده است . اما امروزه آشکار شده است که مادران در صحیت خود با کودکان خردسال ، تقریباً تغییرات مداومی به عمل می آورند . طبق تحقیقات به عمل آمده این تغذیه ی کلامی از نظر نحوی ساده و به شدت روان و تکراری ، حاوی بخش عمده ای از جمله های /// و امری و هم اینکه با زیر و بی بالاتر همراه با آهنگ نماهای شدت یافته ادا شده بود . به علاوه ، این تغییرات بی توجه به طبقه ی اجتماعی ، موقعیت مادر یا جنسیت کودک ، صورت می گرفت (۱۹۷۷ show) در تحقیقات تعدی معلوم شد که پدران و همسالان نیز قادر به فراهم آوردن گونه ی کاربردی ساده شده در صحبت خود با خردسالان زبان آموز هستند . مطالعات اولیه مربوط به تغذیه ی کلامی حاکی از آن بود که مادران طول متوسط گفته هایشان را در رابطه با میزان درک کودک تغییر می دهند .

دیوید کریستال (۱۹۸۹) اظهار می دارد که این گفتگوی مادر با کودک به نظر می رسد که پایه ی مکالمات در هنگام همین تعامل اولیه ریخته شود . به موازات رشد کودک این تعامل نیز تغییر می یابد . در حول و حوش ۵ هفتگی این دادوستد به هنگام لبخند زدن بیشتر احساس می شود . حرف های مادر همراه با رشد تغییر می کند . وقتی کودک شروع کرد به توجه کردن به اطراف مادر بلندتر صحبت می کند و توجه خود را به اشیاء دوروبر می کشاند . تن صدا کشیده تر می شود و جملات را بیشتر تکرار می کند . در ۶ ماهگی مادر در توجه به پاسخ های کودک توجه خاص به آن قسمت هایی که بیشتر ساختمندتر هستند می کند در ۸ تا ۱۰ ماهگی کودکان با اشاره کردن به اشیاء شروع به دنبال کردن مکالمه بزرگسالان می پردازند . وقتی که اولین کلمات کودک ظاهر شد ، کودکان در چیزهای فراوانی هم از مشاهده و هم از تمرین و توجه به این که مکالمه چیست و چگونه باید در آن شرکت جست آموخته است .

براون (۱۹۸۰) اشاره می کند که طبق پژوهش های جدیدتر آنچه کودک از بزرگسالان و همسالان خود یاد می گیرد به مراتب مهمتر از آن است که احتمالاً فطرت گرایان در گذشته معتقد بوده اند . به نظر می رسد درون ـ نهاد که اهمیت درون ـ نهاد والدین به عنوان بخش از کل درون ـ نهاد تا چه اندازه است مطلبی است که هنوز آشکار نشده است .

××××××××××××××××××××××××

جین اچسون (۱۹۸۲) اظهار می دارد که استناد به زبان مادرانه نمی تواند مراحلی را که کودکان در طول فراگیری زبان طی می کنند توجیه نماید . اما باید اعتراف کرد که زبان مادرانه عامل مهمی است که در بررسی مربوط به تحول زبان کودک باید مورد توجه قرار گیرد .

به گفته ی لوریا و یودوویچ (۱۹۷۵) زبان کودک بازتابی از واقعیت است ، لاجرم خواهیم پذیرفت که همزمان با پیشرفت های زبانی کودک ، ساختمان ذهن کودک نیز دستخوش تغییر می گردد و با این تغییر ، رفتار او نیز دگرگون می شود و کودک در سازگاری با محیط موفق تر خواهد بود . لذا پدران و مادران و مربیان آموزشی بایسته است که با مطالعه و غور درباره ی نقشی که زبان در ایجاد و تقویت قوی ی شناخت کودک ، قدرت تجزیه و تحلیل و به طور کلی رشد فکری و تکوین شخصیت وی ایفا می کند ، به لزوم و اهمیت آموزش صحیح زبان پی برد ، و با بارور ساختن قوای دماغی و شکوفا ساختن استعدادها و نیروهای خلاق وی او را برای زندگی سالم و سودمند آماده تر سازند . زبان فقط یکی از چند وسایلی است که به کمک آن جهان را برای خود از نو خلق می کنیم .

به گفته ی لوریا (۱۹۷۵) رفتار کلامی عمدتاً از گفت و گو با شخص بزرگسال نشأت گرفته و نضج می گیرد ، متناسب بودن «دستورالعمل های» نخستین شخص بزرگسال با علائق خود کودک و اشتیاق و اعتمادی که کودک در اطاعت از دستورالعمل های وی ابراز می دارد به حصول شرایط مساعد کمک می کند .

لوریا معتقد است که نه تصحیح کردن های مستقیم از جانب والدین و نه تکرار فوری از جانب کودک هیچکدام تأثیر مهمی در یادگیری زبان ندارد . ولی منطقی به نظر می رسد که انتظار داشته باشیم که لغات و ساخت هایی که مکرراً در گفتار بزرگسالان به کار می روند زودتر از ساخت ها و کلمات دیگر در حرف های کودکان ظاهر شوند .

جین اچسون می گوید : گفته های والدین و مربیان کودک می تواند عجیب و غیرعادی باشد بعضی از والدین بیشتر نگران حقیقت کدام هستند نه دستور . جمله غلط دستوری «بابا کلاه سر» ممکن است مورد تأیید گیرد اما جمله دستوری خوش ساخت «بابا کلاه سرش گذاشته» وقتی که بابا دنبال کلاهش می گردد نادرست جلوه کند . شاید انتظار این باشد که کودکان ما «حقیقت گو» بزرگ شوند تا جمله های دستوری درست بسازند . اما واقعیت برعکس این را نشان می دهد .

والدین و مربیان بیشتر نگران ادب کودک خود هستند : بگو لطفاً … این حرف بده . دوباره نشنوم اینو گفته باش … و گاهی اوقات سعی در اصلاح تلفظ او را دارند .

لحن شاکیانه ، غرغر کردن راجع به نحوه ی حرف زدن کودک ممکن است که اعتماد به نفس کودک را سلب کند . کودک شاید بفهمد که چیزی را اشتباه کرده ولی نمی داند چه چیزی را . فقط آن دسته از حرف ها که مستقیماً با او زده می شود اثر دارد . اچسون از کودکی نام می برد که در خانواده ای با والدین ناشنوا متولد شد .

او زبان اشاره را یاد گرفته بود کودک با اشتیاق جلو تلویزیون می نشست و به آن چشم می دوخت اما او به صداها گوش نمی داد . تنها وقتی که به مدرسه رفت و فرصت یافت تا با کسی حرف بزند ، شروع به صحبت کرد . نتیجه ی تحقیقی در منچستر نشان داد که تلویزیون می تواند رشد زبان حتی در کودکان سالم به تأخیر اندازد. این کودکان مجذوب رنگ ها و نور می شوند و صداها را فراموش می کنند . این رقصی است که دو نفره آن را

اجرا می کنند بدون طرف مقابل یادگیری در کار نخواهد بود .

نادری و سیف (۱۳۷۲) در یک پژوهش که بر روی ۳۰ نوزاد به صورت روش مقطعی صورت گرفت با توجه به نتایج آن پیشنهاد می کنند که :

۱ـ اهمیت تأمین سلامت روانی و ذهنی کودکان ، لازم است والدین از آموزشی های پیش از موقع محرک های شنوایی پرهیز کنند .

۲ـ برای آموزش مناسب و مؤثر لازم است ، مربیان دقیقاً مراحل رشد تکلم در کودکان را مورد توجه قرار دهند و آن را درک کنند .

۳ـ نویسندگان کتاب های کودکان برای جذابیت کتاب های خویش لازم است از روند رشد تکلمی کودکان به خوبی مطلع باشند .

با توجه به مطالب نقل شده می توان گفت که تعامل نقش مهمی در رشد زبانی کودک داشته و رشد زبانی کودک رشد فکری و درک بهتر جهان را در پی خواهد داشت . والدین و مربیان باید آگاه باشند که نگران اشتباهات مربوط به رشد زبانی همچون تعمیم های نادرست ، خطاهای دستوری و تلفظی نباشند . آنها باید یاد بگیرند که در این رقص «تانگو» تعامل خوبی داشته باشند تا رقص به حد اعلاء برسد .

خلاصه

«نقش والدین و مربیان در رشد زبانی کودک»

فراگیری زبان یکی از بحث برانگیزترین مباحث روانشناسی و زبانشناسی بوده است . نظریاتی همچون یادگیری از طریق تقلید و تمرین و تقویت از طرف رفتارگرایان ، ذاتی بودن توانایی سخن گفتن و متولد شدن با توانائی سخن گویی همچون رو به ودیعه نهاده بودن قدرت پرواز در پرندگان از طرف فطرت گرایان ، بررسی رشد زبان در میان رشد شناختی کودک و همخوانی و تداعی زبان همراه با یادگیری دیگر توانائی اجتماعی شدن از جمله موارد مطرح شده می باشند . نقش اطرافیان به خصوص مادر و در مقام ثانویه پدر و پرستار و یا کسانی که با کودک سروکار دارند تا چه اندازه است ؟ و چه نقشی می تواند ایفا کند ؟ عده ای این نقش را کمرنگ می دانند ولی طبق تحقیقات جدید ثابت شده است که زبانی خاص که زبان شناسان به آن نام زبان مادرانه و یا زبان پرستاران کودک داده اند نقش مهمی در روند تقویت و شکوفایی زبان کودک و با /// رشد ذهنی او در بهتر درک کردن جهان هستی و دستیابی به زندگی آسوده تر می انجامد . آشنایی با فرآیند تکلم و رشد آن هم برای والدین ، مربیان ، مؤلفان کتاب های کودکان امری ضروری به شمار می آید .

منابع و مراجع

فارسی :

پهلوان ، پرویز (مترجم) و /// (مؤلف) «عقل های کودکان» نشر البرز تهران ۱۳۷۹ .

حاجتی خلیل (مترجم) جین اچسون (مؤلف) «روانشناسی زبان» انتشارات امیرکبیر ۱۳۶۴٫ غرب دفتری ، بهروز (مترجم) و یگوتسکی (مؤلف) «زبان و تفکر» نشر نیما تبریز ۱۳۶۷ .

غرب دفتری ، بهروز (مترجم) آ . ار . لوریا و الف یودوویچ «زبان و ذهن کودک» نشر نیما تبریز ۱۳۶۸ .

کیوانی ، مجدالدین (مترجم) اچ . داگلاس براوان (مؤلف) «اصول یادگیری و تدریس زبان» تهران نشر دانش ۱۳۶۳ .

معزی پور ، غلامحسین (مترجم) نیوهاف مریلین ، ب لانر (مؤلف) «درون داده به مشابه تعامل» فصلنامه علی پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار ، شماره ۱ زمستان ۷۲ .

نادری ، عزت اله و سینو نراقی ، مریم «بررسی روند رشد تکلم و زبان فارسی کودکان از تولد تا سالگی» مجموعه مقالات نخستین کنفرانس زبانشناسی نظری و تکاربردی . انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی .

خارجی :

Crystal David (1989) “The encyclopead of language” Cambridge university press.

Aitchson. Jane. “Kidspeak” www. Fathom. Com

نظرات در مورد:نقش والدین و مردمان در رشد زبانی کودک

نظریه رشد شناختی ویگوتسکی یا نظریه اجتماعی – فرهنگی رشدSOCIOCULTURAL THEORY OFDEVELOPMENT

اهمیت فرهنگ و زمینه اجتماعی – تاریخی در تحول شناختی

به باور ویگوتسکی ، کنش متقابل میان یادگیرنده و محیط اجتماعی اش تعیین کننده اصلی رشد شناختی اوست.

((خاستگاه روان آدمی اجتماع است و فرایندی که به آن شکل میدهد ارتباط است.))

ویگوتسکی معتقد است  رشد شناختی کودک عموما به مردمی که در دنیای او زندگی می کنند وابسته است و دانش ، نگرش و ارزشهای فرد در تعامل با دیگران تحول می یابد.

۱ – کارکردهای نخستین ذهنیPRIMARY MENTAL FUNCTIONS

کارکردهای ذهنی

۲ – کارکردهای عالی ذهنیHIGHER MENTAL FUNCTIONS

کارکرد یا function  به فرایندهای ذهنی مانند توجه، ادراک، حافظه و تفکر اشاره دارد. این کارکردهای ذهنی در سالهای اغاز عمر بطور طبیعی وجود دارند و در انسان و حیوان یافت می شوند ویژگی مهم انها غیرارادی بودن و نا آگاه بودن است.

مثال :  حافظه در شکل اولیه اش عبارت است از شکل گیری خود بخودی یک تداعی بین دو رویداد که با هم رخ میدهند. گربه صدای بازکردن در قوطی غذا را با غذا تداعی می کند.

یا توجه در شکل نخستین خود، یک حرکت خود بخودی و غیرارادی است. مثلا هم انسان و هم حیوان پس از شنیدن یک صدای شدید ، بدون اراده بسوی آن توجه می کنند.

کارکردهای عالی ذهنی : مثل استدلال منطقی ، توجه انتخابی و زبان و ….. ویژه انسانند و بر اساس کارکردهای نخستین تحول می یابند.

تفاوت کارکردهای عالی ذهنی با کارکردهای نخستین ذهنی :

۱ – زیر کنترل انسانی قرار دارند و با اراده او انجام می شوند.

۲ – خاستگاه اجتماعی دارند.

۳ – به کمک ابزارهای روانشناختی رخ می دهند.

کارکردهای عالی ذهنی ازطریق تعامل بین فرد و زمینه اجتماعی او تحول می یابند.

هر کارکرد عالی ذهنی الزاما در ابتدا یک کارکرد اجتماعی است.(سیف ،۱۳۸۶،ص۹۴ )

درونی سازی :INTERNALIZATION

به فرایند تبدیل تدریجی تجارب یا فعالیتهای اجتماعی بیرونی به فرایندهای عالی ذهنی درونی سازی می گویند. این فرایند از طریق یک واسطه امکان پذیر می شود.

دریسکول  :  استفاده از واسطه یعنی تغییر دادن یک موقعیت محرکی در فرایند پاسخ دادن به آن نه بطور مستقیم بلکه از طریق نوعی پیوند امکان پذیر است. (از طریق یک ابزار یا علامت)

ابزار : به چیزی گفته می شود که در خدمت چیزی دیگر بکار برود . ابزار یک شی بیرونی است که مورد دستکاری فرد قرار می گیرد تا با آن بر محیط عمل کند. میمونها در آزمایش کهلر برای دستیابی به موز دور از دسترس از یک چوب استفاده می کردند . چوب در اینجا یک ابزار است.

علامت : چیزی است که بجای چیز دیگر مورد استفاده قرار می گیرد. علامت به بازنمایی درونی یک شی یا یک نماد گفته میشود که دارای معنی خاص فرهنگی است. مثال : دانش آموزان یاد می گیرند که یک راه ساده حل مسائل عددی این است که از حرف X برای مقدار مجهول استفاده کنند آنها به این طریق مسائل را به علامتهای ریاضی تبدیل می کنند تا بتوانند برای آنها راه حل بیابند.

از نظر ویگوتسکی رشد شناختی فرد ، بدون در نظر گرفتن محیط فرهنگی – اجتماعی او قابل درک نخواهد بود.(همان)

قانون کلی رشد فرهنگی – اجتماعی در نظریه ویگوتسکی :

هر کارکرد عالی ذهنی ، پیش از آنکه بصورت یک فرایند روانشناختی در شخص رخ دهد، ابتدا در یک سطح اجتماعی وجود دارد. ویگوتسکی این موضوع را به عنوان انتقال از سطح بین ذهنی به درون ذهنی توصیف کرده و رشد تدریجی کارکردهای عالی ذهنی از طریق تعامل اجتماعی را درونی سازی نام نهاده است. مثال : توانایی تفکر انتقادی می تواند از تعامل اجتماعی مانند پرسش و پاسخ به روش سقراطی ایجاد شود.

گفتار خود محورانه :EGOCENTRIC SPEECH

گفتار خود محورانه از دید ویگوتسکی ، چگونگی تبدیل تعامل یا روابط اجتماعی به کارکردهای ذهنی را نشان میدهد. ویگوتسکی این نوع گفتار کودک را بر اساس مفهوم درونی سازی توضیح میدهد و می گوید گفتار خود محورانه ، گفتار اجتماعی است که جریان درونی سازی بسوی گفتار درونی را نشان میدهد.

مراحل رشد زبان از دید ویگوتسکی :

۱  –  گفتار اجتماعی یا گفتار بیرونی  :  پیش از سه سالگی ظاهر می شود و نقش آن کنترل رفتار دیگران است. مثلا : وقتی کودک به مادرش می گوید شیر می خواهم از این طریق به کنترل رفتار دیگران اقدام می کند.

۲  – گفتار خود محورانه  : بین ۳ تا ۷ سالگی رخ میدهد. این نوع گفتار، مرحله انتقالی گفتار بیرونی به گفتار درونی است. در این مرحله کودکان غالبا برای کنترل رفتارشان با خودشان حرف میزنند. مثلا : هنگام انجام کاری، آنچه را که انجام میدهند به زبان می آورند. نقش گفتار خود محورانه کنترل و هدایت رفتار خود است.

گفتار خود محورانه از دید پیاژه و ویگوتسکی :

پیاژه :  گفتار کودکان پیش عملیاتی خود محورانه و غیر اجتماعی است.

ویگوتسکی :  کودکان این نوع گفتار را برای کنترل و هدایت رفتار خود مورد استفاده قرار میدهند.

ویگوتسکی از گفتار خصوصی بجای گفتار خود محورانه استفاده میکرد.

پژوهشها نشان میدهد وقتی که کودکان با تکالیف  دشوار سروکار دارند یا زمانی که اشتباهات زیادی مرتکب می شوند از گفتار خصوصی بیشتر استفاده می کنند.

۳ – گفتار درونی :  پس از ۷ سالگی ظاهر میشود . گفتار درونی با خود سخن گفتن بطور بی صداست. گفتار درونی به اندیشه و رفتار انسان جهت میدهد و در همه کارکردهای عالی ذهنی وجود دارد.(همان)

تفکر و زبان :

در نظریه ویگوتسکی ، تفکر و زبان در کودکان بصورت دو فعالیت مستقل از هم شروع می شوند.

در ابتدا تفکر پیش زبانی یا تفکر بدون زبان و زبان پیش عقلی یا گفتار بدون تفکر وجود دارند.

مثال : کوشش کودکان در ماههای اول زندگی برای حل کردن مسائلی مانند دستیابی به اشیا و بازکردن در موردی از تفکر بدون زبان است.

مثالی دیگر : غان و غون کردن کودک با هدف جلب توجه یا خوشحال کردن بزرگسالان موردی از زبان بدون تفکر است.

در حدود ۲ سالگی منحنی های مجزای تفکر و پیش زبانی و زبان پیش عقلی به هم میرسند در نتیجه تفکر زبانی و زبان عقلانی میشود.

در فاصله ۲ تا ۷ سالگی ، زبان هم نقش درونی (هدایت و جهت دهی به تفکر ) و هم نقش بیرونی ( انتقال نتایج تفکر به دیگران) را ایفا میکند.

خود نظم دهی :

–     یعنی توانایی اندیشیدن و حل کردن مسائل بدون کمک دیگران

–     به کنترل فرد بر فرایندهای شناختی اش ( تفکر ، حافظه و ….) گفته میشود

مراحل خود نظم دهی :

۱ – نخست کودک یاد می گیرد که اعمال و صداها دارای معنی اند . بعنوان مثال : کودک می آموزد که دست دراز کردن او بسوی یک شی برای دیگران این گونه معنی میدهد که او آن شی را می خواهد.

۲ – انجام تمرین : کودک حرکاتی را که باعث جلب توجه دیگران می شود تمرین می کند و نیز برای تسلط بر زبان با دیگران به گفتگو می پردازد.

۳ – استفاده از علامت برای تفکر و حل مسئله بدون کمک دیگران. در این مرحله کودکان خود نظم دهنده یا خودسامانگر میشوند.

پیاژه

–     رشد یا تحول مقدم بر یادگیری است.

–     مرحله ای از رشد شناختی که کودک در آن قرار دارد تعیین کننده ماهیت یادگیری اوست و لذا نمی توان با آموزش فراتر از رشد شناختی کودک در او یادگیری ایجاد کرد.

ویگوتسکی :

–    یادگیری پیش از رشد می آید. ( یادگیری مقدم بر رشد است ).

–    فرایندهای رشد یا تحول بدنبال فرایندهای یادگیری رخ میدهند.

منطقه تقریبی رشد:

منطقه تقریبی رشد در نظریه ویگوتسکی اهمیت تعامل اجتماعی را در رشد و یادگیری نشان میدهد.

ویگوتسکی می گوید کودکانی که به تنهایی از عهده انجام پاره ای تکالیف یادگیری بر نمی آیند به کمک بزرگسالان یا دوستان بالغ تر و آگاه تر از خود انجام آن کارها را یاد می گیرند.

توانایی کودک در حل مسائل بطور مستقلانه (آنچه که در نظر پیاژه است ) معرف سطح کنونی رشد او و توانایی اش در حل مسائل به کمک دیگران نشان دهنده سطح رشد بالقوه اوست.

منظور از منطقه تقریبی رشد، تفاوت بین سطح کنونی یا سطح رشد واقعی کودک و سطح رشد بالقوه اوست. بعبارت ساده تر منطقه تقریبی رشد به دامنه ای از تکالیف گفته می شود که کودک به تنهایی از عهده انجام آنها بر نمی آید اما به کمک بزرگسالان یا دوستان بالغ تر از خود قادر است آنها را انجام دهد.(همان)

مثال برای ارزیابی ZPD یک کودک  :

فرض کنید سن عقلی در کودک با یک آزمون هوشی ، ۸ سال تعیین شده است از نظر ویگوتسکی ما نمی توانیم کارمان را در همین جا متوقف کنیم ما ادامه میدهیم تا مشخص شود چگونه هر یک از این کودکان تلاش خواهند نمود مسایلی را که برای کودکان بزرگتر طراحی شده حل کنند ما به هر کودک با توضیح دادن ، پرسیدن سوالات هدایت شونده و معرفی عناصر اصلی راه حل کمک می کنیم با این کمک یکی از این کودکان مشکلات را در سطح یک کودک دوازده ساله و دیگری در سطح یک کودک ۹ ساله حل می کند این تفاوت بین سنین عقلی کودکان و سطح عملکردی که آنها از طریق همکاری با یک بزرگسال بدست می آورند ناحیه تقریبی رشد گفته می شود.(بیابانگرد ،۱۳۸۴ ،ص۵۱ )

رشد شناختی زمانی به حداکثر میرسد که در منطقه تقریبی رشد، تعامل اجتماعی صورت پذیرد.

بعضی مربیان به لحظه ای که یک کودک یا گروهی از کودکان در آستانه آمادگی برای یادگیری یک مفهوم قرار دارند لحظه آموزش پذیر گفته اند.

تکیه گاه سازی :SCAFOLDING

تکالیفی که در منطقه تقریبی رشد قرار دارند هنوز از سوی کودک آموخته نشده اند اگر بزرگترها کودک را یاری دهند از عهده انجام آن تکالیف و یادگیری آنها برخواهد آمد برونر کمک و راهنمایی دیگران را تکیه گاه سازی نامیده است.

در تکیه گاه سازی ابتدا معلم یا شخص دیگری که یادگیرنده را یاری میدهد سهم عمده ای از مسئولیت را به عهده می گیرد اما به تدریج که یادگیری پیش میرود مسئولیت به یادگیرنده واگذار می شود. .(سیف ،۱۳۸۶،ص۱۰۰ )

سکوسازی اصطلاحی است که دکتر بیابانگرد برای واژه SCAFFOLDING  بکار برده است. (بیابانگرد ،۱۳۸۴ ،ص۵۱ )

سکوسازی یعنی فن تغییردادن سطح حمایت . در طول مدت جلسه تدریس، شخصی ماهرتر میزان راهنمایی را تنظیم کرده تا مناسب سطح عملکرد جاری کودک گردد. هنگامی که تکلیف یادگیری دانش آموز جدید است شخص ماهرتر ممکن است از آموزش مستقیم استفاده کند همین که کفایت و شایستگی دانش آموز افزایش می یابد راهنمایی کمتری صورت می گیرد. (بیابانگرد ،۱۳۸۴ ،ص۵۲ )

ویگوتسکی :  آزمونهای هوش عملکرد مستقلانه کودک را می سنجد یعنی سطح رشد فعلی او

به باور ویگوتسکی ، آنچه کودکان به کمک دیگران می توانند انجام دهند بیشتر معرف توانایی واقعی آنان است تا آنچه به تنهایی از عهده اش بر می آیند. بنابراین برای شناسایی رشد کودکان، باید هم سطح رشد فعلی و هم سطح رشد بالقوه آنان را شناخت.

کاربردهای آموزشی نظریه ویگوتسکی :

۱ –  بر اهمیت زبان تاکید زیادی شده است . پس مدارس باید زبان را یک موضوع محوری تلقی کنند و معلمان در آموزش زبان جدیت بیشتری به خرج دهند.

۲ –  بر مسائل فرهنگی و اجتماعی تاکید زیادی دارد. پس لازم است مطالب درسی در یک بافت فرهنگی – اجتماعی آموزش داده شوند و در تمام مراحل تحصیلی مسائل فرهنگی و اجتماعی از نظر دور نمانند.

۳ –  طبق مفهوم منطقه تقریبی رشد ، معلم باید در آموزش موضوعات مختلف به دانش آموزان ، پیشاپیش رشد ذهنی آنان حرکت کند. ( مسائل قدری فراتر از سطح تواناییهای فعلی آنان باشد ).

۴-  معلمان کودکان را به حرف زدن با خود تشویق کنند زیرا با خود سخن گفتن کودکان را در هدایت و کنترل اندیشیدن یاری میدهد. (سیف ،۱۳۸۶،ص۱۰۰ )

مقایسه نظریه های ویگوتسکی و پیاژه :

۱ –  دیدگاه ویگوتسکی نسبت به تاثیر آموزش بر رشد شناختی بسیار خوش بینانه تر از دیدگاه پیاژه است.

۲ –  روش آموزش پیاژه عمدتا یک روش اکتشافی فردی است اما روش آموزش ویگوتسکی روش اکتشافی هدایت شده است.

۳ –  ویگوتسکی گفتار درونی را برای رشد شناختی بسیار مهم میداند در حالیکه از نظرپیاژه آن یک رفتار ناپخته است.

۴ –  پیاژه تعامل بین کودک و دنیای فیزیکی اش را در رشد شناختی اساسی میداند اما ویگوتسکی بر کنش متقابل میان یادگیرنده و محیط اجتماعی اش بیشتر تاکید می کند.

۵ –  برای پیاژه رشد باید پیش از یادگیری اتفاق افتد اما ویگوتسکی معتقد است که یادگیری یک فرایند فعال است و نیازی به انتظار کشیدن برای آمادگی نیست.(همان)

نظریه رشد شناختی برونر :

از نظر برونر آموزش یعنی کوشش برای کمک به شکل گیری رشد شناختی

نظریه برونر بر فرایند تفکر تاکید میکند و بازده اصلی رشد شناختی تفکر است و هدف آموزش و پرورش باید این باشد که یادگیرنده را بصورت متفکری خود مختار درآورد.

برونر در پژوهشهای خود به دنبال پاسخ این سوال بود که اطلاعات مربوط به جهان هستی چگونه به رمز در می آیند، سازمان می یابند و ذخیره می شوند.

منظور از بازنمایی اشاره به چیزی است که جای چیز دیگری را می گیرد یا نماد آن به حساب می آید.

مراحل رشد شناختی :

۱ –  مرحله حرکتی یا عملیenactive representation

در این مرحله کودکان رویدادهایی را که تجربه می کنند به پاسخ های حرکتی یا عملی باز نمایی می کنند . برای مثال کودکان نمی توانند محل قرار گرفتن فروشگاه نزدیک خانه شان را برای شما بگویند اما قادرند شما را از راهی که قبلا رفته اند به آنجا ببرند.

۲-  مرحله تصویری یا شمایلیiconic representation

در این مرخله کودک رویداد های زندگی خود را به صورت تصاویر ذهنی حفظ می کند کودکی که می تواند با رسم نقشه راه خانه تا فروشگاه نزدیک خانه شان را نشان دهد ازبازنمایی تصویری سود می برد.

۳- مرحله نمادیsymbolic representation

بازنمایی نمادی شامل استفاده از نظامهای نمادی اختیاری مانند زبان یا علایم ریاضی است .دانش اموزی که می تواند یک نقاشی را بصورت کلامی توضیح دهد از بازنمایی نمادی سود می برد.

چایلد در تبیین مراحل رشد برونر و پاسخ به این پرسش که چگونه انسان تجارب را بازنمایی می کند می گوید :

۱-    نخست استفاده از ابزار را برای افزودن بر توانایی های حرکتی خود اموختند مثلا بیل توانایی انسان در استفاده از دستها را افزایش می دهد یعنی ابزار جانشین اندامهای ناکافی بدن می شود .

۲-    انسان اموخته است توانایی های حسی خود را از راه استفاده از نظامهای علامتی افزایش دهد مثلا اختراع میکروسکوپ جهت گسترش تجارب حسی خود

۳-    نظامهای نمادی را یاد گرفته است که هدف انها انتقال تجربه حاصل از چیزهای واقعی یا خیالی در غیاب انهاست

توالی مراحل رشد:مراحل سه گانه برونر بطور متوالی رخ می دهند .

مرحله حرکتی                        مرحله تصویری               مرحله نمادی         برونر

مرحله حسی حرکتی               عملیات عینی               عملیات صوری         پیا‍ژه

بیگه و شرمیس می گویند دو مضمون عمده تار و پود نوشته های مربوط به یادگیری برونر را بهم پیوند می زند:

۱-    کسب دانش به هر شکلی که باشد یک فرایند فعال است .

۲-    یاد گیرنده دانشش را خودش می سازد یعنی هر شخص را باید بعنوان یک مشارکت کننده فعال در فرایند دریافت دانش در نظر گرفت که اطلاعات را انتخاب می کند و تغییر شکل می دهد و فرضیه می سازد و ان فرضیه ها را با توجه به شواهد ناهمخوان یا مغایر تغییر می دهد .

نکته دیگر در نظریه یادگیری برونر :ساده سازی و معنی دار ساختن تجربه های اکتسابی توسط یادگیرنده یک نیاز ذاتی فرض می شود انجام این کار مستلزم مفاهیم یا مقولات است .مفهوم یا طبقه حاصل تجرید عناصر مشترک بین رویدادها و تجارب است .از ترکیب این مفاهیم به قواعدی دست می یابیم که به ما امکان می دهد روابط بین مفاهیم را کشف کنیم برونر به این نظم ،نظام رمزی نام نهاده است که منظور از ان یک ترتیب  سلسله مراتبی از مفاهیم است

برونر معتقد است بهترین کار ان است که یادگیرنده خود نظام را کشف کند نه اینکه معلم انرا بصورت اماده در اختیار او قرار دهد .برونر مدافع یادگیری اکتشافی است .

طرحی برنامه درسی در نظریه برونر :

۱-  بجای مجموعه ای از واقعیت ها یا اطلاعات پراکنده ،باید به دانش اموزان ساختار بنیادی دانش اموزش داده شود منظور از ساختار بنیادی دانش ارکان مهم هر نظام علمی از قبیل مفاهیم ،اصول و روشهای پژوهشی مربوط به ان علم

اموزش ساختار بنیادی دانش موجب درک بیشتر دانش اموزان از موضوع درسی و تشویق انان به کاوشگری و حل مسئله خواهد شد و به انان کمک خواهد کرد تا چگونه یاد گرفتن را یاد بگیرند

۲-  برنامه درسی مارپیچیspiral curriculum

یعنی تکرار اندیشه های بنیادی یک موضوع درسی در سراسر دوره اموزشی بطور دوره ای.

در این برنامه دانش اموزان ابتدا مطالب را در سطحی ساده می اموزند امال در مراحل بعدی همان مطالب را در سطحی پیشرفته تر و مفصل تر به انان اموزش داده می شود .

کاربرد های اموزشی نظریه برونر :

آموزش و پرورش اهمیت زیادی دارد.

به اعتقاد او آمادگی یعنی اینکه موضوع مورد یادگیری برای یادگیرنده ای که می خواهد آن را بیاموزد آماده شده باشد. هر موضوعی را می توان باانطباق دادن روشهای اموزشی بر سطح کارکرد شناختی کودکان به انان یاد داد .

هر حیطه ای از آموزش را می توان به طریق یکی از نظام های سه گانه حرکتی-تصویری و نمادی ارایه کرد.

یادگیری مورد نظر او یادگیری اکتشافی هدایت شده است تا روش اکتشافی کاملا مستقلانه (همان)

نظریه رشد شناختی ویگوتسکی یا نظریه اجتماعی – فرهنگی رشدSOCIOCULTURAL THEORY OFDEVELOPMENT

اهمیت فرهنگ و زمینه اجتماعی – تاریخی در تحول شناختی

به باور ویگوتسکی ، کنش متقابل میان یادگیرنده و محیط اجتماعی اش تعیین کننده اصلی رشد شناختی اوست.

((خاستگاه روان آدمی اجتماع است و فرایندی که به آن شکل میدهد ارتباط است.))

ویگوتسکی معتقد است  رشد شناختی کودک عموما به مردمی که در دنیای او زندگی می کنند وابسته است و دانش ، نگرش و ارزشهای فرد در تعامل با دیگران تحول می یابد.

۱ – کارکردهای نخستین ذهنیPRIMARY MENTAL FUNCTIONS

کارکردهای ذهنی

۲ – کارکردهای عالی ذهنیHIGHER MENTAL FUNCTIONS

کارکرد یا function  به فرایندهای ذهنی مانند توجه، ادراک، حافظه و تفکر اشاره دارد. این کارکردهای ذهنی در سالهای اغاز عمر بطور طبیعی وجود دارند و در انسان و حیوان یافت می شوند ویژگی مهم انها غیرارادی بودن و نا آگاه بودن است.

مثال :  حافظه در شکل اولیه اش عبارت است از شکل گیری خود بخودی یک تداعی بین دو رویداد که با هم رخ میدهند. گربه صدای بازکردن در قوطی غذا را با غذا تداعی می کند.

یا توجه در شکل نخستین خود، یک حرکت خود بخودی و غیرارادی است. مثلا هم انسان و هم حیوان پس از شنیدن یک صدای شدید ، بدون اراده بسوی آن توجه می کنند.

کارکردهای عالی ذهنی : مثل استدلال منطقی ، توجه انتخابی و زبان و ….. ویژه انسانند و بر اساس کارکردهای نخستین تحول می یابند.

تفاوت کارکردهای عالی ذهنی با کارکردهای نخستین ذهنی :

۱ – زیر کنترل انسانی قرار دارند و با اراده او انجام می شوند.

۲ – خاستگاه اجتماعی دارند.

۳ – به کمک ابزارهای روانشناختی رخ می دهند.

کارکردهای عالی ذهنی ازطریق تعامل بین فرد و زمینه اجتماعی او تحول می یابند.

هر کارکرد عالی ذهنی الزاما در ابتدا یک کارکرد اجتماعی است.(سیف ،۱۳۸۶،ص۹۴ )

درونی سازی :INTERNALIZATION

به فرایند تبدیل تدریجی تجارب یا فعالیتهای اجتماعی بیرونی به فرایندهای عالی ذهنی درونی سازی می گویند. این فرایند از طریق یک واسطه امکان پذیر می شود.

دریسکول  :  استفاده از واسطه یعنی تغییر دادن یک موقعیت محرکی در فرایند پاسخ دادن به آن نه بطور مستقیم بلکه از طریق نوعی پیوند امکان پذیر است. (از طریق یک ابزار یا علامت)

ابزار : به چیزی گفته می شود که در خدمت چیزی دیگر بکار برود . ابزار یک شی بیرونی است که مورد دستکاری فرد قرار می گیرد تا با آن بر محیط عمل کند. میمونها در آزمایش کهلر برای دستیابی به موز دور از دسترس از یک چوب استفاده می کردند . چوب در اینجا یک ابزار است.

علامت : چیزی است که بجای چیز دیگر مورد استفاده قرار می گیرد. علامت به بازنمایی درونی یک شی یا یک نماد گفته میشود که دارای معنی خاص فرهنگی است. مثال : دانش آموزان یاد می گیرند که یک راه ساده حل مسائل عددی این است که از حرف X برای مقدار مجهول استفاده کنند آنها به این طریق مسائل را به علامتهای ریاضی تبدیل می کنند تا بتوانند برای آنها راه حل بیابند.

از نظر ویگوتسکی رشد شناختی فرد ، بدون در نظر گرفتن محیط فرهنگی – اجتماعی او قابل درک نخواهد بود.(همان)

قانون کلی رشد فرهنگی – اجتماعی در نظریه ویگوتسکی :

هر کارکرد عالی ذهنی ، پیش از آنکه بصورت یک فرایند روانشناختی در شخص رخ دهد، ابتدا در یک سطح اجتماعی وجود دارد. ویگوتسکی این موضوع را به عنوان انتقال از سطح بین ذهنی به درون ذهنی توصیف کرده و رشد تدریجی کارکردهای عالی ذهنی از طریق تعامل اجتماعی را درونی سازی نام نهاده است. مثال : توانایی تفکر انتقادی می تواند از تعامل اجتماعی مانند پرسش و پاسخ به روش سقراطی ایجاد شود.

گفتار خود محورانه :EGOCENTRIC SPEECH

گفتار خود محورانه از دید ویگوتسکی ، چگونگی تبدیل تعامل یا روابط اجتماعی به کارکردهای ذهنی را نشان میدهد. ویگوتسکی این نوع گفتار کودک را بر اساس مفهوم درونی سازی توضیح میدهد و می گوید گفتار خود محورانه ، گفتار اجتماعی است که جریان درونی سازی بسوی گفتار درونی را نشان میدهد.

مراحل رشد زبان از دید ویگوتسکی :

۱  –  گفتار اجتماعی یا گفتار بیرونی  :  پیش از سه سالگی ظاهر می شود و نقش آن کنترل رفتار دیگران است. مثلا : وقتی کودک به مادرش می گوید شیر می خواهم از این طریق به کنترل رفتار دیگران اقدام می کند.

۲  – گفتار خود محورانه  : بین ۳ تا ۷ سالگی رخ میدهد. این نوع گفتار، مرحله انتقالی گفتار بیرونی به گفتار درونی است. در این مرحله کودکان غالبا برای کنترل رفتارشان با خودشان حرف میزنند. مثلا : هنگام انجام کاری، آنچه را که انجام میدهند به زبان می آورند. نقش گفتار خود محورانه کنترل و هدایت رفتار خود است.

گفتار خود محورانه از دید پیاژه و ویگوتسکی :

پیاژه :  گفتار کودکان پیش عملیاتی خود محورانه و غیر اجتماعی است.

ویگوتسکی :  کودکان این نوع گفتار را برای کنترل و هدایت رفتار خود مورد استفاده قرار میدهند.

ویگوتسکی از گفتار خصوصی بجای گفتار خود محورانه استفاده میکرد.

پژوهشها نشان میدهد وقتی که کودکان با تکالیف  دشوار سروکار دارند یا زمانی که اشتباهات زیادی مرتکب می شوند از گفتار خصوصی بیشتر استفاده می کنند.

۳ – گفتار درونی :  پس از ۷ سالگی ظاهر میشود . گفتار درونی با خود سخن گفتن بطور بی صداست. گفتار درونی به اندیشه و رفتار انسان جهت میدهد و در همه کارکردهای عالی ذهنی وجود دارد.(همان)

تفکر و زبان :

در نظریه ویگوتسکی ، تفکر و زبان در کودکان بصورت دو فعالیت مستقل از هم شروع می شوند.

در ابتدا تفکر پیش زبانی یا تفکر بدون زبان و زبان پیش عقلی یا گفتار بدون تفکر وجود دارند.

مثال : کوشش کودکان در ماههای اول زندگی برای حل کردن مسائلی مانند دستیابی به اشیا و بازکردن در موردی از تفکر بدون زبان است.

مثالی دیگر : غان و غون کردن کودک با هدف جلب توجه یا خوشحال کردن بزرگسالان موردی از زبان بدون تفکر است.

در حدود ۲ سالگی منحنی های مجزای تفکر و پیش زبانی و زبان پیش عقلی به هم میرسند در نتیجه تفکر زبانی و زبان عقلانی میشود.

در فاصله ۲ تا ۷ سالگی ، زبان هم نقش درونی (هدایت و جهت دهی به تفکر ) و هم نقش بیرونی ( انتقال نتایج تفکر به دیگران) را ایفا میکند.

خود نظم دهی :

–     یعنی توانایی اندیشیدن و حل کردن مسائل بدون کمک دیگران

–     به کنترل فرد بر فرایندهای شناختی اش ( تفکر ، حافظه و ….) گفته میشود

مراحل خود نظم دهی :

۱ – نخست کودک یاد می گیرد که اعمال و صداها دارای معنی اند . بعنوان مثال : کودک می آموزد که دست دراز کردن او بسوی یک شی برای دیگران این گونه معنی میدهد که او آن شی را می خواهد.

۲ – انجام تمرین : کودک حرکاتی را که باعث جلب توجه دیگران می شود تمرین می کند و نیز برای تسلط بر زبان با دیگران به گفتگو می پردازد.

۳ – استفاده از علامت برای تفکر و حل مسئله بدون کمک دیگران. در این مرحله کودکان خود نظم دهنده یا خودسامانگر میشوند.

پیاژه

–     رشد یا تحول مقدم بر یادگیری است.

–     مرحله ای از رشد شناختی که کودک در آن قرار دارد تعیین کننده ماهیت یادگیری اوست و لذا نمی توان با آموزش فراتر از رشد شناختی کودک در او یادگیری ایجاد کرد.

ویگوتسکی :

–    یادگیری پیش از رشد می آید. ( یادگیری مقدم بر رشد است ).

–    فرایندهای رشد یا تحول بدنبال فرایندهای یادگیری رخ میدهند.

منطقه تقریبی رشد:

منطقه تقریبی رشد در نظریه ویگوتسکی اهمیت تعامل اجتماعی را در رشد و یادگیری نشان میدهد.

ویگوتسکی می گوید کودکانی که به تنهایی از عهده انجام پاره ای تکالیف یادگیری بر نمی آیند به کمک بزرگسالان یا دوستان بالغ تر و آگاه تر از خود انجام آن کارها را یاد می گیرند.

توانایی کودک در حل مسائل بطور مستقلانه (آنچه که در نظر پیاژه است ) معرف سطح کنونی رشد او و توانایی اش در حل مسائل به کمک دیگران نشان دهنده سطح رشد بالقوه اوست.

منظور از منطقه تقریبی رشد، تفاوت بین سطح کنونی یا سطح رشد واقعی کودک و سطح رشد بالقوه اوست. بعبارت ساده تر منطقه تقریبی رشد به دامنه ای از تکالیف گفته می شود که کودک به تنهایی از عهده انجام آنها بر نمی آید اما به کمک بزرگسالان یا دوستان بالغ تر از خود قادر است آنها را انجام دهد.(همان)

مثال برای ارزیابی ZPD یک کودک  :

فرض کنید سن عقلی در کودک با یک آزمون هوشی ، ۸ سال تعیین شده است از نظر ویگوتسکی ما نمی توانیم کارمان را در همین جا متوقف کنیم ما ادامه میدهیم تا مشخص شود چگونه هر یک از این کودکان تلاش خواهند نمود مسایلی را که برای کودکان بزرگتر طراحی شده حل کنند ما به هر کودک با توضیح دادن ، پرسیدن سوالات هدایت شونده و معرفی عناصر اصلی راه حل کمک می کنیم با این کمک یکی از این کودکان مشکلات را در سطح یک کودک دوازده ساله و دیگری در سطح یک کودک ۹ ساله حل می کند این تفاوت بین سنین عقلی کودکان و سطح عملکردی که آنها از طریق همکاری با یک بزرگسال بدست می آورند ناحیه تقریبی رشد گفته می شود.(بیابانگرد ،۱۳۸۴ ،ص۵۱ )

رشد شناختی زمانی به حداکثر میرسد که در منطقه تقریبی رشد، تعامل اجتماعی صورت پذیرد.

بعضی مربیان به لحظه ای که یک کودک یا گروهی از کودکان در آستانه آمادگی برای یادگیری یک مفهوم قرار دارند لحظه آموزش پذیر گفته اند.

تکیه گاه سازی :SCAFOLDING

تکالیفی که در منطقه تقریبی رشد قرار دارند هنوز از سوی کودک آموخته نشده اند اگر بزرگترها کودک را یاری دهند از عهده انجام آن تکالیف و یادگیری آنها برخواهد آمد برونر کمک و راهنمایی دیگران را تکیه گاه سازی نامیده است.

در تکیه گاه سازی ابتدا معلم یا شخص دیگری که یادگیرنده را یاری میدهد سهم عمده ای از مسئولیت را به عهده می گیرد اما به تدریج که یادگیری پیش میرود مسئولیت به یادگیرنده واگذار می شود. .(سیف ،۱۳۸۶،ص۱۰۰ )

سکوسازی اصطلاحی است که دکتر بیابانگرد برای واژه SCAFFOLDING  بکار برده است. (بیابانگرد ،۱۳۸۴ ،ص۵۱ )

سکوسازی یعنی فن تغییردادن سطح حمایت . در طول مدت جلسه تدریس، شخصی ماهرتر میزان راهنمایی را تنظیم کرده تا مناسب سطح عملکرد جاری کودک گردد. هنگامی که تکلیف یادگیری دانش آموز جدید است شخص ماهرتر ممکن است از آموزش مستقیم استفاده کند همین که کفایت و شایستگی دانش آموز افزایش می یابد راهنمایی کمتری صورت می گیرد. (بیابانگرد ،۱۳۸۴ ،ص۵۲ )

ویگوتسکی :  آزمونهای هوش عملکرد مستقلانه کودک را می سنجد یعنی سطح رشد فعلی او

به باور ویگوتسکی ، آنچه کودکان به کمک دیگران می توانند انجام دهند بیشتر معرف توانایی واقعی آنان است تا آنچه به تنهایی از عهده اش بر می آیند. بنابراین برای شناسایی رشد کودکان، باید هم سطح رشد فعلی و هم سطح رشد بالقوه آنان را شناخت.

کاربردهای آموزشی نظریه ویگوتسکی :

۱ –  بر اهمیت زبان تاکید زیادی شده است . پس مدارس باید زبان را یک موضوع محوری تلقی کنند و معلمان در آموزش زبان جدیت بیشتری به خرج دهند.

۲ –  بر مسائل فرهنگی و اجتماعی تاکید زیادی دارد. پس لازم است مطالب درسی در یک بافت فرهنگی – اجتماعی آموزش داده شوند و در تمام مراحل تحصیلی مسائل فرهنگی و اجتماعی از نظر دور نمانند.

۳ –  طبق مفهوم منطقه تقریبی رشد ، معلم باید در آموزش موضوعات مختلف به دانش آموزان ، پیشاپیش رشد ذهنی آنان حرکت کند. ( مسائل قدری فراتر از سطح تواناییهای فعلی آنان باشد ).

۴-  معلمان کودکان را به حرف زدن با خود تشویق کنند زیرا با خود سخن گفتن کودکان را در هدایت و کنترل اندیشیدن یاری میدهد. (سیف ،۱۳۸۶،ص۱۰۰ )

مقایسه نظریه های ویگوتسکی و پیاژه :

۱ –  دیدگاه ویگوتسکی نسبت به تاثیر آموزش بر رشد شناختی بسیار خوش بینانه تر از دیدگاه پیاژه است.

۲ –  روش آموزش پیاژه عمدتا یک روش اکتشافی فردی است اما روش آموزش ویگوتسکی روش اکتشافی هدایت شده است.

۳ –  ویگوتسکی گفتار درونی را برای رشد شناختی بسیار مهم میداند در حالیکه از نظرپیاژه آن یک رفتار ناپخته است.

۴ –  پیاژه تعامل بین کودک و دنیای فیزیکی اش را در رشد شناختی اساسی میداند اما ویگوتسکی بر کنش متقابل میان یادگیرنده و محیط اجتماعی اش بیشتر تاکید می کند.

۵ –  برای پیاژه رشد باید پیش از یادگیری اتفاق افتد اما ویگوتسکی معتقد است که یادگیری یک فرایند فعال است و نیازی به انتظار کشیدن برای آمادگی نیست.(همان)

نظریه رشد شناختی برونر :

از نظر برونر آموزش یعنی کوشش برای کمک به شکل گیری رشد شناختی

نظریه برونر بر فرایند تفکر تاکید میکند و بازده اصلی رشد شناختی تفکر است و هدف آموزش و پرورش باید این باشد که یادگیرنده را بصورت متفکری خود مختار درآورد.

برونر در پژوهشهای خود به دنبال پاسخ این سوال بود که اطلاعات مربوط به جهان هستی چگونه به رمز در می آیند، سازمان می یابند و ذخیره می شوند.

منظور از بازنمایی اشاره به چیزی است که جای چیز دیگری را می گیرد یا نماد آن به حساب می آید.

مراحل رشد شناختی :

۱ –  مرحله حرکتی یا عملیenactive representation

در این مرحله کودکان رویدادهایی را که تجربه می کنند به پاسخ های حرکتی یا عملی باز نمایی می کنند . برای مثال کودکان نمی توانند محل قرار گرفتن فروشگاه نزدیک خانه شان را برای شما بگویند اما قادرند شما را از راهی که قبلا رفته اند به آنجا ببرند.

۲-  مرحله تصویری یا شمایلیiconic representation

در این مرخله کودک رویداد های زندگی خود را به صورت تصاویر ذهنی حفظ می کند کودکی که می تواند با رسم نقشه راه خانه تا فروشگاه نزدیک خانه شان را نشان دهد ازبازنمایی تصویری سود می برد.

۳- مرحله نمادیsymbolic representation

بازنمایی نمادی شامل استفاده از نظامهای نمادی اختیاری مانند زبان یا علایم ریاضی است .دانش اموزی که می تواند یک نقاشی را بصورت کلامی توضیح دهد از بازنمایی نمادی سود می برد.

چایلد در تبیین مراحل رشد برونر و پاسخ به این پرسش که چگونه انسان تجارب را بازنمایی می کند می گوید :

۱-    نخست استفاده از ابزار را برای افزودن بر توانایی های حرکتی خود اموختند مثلا بیل توانایی انسان در استفاده از دستها را افزایش می دهد یعنی ابزار جانشین اندامهای ناکافی بدن می شود .

۲-    انسان اموخته است توانایی های حسی خود را از راه استفاده از نظامهای علامتی افزایش دهد مثلا اختراع میکروسکوپ جهت گسترش تجارب حسی خود

۳-    نظامهای نمادی را یاد گرفته است که هدف انها انتقال تجربه حاصل از چیزهای واقعی یا خیالی در غیاب انهاست

توالی مراحل رشد:مراحل سه گانه برونر بطور متوالی رخ می دهند .

مرحله حرکتی                        مرحله تصویری               مرحله نمادی         برونر

مرحله حسی حرکتی               عملیات عینی               عملیات صوری         پیا‍ژه

بیگه و شرمیس می گویند دو مضمون عمده تار و پود نوشته های مربوط به یادگیری برونر را بهم پیوند می زند:

۱-    کسب دانش به هر شکلی که باشد یک فرایند فعال است .

۲-    یاد گیرنده دانشش را خودش می سازد یعنی هر شخص را باید بعنوان یک مشارکت کننده فعال در فرایند دریافت دانش در نظر گرفت که اطلاعات را انتخاب می کند و تغییر شکل می دهد و فرضیه می سازد و ان فرضیه ها را با توجه به شواهد ناهمخوان یا مغایر تغییر می دهد .

نکته دیگر در نظریه یادگیری برونر :ساده سازی و معنی دار ساختن تجربه های اکتسابی توسط یادگیرنده یک نیاز ذاتی فرض می شود انجام این کار مستلزم مفاهیم یا مقولات است .مفهوم یا طبقه حاصل تجرید عناصر مشترک بین رویدادها و تجارب است .از ترکیب این مفاهیم به قواعدی دست می یابیم که به ما امکان می دهد روابط بین مفاهیم را کشف کنیم برونر به این نظم ،نظام رمزی نام نهاده است که منظور از ان یک ترتیب  سلسله مراتبی از مفاهیم است

برونر معتقد است بهترین کار ان است که یادگیرنده خود نظام را کشف کند نه اینکه معلم انرا بصورت اماده در اختیار او قرار دهد .برونر مدافع یادگیری اکتشافی است .

طرحی برنامه درسی در نظریه برونر :

۱-  بجای مجموعه ای از واقعیت ها یا اطلاعات پراکنده ،باید به دانش اموزان ساختار بنیادی دانش اموزش داده شود منظور از ساختار بنیادی دانش ارکان مهم هر نظام علمی از قبیل مفاهیم ،اصول و روشهای پژوهشی مربوط به ان علم

اموزش ساختار بنیادی دانش موجب درک بیشتر دانش اموزان از موضوع درسی و تشویق انان به کاوشگری و حل مسئله خواهد شد و به انان کمک خواهد کرد تا چگونه یاد گرفتن را یاد بگیرند

۲-  برنامه درسی مارپیچیspiral curriculum

یعنی تکرار اندیشه های بنیادی یک موضوع درسی در سراسر دوره اموزشی بطور دوره ای.

در این برنامه دانش اموزان ابتدا مطالب را در سطحی ساده می اموزند امال در مراحل بعدی همان مطالب را در سطحی پیشرفته تر و مفصل تر به انان اموزش داده می شود .

کاربرد های اموزشی نظریه برونر :

آموزش و پرورش اهمیت زیادی دارد.

به اعتقاد او آمادگی یعنی اینکه موضوع مورد یادگیری برای یادگیرنده ای که می خواهد آن را بیاموزد آماده شده باشد. هر موضوعی را می توان باانطباق دادن روشهای اموزشی بر سطح کارکرد شناختی کودکان به انان یاد داد .

هر حیطه ای از آموزش را می توان به طریق یکی از نظام های سه گانه حرکتی-تصویری و نمادی ارایه کرد.

یادگیری مورد نظر او یادگیری اکتشافی هدایت شده است تا روش اکتشافی کاملا مستقلانه (همان)

مشاوره و روانشناسی

تلفنی رایگان خدمات روانشناسی – مشاوره- روانپزشکی – آرامش درمانی – هیپنوتیزم درمانی – مجوز ۶۶۰۷۲ – -☎️ ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶-  -۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰ –

بهترین مشاور و روانشناس خانواده و ازدواج ❤️❤️❤️??? مشاوره آنلاین – مشاوره حضوری، تلفنی – اعصاب و روان نوروفیدبک- بایوفیدبک-

 

تحت نظر متخصص اعصاب و روان_ متخصص روانشناسی – متخصص مشاوره – مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره قبل از ازدواج – مشاوره نوجوان، مشاوره کودک – درمان افسردگی، وسواس، استرس، بیش فعالی – اختلالات یادگیری – مشاوره تحصیلی- کنترل خشم – درمان اتیسم

 

مطالب آموزنده و درمان در سایت : https://ravanshenasa.com

و اینستاگرام ما ? @DR.RAVANSHENAS1

خیابان نیاوران چهارراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه چهارم شمالی ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶ –  -۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

telegram.me/ravanshenasiii

مشاوره خانواده و ازدواج، مشاوره کودک ، مشاوره قبل از ازدواج- مشاوره خواستگاری- مشاوره نوجوان – مشاوره شغلی- مشاوره تحصیلی- مشاوره بازرگانی- تنظیم خانواده ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶–۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

آدرس: تهران- خیابان نیاوران- چهارراه مژده- نبش نجابت جو- پلاک ۳۵۲- طبقه ۴ شمالی – طبقه فوقانی بانک پاسارگاد

روانشناسی ، روانپزشکی- زوج درمانی- مشاوره طلاق-

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://moshaverehezdevaje.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ravanshenasa.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://khanevadehh.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ppsyc.com

آدرس: مشاوره و روانشناسی کودک منطقه ۱- نیاوران چها رراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه دوم شمالی بانک پاسارگاد

 

مشاوره و روانشناسی

تلفنی رایگان خدمات روانشناسی – مشاوره- روانپزشکی – آرامش درمانی – هیپنوتیزم درمانی – مجوز ۶۶۰۷۲

-☎️ ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۰

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۶۰

بهترین مشاور و روانشناس خانواده و ازدواج ❤️❤️❤️??? مشاوره آنلاین – مشاوره حضوری، تلفنی – اعصاب و روان نوروفیدبک- بایوفیدبک-

?????????????

تحت نظر متخصص اعصاب و روان_ متخصص روانشناسی – متخصص مشاوره – مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره قبل از ازدواج – مشاوره نوجوان، مشاوره کودک – درمان افسردگی، وسواس، استرس، بیش فعالی – اختلالات یادگیری – مشاوره تحصیلی- کنترل خشم – درمان اتیسم

– – ???? ?????????

مطالب آموزنده و درمان در سایت : https://ravanshenasa.com

و اینستاگرام ما ? @DR.RAVANSHENAS1

خیابان نیاوران چهارراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه دوم شمالی ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶- – ۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰–۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴-۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶–۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

telegram.me/ravanshenasiii

https://t.me/ravanshenasiiii

مشاوره خانواده و ازدواج، مشاوره کودک ، مشاوره قبل از ازدواج- مشاوره خواستگاری- مشاوره نوجوان – مشاوره شغلی- مشاوره تحصیلی- مشاوره بازرگانی- تنظیم خانواده

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴

۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

۲۶۸۵۲۹۴۰

۲۶۸۵۲۹۶۰

آدرس: تهران- خیابان نیاوران- چهارراه مژده- نبش نجابت جو- پلاک ۳۵۲- طبقه ۲ شمالی – طبقه فوقانی بانک پاسارگاد

روانشناسی ، روانپزشکی- زوج درمانی- مشاوره طلاق-

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://moshaverehezdevaje.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ravanshenasa.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://khanevadehh.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ppsyc.com

آدرس: مشاوره و روانشناسی کودک منطقه ۱- نیاوران چها رراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه ۲ شمالی بانک پاسارگاد

مشاوره تلفنی رایگان

مشاوره خانواده و ازدواج ۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۲۷۲۸۹۰۴

مشاوره کودک و نوجوان- ۲۲۷۲۸۹۰۴-۲۲۷۱۵۸۸۶

زوج درمانی توسط متحصص مشاوره ۲۲۷۲۸۹۰۴-۲۲۷۱۵۸۸۶

روان درمانی  ۲۶۸۵۲۹۴۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

هیپنوتراپی-۲۶۸۵۲۹۴۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

مشاوره شغلی- ۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۶۸۵۲۹۶۰

مشاوره تحصیلی– ۲۲۷۲۸۹۰۴ ۲۶۸۵۲۹۴۰-

روانپزشک-۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۲۷۲۸۹۰۴-

روانشناس– ۲۲۷۱۵۸۸۶ ۲۶۸۵۲۹۴۰-

روانکاوی—۲۶۸۵۲۹۶۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

آرامش درمانی—۲۶۸۵۲۹۴۰- ۲۲۷۲۸۹۰۴

 

 

 

تفاوت نیمکره های مغز و تاثیر آن بر زبان و حرکات بدنی از دیدگاه روانشناس و روانپزشک۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

تفاوت نیمکره های مغز و تاثیر آن بر زبان و حرکات بدنی

موضوع تحقیق  : تفاوت نیمکره های مغز و تاثیر آن بر زبان و حرکات بدنی

مربوط به درس  : مقدمات نوروپسیکولوژی

استاد               : سر کار خانم دکتر حمیدی

دانشجو            : شراره نصیری مقدم

 

فهرست

 

  • مغز
  • آناتومی مغز
  • نیمکره های مغز
  • مغز انسان و نحوه عملکرد آن در مراحل عمر
  • ویژگی های نیمکره های مغز
  • ویژگی های نیمکره های مغز
  • تفاوت مغز مردان و زنان
  • استفاده از دست غالب چه ارتباطی با دو نیمه مغز دارد؟
  • ویژگی های دو نیمکره و کاربرد آن در ارتباطات
  • آفازی ونیمکره ها
  • برکا

    ورنیک

  • تقسیم بندی فعالیت های حرکتی
  • جسم پینه‌ای

 

 

 

 

 

 

 

 

مغز

مغز یکی از اعضا بدن انسان است که ۲ درصد از وزن بدن را تشکیل می‌دهد اما تا بیش از ۳۰ درصد کالری (انرژی) روزانه را مصرف می‌کند و بیشتر انرژی خود را از هیدراتهای کربن (گلوکز خون) جذب می‌کند و این سوخت را سریع می‌سوزاند حتی زمانیکه در خواب هستیم. مغز بیشتر از هر عضوی از بدن اکسیژن مصرف می‌کند. دستگاه عصبی مرکزی قسمتی از دستگاه عصبی است که در درون محفظه‌ای استخوانی به نام استخوان جمجمه و ستون فقرات قرار گرفته است و شامل مغز و نخاع می‌باشد. از نظر ساختمانی در سیستم اعصاب مرکزی دو قسمت به نامهای ماده سفید و ماده خاکستری قابل تشخیص می‌باشد. مغز شامل قسمتهای متنوعی است که هر کدام از آنها در عین حال که با یکدیگر در ارتباط هستند کارهای متفاوتی را انجام می‌دهند.

ساختار

مغز مهمترین بخش دستگاه عصبی مرکزی است و در انسان از بخشهای مختلفی مانند مخ،تالاموس، هیپوتالاموس، پل مغزی، بطنهای مغز، ساقه مغز، بادامه مغز، عقده‌های قاعده‌ای،هیپوکمپوس، هیپوفیز و … تشکیل شده است.

  • پرده داخلی : پرده داخلی چسبیده به مغز و نخاع بوده و کار تغذیهبافت عصبی را انجام می‌دهد.
  • پرده میانی : پرده میانی عنکبوتیه نام دارد که به پرده خارجی چسبیده و از پرده داخلی کم و بیش فاصله دارد.
  • پرده خارجی : از بافت پیوندی محکم تشکیل شده و به استخوانهای محافظ چسبیده است.

در فاصله بین عنکبوتیه و پرده داخلی مایع شفافی قرار گرفته است که از ترشحات رگهای خونی است. این مایع را مایع مغزی-نخاعی می‌گویند و کار آن محافظت از بافت عصبی است.

 

سیستم بطنی

درون مغز چهار بطن وجود دارد که به نام‌های بطن چپ٬ بطن راست (هردو جانبی) و بطن‌های سوم و چهارم شناخته می‌شوند.

دو بطن راست و چپ از راه سوراخ بین بطنی(Monro foramen) به داخل بطن سوم مرتبط بوده و بطن‌های سوم و چهارم هم توسط مجرای سیلویوس(Aqueduct of Sylvius) به هم راه دارند.

آسیب‌شناسی

مغز نسبت به آسیبها بسیار حساس است ونورونها نمی توانند بیش از پنج دقیقه در برابر ایسکمیمقاومت کنند. نورونها در انسان بالغ قادر به تکثیر سلولی نیستند.جراحی مغز و اعصاب یک عمل فوق تخصصی جراحی است که با اعمال جراحی روی دستگاه عصبی بدن پاره‌ای از آسیب‌های مغز و اعصاب را می‌تواند بهبود بخشیده و یا از ادامه روند آسیب جلوگیری نماید.

 

 

 

آناتومی مغز (Anatomy of Brain)

مغز انسان حدود ۱۵۰۰ گرم وزن داشته که کلاً داخل جمجمه قرار دارد .
مغز از قسمتهای زیر درست شده است :
۱- نیم کره های مغز
۲- تالاموس و گره های عصبی قاعده ای
۳- مغز میانی
۴- پل دماغی
۵- بصل النخاع
۶- مخچه

نیمکره های مغز
نیم کره های مغز دو عدد بوده که از نظر نردبان تکاملی جدیدترین قسمت مغز می باشند . آنها هدیه اصلی خداوند به انسان بوده و تکامل آن از پستانداران از حدود پنجاه میلیون سال پیش شروع شده و در انسان نماهائی مانند «استرالوپیتکوس» به اوج خود رسید (۲ میلیون سال پیش ) .
اختصاص ترین صفت تکاملی ازدیاد تعداد یاخته های عصبی بوده که پیشرفت شایان آن را در « هموهابیلیس» و «هموارکتوس» می توان مشاهده کرد.دوران طلائی بزرگ شدن مغز در « نئاندرتال » و «هموساپینس» (حدود یکصد هزارسال پیش) آغاز و به انسان ختم می شود.

بدون نیمکره های مخ ، انسان جاندار بی شعوری بیش نیست . تکوین شعور انسان عبارت بوده است از ازدیاد یاخته ها ( نتیجتاً اضافه شدن وزن مغز ) و ارتباطات آنها با یکدیگر برای بهتر شدن قدرت پردازش اطلاعات محیطی و درونی . در « مرگ مغزی » این قدرت از بین میرود چون کل ساختار مغز مضمحل می شود . در درون نیمکره ها حفره هایی پر از مایع نخاعی و جود دارند که بطن ها نامیده می شوند . دو نیمکره توسط جسم پینه ای به هم متصل می باشند که در حقیقت ارتباط اصلی نرونهای دو نیمکره با هم می باشند .

قسمت های مختلف تشکیل دهنده نیمکره ها شامل قسمت های زیر است :

۱- لوب پیشانی (Frontal Lobe)

۲- لوب آهیانه ای (Parietal Lobe)

۳- لوب پس سری (Occipital Lobe)

۴- لوب گیجگاهی (Temporal Lobe)

۵- لوب حاشیه ای (Marginal Lobe)

 

 

لوب پیشانی
لوب پیشانی مهمترین قسمت تکامل یافته مغز است . مخصوصاً در انسان و انسان نماها این قسمت فوق العاده وسعت پیدا کرده است . قسمتهای خلفی لوب پیشانی ویژه فرمانهای حرکتی بوده و از هم گسیختگی نسج این قسمت باعث از کارافتادگی یک اندام می شود . تحریک هر قسمت از اندامها و سر بر روی مکان مخصوصی از این نوار باریک وجود دارد ، قسمتی از این ناحیه ، که بین دو نیمکره وجود دارد، مختص حرکات اندامهای تحتانی می باشد . درقسمت قدامی ناحیه حرکتی سرو دست مرکز کنترل حرکات چشم وجود دارد .
در نیمکره چپ ، مرکز حرکتی تکلم درلوب پیشانی می باشد . از هم پاشیدگی نسوج این ناحیه باعث گنگی شده و بیمار قادر به گفتار نیست .آنچه از لوب پیشانی باقی می ماند عبارتست از ناحیه ای که در جلو قرار داشته و مرکز شعور ، منطق ، تفکر و تا حدودی حافظه است . از بین رفتن این قسمت از مغز در دو طرف منجر به کم اهمیت دادن اصول اخلاقی شده و تصمیمات بیمار انفعالی می گردد . اگر آسیب بسیار شدید باشد خلاقیت حرکات از بین رفته و ممکن است با حالت اغماء اشتباه شود . یکی از راههای درمان امراض روانی ، در ابتدای سده حاضر ، عبارت بود از تخریب دو طرفه قسمتهای عمقی لوب های پیشانی و تبدیل بیمار به فردی که از نظر اجتماعی بیشتر قابل تحمل باشد . متأسفانه اثرات سوء این عمل جراحی باعث شد که بعداً کمتر مورد استفاده قرار گیرد .

لوب آهیانه ای
وظایف لوب های آهیانه ای در طرف راست و چپ تا حدودی با هم فرق می کنند . علاوه بر تشخیص محل درد ، گرما ، لمس و محسوسات عمقی در باریکه پشت شیار مرکزی ، لب آهیانه ای در طرف راست بینش فضائی را در شخص بوجود می آورد . عوارض عمقی لوب طرف راست منجر به از دست دادن جهت یابی فضائی فرد گشته وطرف چپ بدن را در کارهای روزمره فراموش می کند . به حوزه بینائی چپ توجه نکرده و مثلاً ریش خود را در طرف چپ نمی تراشد ، چنین شخصی ردیابی فضائی خود را از دست می دهد . شدت عارضه در بعضی بحدی است که بیمار عضوی در طرف چپ بدن خود را از یاد می برد و فکر می کند مربوط به شخص دیگری است . لب آهیانه ای در طرف چپ علاوه بر جهت یابی فضائی و محسوسات طرف راست ، وظیفه تکلم را نیز بعهده دارد . اختلال در ریاضیات ، محاسبه ، تشخیص راست و چپ بدن ،خواندن و نوشتن و تکلم پس از آسیب رسیدن به لوب آهیانه چپ دیده می شود .

لوب پس سری
لوب پس سری مسئولیت بینائی را عهده دار بوده و آسیب رسیدن به این ناحیه شخص را بطورکامل یانافص نابینا می کند . یکی از بهترین محسوسات محیطی که به وسیله آن مکانیسم پردازش اطلاعات در مغز به وسیله فیزلوژیست هائی مثل « هوبل » و « ویسل » در دانشگاه هاروارد برملا گشته عبارت است از « حس بینائی » این دو دانشمند به طور سیستماتیک پردازش اطلاعات را از شبکیه تا لوب پس سری دنبال کردند . کار اصلی این پژوهشگران عبارت بود از ثبت تحریک پذیری سلول های شبکیه ، ایستگاه زانوئی و قشر خاکستری مخ ( سلول های ساده ،پیچیده و فوق پیچیده ) در مناطق به اصطلاح ۱۷ و۱۸و۱۹ « برودمن » لازم به یادآوری است که « برودمن» پژوهشگری بود که سطح مغز را از ۱ تا ۵۲ منطقه بر حسب انواع یاخته های قشر خاکستری طبقه بندی کرد. مثلاً منطقه ۴۶ ویژه حافظه بوده و ۴۴ بیان تکلم را به عهده دارد . « هوبل و ویسل» دریافتند که به ترتیب که اطلاعات از یک ایستگاه به ایستگاه دیگری منتقل می شده پیچیده تر و به حقیقت نزدیک تر می شود . مثلاً سلول های شبکیه و ایستگاه زانوئی فقط به بک نقطه نورانی پاسخ داده ، درحالی که سلول های ساده کورتکس بینائی تنها به یک نوار نورانی با محور خاص پاسخ می دهند . می توان تصور کرد که این نوار از تعدادی نقطه نورانی درست شده است . بنابر این ، سلول های ساده قشر خاکستری نسبت به یک نقطه نورانی بی تفاوتند . به همین ترتیب که جلو برویم مشاهده می شود که سلو لهای پیچیده کورتکس توسط یک لبه نورانی تحریک می شوند که محور مشخصی داشته ولی محل آن مهم نیست . بهترین ، تحریک برای یک سلول فوق پیچیده یک گوشه است . با در نظر گرفتن بحث بالا ، هر چقدر از منطقه ۱۷ به طرف منطقه ۱۹ می رویم وظیفه سلول ها پیچیده تر شده به تحریکی نوین پاسخ می دهند . این موضوع در تشخیص فاصله و رنگها بسیار صادق است .

لوب گیجگاهی
این لوب در طرف راست نقش مهمی از نظر هنر تشخیص رنگها و جوانب مختلف دستگاههای موسیقی داشته و در طرف چپ تأثیر مهم آن درتکلم انسان است . درک صداهای شنیده شده و پردازش دستوری گفتار و آماده کردن پاسخ شایسته ، به وسیله لوب آهیانه چپ صورت می گیرد . آسیب رسیدن به لوب گیجگاهی گاهی باعث از بین رفتن توانائی نامگذاری افراد و اشیاء می شود . همچنین لوب های گیجگاهی راست و چپ با هم نقش مهمی در فعال نگهداشتن حافظه دارند. دروازه اصلی ورود اطلاعات محیطی به مغز و ثبت آنها در گرو سلامتی لوب گیجگاهی است .
به نظر می رسد که « هیپوکامپ» این ناحیه همگام با قسمت های دیگر لوب حاشیه ای نقش کلیدی در قبول یا رد اطلاعات داشته باشند .از این مکان است که اطلاعات منتشر شده از محسوسات محیطی به نقاط دیگر مغز مخصوصاً لوب های پیشانی می روند .بخش دیگری از فیبرهای آورنده اطلاعات به لوب گیجگاهی از ساقه مغز و هسته « مینرت» می باشد .
از بین رفتن « هیپوکامپ » منجر به عدم توانائی انسان در تثبیت حافظه شده و شخص قدرت انتقال اطلاعات رابه سایر نقاط مغز از دست می دهد .
اگر انسانی هر دو لوب گیجگاهی مخصوصاً دو « هیپوکامپ » را از دست بدهد برای همیشه قدرت ثبت اطلاعات از محیط را برای یادآوری در دراز مدت از دست خواهد داد .در ام- آر- آی روبرو هر دو لوب گیجگاهی به خاطر انسفالیت آسیب دیده و قدرت حافظه بیمار شدیداً صدمه دیده است . حس شامه نیز با لوب گیجگاهی ارتباط دارد .

لوب حاشیه ای
لوب حاشیهای از قدیمی ترین قسمتهای مغز بوده و وظیفه اش بیان غرایض جنسی و تأمین احتیاجات احساسی و تنازع بقاست . لوب حاشیه ای در اصطلاع به « مغز اول » مشهور شده و از اینجاست که تمام اطلاعات پس از بررسی و فیلتر شدن می توانند به سایر نقاط مغز رسوخ کنند . احساس امنیت درونی با وجود لوب حاشیه ای امکان پذیر است . اینجا محل احساسات قلبی و فردی و عشق و دلدادگی است . با تکیه به« مغز اول » است که انسان کاری را انجام داده و سپس با مراجعه به منطق و « مغز جدید» یا « نئوپالیوم » پشیمان می شود . در این مکان است که موجود برای حفظ خود و خانواده حاضر است به استدلال کم محلی کند . کنترل اصلی سلسله اعصاب نباتی هنگام جنگ و ستیز یا پشیمانی و غم و اندوه در دست« مغز اول » یا « آرکی پالیوم » می باشد . بالاخره زبان اصلی نهفته در نگاه افراد به یکدیگرکه حاصل آن دوست داشتن فردی و یا تنفر از فردی دیگر می شود در لوب حاشیه ای است

 

 

 

 

 

 

مغز انسان و نحوه عملکرد آن در مراحل عمر

 

 

علاقه انسان ها به داشتن اطلاعاتی درمورد مغز و نحوه عملکرد آن به سال ها پیش باز می گردد. امروزه شواهد بسیاری وجود دارد که ثابت می کند هزاران سال قبل در کشورهایی نظیر مصر و یونان کنکاش و تحقیقات زیادی در مورد مغز انسان صورت گرفته است. این ارگان پیچیده و شگفت انگیز همیشه برای پژوهشگران و دانشمندان سوژه جالب و بحث برانگیزی بوده است. در این مقاله سعی شده است به شیوه بسیار ساده و قابل فهمی، چگونگی رشد و تکامل مغز و نوع کارکرد آن در مراحل مختلف زندگی از ابتدای پیدایش سلول های مغزی تا زمان پیری شرح داده شود.

 

 

بسیاری از دانشمندان و کارشناسان امور روان شناسی عقیده دارند که با دانستن اطلاعات مفید و ضروری در مورد مغز انسان و نحوه عملکرد آن، می توان برای بسیاری از بیماری ها و ناهنجاری ها و اختلالات روانی توجیه مناسب و در خوری ارائه داد.

 

● مغز جنین انسان

 

مغز جنین و نوزاد تازه متولد شده به عقیده دانشمندان یک معمای پررمز و راز است که به تازگی تلاش های زیادی برای پرده برداشتن از این رازهای پرابهام صورت گرفته است. شروع این معمای پیچیده در رحم مادر است. تنها چهار هفته بعد از لقاح و بارور شدن تخم، نخستین سلول های مغزی یعنی نورون ها، به میزان شگفت انگیز و حیرت آوری (حدود ۲۵۰ هزار نورون در هر دقیقه) شروع به رشد و تکثیر می کنند. میلیون ها سلول مغزی شروع به برقراری ارتباط با یکدیگر می کنند و بدین ترتیب میلیاردها میلیارد ارتباط میان سلول های مغزی ایجاد می شود.

 

جالب اینکه هر سلول مغزی دقیقا در جای مناسب خود قرار می گیرد و تمامی ارتباطات و پیوند میان نورون ها با دقت و سازماندهی شده هستند. در این مجموعه عجیب و خارق العاده هیچ چیز اتفاقی یا تصادفی صورت نمی گیرد. گویی تشکیل مغز و پیوند سلول های مغزی یک برنامه کاملاً از پیش طراحی شده و منظم است. چشمان نوزاد تازه متولد شده و قشر مخ در ناحیه بصری و بینایی بعد از تولد نوزاد هم رشد می کند. بنابراین پاسخ به محرک های گوناگون از طریق چشم ها نشان می دهد که قشر مخ در حال تکامل و رشد است. به عقیده پزشکان چنانچه نوزادی با دید غیرعادی به دنیا بیاید و نتواند نسبت به محرک های محیطی از طریق چشمان خود به خوبی پاسخ دهد، باید از نظر مغزی مورد بررسی کامل قرار بگیرد.

 

● مغز کودکان

 

مغز انسان در سنین کودکی مانند یک موتور بسیار فعال، آماده یادگیری است. یک کودک ابتدا می آموزد که چهار دست و پا حرکت کند، سپس راه برود و سرانجام دویدن را می آموزد. در همین سنین مغز انسان به او دستور می دهد که فکر کند، از عقل و شعور خود بهره ببرد، به اطراف توجه کند، به خاطر بسپارد و بیاموزد.

 

اما به عقیده روان شناسان مغز یک کودک در یادگیری زبان به طور شگفت انگیزی عمل می کند. در سنین بزرگسالی مرکز تکلم و یادگیری زبان در نیمه چپ مغز است، اما مغز کودکان کمتر تخصصی است و در واقع هنوز قسمت های مختلف آن به فاکتورهای متفاوت مربوط نمی شود و تمامی قسمت های مغز یک کودک یک ساله برای یادگیری زبان و تکلم فرمان می دهد نه فقط سمت چپ مغز، اما کم کم و با بالا رفتن سن یادگیری زبان به سمت چپ مغز منحصر می شود. حال چنانچه به هر دلیلی مغز انسان در دوران کودکی تحت تاثیر یک بیماری خاص قرار بگیرد، تاثیرات مخربی بر رشد مغز و نحوه عملکرد آن می گذارد. مانند آنچه که در بیماری صرع روی می دهد.

 

 

● مغز نوجوانان و جوانان

 

هنگامی که مغز یک انسان بالغ در سنین نوجوانی مورد بررسی قرار می گیرد، راز و رمز، پیچیدگی، افکار بکر و دست نخورده، هیجانات و در کنار همه اینها یاس و ناامیدی نیز یافت می شود. در این سنین هورمون های مختلفی در مغز انسان ترشح می شود که بر کل سیستم بدن انسان تاثیر گذارند.

 

در این سن قشر پیشین مخ که مرکز استدلال و کنترل میل و هوس است، همچنان در حال پیشرفت و تکامل است. به همین دلیل سن نوجوانی، سن غلیان احساسات و عواطف و استدلال های بی منطق و نادرست است. نکته جالبی که توجه پژوهشگران و دانشمندان را به خود جلب کرده است، مساله خواب در سنین نوجوانی است که اکثر نوجوانان با آن مشکل دارند. مثلاً این که شب ها نمی توانند خوب بخوابند و صبح ها به سختی از خواب بیدار می شوند. این مساله قطعاً با مغز و نحوه عملکرد آن در این سن و یا تاثیر هورمون های مختلف بر آن در ارتباط است و دانشمندان در پی یافتن جوابی برای این سؤالات هستند. یکی از مهم ترین اختلالات مغزی و روانی که معمولاً افراد بالای ۱۲ سال را تهدید می کند، اسکیزوفرنی است که به جنون جوانی نیز شهرت دارد.

 

● مغز بزرگسالان

 

مغز بزرگسالان یک نمونه کامل از نیروی عقلانی و فهم و هوش انسانی است. علاوه بر تفکر و تعقل احساسات نیز به طور عمده توسط مغز کنترل می شوند. میان احساسات و تعقل یک واکنش و تبادل حیاتی و مهم وجود دارد.

همه ما می دانیم عملکرد نادرست مغز می تواند باعث بروز درد در نواحی مختلف بدن، گریه، افسردگی، استرس، ضعف و ناتوانی احساسی شود. ضمناً مغز به روی کنش ها و واکنش های احساسی و عاطفی نیز تاثیر مثبت دارد. مانند خنده، هیجان، شادی و عشق.

 

دانشمندان توانسته اند بخشی از مغز را که باعث خنده می شود، به دقت مشخص کنند. بسیاری گمان می کردند که احساسات و عواطف ناملموس و غیرقابل درک هستند، اما امروزه با بررسی مغز افراد بزرگسال ثابت شده است که مرکز احساست و عواطف مختلف در مغز کاملاً مشخص است و این کیفیت ها غیرقابل لمس نامحسوس نیستند. سیستم مغز به گونه ای عمل می کند که ما حواس پنجگانه لامسه، بویایی، شنوایی، چشایی و بینایی را به طور کامل حس کرده و درک می کنیم. اما هیچ فکر کرده اید که زندگی ما انسان ها بدون احساسات و عواطف، بی معنی و پوچ خواهد بود؛ عملکرد مغز در این میان بسیار مهم و حیاتی است.

 

 

● مغز افراد سالخورده و پیر

 

مغز انسان تا آخرین سال های عمر و در سنین پیری می تواند به خوبی کار کند و عملکرد مطلوبی داشته باشد. دانشمندان دریافته اند که مغز انسان حتی در سنین هفتاد تا هشتاد سالگی هم می تواند به ساختن نورون های جدید ادامه دهد. برخلاف برخی تصوراتی که در گذشته وجود داشت. مبنی بر این که با افزایش سن و پیر شدن انسان تعداد زیادی از سلول های مغز تحلیل می روند. این در حالی است که اخیراً ثابت شده است که با افزایش سن مغز انسان همچنان فعال است و حتی دانایی و تعقل و قدرت اندیشیدن نیز بیشتر ازگذشته می شود. با این حال بیماری های مغزی وجود دارند که با بالا رفتن سن و پیر شدن بیشتر خود را نشان می دهند مانند آلزایمر و زوال عقل، اما دانشمندان امیدوارند که با انجام مطالعات بیشتر بر روی این سیستم پیچیده و خارق العاده راه حل هایی برای پیشگیری از ابتلا به این قبیل بمیاری های مغزی بیابند.

 

 

عملکردهای نیمکره چپ عملکردهای نیمکره راست مغز
عملکردهای منطقی عملکردهای حسی
سازگاریهای جزئی “تصویر کلی و دراز مدت”جهت دار
کنترل حقایق قوانین قوه تخیل
کلمات و زبان علائم و تصویر
گذشته و حال حال و آینده
ریاضی و علم فلسفه و مذهب
قابلیت درک کردن توانایی درک کردن معنای چیزی
دانستن(حقایق) اعتقادات (شم، شهود)
تصدیق کردن سپاسگذار بودن
فهم الگو و نظم استنباط فضایی
دانستن نام اشیا دانستن کاربرد اشیا
کارکرد بر اساس واقعیت عملکرد بر اساس تخیل
تدابیر طرحها بررسی امکان ها
عملکردهای تجربی عملکرد عجولانه (بدون پیش اندیشی)
محتاط (حواس جمع) مخاطره کردن

 

 

 

نیمکره چپ مغز به عنوان نیمکره تحلیلی شرح داده می شود زیرا به صورت خطی عمل کرده و الگوی مرتبی از یک نقطه به نقطه دیگر داشته و به طور مرحله به مرحله حرکت می کند. این موضوع در پردازش اطلاعات کلامی (زبان) بسیار موثر است.
نیمکره راست مغز بخش خلاق مغز است؛ جایی که جستجو می کند، الگوها را می سازد و رابطه بین قسمتهای جداگانه را تشخیص می دهد. این نیمکره به صورت خطی حرکت نمی کند اما به طور همزمان پردازش می کند. این قسمت مغز در پردازشهای دیداری و فضایی بسیار موثر است.
نیمکره های راست و چپ مغز در طول مراحل رشد یک کودک نقش مهمی ایفا می کنند. برخی اوقات عملکردهای دو نیمکره همانطور که در تصویر نشان داده شده است در قسمتی که پلی بین نیمکره راست و چپ است همدیگر را همپوشانی و کامل می کنند و اطلاعات از روی این پل عبور کرده و از یک نیمکره به نیمکره دیگرمنتقل می شوند. پروفسور شیچیدا معتقد است که هر دو نیمکره دارای اهمیت یکسانی است.

شاید والدین به منظور رشد رضایتبخش یک کودک نیازمند دانستن مراحل رشد مغز باشند:

۱- مغز انسان بلافاصله پس از تولد رشد خواهد کرد.

۲- بین سنین ۵ تا ۶ سالگی حدود ۷۰% مغز رشد می کند.

۳- زمانی که انسان به سن نوجوانی(۱۰ تا ۱۱ سالگی) می رسد تقریبا ۹۰% مغز او رشد کرده است.

۴- مغز انسان درست قبل از رسیدن به بزرگسالی(۲۰ سالگی) به رشد کامل رسیده است.

برخلاف تصور غلط رایج، کودک باید در محیطی آرام و شاد بیاموزد نه به سبک یادگیری “نظامی” که در آن کارهای کلاسی سخت و کسل کننده است.

ضمنا منظم بودن مهم است اما موثرترین راه برای به ظهور رساندن استعداد مادرزادی یک کودک نیست.

مهم است که در طول دوره پیش دبستانی و کل دوران دبیرستان پایه محکمی برای کودک ایجاد کنیم.

راهنمایی کودکان در یک مسیر درست در مراحل اولیه مهم است زیرا تصحیح آنها در مراحل بعد دشوارتر و نیازمند تلاش بیشتری خواهد بود.

افرادی که نیمکره چپ در آنها نیمکره غالب است

هدایت شدن با نیمکره چپ: نظریه ها حاکی از این مطلب هستند که افرادی که نیمکره چپ شان نیمکره غالب است به طرز منطقی و مرتب واکنش نشان می دهند و این گروه در ریاضی و علوم قوی هستند و می توانند به سوالها به سرعت پاسخ دهند.

افرادی که نیمکره راست در آنها نیمکره غالب است

برعکس، افرادی که نیمکره راست در آنها نیمکره غالب است افرادیخیال پرداز هستند که توسط قدرت درون یابی و خلاقیت هدایت می شوند. این افراد به طور عمیق فکر می کنند و ممکن است از هوش بالایی برخوردار باشند. آنها دانش آموزان خوبی در هنر و علوم اجتماعی هستند. در مقایسه با افراد با نیمکره چپ غالب که افرادی محتاط اند، خودجوش تر هستند. آنها همچنین افرادی خیال پرداز هستند که ترجیح می دهند در زمان تصمیم گیری دنبال احساسات درونی خود بروند.

افرادی که در آنها هر دو نیمکره به طور یکسان کار می کنند

با دانستن ویژگیهای هر دو نیمکره، شخصی ممکن است یک چنین سوالی را مطرح کند” شخصی می تواند دارای کیفیتهایی از هر دو نیمکره باشد و این نیمکره ها به طور رضایتبخشی عمل کنند؟” پاسخ “بله” است.

“دانشمندان یک منطقه ی میانی مهم در مغز انسان شناسایی کرده اند که سکوی ارتباط دو نیمکره است. با این وجود این منطقه در بیشتر افراد در حالت استراحت و فعالیت کم است …”

این منطقه میانی یک رابط حیاتی است و مانند “پلی” عمل می کند که نیمکره های راست و چپ را بهم مرتبط می کند. زمانیکه این منطقه از حالت استراحت و فعالیت کم به حالت فعال در می آید اطلاعات به طور موثری بین دو نیمکره مبادله می شوند. “من معتقدم که برای بزرگ کردن بچه هایی که در قرن ۲۱ بتوانند اوج بگیرند لازم است تا به این حقیقت پی ببریم که توانایی های ناشناخته و غیر قابل توضیحی وجود دارند. ضروری است که روشهای جدید آموزشی را اجرا کنیم تا این توانایی های خاص رشد کنند.
ویژگی های نیمکره های مغز

 

مغز انسان شامل نرونهایی است که تعداد آنها به دهها میلیون می رسد. این نرونها در نواحی مجرای مغز که هر یک کار کردی تخصصی یافته دارند، انباشته شده اند. مغز از قسمت های متعددی ساخته شده و هشیاری از ارتباطات بین قسمت های مختلف مغز حاصل می شود. مخ بزرگترین بخش مغز است و حدود ۸/۷ وزن مغز را به خود اختصاص داده است.
مخ شامل دو نیمکره است که از نظر شکل شبیه به هم هستند تا مدتها به نظر می رسید که این دو نیمکره از جهت ساماندهی و کارکرد یکسانند ولی با مطالعاتی که دانشمندان انجام داده اند. به این نتیجه رسیده اند که هرنیمکره ویژگی خاص خود را دارد.

  • ویژگی های نیمکره راست مغز

* سمت چپ بدن را کنترل می کند.
* مرکز درک تصاویر و مقررات است.
* قدرت تشخیص چهره ها را دارد.
* قدرت حل معما را دارد.
* درک رنگ و لحن صدا در این قسمت است.
* تخیل و خواب در این ناحیه است.
* قدرت خلاقیت و کشف کردن دارد.
* ورزش و حرکات موزون بدن در این ناحیه است.
* استعداد موسیقی در این قسمت است.
* حس لامسه و درک اشیا سه بعدی در این قسمت است.
* جهت یابی توسط این قسمت مغز صورت می گیرد.
* با هنرهای نقاشی و طراحی سر و کار دارد.
* مرکز احساسات و عشق و دوست داشتن است.
* ادراکات آن کل نگر است.
* قدرت نظم و طبقه بندی ندارد.
* قدرت درک ریاضیات و فلسفه را ندارد.
* مهارت مدیریت را بلد نیست.
* خلاقیت و ذوق هنری دارد.نقاشان، طراحان، نویسندگان و هنرمندان بزرگ از این قسمت مغز بیشترین استفاده را می برند.
* ویژگی های زنانه در این قسمت است.

  • موانع پرورش نیمکره راست

افکاری که مانع رشد و تکامل نیمکره راست مغز می شوند عبارتند از:
* من باید همیشه جدی باشم.
* حق اشتباه کردن ندارم.
* اگر از نتیجه کاری مطمئن نیستم نباید انجام دهم.
* کاری که انجام می دهم باید خوشایند دیگران باشد.
* من باید عاقلانه عمل کنم و گرنه….
* همیشه دنباله رو آدم های موفق باشم و شیوه عمل آنها را تقلید کنم.
* بر این باور باشم که آدم موفق کسی است که همیشه ساده ترین و کوتاه ترین راه را برود چون راحت تر یا سریعتر به موفقیت می رسد.

  • راه های تقویت نیمکره راست

* به مسائل به صورت کلی نگاه کنید نه جزئی.
* به خود مجال فکرهای تخیلی و خیال بافی بدهید.
* از گردش در طبیعت لذت ببرید و به اصوات و رایحه ها توجه کنید.
* رمان بخوانید و داستان را به شکل تصویردر ذهن مرور کنید.
* بازی های فکری داشته باشید.
* یادگیری را همیشه با کشیدن شکل و طرح انجام بدهید.
* نقاشی و طراحی را بیاموزید.
* بیشترنگاه و مشاهده کنید تا اینکه گوش فرا بدهید.
* تصویر آرزوهای خود را در آینده بکشید.
* بدنبال ارتباطات بین افراد و اشیا و موضوعات باشید.
* بچه گانه فکر کنید وحس زیبای شناسی خود را تقویت کنید. ( تقویت کودک درون)
* در تحقیقات و کارها قدرت ریسک داشته باشید.
* دیگران را دوست بدارید، احترام بگذارید و تشکر کنید.

  • ویژگی های نیمکره چپ مغز

* قسمت راست بدن را کنترل میکند.
* ریاضیات و فلسفه را دوست دارد.
* نظم و طبقه بندی کردن را دوست دارد.
* همیشه منطقی و تحلیل گر با کارها برخورد می کند.
* با تنوع در زندگی مخالف است و زندگی منظم و از قبل تعیین شده را می پسندد.
* از انتقاد دیگران می هراسد.
* با جزئیات سرو کار دارد.
* پردازش اطلاعات و طبقه بندی را برعهده دارد.
* عجول است و حوصله ندارد.
* همه چیز را فقط با حرف زدن صرف توضیح می دهد. قدرت توضیح دادن مطالب را با مثال و شکل کشیدن ندارد.
* قدرت تخیل ندارد.
* استعداد موسیقی و نقاشی را ندارد.
* قدرت خلاقیت و کشف را ندارد.
* مرکز به خاطر سپردن کلمات و اعداد است.
* ویژگی های مردانه در این قسمت است.
* نزد زبان شناسان، ریاضی دانان و فلاسفه این بخش مغز فعالتر و بر نیمکره دیگر غالب است.

  • موانع پرورش نیمکره چپ

داشتن عقاید و باورهای زیر مانع از پرورش نیمکره چپ می شوند:
* نظم داشتن در زندگی به معنای محدودیت است
* ریاضیات یا اینگونه دروس خسته کننده هستند و من به هر زحمتی شده نباید با آنها روبرو شوم.
* توجه به جزئیات، تلف کردن وقت است.
* نوشتن مطالب زمان مطالعه وقت گیر است و مرا خسته می کند.

  • راه های تقویت نیمکره چپ

* جدول حل کنید.
* کارهای هر روز را با جزئیات مشخص یادداشت کنید و برنامه ریزی داشته باشید.
* سعی کنید زمان گوش دادن، مطالب را به حافظه بسپارید.
* افکار منطقی را تقویت کنید.
* زمان مطالعه و درس خواندن خلاصه برداری کنید.
* برای انجام کارها آنها را به مراحل کوچکتر تقسیم کنید و مرحله به مرحله کارها را انجام دهید.
* بازی شطرنج و پازل را تمرین کنید.
* مطالعات ریاضیات و فلسفه را جزو برنامه های خود قرار دهید.
* مهارتهای مدیریتی را بیاموزید.
* در طبیعت برای لذت بردن بیشتر از حس شنوایی استفاده کنید.
* سخنوری وکنفرانس دادن را تمرین کنید.

 

 

 

 

 

نقش نیمکره های مغز در خلاقیت 

در رابطه با چگونگی شکل گیری خلاقیت، رویکردهای مختلفی وجود دارد. دیدگاه عصب شناسی یکی از جدیدترین مکاتبی است که در آن نقش و اهمیت دو نیمکره چپ و راست مغز در ایجاد خلاقیت مورد توجه قرار گرفته است. نیمکره چپ با اطلاعات کلامی و زبان سر و کار دارد و تفکر انتقادی را تنظیم می کند و مسئول رمزهای نوشتن و خواندن به شیوه تحلیلی است. نیمکره راست با اطلاعات تصویری و شنوایی سر و کار دارد و مسائل و عقاید قدیمی را به شیوه جدید دوباره تنظیم می کند. هرچند بعضی تحقیقات بیانگر اهمیت نقش نیمکره راست مغز در خلاقیت است، اما تحقیقات دیگری بر ادغام وظایف دو نیمکره در خلاقیت تأکیددارند. ویلیامز و استکمیر با ارائه یک مدل عصب شناسی نقش نیمکره های راست و چپ مغز را در ایجاد خلاقیت بررسی نموده اند. در این مقاله به بررسی دیدگاه عصب شناسی و ارزیابی و الگوی ویلیامز – استکمیر می پردازیم.

در عصر انفجار اطلاعات و توسعه سریع فناوری، پرداختن به فرایند خلاقیت و ارائه راهکارهای عملی برای رشد و آموزش آن امری ضروری و اجتناب ناپذیر برای ادامه حیات یک جامعه است. هرچند خلاقیت بالقوه در انسان به ودیعه نهاده شده است، اما ظهور آن مستلزم پرورش و به کارگیری آن است. تورنس ( ۱۹۸۲ ) معتقد است انسان برای بقاء نیازمند است که قدرت خلاقیت کودکان را پرورش داده و مورد استفاده قرار دهد. خلاقیت بشر مهمترین اسلحه اوست که با آن می تواند فشارهای زندگی روزانه را کاهش داده و یا از بین ببرد.

درباره خلاقیت و شیوه های پرورش آن دیدگاههای مختلفی وجود دارد و مکاتب مختلف از زوایای خاصی به آن نگریسته اند. یکی از این مکاتب رویکرد عصب شناسی است که یکی از جدیدترین دیدگاهها را درباره خلاقیت بیان می کند. در این مکتب رابطه خلاقیت با ساختار مغز و امواج مغزی مورد بررسی قرار می گیرد.

مخ بزرگ ترین و پیچیده ترین قسمت مغز آدمی است که فعالیت های مختلف شناختی مانند تفکر و یادگیری مربوط به آن است. مخ دارای دو نیمکره راست و چپ می باشد که به وسیله جسمی پینه ای به یکدیگر متصل می گردند. پژوهشهای زیادی راجع به نقش نیمکره های مغز در ایجاد فعالیتهای شناختی انجام گرفته است ( اسپرینگر ۱۹۸۹، کارلسون ۱۹۹۷ ).

تحقیقاتی که وظیفه نیمکره های چپ و راست مغز را جستجو می کنند، دو فرایند متفاوت را مشخص کرده اند. نیمکره چپ با اطلاعات کلامی و زبان سر و کار دارد و تفکر انتقادی را تنظیم می کند و مسئول نوشتن، خواندن، زبان و ریاضی به شیوه تحلیلی، منطقی و متوالی است. نیمکره راست با اطلاعات تصویری و شنوایی سرو کار دارد، مسائل و عقاید قدیمی را به شیوه جدید دوباره تنظیم می کند. در حالیکه نیمکره راست خاصیت ترکیبی داشته و عناصر مختلف یک رویداد را در کنار هم گذاشته و به ادراک کل نایل می آید و این عمل از طریق بصیرت و شهود انجام می پذیرد.

برای شکل گیری خلاقیت به هر دو جنبه فعالیتهای شناختی نیاز است. هرچند بعضی از محققان معتقدند که در تفکر خلاق نیمکره راست مغز نقش اصلی بر عهده دارد و ادغام وظایف دو نیمکره لزومی ندارد و حتی می تواند اثر منفی داشته باشد ، زیرا تفکر خلاق و تفکر منطقی نمی توانند به طور به طور همزمان در بالاترین سطح ممکن عمل کنند، اما اگر خلاقیت را محصول تفکرات واگرا و هم گرا بدانیم باید به نقش هر دو نیمکره اذعان داشته باشیم. بعضی از محققان اعتقاد دارند که نمی توان با صراحت توانایی های یادگیری و یا بینش و استدلال را به نیمکره چپ و یا راست نسبت داد. کارل پریبرام ( Karl Pribram ) عصب شناس معتقد است اگر روزی بتوانیم با کالبد شناسی ساده مغز به تقسیم بندی آن از لحاظ ارتباط بخش هایش با خلاقیت پی ببریم، متوجه خواهیم شد که بخشهای پیشین و پسین مغز هستند که در خلاقیت نقش دارند نه بخش های راست و چپ آن.

اما در پژوهشهای زیادی نقش متفاوت نیمکره های راست و چپ راتأیید کرده اند، مثلاً برخی از تحققیات نشان داده اند که نیمکره چپ در استدلال و و منطق و نیمکره راست در مسائلی از قبیل ادراک فضایی و بازشناسی نقش ایفاء می کنند. اما در مسائل زیادی تعامل دو نیمکره با یکدیگر مؤثر واقع می گردد ( اسپری[۱] ).

ویلیامز و استکمیر ( ۱۹۸۴ ) برنامه خود را بر پایه اطلاعات حاصل از تحقیقات روی مغز انسان طراحی نموده اند و این فرضیه را که تفکر خلاق در نتیجه هماهنگی بین دو نیمکره چپ و راست مغز به وجود می آید ( گراسمن۱۹۸۲ ، ونبرگ ۱۹۸۲ ) اساس کار خویش قرار داده اند ( نقل از ویلیامز و استکمیر۱۹۸۵ )

ویلیامز و استکمیر ( ۱۹۸۴ ) معتقدند دو نیمکره نوعاً هماهنگ عمل می کنند. به طور مثال در درک ارتباطات، نیمکره چپ اطلاعات کلامی را شکل می دهد و نیمکره راست تأثیر مطالب را بیان می کند. دو نیمکره با هم ما را قادر می سازند تا واقعیتهای محیط را درک کرده و بر اساس آنها عمل کنیم.

فرایند خلاقیت و کارکرد دو نیمکره مغز

عده ای محققان معتقدند که فرایند خلاقیت مراحل مختلفی را در بر می گیرد. یکی از معروف ترین این نظریه ها درباره شکل گیری خلاقیت توسط والاس ( ۱۹۲۸ ) مطرح شده که هنوز هم مورد توجه محققین و نظریه پردازان خلاقیت است ( سولسو، ۱۹۹۸ )

بر طبق این نظریه فرایند خلاقیت طی چهار مرحله شکل می گیرد :

۱ – آماده سازی : در این مرحله اطلاعات لازم جمع آوری می گردد. آمادگی شامل یک آمادگی کلی و یک آمادگی خاص است. آمادگی کلی مربوط به آشنایی فرد با زمینه ها و مقدمات رشته ای است که خلاقیت می خواهد در آن انجام بگیرد. به طور مثال فرد برای ارائه یک نظریه تازه یا یک اثر هنری لازم است بر مقدمات آن کار مسلط باشد، آمادگی خاص از طریق بررسی، جستجو و جمع آوری مدارک درباره موضوع مورد نظر است.

نهفتگی : در این مرحله نوعی توقف در کار دیده می شود و ظاهراً پیشرفت آشکاری وجود ندارد اما در واقع این مرحله زمانی جهت ژرف اندیشی است تا مطالبی که در مرحله آمادگی به دست آمده، ترکیب شوند. روانشناسان معتقدند که اگرچه به ظاهر توقف وجود دارد ولی ذهن ناخودآگاه شروع به فعالیت می کند و مسأله را دنبال می نماید.

۳ – اشراق : در این مرحله تفکر شکل گرفته و حل مسأله روشن می شود. اغلب متفکران ظهور این مرحله را ناگهانی می دانند.

۴ – اثبات : در این مرحله فرد خلاق آنچه را به دست آورده است اعم از اختراع و اکتشاف و یا نظریه تازه اش را مورد ارزیابی مجدد قرار می دهد و آن را از لحاظ منطقی آزمایش می نماید تا بتواند اثر آزمایشی خود را تکمیل نماید ( حسینی، ۱۳۷۸ ).

گوان ( ۱۹۷۹ ) معتقد است که نیمکره راست مغز در مرحله نهفتگی عمل می کند یعنی موقعی که افراد با مسأله ای مواجه می شوند ابتدا نیمکره چپ خود را برای حل آن به کار می گیرد. اگر ثابت شود که این الگوها برای حل مسأله کافی نیستند نیاز به تجدید ساختار در الگوهای موجود و لزوم خلاقیت احساس     می شود. در نخستین مراحل شکل گیری خلاقیت فرد برای تجزیه و تحلیل اطلاعاتی که کسب کرده است به مهارتهای تحلیلی نیمکره چپ نیازمند است ولی زمانی که تجزیه رویداد به عناصر تشکیل دهنده آن تکمیل گردید، نیمکره راست مغز که مجهز به ابزار کل نگر است، دوباره اطلاعات مجزا و منفرد را ترکیب کرده و در یک هیأت یا گشتالت جدید سازمان می دهد. بدین ترتیب گشتالت به دست آمده اغلب به شکل تصویری از مغز راست به مغز چپ منتقل می شود. مغز چپ کارایی ساختار جدید برای حل مسأله را زیاد کرده و شق مناسب را انتخاب می کند. بنابراین، در پردازش خلاقیت به دو نکته اساسی باید توجه کرد:

۱ – هر دو نیمکره مغز نقش اساسی در فرایند خلاقیت ایفا می کنند ( لیفر۱۹۸۱، مک کالام، ۱۹۷۹ ).

۲ – در این فرایند نیمکره راست مغز به طور مستقیم در خلق گشتالت ساختار جدید دخیل است ( تورنس و موارد، ۱۹۷۹ ) ( نقل از ویلیامز و استکمیر، ۱۹۸۵ ).

مراحل شکل گیری خلاقیت بر طبق برنامه ویلیامز و استکمیر برای آموزش خلاقیت لازم است نقش نیمکره چپ و راست را در خلاقیت بشناسیم. مشکل اصلی در تحقق این هدف این است که بیشتر مردرم نمی دانند از نیمکره راست مغز خود به خوبی بهره برداری کنند.

برنامه خلاقیت بر پایه شناختی ویلیامز – استکمیر می تواند در این زمینه راهنمای خوبی باشد، بدین معنی که راههای استفاده صحیح از نیمکره های مغز را نشان دهد.

 

مرحله ۱ – انتخاب اصطلاح کلیدی – نیمکره چپ

در این مرحله مهمترین اسامی و فعلهایی که بیان کننده مسأله منتخب باشد برگزیده می شود. بر طبق نظر ویلیامز و استکمیر ( ۱۹۸۵ ) کلمات کلیدی یک گشتالت کلامی ارائه می کنند، این گشتالت یک مفهوم کلی است که از کلمه منتج می شود و از طریق آن کلمه مفاهیم زیادی طرح می گردد.

تجزیه ایده ها به کلمات کلیدی برای درک هرچه بیشتر مطلب ضروری است. ویلیامز و استکمیر معتقدند که فرایند خلاقیت شامل تجزیه این گشتالت ها به عناصر اصلی است که با ترکیب مجدد عناصر به بینش خلاق و جدید می رسیم.

مرحله ۲ – ارائه تصویر از مفاهیم – نیمکره راست

در این مرحله از افراد خواسته می شود شناختی را که از مفهوم کلی به دست آمده به صورت تصویر، ترسیم نمایند. بنابراین، حل کنندگان مسأله تصویر هر کلمه کلیدی را ترسیم می کنند، این مرحله جزء کارکرد مغز راست است.

مرحله ۳ – تجزیه – نیمکره چپ و راست

هرکدام از اصطلاحات منتخب از یک سری سؤالات برای کشف جنبه های چندگانه کلمات کلیدی طراحی شده است. ویلیامز و استکمیر چند سری سؤال که هرکدام برای انواع مختلف مسأله کاربرد دارد ارائه داده اند. نمونه ای از سؤالها عبارتند از :

همه چیزهایی که می بینید چیست … ؟

همه چیزهایی که می شنوید چیست … ؟

همه چیزهایی که می بویید چیست … ؟

دلایل آنچه انجام می دهید چیست … ؟

همه مراحل یا قسمتهای آن چیست … ؟

همه چیزهایی که احساس می کنید … ؟

چگونه آیا … کمک می کند؟

چه چیزهایی با … ارتباط دارند؟

مرحله ۴ – بازسازی و سازماندهی ابزار – نیمکره راست

در این مرحله افراد، عناصری که در مرحله قبل ایجاد شده است را به یک سری ابزارهای سازماندهی مربوط می سازند تا ساختارها و مفاهیم جدیدی ایجاد کنند. در این مرحله بازسازی شکل می گیرد. سازماندهی ابزار شامل دستورالعمل ها برای گروه بندی عناصر به شکل زنجیر ( گروه بندی موارد بر حسب نتایج کلی )، چرخ ( گروه بندی موارد بر حسب اصول سلسله مراتب ) و شباهت ها ( گروه بندی موارد بر حسب متعلقات رایج ) انجام می گردد.

مرحله ۵ – ارائه ایده های جدید – نیمکره راست و در آخر نیمکره چپ

مرحله نهایی در برنامه یافتن یک یا چند راه حل ابتکاری برای مسأله بااستفاده از نتایج مرحله قبلی است و در بخش نهایی این مرحله نیمکره چپ جوابهای پیشنهادی را ارزیابی و یک یا چند جواب از بهترین موارد را انتخاب می کند.

در این سیستم هم امکان ایجاد تعداد زیادی پاسخ فراهم می شود و هم افراد برای پاسخ های خلاق خود تشویق می شوند. بنابراین، در این سیستم خلاقیت هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی مورد توجه قرار می گیرد.

ویلیامز و استوال ( ۱۹۸۵ ) الگوی خویش را با برنامه یورش فکری مقایسه کرده اند. در این مطالعه دو گروه آزمودنی انتخاب شدند. گروه آزمایشی از برنامه w-s و گروه کنترل از برنامه یورش فکری استفاده کردند. در آزمایش، از آزمودنی ها خواسته شد که تمام شباهتهای موجود بین دو مکان را بیان کنند. نتیجه این تحقیق نشان داد که برنامه w-s از لحاظ تعداد پاسخ های تولید شده هیچ گونه برتری بر روش یورش فکری نداشت. اما پاسخ های خلاق در برنامه w-s در سطح بالاتری قرار داشت.

علت موفقیت این روش را می توان به بهره گیری از راه های مؤثر در رشد خلاقیت نسبت داد. به طور مثال تصاویر دلپذیر و هیجان انگیز مدتهاست که توسط نظریه پردازان به عنوان اساس یا انگیزه خلاقیت قلمداد شده است. چنین مطرح شده است که هر دستاورد مهم علمی، اجتماعی و هنری متعاقب تصاویری مرتبط با موضوع توسط نویسندگان، هنرمندان و متفکران به وجود آمده است. به طور مسلم توانایی تجسم اشیاء، مفاهیم، سیستم ها و سازمانها در موفقیت در هر نوع کار خلاق تعیین کننده است.

همچنین روشهای مؤثر ترکیبی که در مرحله بازسازی و سازماندهی به کار می رود نیز، روش مناسبی برای برانگیختن قوای خلاق است.

با توجه به آنچه گفته شد، مشخص گردید برای پرورش تفکر خلاق، تفکر مربوط به هر دو نیمکره مغز باید رشد یافته و هماهنگ شود. فرد خلاق کسی است که وظایف هر دو نیمکره را به طور مکمل ادغام کرده و به کار ببرد. اما با توجه به آنچه اغلب آموزشها مبتنی بر رشد نیمکره چپ مغز است، لازم است استراتژی های آموزشی که نظر به رشد و توسعه کنش های مربوط به نیمکره راست مغز دارد، بیش از پیش تحقق یابد تا کنش های هر دو نیمکره به طور متوازن پرورش یابد.

بنابراین، اگر معلم بر یادگیری که به وسیله توصیف های شفاهی پردازش های خطی، متوالی و منطقی اطلاعات تأکید می کند، فرصتی برای نیمکره راست ایجاد نمی گردد، در حالیکه روشهایی که با اطلاعات تصویری، شنوایی، شهودی و عاطفی سر و کار دارد می توانند زمینه تقویت نیمکره راست را فراهم آورند.

 

 

 

 

تفاوت مغز مردان و زنان
سالیان سال تصور می‌شد که تفاوت مغزی زنان و مردان در اثر هورمون‌های جنسی تستوسترون (مردانه) و استروژن (زنانه) است. ولی اکنون دریافته‌اند که بین چهار لوب مغز زنان و مردان از نظر عملکرد، تولید مواد شیمیایی و اندازه، تفاوت هایی وجود دارد.
مغز انسان
وظایف نیمکره راست و چپ مغز
نیمکره راست مسئول تفکرات خیالی و تصورات و هنر است که در خلق ، استنباء احساس و شوخ طبعی نقش دارد.
نیمکره چپ مغز مسئول فعالیت‌های منطقی و ظریف و موشکافانه است. خواندن، نوشتن، تجزیه و تحلیل و دانش و مهارت و مدیریت علوم برعهده این بخش از مغز می‌باشد.
ارتباط قوی بین این دو نیمکره دارای مزیت است. برای مثال نیمکره چپ مغز با پردازش‌های نیمکره راست ، بیان بهتری از احساس را ارائه خواهد داد.
ایستموس (isthmus) یا تنگراه، باریکه‌ای از بافت است که نیمکره چپ مغز را به نیمکره راست وصل می‌کند.

مزیت‌های مغز زنان بر مردان
ارتباط عاطفی: ایستموس، در زنان ضخیم‌تر از مردان است و همین ارتباط قوی‌تر بین دو نیمکره مغز می‌تواند دلیل موفقیت زنان در برقراری ارتباط عاطفی از طریق زبان باشد.

مهارت گفتاری: کورتکس (قشر مخ) زنان ۱۵ تا ۲۰ بزرگ‌تر از قشر مخ مردان است. این بخش از مغز، مسئول عملکردهای اولیه‌ای مثل سخنرانی، حرکت و استنباط و احساس است. به طور کلی، زنان دارای دانسیته عصبی بیشتری در ناحیه قدامی مغز می‌باشند که این دربرگیرنده اعمالی چون برنامه‌ریزی، قضاوت و زبان می‌شود.

احساس درد: زنان نسبت به درد واکنش‌های عمیق‌تر و شدیدتری از خود بروز می‌دهند. بنابراین درد بیشتری در مقایسه با مردان احساس می‌کنند.

حافظه: زنان به طور متوسط ۷/۵ امتیاز در حافظه بالاتر هستند. زنان دارای دید محیطی بهتری می‌باشند که بـه آن‌ها کمک می‌کند اتفاقات پیرامون مـنـزل خـود را زیـر نـظـر گـرفـتـه و خـطـر در حـال نـزدیـک شدن به خانه را شنـاسایی کنند. مـغـز زنـان قـادر اسـت دامـنـه اطـلاعات وسیع‌تری را رمزگشایی کند. زنان با ارزش‌ترین اطلاعات را برگزیده و آن را به نسل بـعد انتقال می‌دهند.

تکمیل وظایف: زنان دارای گوش تیزتری می‌باشند و هنـگام صحبت کردن از واژه‌های بیشتری استفاده می‌کنند و در تکمـیل و اتـمام وظـایف به طور مستقل، بهتر از مردان می‌باشند.

مرور اطلاعات: زنـان تمایل دارند تا اطلاعات را بارها و بارها در مغزشان مرور کنند.

عدم تقسیم کار بین دو نیمکره: هر دو نیمکره راست و چپ مغز زن‌ها با هم روی مشکلات کار می کنند و تقسیم کار بین آن‌ها صورت نگرفته است.

کپی برداری مسئولیت‌ها: اگر یکی از نیمکره‌های مغز زنی آسیب ببیند، نیمکره دیگر قادر به کپی کردن تمامی قابلیت‌های نیمکره تخریب شده است و می‌تواند مسئولیت تمامی کارهای زندگی او را به عهده بگیرد.

تمرکز: زنان موضعی می‌اندیشند و بر روی جزئیات و نکات ظریف تمرکز می‌کنند.

پیروی از دیگران: زنـان تـمـایل دارند از عقاید پیشنهادی دیگران پیروی کنند. ارزیابی آنان از خودشان در سطح پایین‌تری از مردان می‌باشد.

رضایتمندی در زندگی: زنان برای خانواده و فرزندان ارزش قائل می‌باشند.

تحمل درد: زنان درد و کار یکنواخت را بهتر از مردان تحمل می‌کنند.
زنان بـیشتر بـه سـلامتـی خود اهمیت می‌دهند. لذا مردان دو برابر زنان بیمار می‌شوند
خواهان شنونده: وقتی زنان مشکلاتشان را بـا مـردان در میان می‌گذارند، دنبال راه حل نمی‌گردند، بلکه آن‌ها نیاز دارند تا فردی به حرف‌هایشان گوش دهد.

مزیت‌های مغز مردان بر زنان
اندازه مغز: مغز مردان از نظر فیزیکی بزرگ‌تر است، زیرا اندازه مغز با اندازه بدن مرتبط است. میزان سلول‌های مغز مردان ۴ درصد بیشتر از زن‌هاست و مغز آنان ۱۰۰ گرم سنگین‌تر است.

علوم و دانش: بخش سفید مغز مسئول ارتباطات درونی مغز است. این بخش ، همه آنچه را که مغز فرا گرفته است، سازماندهی می‌کند. هر چه ارتباطات بخش سفید مغز بیشتر باشد، فرد باهوش تر است و توانایی سازماندهی، توجه به جزئیات، ارتباطات فضایی و حل مشکلات در او بیشتر خواهد بود. ماده خاکستری مربوط به هوش عمومی در مردان بیش از ۶ برابر زنان است.

ذخیره اطلاعات: مردان قادر می‌باشند تا اطلاعات را طبقه بندی کرده و در مغزشان ذخیره کنند. مـردان قـادر هستـند تــا مسیر حرکت خود را به خاطر بسپارند.

عدم تغییر وضعیت: مغز یک مرد در مقایسه با مغز یک زن، مدت زمان بیشتری احتیاج دارد تا تغییر وضعیت بدهد. هنگامی که خانمی با همسرش مشغول گفتگو درباره مسائل مادی و اقتصادی است و ناگهان بخواهد از احساساتش صحبت کند، می‌بینند که همسرش حوصله این کار را ندارد؛ زیرا به همان سرعت نمی‌تواند از وضعیتی به وضعیت دیگر تغییر جهت دهد.

تفکر کامل: مردان موقعیت‌ها و اوضاع را به طور کلی درک می‌کنند و تفکر کلی و جـامع دارند.

ریسک پذیر: مردان سازنده و خلاق می‌باشند. آن‌ها ریسک پذیـر بـوده و به دنبال تجربه‌های جدید می‌باشند.

اعتماد به نفس: مردان در تفکرات و اعمالشان استقلال دارند و بیشتر از عملکرد خودشان رضایت دارند.

رضایتمندی در زندگی: مردان برای شغل مناسب و موفقیت در کارها ارزش قائل اند.

پنهان کردن احساسات: مردان و زنان دارای حس حسادت یکسان هستند، اما مردان بهتر می‌توانند این حس را پنهان سازند.

 

 

استفاده از دست غالب چه ارتباطی با دو نیمه مغز دارد؟

 

استفاده بیشتر از یک دست به چه معنی است؟

استفاده غالب از یک دست، اصطلاحی مبهم و ناشناخته است و ممکن است برای افراد گوناگون، معانی متفاوتی داشته باشد. بسیاری از مردم، دست غالب را دستی می دانند که برای نوشتن از آن استفاده می شود، اما در مجامع علمی، ابهام این اصطلاح بحث های زیادی برانگیخته است. پژوهشگران استفاده از دست غالب را بر اساس فرضیات نظری گوناگونی تعریف می کنند. مثلاً بعضی ها استفاده بیشتر از یک دست را دستی می دانند که در آزمایش های عملی سریع تر یا دقیق تر عمل کند. اما دیگران آن را دستی می دانند که بدون توجه به عملکرد شخص ترجیح می دهد از آن استفاده کند.

بعضی ها می پندارند که دو نوع دست غالب داریم: راست یا چپ و راست یا غیر راست. در حالی که دیگران بر این عقیده اند که امکان دارد سه مقوله داشته باشیم ( با احتساب دو دستی کارکردن ، یعنی هم چپ و هم راست.) بعضی ها می گویند دو نوع استفاده توام از یک دست را نباید به ۲، ۳یا۵ گروه تقسیم کرد؛ بلکه باید آن را با استفاده از مقیاس استمرار سنجید. اینها تنها مثال هایی محدود از معیارهای گوناگون برای موضوع استفاده از دست غالب است.

 

استفاده از دست غالب چه ارتباطی با دو نیمه مغز دارد؟

پل بروکا ، همان کسی که منطقه ای از مغز را برای زبان مشخص کرد، گفت که استفاده از دست غالب در شخص، بر عکس تقسیم بندی مغزی او برای زبان است. ( پس ویژگی کاری زبان یک شخص راست دست ، در نیمکره چپ است) ولی مسئله این جاست که این ارتباط یک به یک همیشگی نیست؛ یعنی نیمکره چپ مغزی تعداد زیادی از چپ دست ها که اعمال مربوط به توانایی های زبان آنها را انجام می دهد در طی بیش از ۱۵۰سال بسیاری از محققان سعی کرده اند این ارتباط دو جانبه قوی ولی ناقص را بین استفاده غالب از یک دست و دو نیمه بودن مغز کشف کنند.

 

بهره ای که از این مطلب می بریم.

دلیل اصلی تاریخی این که ارتباط مغز با دست مهم و یک روش شناسی مورد قبول عموم فرض شد، این بود که طی حدود یک قرن ، یک جراح اعصاب تنها باید می دانست که کدام نیمکره در کار زبان دخالت دارد. پزشکان استفاده از دست غالب را نشانه ای برای دو قسمت کردن کارهای مغز می دانستند، تا این که آزمایش وادا در دهه ۱۹۶۰ معرفی گردید.

این آزمایش، تصورات پژوهشگران را در مورد مغز و دست دگرگون کرد( زیرا این کار بسیار مفید، آسان و خیلی ارزان بود) تا برای بررسی نمونه های نامتقارن مغز از دست غالب شخص در حکم نشانه ای از دو جنبه بودن مغز کمک بگیرند ( روش های مستقیم جراحی اعصاب، آزمایش مواد مخدر).

روشن کردن ارتباط بین استفاده غالب از یک دست و ویژگی های کاری مغز و یادگیری بیشتر در مورد ساز و کارهای عصب شناختی و تحولی که شالوده این ارتباط ها را در بر می گیرد، به ما کمک می کند که تعداد زیادی از مسائل به ظاهر غیر مرتبط، از قبیل خواندن پریشی، لکنت زبان، تفاوت انسان ها، تحقق مقایسه ای مغز، زیست شناسی عصبی مغز و منشاء زبان انسان را بهتر بشناسیم.

 

 

 

ویژگی های دو نیمکره و کاربرد آن در ارتباطات

در هر جایی اصولاً دو تیپ انسان را از هم می توان تمیز داد. برخی دارای جریان فکری سیال و انعطاف پذیر با اعتماد به نفس فراوان و برخوردار از قضاوت مستقل، قدرت تفکر هم زمان (توان پرداختن به چند ایده به طور همزمان) فراتر رفتن از انجام تکلیف روزانه و دارای تخیل نسبتاً بهتری بوده و از قدرت تجسمی قوی ای نسبت به آینده برخوردارند در این انسانها خلاقیت در حد بالایی به چشم می خورد.

دسته دیگری دارای خصوصیاتی متضاد با آنچه در بالا اشاره شد هستند  اگرچه دارای هوشی سرشار؛ نکته سنج، منطقی و بسیار تجزیه و تحلیل گرند. قدرت استدلال این افراد فراوان و به خوبی با استفاده از زبان می توانند ارتباط کلامی برقرار کنند. اصولاً تفاوت از کجا ناشی می شود و از هر کدام از این انسانها در کدام رده های سازمانی بایستی استفاده نمود؟ در ارتباط بین این دو تیپ چه مسائل و مشکلاتی بروز می کند؟

در سازمانها بسیار رخ می دهد که مدیران ارشد از تفویض اختیار گریزانند. آیا عدم تفویض اختیار بدلیل ترس از موقعیت است؟ یا عدم انتقال صحیح اطلاعات بوسیله مکانیزمی که برای طرف گیرنده آن نیز مقبولیت داشته باشد؟ در گرفتن اطلاعات از زیر دست چطور؟ مدیر با آنها چه میکند؟ چرا در سپردن وظایف به افراد، یک فرد در یک موقعیت بسیار عالی عمل می کند و در موقعیتی دیگر چنانچه انتظار میرود عمل نمی نمایند؟

این سوالها و دهها سوال دیگر به نحوه عملکرد مغز باز می گردد. تا سه دهه قبل تصور بر این بود که تمام مولکولهای مغز می توانند فرایندهای ذهنی مختلف را انجام دهند. ولی اکنون ثابت شده که در انسانها و بسیاری از پستانداران رده بالا مهمترین مشخصه مغز نیمکره های مغزی هستند که بزرگترین بخش مغز را تشکیل می دهند و در واقع شخصیت ما می تواند نتیجه برآیند درجه ای که سمت چپ و راست مغز بر هم اثر متقابل دارند باشد. به طور کلی نیمکره راست مغز به فرآیندهای ادارکی، تصور، تجسم، خیال پردازی، شناخت رنگ و موسیقی و هنر، شناسایی قیافه ها و اشکال و کلاً برداشت، داوری و ترکیب می پردازند و ماننده قوه بینایی یک پرنده کل تصویر را می بینند و کل نگر است.

در حالیکه سمت چپ مغز اختصاص به فعالیتهایی همچون ریاضیات، زبان و ترکیب عبارات کلام، منطق حافظه طبقه بندی ها تحلیل و … می پردازند. این نیمکره به جزئیات امور توجه دارد همانند قوه بینایی مورچه تک تک می بیند.

با فهم مشخصات و ویژگیهایی هر دو نیمکره احتمالاً بهتر می توان به سوالات قبل پاسخ داد. به همین دلیل است که حسابداران، وکلا و طراحان به دلیل استفاده از سمت چپ مغز باصطلاح چپ مغز می باشند زیرا با فرآیندهایی سر و کار دارند که این قسمت مغز را بیشتر مورد استفاده قرار میدهد. و سیاستمداران، هنرمندان و استراتژیهای به دلیل رشد این فعالیتها در سمت راست مغز باصطلاح راست مغزند. در واقع مغز چپ، ابتدا اجزا را دیده و سپس آنها را ترکیب نموده و کل را میسازد لیکن مغز راست ابتداء کل را می بینید و بعد اجزا آنرا تشخیص می دهد. تفکر مغز چپ بر هوش استوار است لیکن سمت راست مغز اساس خلاقیت را تشکیل می دهد.

باز به همین دلیل است که یک مدیر راست مغز که حجم بسیاری از اطلاعات نزد اوست و برای درک کلی، آنها را با هم ترکیب میکند نه تجزیه و تحلیل شاید نتواند خواسته خود را از راه کلام (که مرتبط با سمت چپ مغز است) به یک مهندس جوان به خوبی القاء کند.

برعکس، سرپرستان فنی با دادن گزارشهایی عریض و طویل مدیر را دچار سردرگمی می نمایند. در حالیکه نیاز وی ارائه نمودارهای کلی می باشد.

البته مدیری موفق خواهد بود که بتواند فرآیندهایی اثر بخش نیمکره راست (برداشت، داوری، ترکیب و …) را با فرآیندهای اثر بخش نیمکره چپ (وضوح بیان، اندیشه، منطق، تحلیل و…) در هم آمیزد. و سازمانی با توفیق مواجه خواهد شد که به درستی از توان هر یک از این دو دسته در جای خود بهره گیرد. یعنی مثلاً در محیطهای با تغییر زیاد و تکنولوژی متغیر از وجود افراد خلاق (راست مغز) در ایجاد استراتژیهای نوآفرینه جهت پاسخ سریع به محیط و پویایی سازمان، همراه با بکارگیری تجزیه و تحلیلگران متبحر بهره جوید.

 

 

 

 

آفازی ونیمکره ها

آفازی، یکی از بیماری‌های مغزی است که بحث‌های بسیاری را به دنبال داشته و دارد. معمولا این بیماری بر اثر آسیب ناحیه جلو کورتکس که به نام “ناحیه تکلم”مشهور است، به وجود می‌آید. این آسیب در قسمت نیمکره چپ مسلط مغز، در افراد راست‌دست و در نیمکره مسلط راست مغز، در افراد چپ‌دست رخ می‌دهد. تعدادی از روان‌شناسان و روان‌پزشکان چند نوع آفازی را مشخص کرده‌اند. مثلا نوعی آفازی حرکتی که عبارت است از ناتوانی در بیان حروف، لغات و یا جملات. نوع دیگر، آفازی حسی است که نشان‌دهنده ناتوانی فرد در فهم معنی، مفهوم لغات و جملات است. شکل دیگر آن الکسیا نام دارد که شامل عدم قدرت درک زبان و نوشته می‌شود و نوع چهارم، اگرافیا است که در این حالت فرد قادر به برگرداندن علایم کلامی یا کلام شفاهی به علایم نوشته یا کلام کتبی نیست.

البته انواع دیگری از اختلالات تکلمی وجود دارد که مربوط به آفازی می‌شود. با آنکه می‌گویند هر نوع آفازی، نتیجه آسیب یک قسمت مشخص از ناحیه جلوی مغز است، ولی در تحقیقات مفصلی که شوئل(Shuell) و همکارانش در سال ۱۹۷۴ انجام دادند به این نتیجه رسیدند که آفازی شامل گروهی از اختلالات مشخص نیست؛ بلکه نوعی اختلال کلی و تعمیم‌یافته کلامی است که گاه با عدم شنوایی لغات یا گیجی و عدم شناخت زبان نوشته و یا انواع دیگر آفازی توأم می‌شود. آنها می‌نویسند:«به نظر ما، آفازی در اصل نوعی اختلال تکلم است که ممکن است با اختلالات مختلف ادراکی، حسی و حرکتی و با آسیب مغزی توأم باشد.»

بیمار مبتلا به آفازی، اختلالات کلی در لغات، قدرت درک، ارائه پیام‌ها و علایم کلامی دارد. آسیب قسمت جلوی مغز، ممکن است در اثر ایجاد مانعی در گردش خون مثل لخته شدن باشد که معمولا به دلیل باریک شدن مویرگ‌های خون و کند شدن سرعت جریان خون ایجاد می‌شود و یا ناشی از غده‌های مغزی، بیماری‌های عفونی و ضربه‌هایی باشد که از محیط به مغز فرد وارد می‌شود. این بیماری در هر سنی ممکن است رخ دهد ولی بیشتر در سنین  پیری مشاهده می‌شود. بیمار آفازیک معمولا از ناتوانی خود در استفاده از کلام، آگاه است و به این علت، اغلب احساس محرومیت، اضطراب و افسردگی می‌کند؛ شدت این حالات به قدری است که گاهی آنان را با بیماران پسیکوتیک اشتباه می‌گیرند. البته آفازی غالبا با علایم اولیه اختلال مغزی(مانند اختلال در حافظه و جهت‌یابی) توأم است.

 

 

آفازی مادرزادی congenital aphasia

آفازی مادرزادی، نشانگان نادری است که وخیم‌ترین انواع اختلال‌های سازمان‌یافتگی زبان را دربردارد. کودک مبتلا به این اختلال بدون نارسایی قابل ملاحظه دستگاه‌های حسی و حرکتی یا تأخیر عقلی، در حدود ۵ سالگی هنوز هیچ زبانی را نیاموخته یا تنها چند کلمه آموخته است. این تعریف، تأخیرهای تحولی زبان را که به اختلال‌های رفتاری، شنیداری، حرکتی خاص و یا معلولیت عقلی کلی نسبت دادنی است، در خارج از میدان خود قرار می‌دهد.

بنتون(Benton) فرایند تشخیص این اختلال را بدین‌گونه تشریح می‌کند:«وقتی تمامی موارد تأخیر وخیم دریافت و بیان زبان که ناشی از عوامل کلی نارسایی عقلی، اختلال‌های وخیم شخصیت و اختلال‌های عصبی – حرکتی بودند حذف شدند، ما توانستیم یک گروه از کودکان را ردیابی کنیم که حرف زدن را بدون علت آشکاری که بتواند این تأخیر را تبیین کند، یاد نمی‌گرفتند».

از دیدگاه محققان اخیر آنچه به رغم درجات مختلف نابهنجاری، آفازی مادرزادی را مشخص می‌کند، وجود یک یا چند نارسایی در قلمرو فهم و بیان علایم زبان‌شناختی و همچنین ناتوانی در دریافت توالی محرک‌های شنیداری است. این نارسایی قبل از سن ۳۰ سالگی آغاز می‌شود.

تشخیص آفازی مادرزادی بین سنین ۳ تا ۶ سالگی بسیار مشکل است. در واقع معمولا براساس تحول یا عدم تحول زبان پس از ۵ سالگی است که می‌توان این اختلال را ردیابی کرد.

 

ضوابط تشخیصی آفازی مادرزادی

به طور کلی، ۶ ضابطه را برای تشخیص آفازی مادرزادی در نظر گرفته‌اند که از آن میان، ۴ ضابطه‌ نخست به عنوان ضوابط اصلی محسوب می‌شوند و ضوابط ۵ و ۶، ویژگی‌هایی را که معمولا با این اختلال همراهند، مشخص می‌کنند.

 

ضابطه اول؛ تأخیر وخیم دریافت و بیان زبان شفاهی: آنچه کودکان مبتلا به آفازی مادرزادی را از مبتلایان به دیگر اختلال‌های وخیم زبان متمایز می‌کند، وجود نابهنجاری‌های رفتاری، ادراکی – حرکتی و یا عقلی آشکارتری است که گروه اخیر در تمامی موقعیت‌های کلامی و غیرکلامی نشان می‌دهد.

 

ضابطه دوم؛ نارسایی در دریافت و حفظ محرک‌های متوالی: ناتوانی در ایجاد تمایز بین محرک‌های شنیداری، ‌نارسایی در سازمان‌دهی و ذخیره‌سازی اطلاعات ناشی از محرک‌های کنونی و ناتوانی در مرتبط کردن این اطلاعات با اطلاعات کسب‌شده از محرک‌های پیشین، ناتوانی در ارائه یک پاسخ افتراقی در برابر محرک‌های متوالی.

 

ضابطه سوم؛ نارسایی شنیداری خاص: معمولا براساس یک آزمایش شنوایی‌سنجی ردیابی نمی‌شود اما از لحاظ کنشی، آشکار است.

 

ضابطه چهارم؛ وجود تأخیر شناختی: براساس نتایج حاصل از آزمون‌های هنجار‌گزینی‌شده، کارآمدی عقلی مشخص نمی‌شود؛ چرا که فاصله معناداری بین بهره هوش کلامی و غیرکلامی مبتلایان به آفازی مادرزادی وجود دارد.

 

ضابطه پنجم؛ برجاماندگی، ناپایداری پاسخ‌ها، فزون‌کنشی و نوسان‌های هیجانی از ویژگی‌های ثانوی مبتلایان به آفازی مادرزادی محسوب می‌شوند.

 

ضابطه ششم؛ محدودیت گستره حافظه شنیداری کوتاه‌مدت نیز از جمله نارسایی‌هایی است که اغلب با آفازی مادرزادی همراه است.

 

سبب‌شناسی آفازی مادرزادی

بسیاری از مؤلفان، با توجه به جدول بالینی وخیم آفازی مادرزادی، عقیده دارند که تنها وجود یک ضایعه مغزی می‌تواند چنین عواقبی داشته باشد و بخش‌های ثانوی کرتکس شنیداری نیمکره چپ مغز را مسؤول این اختلال می‌دانند و در سال‌های اخیر، پژوهشگران تلاش کردند تا با استفاده از فنون تصویربرداری، نقش نابهنجاری‌های کانونی مغز را تعیین نمایند.

درمان آفازی در اکثر بیماران توسط روش‌های بازآموزی، امکان‌پذیر است. این درمان معمولا شامل تحریک شنوایی است که از ساده به پیچیده تکامل می‌یابد. هنگامی که بیمار در اثر یادگیری و تحریک سمعی، یاد می‌گیرد که به‌تدریج از انعکاس صدا قادر به تشخیص حروف، کلمات و جملات گردد، اختلالات خاص کلامی نیز در چارچوب کلی روش‌های دیداری و شنیداری قابل درمان می‌شود. همیشه روان‌درمانی تقویتی باید با این درمان همراه باشد.

 

 

آفازی اکتسابی

گونه‌ای اختلال زبان که پیامد آسیب‌دیدگی عینی سیستم عصبی مرکزی است و در فردی که به درجه‌ای از درک و بیان کلامی رسیده بروز می‌کند، آفازی اکتسابی نامیده می‌شود. این تعریف مستلزم وجود دو ضابطه است:

 

  1. ضابطه عصب‌شناختی: وقوع یک ضایعه مغزی عینی.

 

  1. ضابطه روان‌شناختی: آغاز تحول بهنجار زبان قبل از آسیب‌دیدگی مغز.

 

نشانه‌شناسی آفازی اکتسابی

الف. در آفازی اکتسابی، اختلال‌های بیانی بر اختلال‌های دریافتی غلبه دارند.

 

ب. در قلمرو بیان شفاهی، اختلال موجب کاهش زبان ارتجالی می‌شود و ممکن است در آغاز، شاهد حالت خاموشی نیز باشیم. همچنین ساده شدن ساختار نحوی، کاهش خزانه لغات و بروز اختلال‌های تلفظی را نیز خاطر نشان کرده‌اند.

 

ج. درباره اختلال‌های فهم و دریافت زبان، میزان توافق بین مؤلفان کمتر است و با آنکه همگی معتقدند که اهمیت اختلال‌های دریافتی کمتر از اختلال‌های بیانی است، اما فراوانی بروز آنها را، محققان مختلف گزارش کرده‌‌اند.

 

د. اغلب مؤلفان درباره فقدان اختلال‌های مثبت مانند پرگویی توافق دارند.

 

هـ. تمامی پژوهشگران بر اهمیت اختلال‌های نوشتاری تأکید می‌کنند

 

 

خاموشی اکتسابی

از دست دادن زبان گفتاری را در فردی که قبلا حرف می‌زده است، خاموشی اکتسابی می‌نامند. می‌توان دو نوع خاموشی را از یکدیگر متمایز کرد: خاموشی کامل اکتسابی و خاموشی انتخابی. خاموشی کامل اکتسابی، خود بر سه قسم است:

خاموشی هیستریکی: خاموشی توأم با نشانه‌ها یا اختلال‌های هیستریکی شخصیت.

 

خاموشی عاطفی: بروز خاموشی پس از یک ضربه شدید عاطفی.

 

خاموشی واکنشی: بروز خاموشی در کودکان واجد تأخیر زبان.

 

خاموشی انتخابی، تنها در حضور برخی از اشخاص و یا در یک چارچوب معین بروز می‌کند، بیش از پیش گسترش می‌یابد و در نهایت می‌تواند به یک خاموشی کامل اکتسابی منتهی شود.

درباره فراوانی خاموشی کامل اکتسابی که اغلب پس از یک ضربه عاطفی بروز می‌کند و به‌خصوص در دوره نوجوانی مشاهده می‌شود، آمار دقیقی در دست نیست. طول مدت این اختلال متغیر است و در بیشتر مواقع، جنبه موقت دارد.

اختلال خاموشی انتخابی نیز اختلالی نادر است و کمتر از یک‌ درصد از افرادی را که به سازمان‌های تخصصی مراجعه می‌کنند، دربرمی‌گیرد. آغاز خاموشی انتخابی معمولا قبل از ۵ سالگی است، اما ممکن است به هنگام ورود به مدرسه، توجه را به خود جلب کند. خاموشی درون‌خانوادگی اغلب در حدود ۳ سالگی به عنوان اعتراض نسبت به بی‌توجهی خانوادگی متجلی می‌شود. اگر چه طول مدت اختلال معمولا بیش از چند ماه نیست، اما گاهی مدت زمان بیشتری تداوم می‌یابد و حتی ممکن است سال‌ها باقی بماند. کودکان مهاجری که با زبان رسمی کشور پذیرنده، به اندازه کافی مأنوس نیستند ممکن است از حرف زدن با افراد بیگانه در این محیط جدید امتناع کنند. چنین رفتاری را نباید به عنوان خاموشی انتخابی تلقی کرد. خاموشی انتخابی در دختران، اندکی بیش از پسران است(DSM IV)

 

 

دیدگاه کلاسیک آفازی

آفازی‌ها به‌ویژه اصول سازمان مکانی و چپ – راست مغز را نشان می‌دهند. گفتار عمدتا توسط نورون‌هایی کنترل می‌شود که در قسمت قطعه پیشانی به نام منطقه “بروکا” قرار دارند. این نام به افتخار پل بروکا، عصب‌شناس قرن نوزدهم بر این منطقه گذاشته شده است که اولین بار این نشانگان را شرح داد. وارد شدن آسیب به این منطقه، موجب بروز مشکلاتی در بیان می‌شود.

 

 

آفازی بیانی Expressive aphasia

در این اختلال، درک و فهم زبان معمولا کم و بیش سالم است، اما گفتار پرزحمت، با توقف و غیر دستوری است. بسیاری از کلمه‌های کوتاه رایج حذف می‌شوند. این نوع آفازی مربوط به ناحیه بروکا است.

 

 

آفازی دریافتی Receptive aphasia

درک گفتار عمدتا در قسمتی از قطعه پیشانی چپ صورت می‌گیرد که منطقه “ورنیکه”نامیده می‌شود. آسیب وارده به این منطقه موجب آفازی دریافتی می‌شود که معمولا در این حالت، توانایی شنیدن صداهای غیرگفتاری از دست نمی‌رود. بیمار از نظر درک و یا فهم گفتار دچار مشکلات می‌شود و به همین خاطر نمی‌تواند دستورات را دنبال کند

 

 

 

بروکا

 

یکی از اولین اشارات به جدا بودن وظایف، حاصل تحقیقات یک پزشک فرانسوی به نام پیر پل بروکا در سال ۱۸۶۱ بود. پژوهش او بر روی بیماری با لقب تن بود که دچار مشکل گفتاری بود )زبان‌پریشیتن یکی از معدود کلماتی بود که او می‌توانست ادا کند از اینرو تبدیل به لقب وی شده بود. طی کالبدشکافی تن، بروکا متوجه شد که در نیم‌کرهٔ چپش زخمی سفلیسی داشته‌است. این ناحیه از لوب پیشانی چپ ناحیه بروکا قسمتی مهم برای ساخت گفتار است. ناتوانی حرکتی در فرآیند تکلم که از آسیب ناحیه بروکا ناشی می‌شود زبان‌پریشی بروکا نام دارد. از عوارض این زبان‌پریشی عدم توانایی بیمار در ادای کلمات به شکل صریح است.

 

 

ورنیک

 

کارل ورنیک، پزشک آلمانی راه بروکا را با مطالعه در مورد ناتوانی‌های کلامی متفاوت با زبان‌پریشی بروکا ادامه داد. ورنیک متوجه شد همهٔ کمبودها مربوط به فرآیند تولید کلام نیست؛ بلکه شماری از آنان مربوط به زبان‌شناسی است. او فهمید آسیب شیاری در قسمت بالای عقب لوب گیجگاهی چپ ناحیه ورنیک به جای اختلال در تولید کلمات، بیشتر باعث بروز ناتوانی در درک زبان می‌شود؛ سندرمی که با نام زبان‌پریشی ورنیک شناخته می‌شود

 

 

تقسیم بندی فعالیت های حرکتی

تقریبا تمام حرکات ارادی که توسط قشر مخ آغاز می شود حاصل فعال شدن قشری الگوهایی عملی هستند که در مناطق تحتانی مغز (نخاع ، ساقه مغز ، هسته های قاعده ای ، و مخچه ) اندوخته شده اند . این مراکز تحتانی به نوبه خود پیام های فعال کننده خاصی را به عضلات می فرستند . البته در مورد چند نوع حرکت ، قشر مخ دارای مسیری تقریبا مستقیم به نرون های حرکتی قدامی نخاع است که در راه خود از سایر مراکز حرکتی نمی گذرد ، به خصوص برای کنترل حرکات ظریف و ماهرانه انگشتان و دست ها .

قشر حرکتی و راه قشری نخاعی :

قشر حرکتی در جلوی شیار مرکزی قرار دارد و تقریبا یک سوم خلفی لوبهای فرونتال را اشغال می کند . قشر حس پیکری در خلف شیار مرکزی قرار دارد . این ناحیه پیام های زیادی برای شروع فعالیت های حرکتی به قشر حرکتی می فرستد .

خود قشر حرکتی به چند زیر ناحیه تقسیم می شود که هر یک از آنها گروه های عضلانی و اعمال حرکتی خاص بدن را به صورت توپوگرافیکی خاص خود نشان ممی دهد :

۱ = قشر اولیه حرکتی

۲ = ناحیه پیش حرکتی

۳ = ناحیه مکمل حرکتی

 

قشر اولیه حرکتی :

قشر اولیه حرکتی در نخستین چین لوبهای فرونتال در جلوی شیار مرکزی قرار دارد . شروع آن در سمت طرفی از شیار سیلویوس و امتداد آن در بالا به فوقانی ترین قسمت مغز می رسد و بعد در عمق شیار طولی فرو می رود .

توپوگرافیکی مناطق مختلف عضلانی بدن را در قشر اولیه حرکتی نشان می دهد که از ناحیه مربوط به صورت و دهان در نزدیک شیار سیلویوس شروع می شود ، تا ناحیه بازو و دست در قسمت های وسطی قشر اولیه حرکتی ، تا تنه در نزدیکی لبه بالای مغز و تا نواحی ساق پا و پا در قسمتی از قشر اولیه حرکتی که در عمق شیار طولی است .

 

ناحیه پیش حرکتی :

ناحیه پیش حرکتی درست در جلوی قسمت های طرفی قشر اولیه حرکتی قرار دارد و از جلو به فاصله ۱ الی ۳ سانتیمتر از پایین تا شیار سیلویوس و از بالا تا درون شیار طولی امتداد یافته است ، و در بالا با قشر مکمل حرکتی ( که اعمالی شبیه قشر پیش حرکتی دارد ) مماس می باشد . سازماندهی توپوگرافی قشر پیش حرکتی شباهت زیادی به سازماندهی قشر اولیه حرکتی دارد ، به طوری که نواحی دهان و صورت در طرفی ترین قسمت هستند و پس از آنها رو به بالا به ترتیب نواحی دست ، بازو ، تنه و پا قرار دارند .

پیام های عصبی برخاسته از ناحیه پیش حرکتی باعث «الگوهای» حرکتی بسیار پیچیده تری نسبت به حرکات مجزای ناشی از قشر اولیه حرکتی می شوند . مثلا ممکن است «الگوی» مربوطه این باشد که شانه ها و بازوها به گونه ای صحیح برای انجام کارهای خاص قرار داده شوند . بدین منظور ، جلوترین بخش قشر پیش حرکتی ابتدا «تصویری حرکتی» از کل کار عضلانی که باید انجام شود تهیه می کند . سپس این تصویر موجب تحریک پیاپی «الگوهای» لازم فعالیت عضلانی در قشر پیش حرکتی خلفی برای حصول «تصویر» مزبور می شود . سپس قشر پیش حرکتی خلفی پیام هایش را یا مستقیما به قشر اولیه حرکتی می فرستد تا گروه های متعدد عضلانی را تحریک کند ، یا از طریق هسته های قاعده ای با تالاموس و از آنجا قشر اولیه حرکتی ارسال می کند . لذا قشر پیش حرکتی ، هسته های قاعده ای ، تالاموس و قشر اولیه حرکتی ، تشکیل نوعی دستگاه کلی پیچیده را می دهند که بسیاری از الگوهای فعالیت هماهنگ عضلانی در بدن را کنترل می کند .

 

ناحیه مکمل حرکتی :

ناحیه مکمل حرکتی نیز سازماندهی توپوگرافیکی دیگری برای کنترل عملکرد حرکتی دارد . این ناحیه عمدتا در شیار طولی قرار گرفته است ، اما چند سانتیمتر تا روی قشر فرونتال فوقانی امتداد می یابد . انقباضاتی که با تحریک این ناحیه برانگیخته می شوند اغلب دو طرفه اند نه یک طرفه . مثلا تحریک این ناحیه غالب منجر به حرکات دوطرفه و همزمان چنگ زدن در دست ها می شود . احتمالا این حرکات ، نوع بدوی حرکات دستی هستند که برای بالا رفتن از جایی لازمند . به طور کلی ، این ناحیه در ایجاد حرکات وضعیت دهنده بدن ، حرمات ثابت کننده قطعات مختلف بدن ، حرکات وضعیتی سر و چشم ها و نظایر آن همگام با ناحیه پیش حرکتی عمل می کند و زمینه ای است برای کنترل حرکتی ظریف تر بازوها و دست ها توسط ناحیه پیش حرکتی و قشر اولیه حرکتی .

 

برخی نواحی تخصص یافته کنترل حرکتی در قشر حرکتی انسان :

 

جراحان اعصاب چند ناحیه بسیار تخصص یافته حرکتی را در قشر مخ انسان یاقته اند که عمدتا در نواحی پیش حرکتی هستند و اعمال خاص حرکتی را کنترل می کنند . محل این نواحی را یا با تحریک الکتریکی یافته اند یا با ملاحضه تضییع عملکرد حرکتی در مواردی که ضایعات تخریبی در نواحی خاصی از قشر ایجاد می شوند . برخی از مهمترین آنها به قرار زیر هستند .

 

ناحیه بروکا و تکلم :

این ناحیه پیش حرکتی درست در جلوی قشر اولیه حرکتی و درست بالای شیار سیلویوس قرار گرفته است . این منطقه را ناحیه بروکا می گویند . آسیب این ناحیه مانع از ادای اصوات نمی شود ، بلکه گفتن کلمات کامل را برای شخص ناممکن می سازد . و او فقط می تواند صداهای بی ربط را بر زبان جاری سازد یا گهگاه کلمات ساده مانند «من» یا «تو» را بگوید . یک ناحیه قشری بسیار مرتبط با آن هم باعث عملکرد مناسب تنفسی می شود به طوری که فعال کردن طناب های صوتی با تنفس می تواند با حرکات دهان و زبان طی تکلم ، همزمان انجام شود . لذا فعالی تهای نرونی پیش حرکتی که با ناحیه بروکا مرتبطند بسیار پیچیده اند .

 

حوزه حرکت ارادی چشم :

درست در بالای ناحیه بروکا محلی برای کنترل ارادی چشم وجود دارد . آسیب این ناحیه مانع از حرکت ارادی چشم ها به سوی اشیای مختلف می شود . در عوض ، چشم ها تمایل دارند به طور غیر ارادی بر روی اشیای خاص قفل شوند و این اثری است که توسط پیام های برخاسته از قشر پس سری کنترل می شود . این ناحیه فرونتال ، حرکات پلک همچون پلک زدن را هم کنترل می کند .

 

ناحیه چرخش سر :

ناحیه مختصر بالاتری هم در قشر ارتباطی حرکتی وجود دارد که تحریک الکتریکی آن باعث چرخش سر می شود . این ناحیه ارتباط  تنگاتنگی با حوزه حرکات چشمی دارد و سر را به سوی اشیای مختلف بر می گرداند .

 

ناحیه مهارت های دستی :

ناحیه ای در قشر پیش حرکتی و درست جولی قشر اولیه حرکتی (مربوط به دست ها و انگشتان) وجود دارد که جراحان اعصاب ان را ناحیه مهارت های دستی نامیده اند . به عبارت دیگر زمانی که تومورها و سایر ضایعات باعث تخریب این ناحیه می شوند ، حرکات دست ناهماهنگ و بی هدف می گردند که به آن آپراکسی حرکتی می گویند .

 

هدایت پیام ها از قشر حرکتی به عضلات :

پیام های حرکتی مستقیما از راه قشری نخاعی از مغز به نخاع می روند ، یا به طور غیر مستقیم از مسیرهای متعدد فرعی شامل هسته های قاعده ای ، مخچه و هسته های مختلف ساقه مغز به نخاع ارسال می شوند . به طور کلی مسیرهای مستقیم بیشتر با حرکات مشخص و ظریف ، به ویژه حرکات قسمت های دیستال اندام ها و به خصوص دست ها و انگشتان سر و کار دارند .

 

راه قشری نخاعی (راه هرمی) :

مهمترین مسیر خروجی از قشر حرکتی راه قشری نخاعی است که به آن راه هرمی هم می گویند . حدود ۳۰% از راه قشری نخاعی از قشر اولیه حرکتی ، ۳۰% از آن از نواحی پیش حرکتی و مکمل حرکتی ، و ۴۰% از آن از نواحی حس پیکری در پشت شیار مرکزی نشات می گیرد . این راه پس از ترک قشر ، از بازوی خلفی کپسول داخلی (بین هسته مدار و پوتامن از هسته های قاعده ای) می گذرد و سپس در ساقه مغز پایین می رود و هرم های بصل النخاع را تشکیل می دهد . آنگاه اکثریت بزرگی از فیبرهای هرمی در پایین بصل النخاع به سمت مقابل می روند و در راه های قشری نخاعی (هرمی) طرفی به نزول خود ادامه می دهند . سرانجام فیبرهای این راه عمدتا به نورن های واسطه در نواحی بینابینی ماده خاکستری نخاع ختم می شوند ولی تعداد کمی هم به نرونهای رله کننده حسی در شاخ خلفی می روند و تعداد بسیار کمی نیز مستقیما به نرون های حرکتی قدامی که باعث انقباض عضلات می شوند منتهی می گردند .

تعداد کمی از فیبرها در بصل النخاع به سمت مقابل نمی روند ، بلکه در همان طرف و در راه های قشری نخاعی (هرمی) قدامی به راه خود ادامه می دهند . البته بسیاری از این فیبرها یا شاید بیشتر آنها هم در گردن یا در ناحیه سینه ای فوقانی به سمت مقابل می روند . این فیبرها احتمالا مربوط به کنترل حرکات وضعیتی دو طرفه توسط ناحیه مکمل حرکتی هستند .

چشمگیرترین فیبرهای راه هرمی ، گروهی از فیبرهای بزرگ میلین دار است که متوسط قطر آنها ۱۶ میکرون می باشد . این فیبرها از سلولهای درشت هرمی (یا سلول های بتز) نشات می گیرند که فقط در قشر اولیه حرکتی یافت می شوند . این سلول ها قطری در حدود ۶۰  میکرون دارند و فیبرهای آنها ایمپالسهای عصبی را با سرعت حدود m/s 70 به نخاع هدایت می کنند ، یعنی با تندترین سرعت ارسال پیام از مغز به نخاع . حدود ۳۴۰۰۰ تا از این سلول های بزرگ بتز در هر راه قشری نخاعی وجود دارد . تعداد کل فیبرهای هر راه قشری  نخاعی بیش از یک میلیون است ، به طوری که این فیبرها تنها ۳% از کل فیبرها را تشکیل می دهند . ۹۷% بقیه عمدتا فیبرهایی با قطر کمتر از ۴ میکرون هستند که پیام های زیر را هدایت می کنند .

۱ = پیام های زمینه ای تونوسی به نواحی حرکتی نخاع

۲= پیام های فیدبک از قشر جهت کنترل شدت پیام های مختلف حسی که به مغز می روند .

 

سایر مسیرهای فیبری از قشر حرکتی :

قشر حرکتی منشا تعداد زیادی فیبر عمدتا کوچکتر نیز هست که به نواحی عمقی تر مخ و به ساقه مغز می روند .

۱= آکسون های سلول های درشت بتز ، جانبی های کوتاهی به خود قشر باز می فرستند . این جانبی ها هنگام تخلیه سلول های بتز عمدتا نواحی مجاور را مهار می کنند و بدین وسیله محدوده پیام های تحریکی را «تیز می نمایند» .

۲= گروه زیادی از فیبرها از قشر حرکتی به هسته دمدار و پوتامن می روند . از آنجا مسیر های دیگری تا ساقه مغز و نخاع امتداد می یابند .

۳= تعداد متوسطی از فیبرهای حرکتی به هسته های قرمز می روند و از آنجا فیبرهای دیگری از راه قرمزی نخاعی وارد نخاع می شوند .

۴= تعداد متوسطی از فیبرهای حرکتی به درون ماده مشبک (رتیکولر) و هسته های دهلیزی ساقه مغز منحرف می گردند ، از آنجا پیام ها از راه های مشبکی نخاعی و دهلیزی نخاعی به نخاع می روند و بقیه هم از طریق راه های مشبکی مخچه ای و دهلیزی مخچه ای به مخچه می روند .

۵= تعداد انبوهی از فیبرهای حرکتی در هسته های پل (پونس) سیناپس می کنند و فیبرهای پلی مخچه ای را به وجود می آورند که حامل پیام هایی برای نیمکره های مخچه هستند .

۶= جانبی ها به هسته های زیتونی تحتانی هم ختم می گردند و از آنجا فیبرهای زیتونی مخچه ای پیام هایی را به نواحی زیادی از مرکز مخچه می فرستند . لذا هر بار که پیامی برای ایجاد فعالیت حرکتی به نخاع ارسال می شود ، هسته های قاعده ای ، ساقه مغز و مخچه نیز همگی پیام های قوی حرکتی از دستگاه قشری نخاعی دریافت می کنند.

 

مسیرهای فیبری وارده به قشر حرکتی :

اعمال قشر حرکتی عمدتا به وسیله پیام های عصبی دستگاه حس پیکری کنترل می شوند ، ولی سایر دستگاه های حسی نظیر شنوایی و بینایی هم به میزان کمتری در کنترل آن نقش دارند . به محض رسیدن اطلاعات حسی از این منابع ، قشر حرکتی با همکاری هسته های قاعده ای و مخچه ، مسیر مناسب عمل حرکتی را تحریک می کند . مهمترین مسیرهای فیبری وارده به قشر حرکتی از این قرارند :

 

۱= فیبرهای زیر قشری از نواحی قشری مجاور به ویژه از (۱) نواحی حسی پیکری در قشر آهیانه (۲) نواحی مجاور از قشر فرونتال در جلوی قشر حرکتی و (۳) فیبرهای زیر قشری از قشرهای بینایی و شنوایی .

۲= فیبرهای زیر قشری که از طریق جسم پینه ای از نیمکره مقابل مخ می آیند . این فیبرها نواحی متناظر قشر دو طرف مغز را با هم مرتبط می سازند .

۳= فیبرهای حس پیکری که مستقیما از کمپلکس شکمی قاعده ای تالاموس وارد می شوند و عمدتا پیام های لامسه پوست و پیام های مفاصل و عضلات را از محیط بدن رله می کنند .

۴= راه هایی از هسته های شکمی طرفی و شکمی قدامی تالاموس که خود ، پیام هایی از مخچه و هسته های قاعده ای دریافت می کنند . این راه ها پیام هایی را فراهم می سازند که برای هماهنگی اعمال کنترل حرکتی قشرحرکتی ، هسته های قاعده ای و مخچه لازمند .

۵= فیبرهایی از هسته های داخل تیغه ای تالاموس . این فیبرها سطح کلی تحریک پذیری قشر حرکتی را کنترل می کنند. چنان که در مورد بیشتر نواحی دیگر قشر مخ عمل می نمایند .

جسم پینه‌ای

جسم پینه‌ای (به انگلیسی: corpus callosum) بخشی از مغز پستانداران است که وظیفه پیوند دو نیمکره مغزی راست و چپ را دارد. این بخش گسترده‌ترین بخش سفید مغز است که از رشته‌های عصبی ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیون نورون ساخته شده‌است.

به طور کلی در یک شخص سالم، مغز به صورت یک کل به هم پیوسته عمل می‌کند و داده‌های یک نیم‌کره از راه جسم پینه‌ای به نیم کره دیگر راه می‌یابد. البته این ارتباط هرچند در پردازش اطلاعات بسیار مفید است؛ ولی گاه مانند برخی از انواع صرع مشکل‌آفرین است؛ زیرا یک حمله صرعی که در یک نیم کرهٔ مغز آغاز شده‌است با عبور از این پل، تمام مغز را تحریک می‌کند؛ لذا در برخی بیماران، جراحان اقدام به قطع جسم پینه‌ای می‌کنند. این افراد را «دو پاره مخ» می‌نامند.

مشاوره و روانشناسی

تلفنی رایگان خدمات روانشناسی – مشاوره- روانپزشکی – آرامش درمانی – هیپنوتیزم درمانی – مجوز ۶۶۰۷۲

-☎️ ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۰

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۶۰

بهترین مشاور و روانشناس خانواده و ازدواج ❤️❤️❤️??? مشاوره آنلاین – مشاوره حضوری، تلفنی – اعصاب و روان نوروفیدبک- بایوفیدبک-

?????????????

تحت نظر متخصص اعصاب و روان_ متخصص روانشناسی – متخصص مشاوره – مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره قبل از ازدواج – مشاوره نوجوان، مشاوره کودک – درمان افسردگی، وسواس، استرس، بیش فعالی – اختلالات یادگیری – مشاوره تحصیلی- کنترل خشم – درمان اتیسم

– – ???? ?????????

مطالب آموزنده و درمان در سایت : https://ravanshenasa.com

و اینستاگرام ما ? @DR.RAVANSHENAS1

خیابان نیاوران چهارراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه دوم شمالی ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶- – ۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰–۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴-۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶–۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

telegram.me/ravanshenasiii

https://t.me/ravanshenasiiii

مشاوره خانواده و ازدواج، مشاوره کودک ، مشاوره قبل از ازدواج- مشاوره خواستگاری- مشاوره نوجوان – مشاوره شغلی- مشاوره تحصیلی- مشاوره بازرگانی- تنظیم خانواده—

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶

—۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶-

–۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴

-۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰-

-۲۶۸۵۲۹۴۰-۲۶۸۵۲۹۶۰–

آدرس: تهران- خیابان نیاوران- چهارراه مژده- نبش نجابت جو- پلاک ۳۵۲- طبقه ۲ شمالی – طبقه فوقانی بانک پاسارگاد

روانشناسی ، روانپزشکی- زوج درمانی- مشاوره طلاق-

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://moshaverehezdevaje.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ravanshenasa.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://khanevadehh.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ppsyc.com

آدرس: مشاوره و روانشناسی کودک منطقه ۱- نیاوران چها رراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه ۲ شمالی بانک پاسارگاد

مشاوره تلفنی رایگان

مشاوره خانواده و ازدواج ۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۲۷۲۸۹۰۴

مشاوره کودک و نوجوان- ۲۲۷۲۸۹۰۴-۲۲۷۱۵۸۸۶

زوج درمانی توسط متحصص مشاوره ۲۲۷۲۸۹۰۴-۲۲۷۱۵۸۸۶

روان درمانی-۲۲۷۲۸۹۰۴

هیپنوتراپی-۲۶۸۵۲۹۴۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

مشاوره شغلی- ۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۶۸۵۲۹۶۰

مشاوره تحصیلی- ۲۲۷۲۸۹۰۴ ۲۶۸۵۲۹۴۰-

روانپزشک-۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۲۷۲۸۹۰۴-

روانشناس- ۲۲۷۱۵۸۸۶ ۲۶۸۵۲۹۴۰-

روانکاوی—۲۶۸۵۲۹۶-۲۲۷۲۸۹۰۴

آرامش درمانی—۲۶۸۵۲۹۴۰- ۲۲۷۲۸۹۰۴

 

درمان اختلال شخصیت پارانوئید با جدید ترین متد

درمان اختلال شخصیت پارانوئید

درمان اختلال شخصیت پارانوئید

سمانه میرزائی

درمان اختلال شخصیت پارانوئید

سبب شناسی اختلال شخصیت پارانوئید

در سبب شناسی این اختلال دو علت کلی مطرح است: علل فیزیولوژیکی و علل روانی.

در علل فیزیولوژیکی سه علت اساسی ژنتیک، هورمون‌ها و پیک‌های عصبی مطرح می‌شوند. مهم‌ترین پیک‌های عصبی، دوپامین و سروتونین هستند که باعث کاهش نشخوارهای ذهنی می‌شوند و شاید این فرضیه مطرح باشد که چون افراد پارانوئید نشخوارهای ذهنی زیادی دارند، پس شاید این دو پیک عصبی در اعصاب آن‌ها کمتر از حالت طبیعی باشد.

 

در سبب شناسی روانی، دو دیدگاه‌ روانکاوی و تربیتی مطرح است.

به اعتقاد فروید، پارانوئید نتیجه مکانیسم‌های روان انسان در برابر خواسته‌های هم‌ جنس‌خواهانه است. در واقع افراد هم جنس‌گرا برای مبارزه با این میل خود به هم‌جنس‌شان، موضع مخالف و مقابل احساس خود را نسبت به هم‌جنس انتخاب می‌کنند. یعنی جمله “من او را دوست دارم” تبدیل به جمله “من از او متنفرم”، می‌شود. سپس براساس مکانیزم دفاعی فرافکنی، به جمله “او از من متنفر است”، تبدیل می‌گردد و نهایتا به این جمله می‌رسد که “او مرا آزار می‌دهد”، و این‌جاست که تفکر پارانوئیدی شکل می‌گیرد. البته این نظریه امروزه رد شده است و پایه و اساس علمی ندارد.

در نظریه تربیتی، علت به وجود آمدن این اختلال، تربیت بیش کنترل شده و تحقیرکننده والدین و گاهی همراه با سو‌ء استفاده تنبیه می‌باشد.

 

دو علت عمده تنبیه شدن زیاد این کودکان توسط والدین عبارتند از: ‌

۱- به علت فاش کردن اسرار خانواده، والدین کودکان را تنبیه می‌کنند. این مساله باعث می‌شود که کودکان پس از آن، از بازگو کردن مطالب خود اجتناب کنند و خود نیز به افرادی پرخاشگر و عصبی و بیش کنترل کننده تبدیل ‌شوند.

۲- دلیل دوم تنبیه شدن این کودکان از جانب والدین، وابستگی‌ آن‌ها به والدین است. در واقع والدین این کودکان می‌خواهند که استقلال را در فرزندانشان ایجاد کنند و مانع وابستگی کودک به خود شوند. لیکن روش نامناسب تنبیه و طرد کردن را انتخاب می‌کنند که باعث می‌شود کودکان آن‌ها افرادی سرد و دوری‌ گزین شوند.

این والدین، کودکان خود را “بزرگسالان کوچک” می‌دانند که باید همه چیز را بدانند و رعایت کنند. این کودکان ممکن است برای اعتماد کردن و کمک گرفتن ازدیگران و حتی گریه کردن، از جانب والدین خود تنبیه شوند. بسیاری از مواقع برای کارهای نکرده عذرخواهی می‌کنند و به قول معروف تمام کاسه کوزه‌ها بر سر آن‌ها می‌شکند. این کودکان «بیش تعمیم دهی» را، که یک خطای ذهنی است، از والدین و خانواده خود می‌آموزند. یعنی مثلا اگر روزی شخصی به آن‌ها خیانت و بی‌احترامی و … کرده است، اعتماد خود را نسبت به افراد دیگر نیز از دست می‌دهند و شروع به تعمیم دادن می‌کنند.

یکی دیگر از نظریه‌ها در مورد این افراد این است که «اعتماد بنیادین»، که باید در سال اول زندگی در انسان‌ها شکل بگیرد، در این افراد شکل نگرفته و تبدیل به بی‌اعتمادی شده است. علت اصلی این مساله ناتوانی مادر در مراقبت صحیح و همراه با محبت‌ در دوران نوزادی و طفولیت است. در واقع زمانی که مادر نسبت به نیازهای کودک خود به اندازه کافی حساس و همیشه در دسترس نباشد، بذر بی‌اعتمادی در خاک حاصلخیز روان کودک کاشته می‌شود و زمینه را برای اختلال شخصیت پارانوئید فراهم می‌کند.

از طرفی این کودکان برای داشتن استقلال، تقویت و تشویق می‌شوند و این مساله باعث باقی ماندن این خصوصیات در آن‌ها می‌شود و شاید یک دلیل این‌که آن‌ها در بزرگسالی افرادی با صلاحیت و شایسته می‌شوند، همین عامل باشد. این افراد در برابر الکل و موادی که مانند کوکائین و آمفتامین، به آن‌ها احساس کنترل و قدرت می‌دهد، آسیب پذیرند.

 

اختلالات همراه با اختلال شخصیت پارانوئید

این اختلال می‌تواند همراه با اختلالات روانشناختی دیگری همچون افسردگی، وسواس، سوءمصرف مواد و همچنین سایر اختلالات شخصیت همچون اختلال شخصیت خود شیفته، اختلال شخصیت دوری گزین، اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت اسکیزوئید و اسکیزوتایپال وجود داشته باشد.

تشخیص افتراقی

اختلال شخصیت پارانوئید را باید از اختلال هذیانی، اسکیزوفرنی پارانوئید، اختلال شخصیت اجتنابی (دوری گزین)، اختلال شخصیت وسواسی، اختلال شخصیت نمایشی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی و اختلال شخصیت مرزی تفکیک کرد.

از آن‌جایی که در “اختلال شخصیت پارانوئید” هذیان‌های با ثبات وجود ندارد، از “اختلال هذیانی” قابل تفکیک است و چون توهمات و اختلال تفکر نیز وجود ندارد، از “اختلال اسکیزوفرنی پارانوئید” نیز متمایز می‌شود.

“بیماران مرزی” توانایی برقراری روابط تنگ و پرآشوب را دارند، در حالی‌که بیماران شخصیت پارانوئید این توانایی را ندارند و البته فاقد سابقه طولانی رفتار ضد اجتماعی هستند، در نتیجه از اختلال شخصیت ضد اجتماعی نیز قابل تفکیک می‌باشند.

برخی از مبتلایان به “اختلال شخصیت نمایشی” ممکن است ویژگی‌های افراد مبتلا به “اختلال شخصیت پارانوئید” را نشان دهند؛ لیکن علت بروز این ویژگی‌ها در “اختلال شخصیت نمایشی” سوءظن نیست، بلکه برای جلب توجه و ظاهر فریبی است. افراد مبتلا به “اختلال شخصیت اجتنابی” به علت ترس از عدم پذیرش در جمع، از دیگران اجتناب و دوری گزینی می‌کنند، نه به علت سوءظن و عدم اعتماد نسبت به سایرین.

در “اختلال شخصیت وسواسی” نیز فرد بسیار کمال گرا و منطقی و اخلاقی می‌باشد و کار را بر تفریح و ارتباطات اجتماعی ترجیح می‌دهد. این مساله علت تنهایی و کناره‌گیری ازجمع در مبتلایان به اختلال شخصیت وسواسی به شمار می‌رود، نه سوءظن و عدم اعتماد و شک نسبت به دیگران.

 

سیر و پیش آگهی اختلال

مطالعات کافی و سیستماتیک درازمدتی در مورد “اختلال شخصیت پارانوئید” به عمل نیامده است. در برخی از بیماران، “اختلال شخصیت پارانوئید” در تمام طول عمر وجود دارد. در مواردی نیز پیشرو اسکیزوفرنی است و در بعضی دیگر با پیشرفت سن یا کاهش استرس، صفات پارانوئید تبدیل به واکنش معکوس شده و توجه متناسب به اصول اخلاقی و اهمیت و رفاه دیگران جایگزین آن می‌گردد. به طور کلی این بیماران در زمینه کار و زندگی با دیگران مشکلات همیشگی دارند و مسائل شغلی و زناشوئی فراوان پیش می‌آید و درکل پیش آگهی مساعدی ندارند.

 

درمان اختلال شخصیت پارانوئید

برای درمان این اختلال، هم می‌توان از داروها بهره برد و هم از روان درمانی. البته روان درمانی، درمان مناسب‌تری برای این اختلال می‌باشد.

درمانگر باید با بیمار رو راست باشد و با بیمار زیاد، گرم نگیرد و صمیمی نشود. زیرا ممکن است مورد سوء ظن بیمار قرار گیرد. چرا که برای این‌گونه بیماران روابط نزدیک بین فردی آغازگر افکار پارانوئیدی است و باعث این فکر در آن‌ها می‌شود که مردم می‌خواهند به وی آسیب و ضرر برسانند. در نتیجه از دیگران فاصله می‌گیرند و شروع به مخفی کاری و توطئه چینی و حمله متقابل می‌کنند. در واقع نسبت به دیگران حالت دفاعی (گارد) می‌گیرند.

گروه درمانی برای این بیماران به منظور بالا بردن مهارت‌های اجتماعی و کاهش سوءظن از طریق “ایفای نقش” (Role Playing) می‌تواند مفید باشد. لیکن در بسیاری از مواقع این بیماران در گروه درمانی، خوب جا نمی‌افتند. آن‌ها تحمل فشار رفتاردرمانی را برای پرورش مهارت‌های اجتماعی ندارند.

تعبیر و تفسیر درمانگر از گذشته بیمار و احساسات وی، کار را بدتر می‌کند و باعث عدم اعتماد بیشتر بیمار می‌شود. در عوض می‌توان او را تشویق به اعتماد کردن به دیگران کرد و حس همکاری او را افزایش داد. درمانگر می‌تواند به او روش صحیح نشان دادن خشم و پرخاشگری را آموزش دهد و از بحث و مجادله بپرهیزد. درمانگر می‌تواند از طریق توضیح به بیمار که چگونه افکار و رفتار وی باعث مختل شدن ارتباطش با دیگران می‌شود، به تعدیل رفتار و افکار بیمار بپردازد.

در درمان دارویی می‌توان از ضد اضطراب‌ها مثل دیازپام یا داروهای نورولپتیک و ضد جنون مانند‌ هالوپریدول و پیموزاید برای کاستن از تفکر پارانوئید استفاده کرد.

 

راهکارهای عملی برای این اختلال

۱- برگزاری دوره‌های آموزش فرزند پروری برای پیشگیری از اعمال روش‌های رفتاری و فرزند پروری که منجر به اختلال شخصیت پارانوئید می‌گردد، مانند تنبیه و کنترل بیش از حد فرزندان و عدم حساسیت کافی مادر به نیازهای فرزند در دوران اولیه زندگی کودک.

۲- تاسیس مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی در جهت تشخیص و ارزیابی روانشناختی و درمان کارمندان ادارات و موسسات مبتلا یا در معرض خطر ابتلا به اختلالات شخصیت و سایر اختلالات روانی.

۳- برگزاری دوره‌های آموزش مهارت‌های زندگی و جلسات گروه درمانی به منظور تعدیل افکار مبتنی بر بی اعتمادی و بدگمانی نسبت به انگیزه‌های دیگران و کسب مهارت‌های اجتماعی بیشتر.

بدین منظور لزوم غربال کردن کارکنان ادارات و موسسات از نظر مشکلات روانشناختی به وسیله روش‌های سنجش و ارزیابی اختلالات شخصیت وجود دارد.

۴- شناسایی دانش آموزانی که یکی از اعضای نزدیک خانواده آن‌ها مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید می‌باشد و ارائه راهکار به این دانش آموزان و خانواده‌ آن‌ها در جهت تشخیص و اقدام برای درمان فرد مبتلا به اختلال شخصیت.

۵- از آن‌جائی که یکی از گروه‌های در معرض خطر برای “اختلال شخصیت پارانوئید”، افراد ناشنوا یا کم شنوا هستند، بنابراین تمهیداتی جهت تعدیل افکار پارانوئیدی در صورت وجود برای این گروه از افراد مورد نیاز است. بنابراین لزوم همکاری مدارس و مراکز ناشنوایان و همچنین متخصصین شنوایی سنجی و گوش و حلق و بینی وجود دارد. به طوری که می‌توان از این گروه متخصص در جهت شناسایی بیشتر افراد مبتلا استفاده کرد. در واقع ارجاع سنجش و ارزیابی ابتدایی انجام شده از جانب این متخصصین به مراکز روانشناسی و روانپزشکی مورد نیاز است.

۶- یکی دیگر از گروه‌های در معرض خطر برای اختلال شخصیت پارانوئید، بستگان بیماران اسکیزوفرنیک می‌باشد که جا دارد تمرکز اولیه جهت شناسایی، تشخیص و درمان این افراد صورت گیرد. به این منظور می‌توان از مراکز روانپزشکی و روانشناسی چه به صورت مطب خصوصی، چه درمانگاه یا بیمارستان و یاری افراد متخصص موجود در این مراکز جهت شناسایی بستگان پارانوئید بیماران مراجعه کننده به این مراکز استفاده کرد.

۷- از آن‌جائیکه افراد مبتلا به “اختلال شخصیت پارانوئید” افرادی جدی و کارآمد در موقعیت‌های شغلی و اجتماعی‌اند و برای قدرت و مقام اهمیت خاصی قائلند و نسبت به افراد ضعیف، ملایم طبع و علیل و ناقص ابراز ناخرسندی و نفرت می‌کنند و در دیگران ایجاد ترس و تعارض می‌نمایند، در نتیجه مدیران بالادست این افراد برای ارتقاء مقام آن‌ها باید رعایت دقت را نمایند، چرا که ارتقاء مقام و مسئولیت این‌گونه افراد، ممکن است در درازمدت منجر به خسارات نیروی انسانی بیشتری گردد. به این منظور آگاه سازی مدیران ادارات و موسسات از این نوع اختلال شخصیت، امری الزامی است.

درمان اختلال شخصیت پارانویید | درمان پارانوا، درمان شکاکی، درمان خیانت همسران، درمان افسردگی، درمان پارانویید با هیپنوتراپی، درمان اضطراب با نوروتراپی

درمان های جدید اسکیزوفرنی

درمان های جدید اسکیزوفرنی

درمان های جدید اسکیزوفرنی

کبری قلی زاده

موضوع

درمان های جدید اسکیزوفرنی

تاریخچه درمان اسکیزوفرنی

تاریخچه درمانهای جسمی در اسکیزوفرنی به دو دوره تقسیم می شود و کلرپرومازین ( اولین داروی آنتی سایکوتیک یا ضدروان‌پریشی مؤثر ) حدواسط این دوره ها است. به داروهائی که اثر ضد اسکیزوفرنی دارند انتی سایکوتیک میگویند . قبل از تولید داروهای ضدروان‌پریشی در اوایل ۱۹۵۰ درمانهای چندی برای بیماران انجام می شد. طی اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ به اسکیزوفرنی به عنوان بیماری نگاه می شد که سیر بدتر شونده اجتناب ناپذیری به سمت زوال عقل داشت و در نتیجه بیماران بطور مکرر و برای مدتهای طولانی بستری می شدند. درمانهای جسمی برای کنترل شدیدترین علایم اختلال وایجاد امنیت بیمارستانها به کار گرفته می شد.

آرامبخشها مثل برومید و باربیتورات جهت کنترل بی قراری و از درمانهای فیزیکی مثل هیدروتراپی و بسته های کاغذی مرطوب بدلیل اثر آرام کننده آنها استفاده می شد. در اوایل ۱۹۲۰ ، خواب درمانی به کمک باربیتوراتها ابداع شد. بیماران پس از دوز بیش از حد باربیتوراتها بهبودی نشان می دادند.

در این روش بیمار فقط جهت فعالیتهای ضروری مثل خوردن و بهداشت شخصی بیدار می شد. در ۱۹۳۰ درمان بوسیله کومای انسولین ابداع شد. در این روش دوز انسولین بتدریج افزایش می یافت تا کوما ایجاد می شد. پس از یک ساعت مانیتورینگ ، با تجویز گلوکز ، کوما خاتمه می یافت و بیماران عموماً ۲۰ مرتبه به کوما می رفتند. این درمان که بطور گسترده در درمان روان‌پریشی استفاده می شد ، بیانگر تأثیر نسبی بود.

در ۱۹۳۵ برداشتن لوب پره فرونتال مغز جهت درمان بیماری روانی شدید پیشنهاد شد. درمان بوسیله تشنج پس از مشاهده اینکه بعضی بیماران پس از تشنج بهبودی می یافتند، بکار گرفته شد، ابتدا از کافور و pentylenetetrazol ( metrazol ) جهت ایجاد تشنج استفاده شد ولی سپس تشنج الکتریکی ابداع شد. الکتروشوک یا ETC در بعضی انواع اسکیزوفرنی هنوز هم استفاده می شود.

کشف کلرپرومازین در اوایل ۱۹۵۰ مهمترین نقش را در درمان یک بیماری روانپزشکی داشت. یک جراح در پاریس متوجه شد استفاده از این دارو قبل از جراحی باعث ایجاد حالت غیر معمولی می شود که بیمار نسبت به جراحی کمتر مضطرب به نظر می رسد. این دارو در کاهش توهم ها و هذیانها و برآشفتگی مؤثر بود. این دارو باعث ایجاد عوارض جانبی شبیه پارکینسونیسم می شود.
تیوریدازین ، فلوفنازین ، هالوپریدول و تیوتیکسن پس از تولید کلرپرومازین تولید شدند. کلوزاپین در ۱۹۵۸ کشف شد. معرفی ریسپریدون در ۱۹۹۴، الانزاپین در ۱۹۹۷، زیپراسیدون در ۲۰۰۱، آریپیپرازول در ۲۰۰۲ صورت گرفت.

 

فازهای درمانی اسکیزوفرنی :

مرحله حاد بیماری با علایم روان‌پریشی ( مثل توهم،افکار غیر منطقی یا هذیان، علائم منفی و…) مشخص می شود و نیاز به توجه بالینی فوری دارد. این علایم ممکن است نمایانگر اولین حمله روان‌پریشی ویا بطور شایعتر عود بیماری در فردی باشد که حمله های مختلف را تجربه کرده است. درمان در این فاز متمرکز بر تخفیف شدیدترین علایم روان‌پریشی است.

پس از فاز حاد که معمولاً ۴ تا ۸ هفته طول می کشد ، بیماران وارد فاز ثابت شونده می شوند که طی آن علایم حادکنترل شده اند. در صورتیکه درمان قطع شود یا بیمار در معرض استرس باشد خطر عود وجود دارد. در طول این فاز درمان متمرکز بر تحکیم منافع درمانی به کمک درمانهای مشابهی است که در مرحله حاد استفاده می شدند. این فاز ممکن است تا ۶ ماه پس از بهبودی علایم حاد طول بکشد.

مرحله سوم فاز پایدار یا نگهدارنده است و آن زمانی است که بیماری در فروکش نسبی است. اهداف این فاز ، پیشگیری عود علائم اسکیزوفرنی و کمک به بیمار جهت ارتقای سطح عملکرد می باشد.

 

روش‌های درمانی اسکیزوفرنی

  • کلرپرومازین (تورازین)
    •  کلوزاپین (کلوزاریل)
    •  هالوپریدول (ریسپردال)
    •  اولانزاپین (زیپرکسا)
    •  کوتیاپین (سروکل)
    •  آری‌پیپرازول (ابیلیفای)

داروهای ضدروان‌پریشی، نشانه‌های روان‌پریشی اسکیزوفرنی را کاهش می‌دهند و معمولاً باعث می‌شوند که بیمار با کارایی بیشتر و به نحو مناسب‌تری به فعالیت بپردازد. داروهای ضدروان پریشی در حال حاضر بهترین روش درمان برای اسکیزوفرنی هستند امّا آن‌ها این بیماری را «درمان» نمی‌کنند و این اطمینان را به وجود نمی‌آورند که دیگر شرایط بیماری باز نگردد.اغلب کسانی که اسکیزوفرنی دارند، نشانه‌های قابل توجهی از بهبودی را پس از مصرف داروهای ضدروان پریشی نشان داده‌اند. داروهای معروف به داروهای «غیرمتعارف» ضدروان‌پریشی از سال ۱۹۹۰ به بازار عرضه شده‌اند.

عوارض جانبی اولیه مصرف داروهای ضدروان‌ پریشی

  • خواب آلودگی
    •  بیقراری
    •  گرفتگی عضله
    •  لرزش
    •  خشکی دهان
    •  تاری دید

اغلب این عوارض با کاهش میزان دارو قابل اصلاح و یا توسط داروهای دیگر قابل کنترل می‌باشند. بیماران مختلف، واکنش‌های متفاوتی به درمان و اثرات جانبی داروهای مختلف ضدروان‌پریشی نشان می‌دهند.

اثرات بلند مدت مصرف داروهای ضدروان‌ پریشی

اثرات جانبی بلند مدّت داروهای ضدروان‌پریشی می‌تواند به شکل مشکلات نسبتاً جدّی خود را نشان دهد. حرکت پریشی دیررس (Tardive Dyskinesia(TD))، اختلالی است که مشخصه‌اش حرکت‌های غیرارادی دهان، لب‌ها، زبان و گاهی بالاتنه یا سایر بخش‌های بدن مثل بازوها و پاها می‌باشد. این اختلال در ۱۵ تا ۲۰ درصد بیمارانی که داروهای ضدروان‌پریشی «متعارف» و قدیمی‌تر را برای چندین سال مصرف می‌کردند، دیده می‌شد. TD در بیمارانی که این گونه داروها را برای مدّت زمان کوتاه‌تری هم مصرف کرده باشند ممکن است بروز کند. در اغلب موارد، نشانگان و عوارض TD خفیف است و خود بیمار ممکن است از حرکت‌های گفته شده ناآگاه باشد.

داروهای «غیرمتعارف» که در سال‌های اخیر تولید شده‌اند همگی نسبت به داروهای سنتی ضدروان‌پریشی، خطر کمتری از نظر بروز TD دارند. البته این داروها نیز اثرات جانبی خاص خود، مانند اضافه وزن، را دارند. به علاوه، اگر میزان مصرف داروهای جدید زیاد باشد، ممکن است مشکلاتی چون کناره‌گیری و انزوای اجتماعی و نشانگانی شبیه بیماری پارکینسون، به وجود آورد. با وجود این، داروهای جدید ضدروان‌پریشی، روش درمانی بسیار پیشرفته‌تر و بهتری هستند و در حال حاضر، تحقیقات در مورد میزان مصرف بهینه آن‌ها ادامه دارد.

توان‌بخشی

 برنامه‌های توان بخشی می‌تواند شامل مشاوره شغلی، آموزش حرفه، مهارت‌های حل مساله و مدیریت مالی، استفاده از وسایل نقلیه عمومی و آموزش مهارت‌های اجتماعی باشد. این رویکردها برای موفقیت روش‌های درمانی اجتماع- محور برای اسکیزوفرنی اهمیت دارند زیرا مهارت‌های لازم برای زندگی موثر و بارور در خارج از چتر حمایتی بیمارستان روانی را برای بیماران ناتوان فراهم می‌سازند.

 

روان‌درمانی فردی

 روان درمانی فردی مستلزم صحبت‌های مرتب و برنامه‌ریزی شده بین بیمار و متخصص سلامت روان نظیر روان‌پزشک، روان‌شناس یا مددکار اجتماعی است. مطالعات اخیر نشان داده است که روان درمانی فردی و رویکردهای شناختی- رفتاری که به آموزش مهارت‌های انطباقی و حل مساله می‌پردازد، برای بیماران اسکیزوفرنی می‌تواند موثر و مفید باشد. البته، روان درمانی نمی‌تواند جایگزین دارو درمانی گردد و غالباً هنگامی موثر است که ابتدا درمان دارویی باعث کاهش نشانگان روان‌پریشی بیمار شده باشد.

آموزش خانوادگی

 غالباً بیماران اسکیزوفرنی از بیمارستان مرخص شده و تحت مراقبت افراد خانواده قرار می‌گیرند. بنابراین، آموزش اعضای خانواده درباره کارهایی که می‌توانند انجام دهند و نیز درک مشکلات و مسائل مرتبط با بیماری اسکیزوفرنی، بسیار اهمیت دارد.

درمان زیست شناختی

دارو درمانی از جمله درمان های زیست شناختی است که برای تغییر علایم افراد مبتلا به اسکیزوفرن ارایه می شود. در واقع باید قبول کرد که دارو می بایست تکیه گاه اولیه و عمده افرادی باشد که به اختلالات روانی مبتلا می شوند.دارو درمانی در درمان اسکیزوفرن با دو هدف درمان علایم حاد و درمان نگهدارنده ارایه می شود. به منظور به حداکثر رساندن پذیرش دارو توسط بیمار لازم است که خانواده ها با اثرات درمانی انواع داروها با دوزهای دارویی متفاوت آشنا و درباره آثارجانبی معمول آن آگاه و در نتیجه از اضطراب احتمالی آنان برای مصرف دارو توسط فرد مبتلا کاسته شود. فنوتیازین ها و سایر داروهای ضد روانپریشی اگر به میزان کافی و به مدت زمان کافی مصرف شوند (زیر نظر روانپزشک) باعث کاهش نشانه های مثبت و عمده اسکیزوفرن می شوند.بنابراین می توانند علایمی چون توهمات، هذیانها، آشفتگی در تکلم و خلق افسرده با تحریک پذیری را کاهش دهند. همچنین داروها قادرند به صورت غیر اختصاصی باعث کاهش بیقراری فرد مبتلا شوند. این داروها گاه در کاهش نشانه های منفی یا جلوگیری از پسرفت رفتارها مؤثر نمی باشند. پس نمی توان انتظار داشت که علایمی مانند فقدان اراده، عدم استمرار تکلم به صورت مؤثر و مفید به سرعت کاهش یابند. بنابراین باید گفت داروها معمولاً برای درمان روان پریشی حاد و نشانه های مزمن و به منظور جلوگیری از بازگشت علایم در زمان طولانی تر مورد استفاده قرار می گیرند. بسیاری از خانواده ها با برطرف شدن علایم حاد بیماری درمان را پایان یافته تلقی می کنند. بنابراین ممکن است مصرف داروها را توسط بیمار جدی نگیرند. در این راستا ضروری است که برای خانواده ها توضیح داده شود که به منظور درمان نگهدارنده لازم است بیمار داروها را به منظور به حداقل رساندن خطر عود یا بستری شدن دوباره وبرای تمام عمر مصرف کند.در صورتی که بیمار دارو را بصورت نا مرتب مصرف نماید احتمال عود بیماری افزایش خواهد یافت.درمان با استفاده از شوک الکتریکی (ECT) از جمله روشهای دیگر زیست شناختی در درمان اسکیزوفرن محسوب می شود. بسیاری از خانواده ها با این روش درمانی آشنا نبوده و بنابر این ممکن است در برابر خواسته پزشک مبتنی بر انجام آن به شدت مقاومت کنند.برا ی افرادی که نسبت به داروهای آنتی سایکوتیک مقاوم هستند یا قادر به تحمل آثار جانبی داروها نمی باشند شوک درمانی روش درمانی مناسبی به شمار می رود وگاه خطر آن کمتر از داروهاست، به طوری که برای زنان باردار یا کسانی که در فکر خودکشی یا دگرکشی هستند و یا اقدام به این اعمال می نمایند، پزشک می تواند از ECT که آثار مثبت فوری دارد استفاده نماید .

درمان روانشناختی

درمان حمایتی از جمله روشهای درمان روانشناختی است که در درمان اسکیزوفرن مورد استفاده قرار می گیرد .این نوع روان در مانی مبتنی بر حمایت ،برون ریزی عاطفی ،تقویت جنبه های مثبت فرد ،اطمینان بخشی وبیان آزاد احساسات توسط فرد می باشد. از این رو در کنار دارو درمانی سبب سرعت روند بهبودی فرد بیمار می شود.گروه درمانی شکل دیگری از درمانهای روان شناختی است که می تواند بصورت گروه درمانی یا گروه آموزشی عرضه شود.در گروه درمانی حمایتی عده ای از افراد مبتلا به اسکیزوفرن گرد هم می آیند و درمانگر با تسهیل شرایط در گروه،فرصت را برای برون ریزی احساس وبیان هیجانات فراهم می کند.اعضا در گروه به سخنان یکدیگر گوش می دهند و به یکدیگر اطمینان می کنند ودر صورت لزوم پیشنهاد ها و توصیه هایی را ارایه می نمایند .تعداد مناسب اعضای گروه ۶-۱۲ نفر می باشد.در گروههای آموزشی این امکان وجود دارد که تعدادبیشتری از افراد دورهم جمع شوند وبه کمک در مانگر اطلاعات لازم را در خصوص تشخیص بیماری ،علایم ونشانه ها و انواع روشهای درمانی دریافت کنند. بطور اختصاصی می توان گروههای آموزشی را برای افراد مرتبط با مبتلایان (مثل والدین وسایر اعضای خانواده ) تشکیل داد که می توان آن را در قالب گروه آموزش زندگی خانوادگی (F.L.E) طراحی کرد. از نکات مثبت گروهها آن است که علاوه بر ارتقای آگاهی بیماران سبب می شود تا آنان در گروه افراد با اختلال مشابه خود احساس تنهایی خود را کاهش دهند که از سوی دیگر باعث افزایش مقبولیت و پذیرش اجتماعی آنان شده ودر نهایت سبب آرامش و خشنودی بیشتر مبتلایان به اسکیزوفرن می شود.خدمات باز توانی (توانبخشی) از جمله راهبردهای دیگر روانشناختی بهبود اسکیزوفرن است. در واقع باید اذعان کرد که تمامی مبتلایان به اسکیزوفرن به خدمات توانبخشی نیاز دارند .این خدمات بر قابلیت های با قیمانده بیماران متمرکز شده وبیماران را به مسئولیت پذیری بیشتر و اتکا به خود هدایت می کند. بنا براین همزمان با کنترل علایم حاد بیماری ضروری است که خدمات توانبخشی، فوری بلا فاصله شروع شود. هدف توان بخشی فرا گیری مهارت نیست بلکه هدف این است که بیمار با شرایط اختصاصی محیط خود بهتر کنار بیاید وپی ببرد که در زندگیش به چه چیزی علاقه دارد و از زندگی چه می خواهد.درمانهای معطوف به خانواده از جمله سایر روشهای روانشناختی اسکیزوفرن محسوب می شود چون بیماران اسکیزوفرن غالباً با بهبود نسبی از بیمارستان ترخیص می شوند. خانواده ای که بیمار اسکیزوفرنیک به آن باز می گردد می تواند از یک دوره کوتاه مدت اما فشرده (حتی روزانه) روان درمانی خانواده استفاده کند.روان درمانی فردی نیز می تواند برای کاهش علایم اسکیزوفرن مورد استفاده قرار گیرد.هدف درمانهای فردی تقویت مهارتهای فردی – اجتماعی وپیشگیری از بازگشت علایم بیماری است.در این نوع روان درمانی بسته به نوع دیدگاه ونظریه ای که مشاور یا روان درمانگر آن را پذیرفته، تکنیک های متفاوتی مورد استفاده قرار می گیرد.تمرینات تن آرامی ،آموزش روانی خود بیانگری ،افزایش خود آگاهی فرد از طریق تسلط بر موضوعات (دردها ،رنجها ،خاطرات ناخوشایند کودکی و……)ومحتوای ناخود آگاه ،آموزش مهارت های اجتماعی برای دستیابی به تقویت کننده های محیطی و…..از جمله روش هایی است که در جلسات روان درمانی فردی رایج می باشند.درمان فردی بصورت شناختی –رفتاری از جمله روش هایی است که برای بهبود کارکرد های شناختی واصلاح اشتباهات داوری مورد استفاده قرار می گیرند. وقتی فرد از این روش بهره می گیرد یک بینش نسبی درباره بیماری خود کسب می کند ودر این نوع جلسات تلاش می شود تا فرد با شناسایی افکار غیر منطقی از تخریب و مغلوب سازی خود جلوگیری کند.کاردرمانی نوع دیگری از روش درمانی است که برای درمان اسکیزوفرن بصورت کسب مهارت های تازه یا باز یابی مجدد مهارت های قدیمی اما فراموش شده ارایه می شود .کارگاه های سر پوشیده ،کلوپ های شغلی ،برنامه های اشتغال موقت یا نیمه موقت برخی از تکنیک ها والگو های رایج در کار درمانی هستندو در نهایت باید پذیرفت که اقدامهای اجتماعی مانند بستری کردن فرد در بیمارستان یک اقدام ضروری برای جلوگیری از پیامد رفتارهای نا بهنجار مبتلایان به اسکیزوفرن است ومفید خواهد بود که آشنایان فرد دیدگاه مثبتی در خصوص بستری شدن فرد در بیمارستان یا مراکز اقامتی دیگر داشته باشند.

 

 

بیماری روانی سایکوز(روانپریشی) و راه حلهای جدید درمان آن

بیماری روانی سایکوز(روانپریشی) و راه حلهای جدید درمان آن

بسم الله الرحمن الرحیم

 بیماری روانی سایکوز(روانپریشی) و راه حلهای جدید درمان آن

نویسنده: سمیرا بالاسری

 روان‏پریشی یا سایکوز

روان‏پریشی یا سایکوز روان‌پریشی (سایکوز psychosis) یا اختلالات شدید روانی، نوع شدید بیماری روانی است که ویژگی عمده آن فقدان واقعیت‌سنجی یا قطع ارتباط با دنیای واقعی است. معمولاً بیمار رفتارها و صحبت‏های غیر طبیعی دارد. فعالیتهای جسمی و روانی او به حدی دچار اختلال می‏شود که باعث به هم ریختگی فعالیتهای فردی و اجتماعی‏اش می‏شود. چنین بیماری معمولاً از بیماری خود آگاهی ندارد و خود را فرد سالم می‏داند و از درمان خودداری می‏کند. در این نوع بیماری اغلب ضایعه مشخصی در مغز مشاهده نمی‏شود. روان‌پریشی را به دلیل تفاوت در شروع و سیر بیماری، مدت بیماری و بهبودی به چند گروه اصلی تقسیم می‏کنند. سایکوز سایکوز به عنوان یک اختلال ادراک و تفکر شناخته می شود. فاکتورهای مستعد کننده شامل سن، طول مدت PD ، و اختلالات خواب REM هستند.۳۶ اگر شدید باشد، سایکوز ممکن است موردی باشد که رفتن به آسایشگاه را سبب می شود، بخصوص اگر بیماران علایم حمله و آشفتگی را نشان دهند.۳۹ معمولترین دلایل علایم سایکوز در بیماران مبتلا به PD کاربرد دارو است.۴۰ تخمین زده می شود که تا ۳۰% بیماران مبتلا به PD ممکن است مبتلا شوند. آنتی کلی نرژیک ها غالباً درگیر هستند، اما در واقع همه داروهای PDمی توانند علایم ایجاد کنند. سایکوز تمایل دارد در حضور بینش سالم و حسی واضح بروز کند. توهم های القاء شده با دارو در مراحل اولیه، قابل مشاهده، واضح و غیر تهدید کننده است، اما ممکن است با پیشرفت PD دردسر سازتر شود. آنها ممکن است آنقدر واضح باشند که بیماران جهت رفع آن تلاش کنند. اگر بیماران و پرسنل درمانی آزار نبینند، نیازی به درمان نیست. خیالات باطل همراه با PD اغلب طبیعتاً آزاردهنده هستند، و معمولاً عقاید بی دینی( نظامی یا مالی) را شامل می شوند.۴۰ علل صحیحی همچون عفونت و اختلالات متابولیک باید برطرف شوند. دلایل ممکن دیگر از علایم القاء شده با دارو باید شامل داروهای ضد درد، کمک کنندگان به خواب، ضد اضطراب ها و ضد افسردگیها باشد. اگر اقتضاء کند، کم کردن و قطع درمان مضر احتمالی باید آغاز شود. (جدول۲) اگر کم کردن دوز دارو منجر به بازگشت علایم شد، و یا سایکوز باقی ماند، یک داروی ضد سایکوز ممکن است بکا رود. درمان معمولاً تا آخر عمر خواهد بود.۳۹ آنتی سایکوتیک های سنتی، آنتاگونیست های گیرنده D2 هستند و باید از آنها اجتناب شود.۲۷ از نوع بی قاعده آنها، کلوزاپین تنها دارویی است که در مطالعات بالینی متعدد حذف علایم را نشان داده است در حالیکه از عملکرد حرکتی محافظت می کند.۴۰ هرچند، ریسک آگرانولوسیتوز، تشنج، میوکاردیت، و هایپوتا نسیون ارتواستاتیک دارو را به یک انتخاب اول نامطلوب تبدیل می کند. کواتیاپین در میان آنتی سایکوتیکهای بی قاعدۀ باقیمانده کمترین احتمال را دارد که عملکرد حرکتی را از بین ببرد. این دارو معمولاً انتی سایکوتیک انتخاب اول در بیمار مبتلا به پارکینسون در نظر گرفته می شود. شواهد کمی وجود دارد که کاربرد الانزاپین را تایید می کند، و رسپریدون نشان داده است که علایم مرتبط با پارکینسون را بدتر می کند.۳۸ جدول ۲ ترتیب پیشنهادی برای کاهش دارو در بیماران با سایکوز ۴۰ آنتی کلی نرژیک ها آمانتادین/ مهارکننده های مونوآمینواکسیداز B آگونیست های دو پامین مهارکننده های کاتکول-o- متیل-ترانسفراز لوودوپا درمان شیزوفرنی با داروهای ارزان تر و قدیمی تر ضد سایکوز هزینه کلی درمان این بیماری را تا حد بیش از ۳۰% کاهش داده و در ضمن، افزایش عوارض جانبی و یا کاهش اثر درمانی را نسبت به داروهای با نام های تجاری جدید در بر نخواهد داشت. این اظهارات بوسیله یک مطالعه در زمینه صرفه اقتصادی منتشر شده در American j. of psychiatry تأئید شده است .در مطالعه جدید، نویسنده اصلی مقاله روبرت روزنک و همکارانش از دانشگاه پزشکی ییل به مقایسه هزینه های کلی درمان- شامل هزینه های بستری –دارویژنریکقدیمیپرفنازینباچهاردارویبرندجدیدپرداختند. نتایجاینمطالعهاذعانمیدارندکهمتوسط هزینه درمانی ماهانه با پرفنازین ۹۶۰ دلار، شامل ۵۰ دلار هزینه دارو بوده است. در مقایسه، متوسط هزینه ماهانه درمان باZyprexaکارخانهEli Lilly 1404دلار شامل ۵۴۵ دلار هزینه دارو بوده است. این مطالعه همچنین نشان می دهد که آن دسته از شرکت کنندگان در آزمون که پرفنازین مصرف می کرده اند از کیفیت زندگی بیش از ۱۸ ماه بیشتر از آنهائی برخوردار بوده اند که داروهای دیگر را مصرف می نموده اند. هرچند این گفته از نظر آماری اختلافات چندان چشم گیری نشان نداده است. سال گذشته، یافته های جداگانه ای از مطالعه CATIE بیان داشت که پرفنازین به اندازه داروهای جدید دیگر در درمان شیزوفرنی موثر است(Johnson,wallstreet j,12/1) . آنالیز جدید انجام شده بر روی این موضوع اولین مطالعه با نگاه اقتصادی بر روی داروهای ضد سایکوز در آمریکا است. پیشنهادات: نویسندگان این مقاله و بسیاری از متخصصین اعصاب و روان، از جمله رئیس NIMH آقای توماس اینسل، می گویند که پیام این مطالعه این نیست که بیمارانی که با داروهای آنتی سایکوز جدید روند درمانی و پاسخ خوبی را تجربه نموده اند باید دارویشان را با داروهای قدیمی تر تعویض نمایند. زیرا اگر بیماری به داروئی پاسخ مثبت داد باید بر روی رژیم درمانی خود بماند. هرچند از آنجائی که بسیاری از بیماران مبتلا به شیروفرنی معمولا نیاز به تعویض داروهایشان دارند، بسیاری از آنها می توانند کاندیداهای خوبی برای درمان با داروهای ژنریک ارزان تر و قدیمی تر باشند. در قسمت سر مقاله ، رابرت فریدمن، سردبیر AJP ، می افزاید که تحقیقات بیانگر آن است که داروهای جدیدتر عوارض جانبی متفاوت اما نه لزوماً کمتری نسبت به داروهای قدیمی دارند. فریدمن می گوید اگر بیماران دچار عوارض مزمن هستند و دارو مصرف نمی کنند یا قصد تعویض آن را دارند، مطمناً انتخاب عاقلانه و صرفه جویانه که بر روی اثر بخشی درمان نیز تأثیر چندی نمی گذارد، همان داروهای قدیمی ترند. روزنک می گوید، این مطالعه تعداد داروهای ضد سایکوز در اختیار پزشکان را تا۳ برابر افزایش داده است. او می افزاید، قبل از CATLE، ما ۵-۶ دارو داشتیم و فشاری بر ما تحمیل شده بود که از حدود ۱۵ داروی دیگر استفاده کنیم. چیزی که CATLE به ما می گوید این است که پزشکان باید در انتخاب داروی مناسب برای بیمار دستشان باز باشد و از تمام ۲۰-۱۹ داروی موجود در این زمینه با صلاح دید خود استفاده کنند. داروی آزمایشی شرکت لیلی ممکن است برای شیزوفرنی موثر باشد. شرکت Eli lillyداروی جدیدی را آزمایش کرده و دریافته است این دارو نه تنها علائم شیزوفرنیا را بهبود می بخشد بلکه بسیاری از عوارض جانبی داروهای قبلی نظیر افزایش وزن، افزایش کلسترول و تغییرات هورمونی را ندارد. دکتر ساندیپ پاتیل و دکتر داریل شوپ از کمپانی مرک و همکارانش در شرکت Eli lillyداروی جدیدی را با نام Ly2140023 بر روی ۱۹۶ بیمار بررسی کرده اند. تمام بیماران بستری شده و به تدریج از برنامه داروهای ضد سایکوتیک خود خارج شدند. این بیماران با یک روش دوسوکور در مدت ۴ هفته با داروی جدید درمان شدند. نتایج این آزمون در مجله Nature Medicine به چاپ رسیده است. مطالعه دوسوکور یعنی نه پزشک و نه هیچ یک از بیماران از دریافت داروی آزمایشی و یاZyprexaو یا پلاسبو آگاهی نداشته اند. در حدود ۳۲درصد از بیماران درمان شده با Ly2140023 دچار توهم، هذیان و مشکلات فکری کمتری شدند. در کنار این جامعه گریزی، فقدان احساسات و علائم احساسی مربوط به شیزوفرنی نیز در آنها کمتر پدیدار شد. این آمارها در مقایسه با ۴۱% بیماران دریافت کنندهZyprexa (اولانزاپین) و تنها۳% بیماران دریافت کننده پلاسیبو قابل توجه است. نکته مهم اینجاست که بیماران دریافت کننده Ly2140023 از عوارض جانبی کمتری رنج بردندکه از جمله آنها می‌توان به بی خوابی، سردرد و تهوع خفیف اشاره کرد. بیمارانی که رویZyprexaبودند دچار افزایش تری گلیسیرید خون، بی خوابی، افزایش وزن و سایر عوارض جانبی شدند. دیابت نیز یکی از عارضه های جانبی دارویZyprexaاست. یافته های حاصل از این تحقیق این مطلب را به ذهن می‌رساند که دسته جدید داروئی ممکن است راه جدیدی را برای درمان شیزوفرنی به عنوان یک بیماری جدی روانی که فرد را گرفتار هذیان و توهم می سازد، ارائه دهد. این بیماری ۱% از جمعیت جهان را گرفتار کرده است. داروهای ضد سایکوز کنونی بر روی نروترنسمیتر دوپامین اثر می گذارد که دستکاری این نوروترنسمیتر باعث ایجاد عوارض جانبی شدید و ناخواسته ای می شود. Ly2140023 مسیر متفاوتی را تحت تاثیر قرار می دهد و بر روی گلوتامیت موثر است. این اولین دارو از دسته جدید آگونیست گیرنده MGlu2/3است. اطلاعاتی که بر اثر آگونیست های MGlu2/3 بر درمان سایکوز تاکید می ورزند، ممکن است درمان جایگزینی برای شیزوفرنی ارائه کنند. اثربخشی آنتی‌سایکوتیک‌های آتیپیک در مبتلایان به آلزایمر آنتی‌سایکوتیک‌های نسل ۲ (آتیپیک) امروزه به صورت گسترده‌ای برای درمان سایکوز، تهاجم و آژیتاسیون در بیماران مبتلا به آلزایمر به کار می‌روند، اما منافع آن‌ها قطعی نیست و در مورد بی‌خطری آن‌ها نیز نگرانی‌هایی وجود دارد. در این مطالعه ۴۲ مرکزی دوسو کور با شاهد دارونما، ۴۲۱ بیمار سرپایی مبتلا به آلزایمر همراه با سایکوز، تهاجم یا آژیتاسیون به صورت تصادفی اولانزاپین (دوز متوسط ۵/۵ میلی‌گرم در روز)، کوئتیاپین (دوز متوسط ۵/۵۶ میلی‌گرم در روز)، ریسپریدون (دوز متوسط ۰/۱ میلی‌گرم در روز) یا دارونما دریافت کردند. دوز داروها در صورت نیاز تعدیل شد و بیماران تا ۳۶ هفته پیگیری شدند. متغیرهای اصلی مطالعه عبارت بودند از: مدت زمان مصرف دارو تا زمان قطع آن به هر دلیل، و تعداد بیمارانی که در هفته ۱۲ حداقل بهبودی در علایمشان بر اساس مقیاس برداشت کلی از تغییر بالینی (CGIC) ایجاد شده بود. در این مطالعه هیچ‌گونه تفاوت معنی‌داری از نظر مدت زمان مصرف دارو بین داروهای مختلف یافت نشد. از نظر قطع دارو به خاطر بی‌اثر بودن، اولانزاپین (۱/۲۲ هفته) و ریسپریدون (۷/۲۶ هفته)، در مقایسه با کوئتیاپین (۱/۹ هفته) و دارونما (۰/۹ هفته) عملکرد بهتری داشتند (۰۰۲/۰=p). از نظر قطع دارو به خاطر عوارض جانبی یا عدم تحمل، دارونما از همه بهتر بود (۰۰۹/۰=p). هیچ تفاوت معنی‌داری بین گروه‌های مختلف از نظر بهبود مقیاس CGIC وجود نداشت. در مجموع این مطالعه نشان می‌دهد عوارض جانبی آنتی‌سایکوتیک‌های آتیپیک در درمان سایکوز، تهاجم یا آژیتاسیون در بیماران مبتلا به آلزایمر بر اثربخشی و منافع احتمالی آن‌ها می‌چربد و در مورد استفاده روتین از این داروها در سالمندان مبتلا به آلزایمر باید تجدید نظر شود.

 

روان‌پریشی یا سایکوز به معنای وضعیت روانی غیرطبیعی است و اصطلاحی است که در روانپزشکی برای حالتی روانی‌ به کار می‌رود که اغلب به صورت «از دست‌دادن تماس با واقعیت» توصیف می‌شود
سایکوز به انواع جدی اختلالات روانی گفته می‌شود که در طول آنها بیمار ممکن است دچار توهم و هذیان شود. گاه افراد سایکوتیک اختلال شخصیت نیز دارند.
جنون یا سایکوز نوعی قطع ارتباط با واقعیت است که به‌طور مشخص شامل هذیان (عقاید نادرست درباره وقایع یا اشخاص) و توهم (دیدن یا شنیدن چیزهایی که وجود خارجی ندارند) می‌شود.
واژه سایکوز به معنی وضعیت روانی غیرطبیعی است که حالت‌های مختلفی را دربرمی‌گیرد ولی اصلی‌ترین ویژگی آنها نوعی قطع ارتباط با واقعیت است.
کلمه روان‌پریشی یا سایکوز برای توصیف شرایط غیرطبیعی ذهن و وضعیت روانی به کار می‌رود که طی آن ارتباط فرد با واقعیات قطع می‌شود.
در این حالات، علاوه بر قطع ارتباط با واقعیات، اختلال در تفکر، درک و قضاوت نیز بروز می‌کند. زمانی که کسی دچار حالت روان‌پریشی شود، روان‌پریش یا سایکوتیک نامیده می‌شود.
روان‌پریشی یا سایکوز یا اختلالات شدید روانی، نوع شدید بیماری روانی است که ویژگی عمده آن فقدان واقعیت‌سنجی یا قطع ارتباط با دنیای واقعی است. معمولا بیمار رفتارها و صحبت‏های غیرطبیعی دارد.
فعالیت‌های جسمی و روانی او به حدی دچار اختلال می‏شود که باعث به هم ریختگی فعالیت‌های فردی و اجتماعی‏اش می‏شود. چنین بیماری معمولا از بیماری خود آگاهی ندارد و خود را سالم می‏داند و از درمان خودداری می‏کند. در این نوع بیماری اغلب ضایعه مشخصی در مغز مشاهده نمی‏شود.
روان‌پریشی را به دلیل تفاوت در شروع و سیر بیماری، مدت بیماری و بهبود به چند گروه اصلی تقسیم می‏کنند.
روان‌پریشی ممکن است با بیماری‌های جسمی (مثلا به دنبال ضربه‌های مغزی، عفونت‌های شدید، مصرف مواد) یا بر اثر بیماری‌های روانی (مثلا اسکیزوفرنیا) همراه باشد.
اگرچه روان‌پریشی ممکن است در هر گروه سنی دیده شود، اما بیشتر در افراد جوان اتفاق می‌افتد. حدود سه تا پنج نفر از هر صد نفر حالاتی از روان‌پریشی را تجربه می‌کنند که این میزان بیشتر از میزان شیوع دیابت (بیماری قند) است.
اغلب مردم از این دوره بیماری رهایی پیدا می‌کنند. روان‌پریشی ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد و مثل هرنوع بیماری دیگری می‌تواند درمان شود.
روان‌پریشی انواع مختلفی دارد مانند اسکیزوفرنیا، افسردگی روان‌پریشانه، اختلال خلق دوقطبی و اختلال هذیانی. اسکیزوفرنیا یا شیزوفرنیا از موارد شایع بیماری‌های روان‌پریشانه است که حدود ۱٫۵ ـ ۱ درصد افراد جامعه را در طول عمر مبتلا می‌سازد.
روان‌پریشی، موجب تغییرات خلق و تفکر(بروز عقاید غیرمعمول)، قضاوت و ادراک می‌شود. مجموعه این عوامل باعث می‌شوند گفتار، کردار و رفتار شخص آنچنان دچار آشفتگی شود که براحتی نتوانیم احساسات شخص بیمار را درک کنیم.
تفکر گیج و مبهم (سردرگمی):
در این حالت افکار روزمره فرد مبتلا مبهم شده و ارتباط معمول و منطقی خود با یکدیگر را از دست می‌دهند. صحبت‌های شخص نامشخص، نامفهوم یا نامربوط می‌شوند. شخص ممکن است در تمرکز، دنبال‌کردن مکالمه و یادآوری مسائل مشکل داشته باشد و سرعت افکار ممکن است بسیار تند یا کند شود.
اعتقادات غلط (هذیان):
کسی که یک دوره روان‌پریشی را تجربه می‌کند، ممکن است دچار عقاید و باورهای غلط و نابجایی شود که هذیان نامیده می‌شود. در این حالت شخص چنان به عقاید خود مطمئن است که بحث‌های منطقی نمی‌تواند تغییری در او ایجاد کند. به عنوان مثال ممکن است شخصی با توقف یک اتومبیل‌‌ در بیرون منزلش اظهار کند که پلیس او را تحت نظر دارد.
توهم:
توهم به مفهوم درک بدون وجود محرک خارجی واقعی است.در این حالت شخص روان‌پریش، چیزهایی را می‌بیند، می‌شنود، حس می‌کند، می‌چشد یا بویی احساس می‌کند که وجود خارجی ندارند. به‌عنوان مثال چیزهایی می‌شنود که افراد دیگر حاضر در همان موقعیت زمانی و مکانی نمی‌شنوند یا چیزهایی می‌بیند که وجود خارجی ندارند. علائم در افراد مختلف با هم تفاوت‌هایی دارد که ممکن است طی زمان تغییر کند. یک دوره روان‌پریشی در سه مرحله اتفاق می‌افتد و طول این دوره‌ها از فردی به فرد دیگر متفاوت است.
مرحله یک (مقدماتی:
در این مرحله، علائم گنگ و مبهم هستند و بسختی می‌توان متوجه آنها شد. ممکن است تغییراتی در چگونگی بیان احساس، ادراک و افکار ایجاد شود. مثلاً شخص کمی مشکوک و بدبین می‌شود، دیر به خواب می‌رود، مرتب دلشوره دارد، انگیزه قبلی خود برای کارکردن را از دست می‌دهد، و زود عصبانی می‌شود.
مرحله دوم (حاد):
در این مرحله علائم روان‌پریشی به وضوح تجربه می‌شوند. این علائم شامل توهم، هذیان یا تفکر مبهم است.
مرحله سوم (بهبود):
گروهی از حالات روان‌پریشانه قابل درمان هستند. الگوی رفع علائم از فردی به فرد دیگر فرق داشته و رفع علائم تدریجی است.البته گروهی از بیماران بعد از اولین دوره روان‌پریشی بهبود می‌یابند و هرگز دوره دیگری از روان‌پریشی را تجربه نمی‌کنند.
روان‌پریش نامی است که به مجموعه علائم مشخص، بدون در نظرگرفتن علت بیماری گفته می‌شود. تجربه هر فردی از روان‌پریشی متفاوت است و دادن یک نام خاص یا زدن برچسب بیماری روان‌پریشانه روی فرد در مراحل اولیه درست نیست. تشخیص به معنای شناختن یک بیماری از طریق تفسیر علائم و نشانه‌های موجود، تعیین عامل بروز بیماری و طول مدت علائم است.
برخی از انواع روان‌پریشی عبارتند از روان‌پریشی ناشی از مواد، روان‌پریشی به علت صدمات مغزی، روان‌پریشی واکنشی‌گذرا، اسکیزوفرنیا، اختلال شبیه اسکیزوفرنی ‌(اسکیزوفرنی فرم)، اختلالات خلقی، اختلال اسکیزوفرنیا افکتیو، افسردگی روان‌پریشانه و اختلال روان پریشی پس از زایمان.
روان‌پریشی ناشی از مواد:
استفاده یا ترک موادی مانند الکل، حشیش، شیشه، قرص اکستازی و سایر مواد می‌توانند با ظهور علائم روان‌پریشی مرتبط باشند. گاهی این علائم پس از رفع اثر یک ماده از بین می‌روند. در موارد دیگر، بیماری ممکن است طولانی شود یا پس از ترک مواد تظاهر نماید.
روان‌پریشی
به علت صدمات مغزی: در برخی موارد روان‌پریشی ممکن است ناشی از صدمات واردشده به سر یا مربوط به بیماری‌های جسمی دیگری که عملکرد مغز را می‌سازند(نظیر انسفالیت یا التهاب مغز، ایدز یا سرطان) باشد. در این‌گونه موارد، غالبا علائم دیگری چون مشکلات حافظه یا اختلال جهت‌یابی و همچنین علائم جسمی (مثلاً تب، درد یا جراحت) نیز وجود دارد.
روان‌پریشی واکنشی گذرا:
علائم روان‌پریشی ممکن است به طور ناگهانی و به دنبال یک استرس (فشار روانی) در زندگی فرد مثل مرگ یکی از اعضای خانواده یا تغییر محیط زندگی بروز کنند. این علائم می‌توانند شدید باشند اما بیشتر مبتلایان بسرعت و تنها در عرض چند روز بهبود می‌یابند.
اسکیزوفرنیا:
اسکیزوفرنیا نوعی روان‌پریشی است که تغییرات رفتاری و علائم آن حداقل ۶ ماه طول می‌کشد. البته علائم و طول مدت بیماری از فردی به فرد دیگر متفاوت است.
اختلال شبیه اسکیزوفرنی(اسکیزوفرنی فرم):
این بیماری بسیار شبیه اسکیزوفرنیاست به استثنای این‌که علائم آن کمتر از ۶ ماه طول می‌کشد.
اختلالات خلقی:
این گروه از اختلالات، اختلالات خلقی دوقطبی (مانیک ـ دپرسیو)، مانیا (شیدایی) ـ و افسردگی را شامل می‌شوند. در اختلال خلقی دوقطبی، شخص به طور متناوب دچار خلق بالا (شیدایی) یا کاهش خلق (افسردگی) می‌شود. در صورت بروز نشانه‌های روان‌پریشی، این نشانه‌ها اغلب با خلق سازگار خواهند بود. به عنوان مثال بیماران افسرده ممکن است صداهایی بشنوند (توهمات شنوایی) که آنها را بی‌کفایت، بی‌ارزش و گناهکار می‌خوانند. بیمار مانیک ممکن است بیش از حد هیجان‌زده یا خوشحال باشد. فکر کند که فرد بسیار مهمی است و به بذله‌گویی یا شیرین‌کاری‌های افراطی مبادرت ورزد.
اختلال اسکیزوفرنیا افکتیو:
این تشخیص زمانی مطرح می‌شود که فرد هم علائم بیماری خلقی (نظیر افسردگی یا شیدایی) و هم علائم اسکیزوفرنیا را به صورت همزمان دارا باشد. به عبارت دیگر، علائم بیماری، شبیه هیچ‌یک از اختلالات خلقی یا اسکیزوفرنیا (به تنهایی) نیست.
افسردگی روان‌پریشانه:
این اختلال به صورت افسردگی شدید همراه با علائم روان‌پریشی مشخص می‌شود. به صورتی که هیچ دوره‌ای از شیدایی یا خلق بالا حین بیماری اتفاق نیفتاده باشد. این نکته تفاوت این بیماری با اختلال دوقطبی است.

اختلال روان‌پریشی پس از زایمان:
دوره پس از زایمان، هنگام رخ‌دادن دگرگونی‌های فیزیکی، اجتماعی و هیجانی فراوانی است. تقریبا ۸۵ درصد زنان برخی اختلالات خلقی، همانند بی‌ثباتی‌های خلقی یا گریان‌بودن را تجربه می‌کنند. در برخی موارد، مشکل «اندوه پس از زایمان» تا اندازه «اختلال افسردگی پس از زایمان» پیش می‌رود. روان‌پریشی (سایکوز) پس از زایمان، به نسبت نادر بوده ولی می‌تواند به عنوان بخشی از اختلال خلقی پس از زایمان یا یک رخداد جداگانه روی دهد. روان‌پریشی پس از زایمان همراه و همزمان با نشانه‌های خلقی (افسردگی یک یا دوقطبی) رخ می‌دهد. دلیلرخ دادن روان پریشی پس از زایمان، هنوز به درستی شناخته نشده است.
به طور کلی روند درمانی بیماری روان‌پریشی بسختی پیش می‌رود، بخصوص اگر زمینه ژنتیکی داشته و در سنین پایین نیز شروع شده باشد و زمان زیادی بدون درمان گذشته باشد.

درمان بسته به علت جنون متفاوت است. بستری‌شدن در بیمارستان اغلب برای اطمینان از ایمنی بیمار لازم است.
داروهای ضدروان‌پریشی یا داروهایی که توهمات شنوایی صداهای شنیده شده و هذیان‌ها را کاهش می‌دهند و تفکر و رفتار را پایدار می‌کنند کمک‌کننده هستند. گروه درمانی یا مشاوره روانی نیز کمک‌کننده است.

روان‌پریشی یا سایکوز (به انگلیسی: Psychosis) به معنای وضعیت روانی غیرطبیعی است و اصطلاحی است که در روان‌پزشکی برای حالت روانی‌ای به کار می‌رود که اغلب به صورت «از دست دادن تماس با واقعیت» توصیف می‌شود. سایکوز به انواع جدی اختلالات روانی اطلاق می‌شود که در طول آن‌ها بیمار ممکن است دچار توهم و هذیان شود. گاه افراد سایکوتیک اختلال شخصیت نیز دارند.[۲] جنون یا سایکوز نوعی قطع ارتباط با واقعیت است، که بطور مشخص شامل هذیان (عقائد نادرست درباره وقایع یا اشخاص) و توهم (دیدن یا شنیدن چیزهایی که وجود خارجی ندارند) می باشد.

تعریف

واژه سایکوز از ترکیب دو کلمه یونانی “psyche” به معنای روان و “-osis” به معنای وضعیت غیرطبیعی تشکیل شده است. وبه معنی وضعیت روانی غیرطبیعی است که حالتهای مختلفی را دربر میگیرد ولی اصلیترین ویژگی آنها نوعی قطع ارتباط با واقعیت است.

تاریخچه

علایم این بیماری در گذشته‌های دور نیز شناخته شده بود. ولی پیشینیان تعبیرهای اسطوره‌ای برای آن داشتند. در گذشته به روان‌گسیختگی ((جنون جوانی)) می‌گفتند که امروزه چندان مورد پسند روان‌پزشکان و روان‌شناسان نیست. پیشینیان می‌گفتند دیوانه کسی است که دیو را می‌بیند و مجنون کسی است که جن را می‌بیند.

علل

الکل و داروهای خاص می توانند سبب جنون شوند بیماریهای دوقطبی(مانیا افسردگی) تومورهای مغزی صرع افسردگی سایکوتیک اسکیزوفرنی زوال عقل(مانند آلزایمر) سکته مغزی

درمان

درمان بسته به علت جنون متفاوت است. بستری شدن در بیمارستان اغلب برای اطمینان از ایمنی بیمار لازم است. داروهایی که توهمات شنوایی (“صداهای شنیده شده”)و هذیانها را کاهش می دهند، و تفکر و رفتار را پایدار می کنند(داروهای ضدروان‌پریشی) کمک کننده هستند. گروه درمانی یا مشاوره روانی نیز کمک کننده است.

داروهای ضدروان‌پریشی

داروهای ضد روان پریشی (به انگلیسی: Antipsychotic)، یا آنتی سایکوتیک‌ها برای مدیریت و درمان رفتارهای جنون (مانند هذیان و توهم)، به خصوص در بیماری‌های اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبیساخته شده‌اند. این گونه داروها تأثیر آرام‌کننده یا آرام‌بخش زیادی دارند. بعضی از داروهای ضد روان‌پریشی مانند تورازین (Thorazine) توهم و هذیان بیمار را کاهش می‌دهند. ولی سایر داروهای ضد روان‌پریشی مانند کلوزاریل بیمار را سر حال می‌آورند و تقویت می‌کنند. تأثیر اصلی این گونه داروها کاهش و یا حذف نشانه‌های روان‌پریشی از جمله توهم، هذیان، گوشه‌گیری و بی‌احساسی است و برای آرام نگاهداشتن بیماران ساخته نشده‌اند.

کلروپرومازین، فنوفنازین، تیوریدازین، هالوپریدول، اُلانزاپین، کلوزاپین و ریسپریدون از جمله داروهای ضد روان‌پریشی هستند. مکانیسم اصلی اغلب این داروها مهار گیرنده های دوپامینی در مغز است.داروهای آنتی سایکوتیک جدیدتر اغلب عوارض آنتی کولینرژیک کمتری دارند.

دارودرمانی در سایکوز

نسل اول آنتی سایکوتیک‌ها

  1. بوتیروفنون ها مانندهالوپریدول و دروپردیول
  2. فنوتیازین ها مانندکلرپرومازین، فلوفنازین، تیوریدازین، تری فلوپرازین و پرومتازین
  3. تیوگزانتین ها مانندتیوتیکسن و فلوپنتیکسول

سل دوم آنتی سایکوتیک‌ها (جدیدترند)

مانند الانزاپین ، کلوزاپین ، ریسپریدون ، کوئتیاپین ، زیپراسیدون و آری پیپرازول

هالوپریدول

 

هالوپریدول‌ (به انگلیسی: Haloperidol)

رده درمانی: داروهای ضدروان‌پریشی از دسته بوتیروفنونها.

اشکال دارویی: قرص، آمپولموارد مصرف

هالوپریدول برای درمان روان‌پریشی تجویز می‌شود. درمان علائم اختلالات حاد و مزمن پسیکوتیک مانند اسکیزوفرنی، حالات مانیک و پسیکوز ناشی از دارو همچنین برای درمان مشکلات شدید رفتاری در کودکان و درمان سندرم Tourette مصرف شود.

 

مکانیسم اثر

 

هالوپریدول اثر درمانی خود را عمدتاً با انسداد گیرنده‌های دوپامینی اعمال می‌نماید. گیرنده‌های آلفا-آدرنرژیک و موسکارینی نیز توسط هالوپریدول تا حدودی مسدود می‌شوند.

 

عوارض جانبی

 

آرامش بیش از حد وخواب‌آلودگی، بی‌ثباتی خلقی، کابوس‌های شبانه، بی‌خوابی، تحریک و سرخوشی . در مصارف طولانی مدت دیسکینزیدیررس ممکن است ایجاد گردد. آثار ضد موسکارینی نظیر یبوست، خشکی دهان، احتقان بینی، احتباس ادرار و تاری دید نیز به ندرت بروز می‌نماید. عوارض خارج هرمی خصوصاً واکنش‌های دیستونیک و آکاتزی، بخصوص در تیروئید سمی‌شایع تر می‌باشند. عوارضی از قبیل خستگی و ضعف گاهی بروز می‌نماید.

دروپردیول

دروپردیول (به انگلیسی: Droperidol)

رده درمانی: مشتق بوتیروفنون، آنتی دوپامینرژیک

اشکال دارویی: آمپول

موارد مصرف

دروپردیول از داروهایی است که به‌عنوان داروی پیش‌بیهوشی در جراحی، القاء و نگهداری بیهوشی عمومی به‌کار میرود هم‌چنین جهت درمانتهوع، استفراغ به خصوص استفراغ بعد از عمل جراحی، سایکوز و همراه با فنتانیل درمورد درد عصب سه‌قلو استفاده می‌شود.

 

مکانیسم اثر

دروپردیول با اثر آنتی دوپامینرژیک (آنتاگونیست گیرنده D۲) برنواحی زیرقشری دستگاه عصبی مرکزی، ایجاد آرامش و اثرات ضد تهوع و آْنتی سایکوتیک می‌کند.

عوارض جانبی

تنفسی: اسپاسم حنجره، اسپاسم برونش.

دستگاه عصبی مرکزی: دیستونی، آکاتازیا، خم‌شدن بازو، ترمور ظریف، سرگیجه، اضطراب، خواب آلودگی، بیقراری، توهم، افسردگی.

قلبی عروقی: تاکیکاردی، افت فشارخون.

چشم، گوش، حلق و بینی: چرخش رو به بالای چشم، کریزهای مربوط به حرکات چشمی.

پوستی: لرز، تعریق صورت، تکانه.

کلرپرومازین

کلرپرومازین (به انگلیسی: Chlordiazepoxide)

رده درمانی: فنوتیازینها، آنتی سایکوتیک

اشکال دارویی: قرص، آمپول

موارد مصرف

کلرپرومازین‌ در اختلالات شدید روانی (سایکوز) یا حملات حاد مانیا و به عنوان آرامبخش، رفع سکسکه مقاوم، بی اشتهایی عصبی، میگرن و فشار خون حاملگی، درمان وابستگی به مخدر ها و در نوزادان دیستونی گردنی بکار می‌رود.

 

مکانیسم اثر

کلرپرومازین‌ اثر درمانی خودرا بطور عمده‌ با مهار گیرنده‌های‌ پس‌سیناپسی‌ دوپامین‌ در سیستم‌ اعصاب‌مرکزی‌ در مسیر مزولیمبیک‌ ومزوکورتیکال‌ اعمال‌ می‌نماید. همچنین‌گیرنده‌های‌ موسکارینی‌، هیستامینی‌، سروتونینی و آلفا ـ آدرنرژیک‌ بوسیله‌ این‌دارو تحت‌ تأثیر قرار می‌گیرند.

 

عوارض جانبی

علائم‌ خارج‌ هرمی و درمصرف‌ طولانی‌ مدت‌ دیسکینزی‌دیررس‌، کاهش‌ دمای‌ بدن، خواب آلودگی‌، بی‌ثباتی‌ خلقی‌، رنگ‌پریدگی‌، کابوس‌ شبانه‌، بی‌خوابی‌ وافسردگی‌ ممکن‌ است‌ ایجاد گردد. آثار ضدموسکارینی‌ نظیر خشکی‌ دهان‌، احتقان‌بینی، یبوست‌، اشکال‌ در دفع‌ ادرار و تاری‌دید از عوارض‌ شایع‌ دارو هستند.کاهش فشار خون، عوارض چشمی، کهیر، آسم، تورم حنجره، تغییر رنگ پوست

 

فلوفنازین

فلوفنازین (به انگلیسی: FLUPHENAZINE)

رده درمانی: داروهای درمان سایکوز

اشکال دارویی: قرص، آمپول

 

موارد مصرف

فلوفنازین در درمان ناراحتی های روانپریشی همچون اسکیزوفرنی استفاده می شود. به علاوه این دارو در درمان شیدایی (مانیا)، اضطراب و رفتارهای تکانشی ناگهانی شدید نیز بکار می رود.

مکانیسم اثر

فلوفنازین‌ همچون اغلب داروهای آنتی سایکوتیک گیرنده‌های‌دوپامینی‌ را مهار نموده‌ و اثر درمانی خود را با مهار این‌ گیرنده‌ها در سیستم‌ مزولیمبیک‌ و مزوکورتیکال‌ اعمال‌مینماید. همچنین‌ سبب‌ مهار گیرنده‌های ‌آلفاآدرنرژیک‌ و موسکارینی می‌گردد.

 

عوارض جانبی

فلوفنازین‌ ممکن‌ است‌ سبب‌کابوس‌های‌ شبانه‌، بی‌خوابی‌ و افسردگی‌یا بی‌ثباتی‌ خلقی‌ گردد. آثار ضدموسکارینی‌ مانند‌ خشکی‌ دهان‌، یبوست‌، احتباس‌ ادرار، تاری‌ دید و نیز کاهش‌فشارخون‌ وضعیتی این‌ داروکمتر از کلرپرومازین‌ است. تاکی کاردی‌، آریتمی‌ وتغییر در ECG ممکن‌ است‌ بروز نماید.علائم‌ خارج‌ هرمی خصوصا واکنش‌های‌دیستونیک‌ و آکینزی‌ با فلوفنازین‌ شایعترمی‌باشد.

 

تیوریدازین

تیوریدازین (به انگلیسی: Thioridazine)

رده درمانی: داروهای ضد روان‌پریشی‏

 

اشکال دارویی: قرص

 

موارد مصرف

تیوریدازین اصولا جهت درمان روان‌پریشی‏ بکار میرود، ولی در ترک مصرف الکل و مواد مخدر نیز کاربرد دارد.

مکانیسم اثر

تیوریدازین مشتق پیپریدینی از گروه فنوتیازین ها است.مکانیسم اصلی اغلب این داروها مهار گیرنده های دوپامینی در سلولهای مغز است.

عوارض جانبی

به دلیل احتمال عوارض قلبی و چشمی کاربرد آن محدود شده است. سایر عوارض مانند آثار آنتی کولینرژیک (خشکی دهان، تاری دید و یبوست)،سندرم نورولپتیک بدخیم، افت فشارخون و …

 

تری فلوپرازین

تری فلوپرازین (به انگلیسی: Trifluoperazine)

رده درمانی: داروهای ضد روان‌پریشی‏

اشکال دارویی: قرص و آمپول

 

موارد مصرف

تری فلوپرازین در درمان روان‌پریشی‏ بکار میرود، و در درمان اضطراب ، سرگیجه و تهوع نیز کاربرد دارد.

مکانیسم اثر

تری فلوپرازین از گروه فنوتیازینها است. مکانیسم اصلی اغلب این داروها مهار گیرنده های دوپامینی در سلولهای مغز است.

 

عوارض جانبی

کاهش فشار خون , یبوست , خشکی دهان , خواب آلودگی، سرگیجه، سردرد، بی قراری، مشکلات خواب، اختلال حافظه یا تمرکز، سبکی سر، تهوع، استفراغ، اسهال، تغییرات اشتها یا وزن، مشکلات پستان، تغییر در قاعدگی و اختلالات جنسی

فلوپنتیکسول

فلوپنتیکسول (به انگلیسی: FLUPENTIXOL DECANOATE)

رده درمانی: داروهای درمان روانپریشی

اشکال دارویی: آمپول

 

موارد مصرف

فلوپنتیکسول در اسکیزوفرنی و حالات‌ روانی‌ دیگرخصوصا همراه‌ با بی‌ثباتی‌ خلقی‌ وکناره‌گیری‌ (به‌ استثناء مانیا یا افزایش‌ فعالیت‌ روانی‌ ـ حرکتی‌) و نیز در افسردگی‌مصرف‌ می‌شود.

مکانیسم اثر

فلوپنتیکسول اثر درمانی‌ خود راعمدتا با انسداد گیرنده‌های‌ دوپامینی‌ درسیستم‌ اعصاب‌ مرکزی ایجاد می‌نماید.همچنین‌ گیرنده‌های‌ آلفا ـ آدرنرژیکی وموسکارینی تحت‌ تاثیر این‌ دارو تا حدودی‌ مهار میگردند.

عوارض جانبی

آرامش‌ بیش‌ از حد و خواب‌آلودگی‌، بی‌ثباتی‌ خلقی‌، کابوس‌های شبانه‌، بیخوابی‌، تحریک‌، سرخوشی‌ ممکن‌ است‌بروز نماید. در مصارف‌ طولانی مدت‌ دیسکینزی‌ دیررس‌ ممکن‌ است‌ ایجادگردد. آثار ضد موسکارینی نظیر یبوست‌، خشکی‌ دهان‌، احتقان‌ بینی، احتباس‌ ادرار وتاری‌ دید نیز بندرت‌ بروز می‌نماید.

 

نسل دوم آنتی سایکوتیک‌ها (جدیدترند)

مانند الانزاپین ، کلوزاپین ، ریسپریدون ، کوئتیاپین ، زیپراسیدون و آری پیپرازول

 

الانزاپین

الانزاپین (به انگلیسی: Olanzapine)

نامهای تجارتی : Zyprexa -Zyprobiax

رده درمانی: ضد سایکوز .

رده فارماکولوژیک: مشتقات تینوبنزودیازپین (بنزودیازپین‌ها)

اشکال دارویی: قرص ۲٫۵،۵،۱۰و ۱۵ میلی گرمی

مکانیسم اثر

اثر ضد سایکوز الانزاپین از طریق اثرات آنتاگونیستی آن بر روی گیرندههای دوپامین و سروتونین اعمال می‌شود.الانزاپین همچنین موجب مهار بازجذب سروتونین و دوپامین، در انتهای پیش سیناپسی اعصاب دستگاه عصبی مرکزی (CNS) می‌شود.

موارد مصرف

درمان تظاهرات اختلالات سایکوتیک و اسکیزوفرنی

 

طریقه مصرف

دربالغین : ابتدا ۵ تا ۱۰ میلی گرم، از راه خوراکی، یک بار در روز تجویز می‌شود . در صورت نیاز می‌توان هر هفته ۵ میلی گرم به دوز دارو اضافه نمود. اغلب بیماران به دوز ۱۰ میلی گرم در روز پاسخ می‌دهند. حداکثر دوزاژ روزانه ۲۰ میلی گرم است .

 

موارد منع مصرف

حساسیت مفرط نسبت به دارو.

 

موارد احتیاط

 

تداخلات دارویی

 

 

عوارض جانبی

 

کلوزاپین

کلوزاپین یک داروی ضد سایکوز(ضد روان پریشی) antipsychotic است که برای درمان روان‌گسیختگی یا اسکیزوفرنی مورد استفاده قرار می‌گیرد. در سال ۱۹۷۱ این دارو به عنوان نخستین داروی ضد سایکوز غیر متعارف ( آتیپیک) در اروپا معرفی شد ولی به دلیل بروز آگرانولوسیتوزagranulocytosisکه منجر به مرگ چند بیمار گردید، توسط کارخانه سازنده از بازار مصرف خارج شد. در سال ۱۹۸۹ پس از آنکه پژوهش‌های تکمیلی قدرت اثربخشی بالای آنرا روی بیماران مبتلا به روان‌گسیختگی نشان دادند، اداره مواد غذائی و داروئی ایالات متحده آمریکا FDA مجددا با مصرف آن، تنها در مواردی از روان‌گسیختگی که بیماران به سایر درما ن‌ها مقاومت نشان می‌دهند، موافقت نمود. FDA بررسی منظم خون بیمارانی که این دارو را مصرف می‌کنند ضروری می‌داند. در سال ۲۰۰۲ از سوی FDA اجازه مصرف این دارو برای کاهش خودکشی در بیماران مبتلا به روان‌گسیختگی صادر گردید.غالبا بیمارانی که کلوزاپین مصرف می‌کنند در شش ماه نخست، هر هفته از نظر بیماری‌های خونی کنترل می‌شوند. اگر هیچ عارضه‌ای در این مدت مشاهده نشود، معمولا این کنترل در شش ماهه دوم هر دو هفته و سپس هر ماه انجام می‌گردد.

 

مکانیسم اثر

کلوزاپین روی گیرنده‌های دوپامینی (خصوصا D۴ ) و سروتونرژیکی اثر می‌کند. این دارو همچنین اثر مهاری بروی گیرنده‌های آدرنرژیک،کولینرژیک و هیستامینی از خود نشان می‌دهد.

 

موارد مصرف

این دارو هم بروی نشانه‌های مثبت روان‌گسیختگی positive symptoms( مانند هذیان و توهم ) و هم بروی نشانه‌های منفی آن negative symptoms ( مانند گریختن از اجتماع و رفتارهای اجتماعی) اثردرمانی قابل توجهی دارد.

  • درمان اسکیزوفرنی مقاوم به درمان

در بیمارانی که به سایر داروهای ضد سایکوز متعارف (حداقل دو دارو) مقاومت نشان می‌دهند.

  • کاهش احتمال خودکشی در بیماران اسکیزوفرنی که شدیدا در خطر اقدام به خودکشی قرار دارند.
  • سایر موارد مصرف ( تایید نشده )

موارد منع مصرف

کلوزاپین در بیماران مبتلا به تشنج کنترل نشده، بیماران مبتلا به بیماری‌های خونی میلو پرولیفراتیو و آگرانولوسیتوز ایجاد شده در اثر مصرف قبلی دارو، منع مصرف مطلق دارد. موارد دیگری با منع مصرف نسبی، مانند اختلال کبدی و اختلالات قبلی دستگاه قلبی و عروقی وجود دارند.

 

عوارض جانبی

آگرانولوسیتوز، اختلالات قلبی مانند میوکاردیت و کاردیو میوپاتی، کاهش تحرک دستگاه گوارش همراه با یبوست شدید، عوارض عصبی، افزایش وزن و دیابت

 

ریسپریدون

ریسپریدون (Risperidone) یک داروی ضدجنون آتیپیک است که اداره مواد غذائی و داروئی ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۹۳ سودمندی آن را برای درمان اسکیزوفرنی، در سال ۲۰۰۳ برای درمان کوتاه مدت علائم شیدایی و ترکیبی افسردگی-شیدایی در اختلال دو قطبی و در سال ۲۰۰۶ برای درمان بی‌قراری مبتلایان به اوتیسم تأیید کرد. ریسپریدون همچون دیگر ضدجنون‌های آتیپیک برای درمان اختلالات اضطرابی از جمله اختلال وسواسی جبری، افسردگی شدید مقاوم به درمان، اختلال توره، تحریک‌پذیری شدید مبتلایان به اوتیسم و اختلالات مربوط به خوردن استفاده می‌شود.

 

معرفی دارو

ریسپریدون یک نوع داروی ضدجنون است. این دارو سبب ایجاد تغییراتی در میزان مواد شیمیایی موجود در مغز (نوروترنسمیتر) می گردد. این دارو برای درمان اختلالات حاد و یا حالات مزمن روانی مثل اسکیزوفرنی و نشانه های اختلال دوقطبی (افسردگی- شیدایی) استفاده می شود. ریسپریدون همچنین برای درمان و کاهش تحریک پذیری مفرط کودکان در خودمانده (اوتیسم) به کار می رود. اگر چه ناراحتی اصلی را برطرف نمی کند اما در کاهش علایم آزاردهنده موثر است. علایم مثبت (مانند توهم زایی، اختلال فکر) و علایم منفی (مانند انزوا، ناراحتی های احساسی و عاطفی) را رفع می کند .می تواند در رفع دیگر نشانه های ناشی از اسکیزوفرنی از قبیل افسردگی و اضطراب مفید باشد. ریسپریدون در مقایسه با دیگر داروهای ضدجنون اثر تسکین بخشی کمتری دارد و ایجاد اختلالات حرکتی خیلی کمتری می کند. این دارو مصارف درمانی دیگری نیز دارد.

 

راهنمایی های کلی

ریسپریدون برای درمان اختلالات ناشی از زوال عقل (دمانس) تجویز نمی شود. ریسپریدون ممکن است باعث ایجاد سکته قلبی، مرگ ناگهانی و ذات الریه در سالمندان مبتلا به دمانس بشود. در صورت داشتن حساسیت به ریسپریدون هرگز این دارو را مصرف نکنید. در صورت داشتن هریک از موارد زیر حتما پزشک معالجتان را در جریان بگذارید: بیماری های کبدی و کلیوی ، ناراحتی های قلبی، فشار خون بالا، مشکلات مربوط به ضربان قلب سابقه ایست و سکته های قلبی، سابقه سرطان سینه، تشنج و صرع، دیابت (قند خون) (ریسپریدون ممکن است قند خون را افزایش دهد)، سابقه داشتن افکار خودکشی، بیماری پارکینسون و مشکلات بلعی (قورت دادن)

اگر مبتلا به هیپرگلیسمی (قند خون بالا) هستید از مصرف این دارو اجتناب کنید و نسبت به نشانه های هیپرگلیسمی هوشیار باشید. این نشانه ها شامل افزایش تشنگی و تکرر ادرار، گرسنگی مفرط و ضعف می باشد.اگر مبتلا به دیابت هستید به صورت منظم و دائمی سطح قند خونتان را کنترل کنید.قرص های ریسپریدون حاوی مقادیری از فنیل آلانین می باشند. اگر مبتلا به بیماری فنیل کتونوریا ( PKU ) هستید این مسئله را به پزشک معالجتان اطلاع دهید.

 

مصرف در دوران بارداری و شیردهی

این دارو جزء گروه C می باشد و ممکن است برای جنین مضر باشد. در صورت حاملگی یا تصمیم برای باردار شدن پزشک معالجتان را آگاه سازید. مشخص نیست که این دارو وارد جریان شیر مادر می شود یا خیر و برای کودک شیرخوار مضر است یا نه. در صورتی که کودک از شیر خودتان تغذیه می کند بدون مشورت با پزشک این دارو را مصرف نکنید. بدون توصیه پزشک این دارو را به کودکان ندهید.

راهنمای مصرف

این دارو را طبق دستور پزشکتان مصرف نمایید. از مصرف دارو بیش از میزان تجویز شده یا در مدت زمانی طولانی تر خودداری نمایید. این دارو را می توان همراه با وعده های غذایی یا بدون وعده های غذایی مصرف نمود. برای مصرف قرص های ریسپریدون ( Risperdal M-Tab ) نکات زیر را مد نظر داشته باشید: تا هنگام مصرف قرص آن را از پوشش حفاظتی خارج نکنید. مراقب باشید در هنگام خارج نمودن قرص از پوشش قرص دچار آسیب و شکستگی نشود.

از بلعیدن کامل قرص خودداری کنید و اجازه دهید قرص کاملا حل شود. از جویدن قرص اجتناب کنید. برای اخذ بهترین تاثیرات درمانی دارو را طبق برنامه زمانی منظم استفاده کنید. از مخلوط نمودن نوع مایع دارو با چای یا نوشابه خودداری کنید. برای بهبود نشانه های بیماری حداقل چند هفته باید به مصرف دارو ادامه دهید وبرای کسب نتایج درمانی مطلوب دارو را طبق دستور پزشک معالجتان مصرف کنید. اگر بعد از گذشت چند هفته بهبود نیافتید با پزشکتان مشورت کنید. دارو را در دمای معمولی اتاق دور از رطوبت، نور و دما نگهداری نمایید. دارو را در مکانی قرار ندهید که دچار یخ زدگی شود.

 

فراموش کردن دوز مصرفی

به محض یادآوری دوز فراموش شده را مصرف کنید. اگر نزدیک به زمان مصرف نوبت بعدی دارو هستید دوز فراموش شده را مصرف نکنید و طبق برنامه مصرفتان نوبت بعدی را مصرف نمایید. برای جبران دوز فراموش شده مقدار بیشتری دارو مصرف نکنید.

 

مسمومیت با دوزهای بیش از اندازه

خواب آلودگی، افزایش میزان ضربان قلب، احساس سبکی در سر، ضعف و بی قراری در عضلات حرکتی چشم ها، آرواره، گردن و دهان از نشانه های مصرف دوزهای بیش از اندازه هستند.

 

موارد احتیاط

ممکن است در طول مصرف ریسپریدون حساسیت شما نسبت به هوای سرد و گرم افزایش یابد. از قرار گرفتن در هوای بسیار سرد یا بسیار گرم اجتناب کنید. در هوای گرم و هنگام فعالیت، آب زیاد بنوشید. از عوارض جانبی ریسپریدون تخریب و تاثیر منفی بر روی افکار و واکنش هاست. در هنگام رانندگی و انجام کارهایی که مستلزم هوشیاری کامل هستند احتیاط کنید. از نوشیدن الکل در طول دوره درمان خودداری کنید. مصرف الکل می تواند باعث تشدید عوارض جانبی ریسپریدون شود.

 

عوارض جانبی

نشانه های حساسیت دارویی عبارتند از: کهیر، مشکلات تنفسی، ورم صورت، لبها، زبان و گلو.

مهمترین عوارض جانبی این دارو عبارتند از: تب، سفت شدن عضلات، گیجی، تعریق، ضربان قلب سریع یا غیرمعمول بی قراری و تنش در عضلات حرکتی چشم ها، زبان، آرواره و گردن لرزش مشکلات بلعی احساس سبکی در سر عوارض خفیف تر این دارو عبارتند از: خواب آلودگی وبیقراری خفیف، لرزش خوابیدن و رویا دیدن بیش از حد معمول تاری دید سردرد و سرگیجه اضافه وزن مشکلات ادراری تهوع، خشکی دهان و یبوست کاهش میل جنسی و مشکلات ارگاسمی

 

تداخلات دارویی

اگر به صورت منظم داروهایی مصرف می کنید که باعث خواب آلودگی تان می شود (مانند داروهای سرماخوردگی، داروهای ضدحساسیت، داروهای ضددرد حاوی مواد مخدر، قرص های خواب، شل کننده عضلات و داروهای ضدصرع، افسردگی و اضطراب) قبل از مصرف ریسپریدون این موضوع را با پزشک معالجتان در میان بگذارید. در صورت مصرف هرکدام از داروهای زیر پزشکتان را در جریان بگذارید: کاربامازپین فنی توئین فنوباربیتال فلوکستین ریفامپین داروهایی که برای درمان بیماری پارکینسون استفاده می شود مانند: لوودوپا و… فهرست تداخلات دارویی مذکور کامل نیست و امکان تداخل داروهای دیگری نیز در عملکرد ریسپریدون وجود دارد.

مصرف این دارو به مدت زیاد موجب اختلالات حرکتی میشود.

 

پیش آگهی

صولا پیش آگهی این بیماری خوب نیست به خصوص اگر زمینه ژنتیکی داشته باشد ف در سنین پایین شروع شده باشد و زمان زیادی بدون درمان گذشته باشد.

 

جنون و مسئولیت حقوقی افراد

دیوانه در مقابل عاقل به کسی گفته می‌شود که نمی‌تواند به درستی از عقل استفاده کند. به حالت چنین فردی جنون گفته می شود؛ روان‌پریشی‌ها در اصطلاح عامه دیوانگی و در اصطلاح فقهی و حقوقی جزو انواع جنون خوانده می‌شوند

از نظر ریشه‌شناسی واژگان ، دیوانه یعنی دیوگونه یا بسان دیو. از آن جایی که در افسانه‌های ایرانی، دیو نماد نادرستی، زشتی و پلیدی و وارونه کاری است؛ دیوانه هم کسی است که کارهایی خلاف دیگران می‌کند.

در ادبیات فارسی لغت عربی «مجنون» هم به‌عنوان مترادف واژهٔدیوانهکاربرددارد. درحقوقکیفریبهدلیلعدمدرکو آگاهی صحیح فرد دیوانه از رفتار و عدم توانایی در ارزیابی عملکرد خود، جنون از علل رافع مسئولیت کیفری به حساب می‌آید و از نظر حقوقی این افراد مهجور هستند که این امر دارای آثار حقوقی قابل توجهی است. باید توجه داشت که جنون با سفه تفاوت دارد و آثار جنون نیز با سفاهت متفاوت است. دیوانگی یا جنون -از نظر شدت و ضعف، دائم یا ادواری بودن و…- مصادیق متعددی دارد به همین دلیل در بسیاری از موارد تعیین حدود مسئولیت مجنون با مشکلات زیادی همراه است و نیاز به کارشناسی دقیق متخصصین دارد.

بررسی رابطه کمال گرایی با اهمال کاری در دانشجویان

بررسی رابطه کمال گرایی با اهمال کاری در دانشجويان

بررسی رابطه کمال گرایی با اهمال کاری در دانشجویان

Relationship between procrastination and perfectionism in college students

دکتر غلامعلی افروز دانشگاه تهران

افتخار حمیدی دانشگاه ازاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات اصفهان*

ساناز اشکان دانشگاه ازاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات اصفهان

چکیده:

هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه ی کمال گرایی و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد رودهن  بود .جامعه پژوهش دانشجویان دانشگاه آزاد واحد رودهن بودند . که با روش طبقه ای تصادفی انتخاب شدند و نمونه پژوهش شامل ۷۰ دانشجوی دختر و پسر بین سنین ۱۸-۵۵سال بودند . از کل تعداد نمونه حدود ۱/۴۴ درصد از افراد جنسیت مرد و ۹/۵۵ درصد جنسیت زن بودند . آزمودنی ها به دو پرسشنامه مقیاس چند بعدی کمال گرایی فراست (۱۹۹۰) و پرسش نامه اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راث بلوم ،۱۹۸۴) پاسخ دادند.داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار spss و آزمون های آماری ضریب همبستگی  پیرسون  و تحلیل واریانس چند  متغیره تحلیل گردید .  تحلیل نتایج نشان داد که بین متغیر کمال گرایی و متغیر اهمال کاری همبستگی معناداری وجود دارد . ضرایب همبستگی بین متغیر های پژوهش همگی در سطح (۰۰۱/۰> P) معنی دار می باشند. نتایج نشان داده اند که بین خصیصه کمال گرایی با اهمال گرایی تحصیلی رابطه ی معنا داری وجود دارد و این رابطه در دانشجویان پسر بیشتر دیده می شود. اما رابطه معناداری بین مقطع تحصیلی با میزان کمال گرایی و اهمال کاری دانشجویان نبود  و همچنین بین سن و میزان کمال گرایی و اهمال کاری دانش جویان رابطه معنادار بود ضرایب همبستگی در سطح ۰۱/۰= ۰۰۱/۰> P) معنی دار می باشند.

کلمات کلیدی : کمال گرایی، اهمال کاری تحصیلی

نویسنده مسئول : افتخار حمیدی Email: Ef.Hamidi@yahoo.co.uk

Gholam Ali Afrooz University of Tehran

*Eftekhar Hamidi Department of Psychology, Isfahan Science and Research branch, Islamic Azad University Isfahan, Iran

Sanaz Ashkan Department of Psychology, Isfahan Science and Research branch, Islamic Azad University Isfahan, Iran

 

Abstract

This study examined the relation between procrastination and perfectionism. The sample of 70 college students (39 females ,31 males)  ages 18-55 completed Frost Multidimensional  Perfectionism Scale (FMPS) and Solmon &Rothblum  procrastination Scale . To analyze the data Person Regression and Analysis of Variance were applied .The result of this study indicated that there is a significant support for relationship (P<0/001) between procrastination and perfectionism in college students . The correlation of procrastination and perfectionism is more significant in males.

Keywords: procrastination , perfectionism

 

مقدمه

تعلل ورزی یا به آینده موکول نمودن کارها آنقدر متداول است که شاید بتوان آن را از تمایلات ذاتی بشر برشمرد.اگرچه تعلل ورزی همیشه مسئله ساز نیست ، اما در اغلب موارد می تواند از طریق ممانعت از پیشرفت و عدم دسترسی به اهداف،پی آمدهای نامطلوب و جبران ناپذیری به همراه داشته باشد .اهمال کاری به تعبیری که آلیس آن را به کار می برد نوعی سندرم فردا است. یعنی کاری را که تصمیم به اجرای آن گرفته می شود وآن کارحداقل می تواند در آینده برای فرد نتایجی را در بر داشته باشد بدون دلیل به آینده محول می شود . اما در حین حال عدم انجام آن نیز به زیان فرد است و ازاین بابت خود را سرزنش می کند.چنین فرآیندی فرد را وادار می کند که برای موجه جلوه دادن عادت مورد نظر دلایل متعددی بیاورد.واژه ی تعلل معادل اهمال کاری ، سهل انگاری و به تعویق انداختن می باشد (الیس وکنال[۱] ، ۲۰۰۲). واژه ی لاتین تعلل از دو کلمه پرو[۲] و کراسینوس۲ تشکیل شده است که پرو به معنی جلو و کراسینوس به معنی فردا می باشد). تعاریف متعددی از تعلل شده است که به ذکر چند مورد آن می پردازیم: فرهنگ نامه ی کمبریج۴ (۲۰۰۳) عقب انداختن انجام امری را به دلیل ناخوشایندی یا ملال آوری آن تعلل می داند. فرهنگ نامه ی جهانی انکارتا۵ استیل، تعلل را به عقب انداختن انجام عملی، به دلیل ناخوشایندی یا ملال آوری آن تعریف می کند. تعلل را به تعویق انداختن عملی، به خصوص هنگامی که تعویق بدون دلیل مناسب باشد، می داند.آلیس وکنوس۶(۲۰۰۲) تعلل را تمایل به اجتناب از فعالیت محول نمودن انجام کار به آینده و استفاده از عذرخواهی برای توجیه تاخیر در انجام فعالیت تعریف نمودند. پژوهش ها نشان دهنده ی دوگونه تعلل ورزی هستند(میلگرام و تن۷،۲۰۰۲).تعلل ورزی رفتاری به معنای تاخیر در تکمیل تکالیف اصلی ومهم است،تعلل ورزی تصمیم گیری به معنای تاخیر آگاهانه در تصمیم گیری در چارچوب زمانی معین می باشد بررسی ها نشان داده اند که تعلل ورزی نه تنها یک مشکل مدیریت زمانی ، بلکه فرآیند پیچیده ای است که شامل مولفه های هیجانی ،شناختی و رفتاری است .دیدگاههای مرتبط با تعلل را در ۵ عنوان خلاصه کرده است و این دیدگاههادر یک طیف خوشبینانه تا بدبینانه قرار دارند. دیدگاههای خوشبینانه بر این اساسند که خصوصیاتی چون رفتار،شناخت و انگیزش عامل بروز تعلل هستند، در حالی که دیدگاههای بدبینانه تعلل را نوعی عادت یا اختلال شخصیتی می دانند.نظریه های عمده موجود در تعلل عبارتنداز:

  • تعلل به عنوان یک مشکل رفتاری

در این دیدگاه هدف درمان کاهش نسبت یا درصد زمان تعلل یا افزایش نسبت یا درصد مطالعه یا فعالیت می باشد.برای کاهش تعلل از روش هایی چون الگو سازی شرطی سازی، مدیریت زمان و فنون برنامه ریزی استفاده می شود.

  • تعلل به عنوان یک مشکل شناختی: در این دیدگاه مبنای تعلل افکار و باور های غلط در مورد چگونگی شرایط و نتایج فعالیت ها می باشد. ویژگی رایج در چنین باورهایی، غیرمنطقی بودن آنها و درمان متداول در این دیدگاه رفتار درمانی منطقی – هیجانی (REBT) می باشد.
  • تعلل به عنوان یک مشکل انگیزشی :در این دیدگاه تعلل به دلیل تنبلی یا بی انگیزه ای نیست، بلکه از آن جهت انجام می گیرد که افرادتعللی علاقه مند به انجام فعالیت دیگری هستند. برای کاهش این نوع تعلل باید انگیزه ی فرد را برای انجام تکالیف افزایش داد.
  • تعلل به عنوان یک عادت: در این دیدگاه تعلل به عنوان یک عادت مطرح است ودر نهایت منجر به کاهش انتظار خود کار آمدی فرد می شود. در این روش از مداخله هایی چون مدیریت تکلیف که بر تجدید ساختار محیط ، آموزش رفتارهای سازگارانه، افزایش مسئولیت پذیری فرد واستفاده از نفوذ اجتماعی تاکید دارد استفاده می شود.
  • تعلل به عنوان یک اختلال شخصیتی: در این دیدگاه تعلل به عنوان ضعف وجدان با ویژگی هایی چون، بی ارادگی ، نداشتن پشتکار، تنبلی، عدم توجه و ضعف قدرت شناخته شده است. برای کاهش آن از روش های روان درمانی استفاده می شود همچنین در خصوص پیش آیند های تعلل ورزی، محققان و نظریه پردازان به عوامل مختلفی از قبیل اضطراب و وابستگی ، ترس از ارزیابی منفی، روان رنجوری خویی، نداشتن انرژی، انعطاف ناپذیری رفتاری درماندگی آموخته شده کمال گرایی وخود کار آمدی پایین (جیووجول،۲۰۰۵[۳]؛کلاسن،کراوچانی و جایانی[۴]،۲۰۰۸) اشاره نموده اند. اغلب اهمال کاران را فاقد مسئولیت می نامند، اما مسئله اصلی آنها چیز دیگری است. مشکل این افراد این است که موفقیت را بیش از حد مهم می دانند و درنتیجه به جای آنکه به استقبال خطر بروند از آن می گریزند. اشخاصی که از شکست می ترسند اغلب عزت نفس خود را با موفقیت می سنجند، وقتی در کاری موفق نمی شوند خود را شکست خورده و ناکام می پندارند.همچنین بسیاری از ما با این باور بزرگ شده ایم که باید همیشه کارهایمان را عالی و بدون کم و کاست انجام دهیم و معتقدیم که بهترین شدن پاداش ویژه دارد.متاسفانه کمال گراها ستاره را هدف می گیرند و جز هوا نصیبشان نمی شود.منظور این نیست  که داشتن معیارهای سطح بالا چیز بدی است،اما کمال گرایی وسواس گونه راه مناسبی برای بالا بردن کیفیت نیست. فرد کمال گرا براین باور است که می توان با تلاش و کوشش به نتایج کامل دست یافت دست یافت،این در حالی است که نتایج کامل و بدون نقص ،دست نایافتنی است و تلاش برای دستیابی به آن آسیب های روانشناختی را در پی خواهد داشت. دراکثرتعاریف اولیه،عمدتا” کمال گرایی را ویژگی ناکارآمد در نظر می گیرند. به نقل از ایجان (۲۰۰۵) اولین فردی بود که درخصوص کمال گرایی نوشت. اوکمال گرایان را افرادی با عقاید محکم و ثابت می دانست و درنتیجه ،سختی عقاید و انعطاف ناپذیری یکی ازاولین خصوصیاتی بود که درباره ی کمال گرایی مطرح شد.به عبارت دیگر کمال گرایی به منزله ی تمایل پایدار فرد به وضع معیارهای کامل و دست نیافتنی و تلاش برای تحقیق آنها که با خود ارزشیابی های انتقادی از عملکرد شخصی همراه است،تعریف شده است .کمال گرایی تمایل در جهت بی نقص بودن است و کمال گرایان افراطی مردمانی هستند که می خواهند در همه جنبه های زندگی شان بی عیب باشند(هویت و فلت[۵]،۲۰۰۲).ازسوی دیگر،بعضی یافته ها برحسب کنش وری مثبت و منفی کمال گرایی ،تقسیم بندی های دوگانه ی کمال گرایی بهنجار نابهنجار و مثبت و منفی (تدی شورت ،۱۹۹۵؛به نقل از بشارت ،۱۳۸۳) رامعرفی کرده اند.با تمایز بین کمال گرایی بهنجار و نوروتیک معتقد است که کمال گرایی بهنجار از تلاش و رقابت برای برتری و کمال لذت می برد و درعین حال محدودیت های شخصی را به رسمیت می شناسد اما کمال گرای نوروتیک به دلیل انتظارات غیر واقع بینانه هرگز از عملکرد خود خشنود نخواهد شد و از منظر خودش هرگز کاری را خوب انجام نمی دهد که بتواند از آن لذت ببرد.این افراد ناشکیبا و بی نهایت خود انتقادگرند.درکمال گرایی بهنجار اشخاص به کارهای سخت روی آورده و با هدف موفقیت ،برانگیخته شده و ضمن تاکید برمعیارهای سطح  عملکردی ، می توانند واقعیت های بیرونی را درک کرده و محدودیت ها رابپذیرد. ولی کمال گرایان نابهنجار با ترس از شکست برانگیخته شده و در نتیجه در خصوص دستیابی به اهداف سطح بالا وغیر واقع بینانه دائما” نگران هستند و تعلل می کنند.( ایجان و همکاران، ۲۰۰۷) ، رایس ۲۰۰۰، کمال گرایی را واجد جنبه های مثبت و منفی می داند وآن را معادل کمال گرایی بهنجار و روان آزرده قرار می دهند. کمال گرایی مثبت به جای اضطراب و نگرانی در مورد عدم تحقق اهداف و معیارهای دست نیافتنی ، مثبت نگری و خوش بینی وآرمان های تحقق پذیر را در فرد فعال میکند. ،  به نقل از رایس و همکاران،۲۰۰۳کمال گرایی منفی دارای سه مولفه است که به عنوان سه بعد کمال گرایی تعریف می شود.کمال گرایی خویشتن مدار[۶]،کمال گرایی دیگر مدار،و کمال گرایی جامعه مدار. این ابعاد به صورت صفات شخصیتی در افراد تثبیت می شوند.کمال گرایی خود مدار به معنای کوشش فرد برای دستیابی به خویشتن کامل با توجه به معیار افراطی و دقیق باری خود و ارزش یابی سخت گیرانه و اطمینان بخش از رفتار خود و سانسور رفتار های شخصی می باشد. کمال گرایی دیگر مدار،بیانگر تمایل به داشتن انتظارات  افراطی و ارزشیابی انتقادی از دیگران است (مانند سرزنش دیگران ،وضع معیار های غیرواقعی برای سایرین و ارزیابی سخت گیرانه از کارکرد آنان ) و شامل توقعات و باورهایی درباره ی توانایی دیگران مانند گرایش های کمال گرایانه والدین برای فرزندانشان می باشد.وکمال گرایی جامعه مدار شامل عقیده یا ادراک افراد دال براین مطلب است که افراد مهم زندگی شان معیار های غیرواقعی  برای آنها وضع می کنند ، آنها را به سختی ارزیابی می کنند و آنها را برای کامل بودن تحت فشار قرارمی دهند.وتنها زمانی راضی خواهند شد که انتظارات آنها رابرآورده شود.

برخی پژوهش ها نشان داده اند که ترس از شکست و تنفر از انجام تکالیف ،می تواند دو انگیزه اساسی برای افراد مبتلا به تعلل تحصیلی باشند. همچنین تعلل می تواند به شکل تحصیلی و غیر تحصیلی ظاهر شود. تعلل تحصیلی در رفتارهایی چون حاضر شدن برای امتحان،انجام تکالیف خانه و نوشتن مقاله درسی و تعلل غیر تحصیلی در رفتارهایی چون پرداخت قبوض آب و برق، شستن ظروف ، جواب دادن به تلفن و پست الکترونیک ظاهر می شود. بین تعلل تحصیلی و غیر تحصیلی همبستگی ۶۵%دیده شده است

روش

جامعه آماری، نمونه و روش اجرای پژوهش

. جامعه پژوهش دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن می باشند. که با روش طبقه ای تصادفی انتخاب شده اند و نمونه پژوهش شامل ۷۰ دانشجوی دختر و پسر بین سنین ۱۸-۵۵ سال است . از کل تعداد نمونه حدود ۱/۴۴ درصد از افراد جنسیت مرد و ۹/۵۵ درصد جنسیت زن هستند .

ابزار سنجش

آزمودنی ها به دو پرسشنامه مقیاس چند بعدی کمال گرایی فراست (۱۹۹۰) و پرسش نامه اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راث بلوم ،۱۹۸۴) پاسخ دادند.داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار spss و آزمون های آماری ضریب همبستگی  پیرسون  و تحلیل واریانس چند  متغیره تحلیل گردید .

یافته ها

داده‏های تحقیق با استفاده از روشهای علمی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت . هدف از جمع‏آوری اطلاعات بدست آمده از سؤالات و طبقه‏بندی آنها، شناخت کامل متغیرها و روابط بین آنها است تا بتوان متناسب با اهداف پژوهش جمع بندی و نتیجه گیری نمود. در بخش توصیفی از شاخصه های فراوانی، درصد و میانگین و … و در بخش استنباطی از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چند متغیره  استفاده شده است.

الف. شاخصه های توصیفی:

  1. ۱. جنسیت:

جدول۱

 توزیع فراوانی و درصد افراد نمونه به تفکیک جنسیت

شاخص

متغیر

فراوانی درصد
جنسیت زن ۳۹ ۵۵٫۹
مرد ۳۱ ۴۴٫۱
جمع ۷۰ ۱۰۰٫۰

 

داده های جدول فوق توزیع افراد نمونه بر اساس جنسیت افراد نشان می دهد، بر اساس این داده ها از میان کل نمونه ها حدود ۱/۴۴ درصد از افراد جنسیت مرد و ۹/۵۵ درصد نیز از جنسیت زن هستند.

نمودار۱٫

درصد آزمودنیها به تفکیک جنسیت

  1. ۲. مقطع تحصیلی:

جدول ۲

 توزیع فراوانی و درصد افراد نمونه به تفکیک مقطع تحصیلی

                 شاخص

متغیر

فراوانی درصد
  کارشناسی ۶۵ ۹۲٫۲
کارشناسی ارشد ۵ ۷٫۸
جمع ۷۰ ۱۰۰٫۰

 

داده های جدول فوق توزیع افراد نمونه بر اساس مقطع تحصیلی افراد نشان می دهد، بر اساس این داده ها از میان کل نمونه ها حدود ۲/۹۲ درصد از افراد، از مقطع کارشناسی و ۸/۷ درصد نیز از مقطع کارشناسی ارشد می باشند.

نمودار۲

 درصد آزمودنیها به تفکیک مقطع تحصیلی

  1. ۳. شاخصه های توصیفی متغیر سن

جدول۲

 شاخصه های توصیفی متغیر سن

متغیر تعداد کمینه بیشینه میانگین انحراف معیار
سن ۷۰ ۱۸ ۵۵ ۲۲٫۳۳۵۹ ۴٫۰۲۲۰۵

بر اساس داده های جدول کمترین سن افراد نمونه ۱۸ و بالاترین سن ۵۵ بر اورد شده است و میانگین سن افراد نمونه نیز ۳۳/۲۲ محاسبه شده است .

  1. ۵. کمال گرایی:

جدول ۴

شاخصه های توصیفی متغیر کمال گرایی

متغیر تعداد کمینه بیشینه میانگین انحراف معیار
کمال گرایی ۷۰ ۴۵ ۱۳۵ ۸۷٫۹۵۳۱ ۱۵٫۲۴۲۲۸

 

بر اساس داده های جدول کمترین نمره افراد نمونه در مولفه کمال گرایی ۴۵ و بالاترین نمره ۱۳۵ بر اورد شده است و میانگین نمره افراد نمونه نیز ۹۵/۸۷ محاسبه شده است که با توجه به نمره گذاری مقیاس کمال گرایی در این پزوهش می توان چنین عنوان نمود که میزان کمال گرایی در افراد نمونه در حد متوسط قرار دارد.

  1. ۶. اهمال کاری:

جدول ۵

شاخصه های توصیفی متغیر اهمال کاری

متغیر تعداد کمینه بیشینه میانگین انحراف معیار
اهمال کاری ۷۰ ۴۱ ۹۲ ۶۷٫۱۳۲۸ ۹٫۰۴۵۳۱

 

بر اساس داده های جدول کمترین نمره افراد نمونه در مولفه اهمال کاری ۴۱ و بالاترین نمره ۹۲ بر اورد شده است و میانگین نمره افراد نمونه نیز ۱۳/۶۷ محاسبه شده است که با توجه به نمره گذاری مقیاس اهمال کاری در این پزوهش می توان چنین عنوان نمود که میزان اهمال کاری در افراد نمونه در حد متوسط قرار دارد.

ب. استنباطی آماری فرضیه های پژوهش:

در این قسمت ابتدا رابطه بین کمال گرایی  با اهمال کاری  با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون محاسبه گردید و رابطه سن با این دو مولفه نیز با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون مورد ارزیابی قرار گرفت و برای مقایسه کمال گرایی و اهمال کاری به تفکیک جنسیت و مقطع تحصیلی افراد نمونه از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد.

  1. بین کمال گرایی و اهمال کاری در دانشجویان رابطه وجود دارد.

 

 

 

 

 

جدول۶

 نتایج ضریب همبستگی پیرسون در مورد فرضیه اول

 

 

۱

 

۲

 

۱ کمال گرایی r ۱ .۳۵۲**
۲ اهمال کاری r .۳۵۲** ۱

** معناداری در سطح ۰۱/.

با توجه به  داده های جدول فوق و با توجه به اینکه  مقدار ۳۵۲ /. = r در سطح=./۰۱  α  (p≤./۰۰۱ ) در رابطه کمال گرایی با  اهمال کاری معنادار است، بنابر این فرض صفر (عدم وجود رابطه بین دو متغیر) رد و فرض تحقیق (وجود رابطه بین دو متغیر) تایید می گردد. به عبارت دیگر کمال گرایی و اهمال کاری در دانشجویان رابطه معناداری به صورت مستقیم وجود دارد. به این معنی که با بالا رفتن میزان کمال گرایی در افراد نمونه بر میزان اهمال کاری آنها افزوده می گردد و بالعکس.

  1. بین سن افراد نمونه با میزان کمال گرایی و اهمال کاری انها رابطه وجود دارد.

جدول۷

 نتایج ضریب همبستگی پیرسون در مورد فرضیه دوم

 

 

۱

 

۳

 

۳

 

۱ کمال گرایی r ۱  
۲ اهمال کاری r .۳۵۲** ۱  
۳ سن r -.۱۵۱* .۰۰۱ ۱

 

** معناداری در سطح ۰۱/.

با توجه به  داده های جدول فوق و با توجه به اینکه  مقدار ۱۵۱ /.- = r در سطح=./۰۵  α  در رابطه بین سن با کمال گرایی معنادار است، بنابر این فرض صفر (عدم وجود رابطه بین دو متغیر) رد و فرض تحقیق (وجود رابطه بین دو متغیر) تایید می گردد. به عبارت دیگر بین سن و میزان کمال گرایی در دانشجویان رابطه معناداری به صورت معکوس  وجود دارد. به این معنی که با بالا رفتن میزان سن افراد نمونه از میزان  کمال گرایی در افراد کاسته می شود و بالعکس.

  1. آیا بین جنسیت دانشجویان با میزان کمال گرایی و اهمال کاری آنها رابطه معناداری وجود دارد؟

در این قسمت چون بیش از یک متغیر تحلیل مورد ازمون بود ، بنابر این از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) با پیش فرض برابری واریانس درون گروهی داده ها استفاده شد.

جدول۸

 نتایج M  باکس در بررسی همگنی واریانس داده ها

Box’s M ۴٫۶۷۱
F ۱٫۵۴۳
df1 ۳
Sig. .۲۰۱

با توجه به داده های جدول فوق چون مقدار F(543/1) با درجه آزادی (df =3  )  در آزمون M باکس در سطح = ./۰۵ α معنادار نیست، بنابر این پیش فرض همگنی واریانس درون گروهی دادها مورد اثبات قرار می گیرد و استفاده از آزمون تحلیل واریانس بلامانع تشخیص داده شد

جدول۹

نتایج تحلیل واریانس چند متغیره در مورد مقایسه مقایسه کمال گرایی و اهمال کاری

 

 

مجموع مجذورات درجات آزادی میانگین مجذورات F سطح معناداری
اثر جنسیت کمال گرایی ۱۹۲۱٫۸۷۳ ۱ ۱۹۲۱٫۸۷۳ ۸٫۵۱۶ .۰۰۴
اهمال کاری ۵۵۳٫۹۵۲ ۱ ۵۵۳٫۹۵۲ ۶٫۹۲۸ .۰۰۹
خطا کمال گرایی ۵۷۳۲۱٫۵۶۵ ۶۸ ۲۲۵٫۶۷۵  
اهمال کاری ۲۰۳۰۹٫۵۳۲ ۶۸ ۷۹٫۹۵۹  
کل کمال گرایی ۲۰۳۹۵۹۶٫۰۰ ۷۰  
اهمال کاری ۱۱۷۴۶۰۸٫۰۰ ۷۰      

 

داده های جدول نشان می دهد که چون مقدار  F در سطح =./۰۵ α در مولفه های مورد بررسی  معنادار است.  بنابر این می توان نتیجه گرفت که بین جنسیت دانشجویان با میزان کمال گرایی و اهمال کاری آنها رابطه خطی وجود ندارد. نتایج مقیسه میانگین دو گروه نشان می دهد که میزان نمرات کمال گرایی و اهمال کاری در دانشجویان مرد بیشتر از دانشجویان زن می باشد.

جدول۱۰

 نتایج آزمون تعقیبی LSD در مورد فرضیه سوم

 

 

متغیر

  اختلاف میانگین

(I – J)

انحراف معیار سطح معناداری
کمال گرایی زن مرد -۵٫۵۱۸* ۱٫۸۹۱ .۰۰۴
مرد زن ۵٫۵۱۸* ۱٫۸۹۱ .۰۰۴
اهمال کاری زن مرد -۲٫۹۶۲* ۱٫۱۲۶ .۰۰۹
مرد زن ۲٫۹۶۲* ۱٫۱۲۶ .۰۰۹

 

  1. بین مقطع تحصیلی دانشجویان با میزان کمال گرایی و اهمال کاری آنها رابطه معناداری وجود دارد؟
جدول(۴-۸) نتایج M   باکس در بررسی همگنی واریانس داده ها
Box’s M ۵٫۲۲۲
F ۱٫۶۷۴
df1 ۳
Sig. .۱۷۰

با توجه به داده های جدول فوق چون مقدار F(674/1) با درجه آزادی (df =3  )  در آزمون M باکس در سطح = ./۰۵ α(p =./170 ) معنادار نیست، بنابر این پیش فرض همگنی واریانس درون گروهی داد ه ها مورد اثبات قرار می گیرد و استفاده از آزمون تحلیل واریانس بلامانع تشخیص داده می شود.

جدول۹

نتایج تحلیل واریانس چند متغیره در مورد مقایسه مقایسه کمال گرایی و اهمال کاری

 

 

مجموع مجذورات درجات آزادی میانگین مجذورات F سطح معناداری
اثر مقطع تحصیلی کمال گرایی ۲۴۳٫۰۱۷ ۱ ۲۴۳٫۰۱۷ ۱٫۰۴۶ .۳۰۷
اهمال کاری .۰۹۸ ۱ .۰۹۸ .۰۰۱ .۹۷۲
خطا کمال گرایی ۵۹۰۰۰٫۴۲۰ ۶۸ ۲۳۲٫۲۸۵  
اهمال کاری ۲۰۸۶۳٫۳۸۶ ۶۸ ۸۲٫۱۳۹  
کل کمال گرایی ۲۰۳۹۵۹۶٫۰۰۰ ۷۰  
اهمال کاری ۱۱۷۴۶۰۸٫۰۰۰ ۷۰      

داده های جدول نشان می دهد که چون مقدار  F در سطح =./۰۵ α در مولفه های مورد بررسی  معنادار نیست، بنابر این می توان نتیجه گرفت که بین مقطع تحصیلی دانشجویان با میزان کمال گرایی و اهمال کاری آنها رابطه خطی وجود ندارد.

بحث

نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که بین کمال گرایی با اهمال کاری رابطه وجود دارد یعنی هر چه کمال گرایی افزایش یابد اهمال کاری تحصیلی و تعلل ورزیدن افزایش یابد. این نتایج با شواهد مشاهده شده در پژوهش افرادی چون فلت وهمکاران (۱۹۹۲)، سدلر وساکس[۷](۱۹۹۳) در خصوص کمال گرایی و اهمال کاری همسان می باشد. مطابق با ادبیات پژوهش اهمال کاری می تواند به دلایل مختلفی رخ دهد، دلایلی همچون آزارندگی تکلیف، کمبودهای انگیزشی، کمال گرایی،…..کمال گراها به جهت ویژگی خاصشان، یعنی داشتن این تصور که دیگران از آنها توقع کامل بودن، داشته و برای آنها اهداف سطح بالا و سخت می چینند، ممکن است فاقد احساس خود مختاری در انتخاب و انجام تکالیف باشند که به تبع این مسئله باعث اهمال کاری تحصیلی در آنها شود. علاوه بر این کمال گراها به جهت باور غلط شان از ارزشمندی ممکن است از این احساس برخوردار باشند که به واسطه خواسته های فراتر از توانشان در حق آنها اجحاف و ظلم روا می دارند، احساسی که به واسطه ی همراه شدن با ترس از طرد شدگی می تواند در قالب اعتراضی ناآشکار به مراجع تعیین کننده تکالیف پیشرفت یعنی تمرد و استنکاف از اجرای تکلیف بروز یابد. همچنین ترس از شکست و آشکار شدن نواقص و ضعف ها یکی از ویژگی های عمده کمال گرا می باشد، لذا این افراد در موقعیت هایی که مهارت و توان آنها به آزمون گذارده می شود ممکن است سعی کنند تا با استفاده از ترفندهایی، موقعیت را به گونه ای جلوه دهند که شکست احتمالی به عواملی به جز فقدان توانایی نسبت داده شود و تعلل و انجام تکلیف درآخرین مهلت در این میان شیوه ایست که می تواند با پیش کشیدن مفهوم تلاش، راهبردی مناسب در به انحراف کشیدن اذهان از توانایی باشد. لذا آنها جهت حفاظت از عزت نفس پایین خود سعی می کنند تا به تعویق انداختن اجرای تکالیف و محول کردن آن به آخرین دقایق، مسئول و مقصر پایین بودن کیفیت کار در مکانی جدای از توانایی جستجو گردد. همچنین نتایج تحلیل داده ها به تفکیک جنس نشان می دهد که در مردان ارتباط بین کمال گرایی و اهمال کاری در مقایسه با زنان افزایش یافته است. ارتباط بین جنسیت و کمال گرایی و اهمال کاری در پژوهش های مختلفی مورد توجه بوده است. به طور کلی محققان گزارش می دهند که پسرها و مردها نسبت به دخترها و زن ها بیشتر تمایل دارند که در حوزه های مختلف تحصیلی مرتبط با ریاضیات، علوم تجربی و فناوری اعتماد بیشتری را به نمایش بگذارید ازطرفی نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که اهمال کاری تحصیلی و کمال گرایی با مقطع تحصیلی رابطه ی معناداری ندارد و اهمال کاری تحصیلی و کمال گرایی در تمامی مقاطع تحصیلی اعم از کارشناسی و کارشناسی ارشد دیده می شود. براساس مطالعات متون موجود پیشینه ای دال بر این که بین سطح تحصیلی با کمال گرایی و اهمال کاری رابطه ای وجود دارد یا نه یافت نشد.در نهایت و به عنوان نتیجه گیری کلی از مباحث صورت گرفته می توان گفت که کمال گرایی بیشترین تاثیر را در به تعویق انداختن تکالیف یا اهمال کاری تحصیلی داشته است و همچنین جنسیت نیز در افزایش اهمال کاری موثر است.

محدودیت های پژوهش

الف) این پژوهش از نوع همبستگی می باشد، از این رو طبق معمول بایستی توجه داشت که نمی توان تبیین کلی از داده ها ارائه نمود و همبستگی مؤید علیت نیست . لذا پیشنهاد می شود جهت تعیین روابط کلی بین متغیرها تحقیق، در پژوهش های آتی از طرح هایی با کنترل نسبی بیشتر و قابلیت دستکاری متغیرها استفاده گردد.

ب)نتایج این تحقیق تنها به دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن قلبلیت تعمیم دارد، لذا پیشنهاد می گردد پژوهش های بعدی احتمال تکرار نتایج این پژوهش را در سایر جوامع به آزمون بگذارند.

پیشنهادهای پژوهش:

۱-تمرکز اصلی پژوهش کنونی بر تعیین رابطه میان کمال گرایی کلی با اهمال کاری می باشد. ولی با توجه به اهمیت ویژه ی اهمال کاری تحصیلی و کمبود منابع تجربی موجود در خصوص علل و عوامل بروز این پدیده و راههای کاهش آن توصیه می شود تا در تحقیقات آتی سایر مولفه های کمال گرایی، چون انتقاد گری والدین، نگرانی در خصوص اشتباهات، تردید در مورد کارها، انتظارات والدین، معیارهای فردی و تمایل به نظم و سازماندهی را نیز مورد توجه قرار میدهند.

۲- پیشنهاد می شود با توجه به آسیب پذیری قشر دانشجو مداخلات روانشناختی و آموزشی در دانشجویان جهت کنترل و کاهش متغیرها ی آسیب زای کمال گرایی و اهمال کاری صورت گیرد.

پیشنهادات کاربری

۱-نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان شیوع اهمال کاری تحصیلی در میان دانشجویان خیلی بالاست و همچنین این امر باعث کاهش عملکرد تحصیلی می شود. این مطلب می تواند برای دست اندرکاران نظام آموزشی ایجاد کننده اهمال کاری تحصیلی فراهم آورد تا از پیامدهای زیان بار این رفتار در میان دانشجویان جلوگیری نمایند.

۲-با توجه به پیشینه ی پیش رو که تاکید میکند ارزش گذاری درونی نسبت به هدف در مقابل ارزش گذاری بیرونی نسبت به هدف به کاهش اهمال کاری تحصیلی کمک می کند، پیشنهاد می شود در دانشجویان ایرانی تلاش شود با تاکید بر انگیزه های بیرونی برای دانشجویان، این انگیزه ها در طی زمان درونی شود.

۳-عینی کردن اهداف برای دانشجویان، تعیین اهداف کوتاه مدت و حرکت به سوی گامهای بعدی و تاکید بر افزایش خوشبینی به ارزش گذاری بیرونی و درونی نسبت به هدف کمک می کند.

۴-آشنایی با مزایای مدیریت زمان، مشخص کردن اهداف تحصیلی دانشجو و برنامه ریزی توسط خود او و نظارت بر این برنامه می تواند به مدیریت و درنتیجه کاهش اهمال کاری تحصیلی کمک کند.

 

منابع

اردانی،آسیه.(۱۳۹۰) . خود کارآمدی تحصیلی و راهبردهای مقابله ای به عنوان میانجی گر های ارتباط کمال گرایی و اضطراب امتحان ، پایان نامه ی کارشناسی ارشد،دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

اساسی،حسین(۱۳۹۰ . بررسی نقش میانجی ابعاد کمال گرایی در رابطه ای ابعاد فرزندپروری و اهمال کاری تحصیلی،پایان نامه ی کارشناسی ارشد،دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

اکبری محبوب آبادی،ستاره (۱۳۹۰).نقش میانجی کمال گرایی در رابطه بین عملکرد خانواده و جهت گیری هدف در دانش آموزان دبیرستانی،پایان نامه ی کارشناسی ارشد،دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

پوران ، فاطمه(۱۳۹۰) بررسی مقایسه ای رابطه ی اضطراب ، افسردگی و کمال گرایی با سبک والد گری ادراک شده در نوجوانان تیز هوش و عادی،پایان نامه ی کارشناسی ارشد،دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

جهانبخش،مریم ، (۱۳۹۰) . مقایسه کمال گرایی سالم و ناسالم و تیپ شخصیتیA در سبکهای فرزند پروری ادراک شده ی دانشجویان،پایان نامه ی کارشناسی ارشد،دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

سرو، منا، (۱۳۸۷). مقایسه نقش میانجی اضطراب امتحان در رابطه ی بین کمال گرایی و موفقیت تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش و عادی،پایان نامه ی کارشناسی ارشد،دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

شیخی ، محسن ، (۱۳۹۰). نقش میانجی گری خود کار آمدی و اضطراب تهیه ،پایان نامه ی کارشناسی ارشد،دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

شهنی ییلاق،خدیجه (۱۳۸۵) . بررسی شیوع معلق و تاثیر روش های درمانی شناختی – رفتاری و مدیریت رفتار بر کاهش آن در دانش آموزان دبیرستانی شهرستان اهواز،پایان نامه ی کارشناسی ارشد،دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

محمودی کهریز،بهرام (۱۳۸۸) . بررسی نقش متغیر میانجی تنظیم هیجان شناختی در ارتباط میان کمال گرایی و درماندگی روانی در جامعه ی دانشجویی،پایان نامه ی کارشناسی ارشد،دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

مطیعی، حورا.(۱۳۹۰) ساخت بسته ی آموزشی خود تنظیمی کاهش اهمال کاری تحصیلی و بررسی اثر بخشی آن ،پایان نامه ی کارشناسی ارشد،دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی

 

 

References

 

Camberidge  International Dictionary of English (2003). Camberidge University Press. Privacy Policy.

Fee, R. L., & Tangney, J. P. (2000). Procrastination: A means of avoiding shame or guilt? Journal of Social Behavior and Personality, 15, 167-184.

Frost, R.O, Marten, P.A, Lahart,C & Rosenblate, R, (2005). The dimensions of perfectionism. Cognitive therapy and research, 14, 444 – 468.

Milgram, N. A., & Tenne, R. (2002). Personality correlates of decisional and task avoidance procrastination.

Rice,K.G,Bair, C, Castro.J. R, Cohen, B. N & Hood. C. A, (2003). Meaning of perfectionism:A quntitive and qualitative analysis, Journal of cognitive psychotherapy :An international quarterly,17,39-57.

Schouwenburg, H.C., Lay, c.h., pychl, A.,&Ferrari, j. R (2004). counseling the personality in academic settings. Published by American psychological association: washingtin , dc , 2002.

Scher,S . J , & Ferrari , J .R.(2000).The recall of completed and noncompleted tasks through daily logs to measure procrastination .journal of social behavior and personality , 15,255266

Shafran,R,Cooper,Z & Fairburn,C.G, (2002). Clinical perfectionism:cognitive – behavior analysis, Behavior research and therapy,40,773-791

.

Steel ,p,(2004). procrastination definition. aveilable in www.prorocrastion.com

 

 

[۱] -Ellis,knall

۱ -pro

۲-crasinus

۳-emmons

۴-cambridge

۵-Encarta

۶-knaus

۷-Milgran&ten

[۳] .jeiv and jouil

[۴] .kelasen and keravchoni

[۵] -hevit and felt

[۶] -self-oriented

 

[۷] -sedler and sacks

سمفونی مشاوره و روانشناسی منطقه۱یک

سمفونی مشاوره و روانشناسی منطقه1یک-02122715886-02126851286

سمفونی مشاوره و روانشناسی منطقه۱یک-۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

سمفونی از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

سمفونی (به انگلیسی: symphony)، از کلمهٔ یونانی Συμφωνία گرفته شده است.

سمفونی در موسیقی کلاسیک به قطعه‌ای ارکسترال گفته می‌شود که از چند بخشِ مجزّا به نام موومان تشکیل شده باشد. هر سمفونی دارای فرم سونات است. فرم سمفونی در حقیقت همان فرم چهار بخشی یا چهار موومان است.

قدمت سمفونی به قرن هجدهم میلادی در اروپا بازمی‌گردد. یوزف هایدن، موتزارت، و به ویژه بتهوون در شکل‌گیری آن تأثیر به سزایی داشته‌اند.

سمفونی مشاوره و روانشناسی منطقه1یک-02122715886-02126851286
سمفونی مشاوره و روانشناسی منطقه۱یک-۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

واژه سمفونی از ریشه های یونانی ” سیم ” به معنی “با هم” و ” فونوس” به معنی ” صدا” گرفته شده است.عنوان سمفونی یا سمفونیا در ابتدا برای همه انواع تصنیفات- صدای انسان و ساز یا آمیزه ای از هر دو-به کار می رفت.امروزه این واژه به معنی اثری است که برای ارکستر نوشته شده باشد.

سمفونی مشاوره و روانشناسی منطقه1یک-02122715886-02126851286
سمفونی مشاوره و روانشناسی منطقه۱یک-۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

سمفونی مشاوره یا روانشناسی به معنی اثری است که مشاور یا روانشناس بر افراد می گذارد. مشاور یا روانشناس با تخصصی که دارد می تواند راه حل های مناسبی به افراد تدریس نماید. هر فردی یا هر خانواده ای نیاز به یک تکنیک بخصوص برای داشتن زندگی سعادتمند و راحت دارد.

سمفونی مشاوره و روانشناسی منطقه1یک-02122715886-02126851286
سمفونی مشاوره و روانشناسی منطقه۱یک-۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

با یک مراجعه کوتاه مدت به مشاور یا روانشناس می توانید یک عمر بدون دغدغه را سپری نمایید.

سمفونی مشاوره و روانشناسی منطقه1یک-02122715886-02126851286
سمفونی مشاوره و روانشناسی منطقه۱یک-۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

بعضی از افراد فکر می کنند خودشان بهترین راه حل ها را در زندگی دارند این افراد دقیقا کسانی هستند که آگاهی ندارند برای یک مساله چندین راه حل وجود دارد. هر متخصصی می تواند در حیطه تخصصی خود با توجه به آموزش هایی که دیده است راه حل مناسب را انتخاب کند.

سمفونی مشاوره و روانشناسی منطقه1یک-02122715886-02126851286
سمفونی مشاوره و روانشناسی منطقه۱یک-۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

هر چه انسانها معلومات بیشتری داشته باشند راحت تر می پذیرند که متخصصین می توانند کمک بهتری ارائه دهند. بیشترین مراجع کنندگان به مشاور و روانشناس افرادی هستند که خود نیز در زمینه ای متخصص هستند و از تحصیلات و مقام اجتماعی و اقتصادی بهتری برخوردارند.

سمفونی مشاوره و روانشناسی منطقه1یک-02122715886-02126851286
سمفونی مشاوره و روانشناسی منطقه۱یک-۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

تلفنی رایگان خدمات روانشناسی – مشاوره- روانپزشکی – آرامش درمانی – هیپنوتیزم درمانی – مجوز ۶۶۰۷۲ – -☎️ ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶ -۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰ –

بهترین مشاور و روانشناس خانواده و ازدواج ❤️❤️❤️??? مشاوره آنلاین – مشاوره حضوری، تلفنی – اعصاب و روان نوروفیدبک- بایوفیدبک-

?????????????

تحت نظر متخصص اعصاب و روان_ متخصص روانشناسی – متخصص مشاوره – مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره قبل از ازدواج – مشاوره نوجوان، مشاوره کودک – درمان افسردگی، وسواس، استرس، بیش فعالی – اختلالات یادگیری – مشاوره تحصیلی- کنترل خشم – درمان اتیسم

– – ???? ?????????

مطالب آموزنده و درمان در سایت : مشاورموفق

و اینستاگرام ما ? @DR.RAVANSHENAS1

خیابان نیاوران چهارراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه ۲ شمالی ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶  -۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

telegram.me/ravanshenasiii

مشاوره خانواده و ازدواج، مشاوره کودک ، مشاوره قبل از ازدواج- مشاوره خواستگاری- مشاوره نوجوان – مشاوره شغلی- مشاوره تحصیلی- مشاوره بازرگانی- تنظیم خانواده ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶-۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

آدرس: تهران- خیابان نیاوران- چهارراه مژده- نبش نجابت جو- پلاک ۳۵۲- طبقه ۲ شمالی – طبقه فوقانی بانک پاسارگاد

روانشناسی ، روانپزشکی- زوج درمانی- مشاوره طلاق-

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://moshaverehezdevaje.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ravanshenasa.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://khanevadehh.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://ppsyc.com

آدرس: مشاوره و روانشناسی کودک منطقه ۱- نیاوران چها رراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه ۲ شمالی بانک پاسارگاد

 

تیزهوشان غد و مغرور از دیدگاه مشاور و روانشناس ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶-۰۲۱۲۶۸۵۱۲۸۶

تیزهوشان غد و مغرور از دیدگاه مشاور و روانشناس 02122715886-02126851286

تیزهوشان غد و مغرور از دیدگاه مشاور و روانشناس ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶-۰۲۱۲۶۸۵۱۲۸۶

تیزهوشان غد و مغرور از دیدگاه مشاور و روانشناس 02122715886-02126851286
تیزهوشان غد و مغرور از دیدگاه مشاور و روانشناس ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶-۰۲۱۲۶۸۵۱۲۸۶

تیزهوشان تفاوت ویژه ای با افراد عادی دارند آنها به سرعت می تواند اطلاعات یا داده ها را بگیرند و به فوریت تجزیه و تحلیل کرده و برون داد را ارائه دهند. با توجه به این ویژگی بسیاری از مسائل برای آنها خسته کننده است

تیزهوشان غد و مغرور از دیدگاه مشاور و روانشناس 02122715886-02126851286
تیزهوشان غد و مغرور از دیدگاه مشاور و روانشناس ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶-۰۲۱۲۶۸۵۱۲۸۶

به همین علت زود کم حوصله و عصبانی می شوند.

تیزهوشان غد و مغرور از دیدگاه مشاور و روانشناس 02122715886-02126851286
تیزهوشان غد و مغرور از دیدگاه مشاور و روانشناس ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶-۰۲۱۲۶۸۵۱۲۸۶

تیز هوشان می توانند انسانهای غد و مغروری باشند زیرا آنها معتقدند بیشتر می دانند و سریعتر یاد می گیرند.

تیزهوشان غد و مغرور از دیدگاه مشاور و روانشناس 02122715886-02126851286
تیزهوشان غد و مغرور از دیدگاه مشاور و روانشناس ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶-۰۲۱۲۶۸۵۱۲۸۶

البته برخی از تیز هوشان هم هیچ غدی و غروری ندارند. تیز هوشی یک هدیه الهی است که البته و صد البته مب تواند به وسیله محیط مناسب و آموزش درست افزایش یابد.

تیزهوشان غد و مغرور از دیدگاه مشاور و روانشناس 02122715886-02126851286
تیزهوشان غد و مغرور از دیدگاه مشاور و روانشناس ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶-۰۲۱۲۶۸۵۱۲۸۶

تیزهوشی مساوی و به معنای موفقیت نیست اما می تواند پیش بین موفقیت باشد اگر از تیزهوشی به طور صحیح استفاده شود. بنابراین تیز هوشان باید بیشتر از همه مراقب پشتکار و تلاش خود باشند تا بهتر از این ودیعه الهی به نفع خود و دیگران مخصوصا جهان و بشریت استفاده کنند.

تیزهوشان غد و مغرور از دیدگاه مشاور و روانشناس 02122715886-02126851286
تیزهوشان غد و مغرور از دیدگاه مشاور و روانشناس ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶-۰۲۱۲۶۸۵۱۲۸۶

امروزه با استفاده از سیستم نورو فیدبک با تنظیم تمرکز می توان روی هوش تاثیر گذاشت.

 

مشاوره و روانشناسی

تلفنی رایگان خدمات روانشناسی – مشاوره- روانپزشکی – آرامش درمانی – هیپنوتیزم درمانی – مجوز ۶۶۰۷۲ – -☎️ ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶- ۰۲۱۲۶۸۵۱۲۸۶ -۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰ –

بهترین مشاور و روانشناس خانواده و ازدواج ❤️❤️❤️??? مشاوره آنلاین – مشاوره حضوری، تلفنی – اعصاب و روان نوروفیدبک- بایوفیدبک-

تیزهوشان غد و مغرور از دیدگاه مشاور و روانشناس 02122715886-02126851286
تیزهوشان غد و مغرور از دیدگاه مشاور و روانشناس ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶-۰۲۱۲۶۸۵۱۲۸۶

?????????????

تحت نظر متخصص اعصاب و روان_ متخصص روانشناسی – متخصص مشاوره – مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره قبل از ازدواج – مشاوره نوجوان، مشاوره کودک – درمان افسردگی، وسواس، استرس، بیش فعالی – اختلالات یادگیری – مشاوره تحصیلی- کنترل خشم – درمان اتیسم

– – ???? ?????????

مطالب آموزنده و درمان در سایت : مشاورموفق

و اینستاگرام ما ? @DR.RAVANSHENAS1

خیابان نیاوران چهارراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه چهارم شمالی ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶ – ۰۲۱۲۶۸۵۱۲۸۶ -۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

telegram.me/ravanshenasiii

مشاوره خانواده و ازدواج، مشاوره کودک ، مشاوره قبل از ازدواج- مشاوره خواستگاری- مشاوره نوجوان – مشاوره شغلی- مشاوره تحصیلی- مشاوره بازرگانی- تنظیم خانواده ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶-۰۲۱۲۶۸۵۱۲۸۶-۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

آدرس: تهران- خیابان نیاوران- چهارراه مژده- نبش نجابت جو- پلاک ۳۵۲- طبقه ۴ شمالی – طبقه فوقانی بانک پاسارگاد

روانشناسی ، روانپزشکی- زوج درمانی- مشاوره طلاق-

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://moshaverehezdevaje.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ravanshenasa.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://khanevadehh.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://ppsyc.com

آدرس: مشاوره و روانشناسی کودک منطقه ۱- نیاوران چها رراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه چهارم شمالی بانک پاسارگاد

 

اسکیزوئید ، اسکیزو فروم ، اختلال شخصیت ، پارانوئید از دیدگاه روانشناس و روانپزشک

اسکیزوئید ، اسکیزو فروم ، اختلال شخصیت ، پارانوئید از دیدگاه روانشناس و روانپزشک (2)

اسکیزوئید ، اسکیزو فروم ، اختلال شخصیت ، پارانوئید از دیدگاه روانشناس و روانپزشک

اسکیزوئید ، اسکیزو فروم ، اختلال شخصیت ، پارانوئید از دیدگاه روانشناس و روانپزشک

مشاوره خانواده و ازدواج تلفن:-مشاوره تلفنی رایگان نیاوران، چهارراه مژده،نبش نجابت جو،پلاک۳۵۲

اختلالات شخصیت

اختلال شخصیت عبارت است از تجارب درون ذهنی و رفتاری با دوامی که بر معیارهای فرهنگی منطبق نیست، نفوذی غیرقابل انعطاف دارد، از نوجوانی یا جوانی شروع می شود، در طول زمان تغییر نمی کند و موجب ناخشنودی فرد و مختل شدن کارکردهایش می شود. هر گاه صفات شخصیتی، غیرقابل انعطاف و غیرانطباقی باشد و کارکردهای فرد را مختل سازد یا رنج و عذاب درون ذهنی برایش ایجاد کند، تشخیص اختلال شخصیت را می توان مطرح کرد.

درDSM-IV-TR اختلالات شخصیت به سه دسته (کلاستر) تقسیم می شود. دسته الف- cluster A عبارت است از سه اختلال شخصیت پارانوئید، اسکیزویید و اسکیزوتایپال. افراد مبتلا به این اختلالات اغلب غریب و نامتعارف به نظر می رسند.

دسته ب- cluster B عبارت است از چهار اختلال شخصیت ضداجتماعیantisocial، مرزیborderline، نمایشیhistrionic و خودشیفته narcissistic. افراد مبتلا به این اختلالات اغلب نمایشی، نامتعادل و هیجانی اند.

دسته پ- cluster C عبارت است از اختلالات شخصیت مردم گریزavoidant، وابستهdependent، وسواسی- اجباری.

الف )- پارانوئید

مشخصه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید، شکاکیت و بی اعتمادی دیرپا به همه افراد است. مسئولیت این احساسات از نظر آنها نه به عهده خودشان، بلکه به دوش دیگران است. این بیماران اغلب متخاصم، تحریک پذیر و خشمگین اند. افراد متعصب و جزم اندیش، کسانی که مدارکی دال بر تخلف دیگران از قانون جمع می کنند، افرادی که به همسر خود سوءظن مرضی دارند و اشخاص بدعنقی که اهل دعوا و مرافعه اند، اغلب دچار اختلال شخصیت پارانوئید هستند. افراد مبتلا به این اختلال تقریباً همیشه منتظرند که دیگران به طریقی آنها را استثمار کنند یا به آنها ضرر برسانند. آنها در بسیاری از اوقات بی هیچ توجیهی در وفاداری یا صداقت دوستان و همکاران خود تردید می کنند. آنان اغلب حسادت مرضی دارند و در وفاداری همسر یا شریک جنسی خود بی دلیل شک می کنند.

بیماران مبتلا به این اختلال، حالت عاطفی محدودی دارند و به نظر می رسد فاقد هرگونه احساس و هیجانی باشند. آنها از اینکه مستدل و عینی می اندیشند، به خود می بالند حال آنکه چنین نیست. اینها آدمهای گرمی نیستند و قدرت و منزلت افراد آنها را تحت تأثیر قرار می دهد و به آن دقیقاً توجه دارند و اگر کسی را ضعیف بیابند یا ببینند که اختلال یا نقصی در وضع و حالش وجود دارد، به وی با دیده تحقیر می نگرند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید ممکن است در موقعیت های اجتماعی، آدمهایی فعال و کارا به نظر برسند، حال آنکه اغلب دیگران را فقط می ترسانند یا افراد را به جان هم می اندازند. همانند سایر اختلالات شخصیت، باید نقش عوامل وراثتی، زیستی (ناقلین عصبی یا نوروترنسمیترها)، عوامل روانی و محیطی را درنظر گرفت. از دیدگاه روان تحلیل گری و نقش مکانیسم های دفاعی، افراد دچار اختلال شخصیت پارانوئید، از برون فکنی (Projection) استفاده می کنند. یعنی تکانه ها و افکاری را که خود دارند و برایشان غیرقابل قبول است به دیگران نسبت می دهند.

روشهای درمان بیماری

 روان درمانی

درمان انتخابی، روان درمانی است. بیماران پارانوئید معمولاً در گروه درمانی خوب عمل نمی کنند، با این حال روان درمانی گروهی برای ارتقای مهارت های اجتماعی و کاهش شکاکیت آنها از طریق ایفای نقش می تواند مفید باشد. بسیاری از این بیماران رفتار درمانی را هم که برای پرورش مهارت های اجتماعی به کار می رود، ممکن است مزاحم و مداخله گر بیابند و تحمل نکنند.

دارو درمانی

دارو درمانی برای مقابله با سراسیمگی (Agitation) و اضطراب این بیماران مفید است. در اکثر موارد داروی ضداضطرابی مثل دیازپام (Valium) کافی است اما گاه نیز ممکن است لازم باشد از داروی آنتی سایکوتیک مثل هالوپریدول (haldol) به مقدار کم و به مدتی کوتاه استفاده شود تا سراسیمگی شدید یا افکار نیمه هذیانی آنها قابل تدبیر باشد. پیموزاید(orap) را که داروی آنتی سایکوتیک است، در برخی از بیماران برای کاهش افکار بدگمانی آنها به کار برده اند که موفق هم بوده است.

ب )- خود شیفتگی narcissistic

مشخصه افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته این است که خودبزرگ بینانه احساس می کنند آدم بسیار مهمی هستند و از جهتی نظیر ندارند.

مبتلایان به این اختلال احساس خودبزرگ بینی می کنند و خود را آدم مهمی می پندارند. فکر می کنند شخص منحصر به فردی هستند و باید دیگران به طرز خاصی با آنها تاکنند. احساس استحقاق و برتری آنها کاملاً چشمگیر است. تاب تحمل انتقاد را ندارند و از اینکه هر کسی به خود اجازه انتقاد کردن از آنها را می دهد، عصبانی می شوند یا ممکن است بی اعتنایی کامل به انتقادها از خود نشان دهند. آنها فقط نظر خود را قبول دارند و اغلب در طمع کسب شهرت و ثروت بادآورده اند. روابط آنها شکننده است و چون به قواعد مرسوم رفتار تن در نمی دهند، ممکن است خون دیگران را به جوش آورند. رفتار استثمارگرانه در روابط بین فردی آنها چیز کاملاً پیش پا افتاده و رایجی است. اینها نمی توانند همدلی از خود نشان دهند و تنها برای دستیابی به اهداف خودخواهانه خودشان تظاهر به همدردی می کنند. اعتماد به نفس این بیماران شکننده است و آنها مستعد افسردگی اند. مشکلات بین فردی، مشکلات شغلی، طرد و از دست دادن محبت دیگران از جمله فشارهای روانی شایعی است که خودشیفته ها با رفتارشان برای خود ایجاد می کنند و همین فشارها نیز همانهایی است که اینها هیچ نمی توانند از پسشان برآیند.

روشهای درمان بیماری

 روان درمانی

درمان اختلال خودشیفتگی دشوار است چون اگر قرار است پیشرفتی در کار حاصل شود، بیمار باید از خودشیفتگی دست بردارد. روان پزشکانی مثل اتوکرنبرگ و هاینتس کوهوت رهیافت های روانکاوانه را برای اصلاح این بیماران پیشنهاد می کنند، اما برای آنکه معلوم شود اصلاً چنین تشخیصی معتبر است یا نه و اگر معتبر است بهترین درمانش کدام است، هنوز پژوهش های بیشتری باید صورت گیرد. برخی بالینگران گروه درمانی را برای بیماران خود توصیه می کنند تا آنها بتوانند چگونگی مشارکت با دیگران را یاد گرفته و تحت شرایط ایده آل، واکنشی توأم با همدلی نسبت به دیگران نشان دهند.

دارو درمانی

برای بیمارانی که یکی از علایم بالینیشان، چرخش های سریع خلق است لیتیوم را به کار برده اند. از آنجاکه بیماران مبتلا به خودشیفتگی نمی توانند طرد را تحمل کنند و مستعد افسردگی هستند، داروهای ضدافسردگی به ویژه داروهای سروتونرژیک می تواند مفید واقع شود.

 ج)- شخصیت مرزی

مشخصه این اختلال، ناپایداری حالت عاطفی، خلق، رفتار، رابطه با عینیت و خودانگاره فرد است. این اختلال همچنین اختلال شخصیت دارای بی ثباتی هیجانی نیز نامیده شده است.

بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی تقریباً همیشه به نظر می رسد که در بحران به سر می برند. چرخشهای سریع خلق ( mood swing ) در اینها شایع است: یک لحظه ممکن است نزاع طلب باشد، لحظه بعد افسرده و لحظه ای دیگر شاکی از این که هیچ احساسی ندارند. این گونه بیماران ممکن است حملات سایکوتیک با عمر کوتاه داشته باشند که اصطلاحاً حملات میکروسایکوتیک خوانده می شود اما حملات شدید و تمام عیار سایکوز در اینها دیده نمی شود؛ در واقع علایم سایکوتیک ای که بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی پیدا می کنند، تقریباً همیشه محدود، گذرا و مشکوک است. رفتار این گونه بیماران بسیار غیرقابل پیش بینی است و از همین رو آنها تقریباً هیچ وقت به آن مقدار کارایی که در توانشان هست، دست نمی یابند. دردناک بودن ذاتی زندگی آنها در خودزنیهای مکرر آنها مشهود است. این گونه بیماران برای برای جلب کمک دیگران، ابراز خشم یا برای کرخت کردن خود در برابر حالت عاطفی فلج کننده ای که دارند، ممکن است رگ دست خود را بزنند یا به اشکال دیگری خودزنی کنند.

بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی چون احساس وابستگی و خصومت ( hostile ) را همزمان دارند، روابط بین فردیشان آشفته و به هم ریخته است. ممکن است به کسی که احساس نزدیکی با او می کنند، وابسته شوند و از طرف دیگر نسبت به دوستان صمیمی خود هم اگر احساس سرخوردگی پیدا کنند، خشمی بسیار زیاد ابراز می کنند. بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی نمی توانند تنهایی را تحمل کنند و برای تشفی خود حتی به نحوی دیوانه وار به جست و جوی ایجاد رابطه برمی آیند ولو این رابطه برای خودشان ارضا کننده نباشد.

آنها برای رفع تنهایی خود حتی اگر دیری هم نپاییده باشد، با غریبه ها دوست می شوند یا به لاابالی گری می افتند. آنان اغلب از احساس مزمن پوچی و بی حوصلگی و فقدان احساس هویتی یکدست ( ابهام در هویت ) شاکی هستند. وقتی تحت فشار قرار می گیرند، از این شکایت می کنند که اکثر اوقات علی رغم ابراز شدید حالات عاطفی دیگر، بسیار افسرده اند.

کارکرد بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نیز به گونه ای است که روابط آنها مختل می شود چون همه افراد را یا خوب مطلق (all-good) می پندارند یا بد مطلق (all-bad) یعنی افراد به نظر آنها یا حامی آنهایند و لذا باید به آنها دل بست، یا منفور و دگرآزار (سادیست) اند و احساس امنیت آنها را مختل می کنند، چون همین که ببینند بیمار به آنها وابسته شده، او را ترک می کنند و از این رو تهدیدی برای او محسوب می شوند. در نتیجه این دو نیم سازی (pliting) است که بیمار افراد خوب را آرمانی می بیند و افراد بد را به کلی فاقد ارزش. به همین دلیل است که این بیماران هر زمان از فرد یا گروه متفاوتی حمایت می کنند. هراس عام ( panphobia – همه چیز هراسی )، اضطراب عام ( ananxiety – از همه چیز مضطرب شدن )، دودلی عام ( anambivalence – در همه کار دودل بودن ) و رفتار جنسی آشوبناک ( chaotic sexuality )

روشهای درمان بیماری

 روان درمانی

روان درمانی و به ویژه روان تحلیل گری برای بیمار و درمانگر به یک اندازه دشوار است. دو نیم سازی ( spliting ) به عنوان ساز و کاری دفاعی باعث می شود، بیمار نسبت به درمانگر و سایر افراد دور وبرش زمانی احساس عشق و محبت و زمانی دیگر احساس نفرت پیدا کند. رهیافتی معطوف به واقعیت ( reality-oriented ) موثرتر از تفسیر عمیق ناخودآگاه بیمار است. روان درمانی فشرده- هم فردی و هم گروهی – در محیط های بیمارستانی در درمان این بیماران نتایج خوبی داشته است. این درمان خصوصاً زمانی مفید واقع می شود که محیط خانه بیمار به دلیل تعارض های درون خانوادگی یا فشارهای روانی دیگر مثل بدرفتاری والدین به توانبخشی بیمار ضرر برساند. در محیط حفاظت شده بیمارستان می توان برای بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که بسیار تکانشی ( impulsive ) است و خودزنیهای فراوان می کند، محدودیت وضع کرد و او را تحت نظر قرار داد. مطلوب آن است که بیمار آن قدر در بیمارستان بماند که بهبود قابل توجهی در وی دیده شود و این در برخی موارد تا یک سال هم طول می کشد.

رفتار درمانی

درمانگران از رفتار درمانی برای مهار تکانه ها و فورانهای خشم و کم کردن حساسیت بیمار به انتقاد و طرد استفاده کرده اند. پرورش مهارت های اجتماعی به ویژه با استفاده از تماشای مجدد فیلم ویدیویی رفتارهای خود، مفید است و باعث می شود که بیمار بتواند اثر اعمالش را بر دیگران ببیند و از این طریق رفتار بین فردی خود را بهتر کند. رفتار درمانی دیالکتیک ( DBT ) برای درمان اختلال شخصیت مرزی در بیمارانی که رفتارهای شبه خودکشی نظیر رگ زنی های مکرر دارند، به کار رفته است.

دارو درمانی

داروهای ضد سایکوز برای مهار خشم، خصومت و حملات گذرای سایکوز به کار می رود. داروهای ضد افسردگی، خلق افسرده را که در این بیماران شایع است، بهبود می بخشد. مهار کننده منوآمین اکسیداز ( MAOIها ) در برخی از بیماران برای میزان کردن رفتار تکانشی آنها موثر بوده است. بنزودیازپین ها به ویژه آلپرازولام ( xanax ) برای رفع اضطراب و افسردگی مفید است، منتها در برخی بیماران با مصرف این دسته از داروها مهارگسیختگی ( disinhibition ) دیده شده است. داروهای ضد صرع مثل کاربامازپین ممکن است کارکرد کلی برخی از بیماران را بهتر کند. داروهای سروتونرژیک مثل مهارکننده های انتخابی بازجذب سروتونین ( SSRLS ) نیز در برخی از بیماران مفید بوده است.

 د) – وسواسی- اجباری

مشخصه های اختلال شخصیت وسواسی- اجباری، محدود بودن هیجانات، منظم و مرتب بودن، مداومت و پافشاری، سرسختی و یکدندگی و بلاتصمیمی است.

خصیصه محوری این اختلال عبارت است از، کمال طلبی و انعطاف ناپذیری به گونه الگویی نافذ و فراگیر.

مشغولیت ذهنی افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری به قواعد، مقررات، نظم و ترتیب، تر و تمیزی و شسته رفتگی، جزئیات و دستیابی به کمال است. همین صفات باعث می شود کلیت شخصیت آنها در مجموع، محدود و بسته باشد. آنها مصرانه معتقدند که از قواعد باید به دقت پیروی کرد و قادر نیستند آنچه را به نظرشان تخطی می آید، تحمل کنند. به همین دلیل انعطاف ناپذیر نیستند و سعه صدر ندارند. آنها می توانند مدتها کار کنند و اصلاً از کار طولانی، امری روزمره برای آنهاست و لازم نیست برای آن تغییری در زندگی خود ایجاد کنند که در نتیجه نتوانند به آن انطباق یابند.

بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری، مهارت های بین فردی چندانی ندارد. رسمی، جدی و فاقد شوخ طبعی اند. آنها مردم را از خود فراری می دهند، نمی توانند حد وسط را بگیرند و به اصرار می خواهند دیگران را تحت سلطه خواسته های خود درآورند. اما اگر کسی به نظرشان مقتدرتر از خود آنها بیاید، خواسته های او را به نحوی آمرانه برآورده می سازند. آنها چون از اشتباه کردن می ترسند، نمی توانند به تصمیم قاطعی برسند و دایم درباره تصمیمی که می خواهند بگیرند، فکر می کنند. گرچه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری اکثر اوقات وضع زناشویی پایداری دارند و در کار خود نیز کفایت و شایستگی از خود نشان می دهند، اما دوستان زیادی ندارند. هر چیزی که روال زندگی اینها را یا آنچه را از خود وضعی با ثبات برای خود می پندارند، بخواهد به هم بزند، ممکن است به اضطراب فراوان و یک سلسله اعمال آیینی منجر شود که آنها بر زندگی خود تحمیل می کنند و می خواهند به دیگران هم تحمیل کنند.

روشهای درمان بیماری

 روان درمانی

بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی- اجباری برخلاف مبتلایان به سایر اختلالات شخصیت، اغلب خود می دانند که بیمارند و لذا به جست و جوی درمان برمی آیند. این بیماران که از تحصیلات خیلی بالایی برخوردارند و خیلی هم معاشرتی اند، تداعی آزاد و درمان غیر هدایتگرانه را خیلی ارج می نهند. اما این درمان ها اغلب طولانی و پیچیده است. از گروه درمانی و رفتار درمانی هم گاه نتایج خوبی به دست می آید. این مانع شدن از بیمار برای انجام کامل رفتار عادتیش باعث افزایش اضطراب او می شود.

ه) – مایشی histrionic personality disorder

بیماران مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی، تحریک پذیر و هیجانی اند و رفتاری پررنگ و لعاب، نمایشی و برونگرایانه دارند. اما علی رغم رفتار متظاهرانه و پر زرق و برقی که دارند، اغلب نمی توانند دلبستگی عمیقی را به مدت طولانی حفظ کنند. این تشخیص در زنها بیشتر از مردها مطرح شده است.

مبتلایان رفتار توجه طلبانه بسیار زیادی از خود نشان می دهند. آنها در افکار و احساسات خود اغلب مبالغه می کنند و هر چیز ساده ای را مهمتر از آنچه در واقع هست، جلوه می دهند. اگر کانون توجه واقع نشوند یا تحسین و تأیید نشوند، تندخو می شوند، می زنند زیر گریه و دیگران را ملامت می کنند و به آنها افتراهای ناروا می بندند.

رفتار اغواگرانه در این بیماران، از هر جنسی که باشند، شایع است. پرداختن به تخیلات جنسی در مورد افرادی که با آنها رابطه دارند، در اینها شایع است منتها این تخیلات را همیشه بر زبان نمی آورند و به عوض این که از نظر جنسی پرخاشگر باشند، عشوه گر و اهل لاس زدن هستند. این بیماران ممکن است به کژکاری روانی- جنسی مبتلا باشند: زنهای نمایشی ممکن است آنورگاسمی داشته باشند و مردهای نمایشی هم ممکن است دچار ناتوانی جنسی باشند. برای آنکه مطمئن شوند که نزد جنس مخالف جاذبه دارند، ممکن است تکانه های جنسی خود را هم به عمل درآورند. نیاز آنها به مطمئن ساختن خود تمامی ندارد، با این حال روابط آنها اغلب سطحی است و ممکن است افرادی مغرور، غرق در خود و دمدمی مزاج باشند. نیازهای بسیار شدید آنها به وابستگی باعث می شود که زود به هر کس اعتماد کنند و خیلی راحت بشود فریبشان داد.

روشهای درمان بیماری

روان درمانی

بیماران مبتلا اغلب از احساسات واقعی خود بی خبرند، لذا تبیین احساسات درونی آنها فرایند درمانی مهمی است. روان درمانی مبتنی بر روانکاوی، چه به صورت گروهی و چه به صورت فردی، می تواند درمان انتخابی اختلال شخصیت نمایشی باشد.

دارو درمانی

دارو درمانی جهت درمان علایم بیماری، به صورت کمکی استفاده می شود. استفاده از داروهای ضد افسردگی برای افسردگی و علایم جسمی، داروهای ضداضطراب و داروهای ضد سایکوز برای واقعیت زدودگی و خطاهای ادراکی.

 و) – شخصیت وابسته ( dependent )

بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وابسته نیازهای خود را تحت الشعاع نیازهای دیگران قرار می دهند. مسئولیتهای مهم زندگی خود را به گردن دیگران می اندازند. به خود مطمئن نیستند. اگر برای مدتی تنها بمانند، احساس ناراحتی بسیاری می کنند، به این اختلال عنوان شخصیت وابسته منفعل passive-dependent هم داده اند.

مشخصه اختلال شخصیت وابسته، رفتاری حاکی از وابستگی و سلطه پذیری به صورت الگویی نافذ و فراگیر است. مبتلایان از تصمیم گیری عاجزند، مگر درصورتی که با دیگران مشورت کرده و کاملاً مطمئن شده باشند. از موقعیتهای مسئولیت آور پرهیز می کنند. اگر از آنها خواسته شود که نقش رهبر را به عهده گیرند، مضطرب می شوند و ترجیح می دهند تحت سلطه باشند. پافشاری در انجام دادن تکالیفی که به خودشان مربوط است برایشان دشوار اما اگر آن تکالیف را برای دیگری انجام دهند، مداومت در آنها کاری برایشان ندارد.

این بیماران دوست ندارند تنها باشند و دلشان می خواهد کسی را پیدا کنند که بتوانند به او وابسته شوند. همین نیاز آنها به دلبستگی به فرد دیگر است که روابط آنها را خدشه دار ساخته است. در جنون دونفره ( Folie a deux ) یا اختلال سایکوتیک مشترک، معمولاً یکی از دونفر به اختلال شخصیت وابسته مبتلاست که عضو سلطه پذیر آن می شود و نظام هذیانی عضو دیگر را که پرخاشگری و جرئتمندی بیشتری دارد و فرد به او وابسته شده است، در خود می پذیرد.

بدبینی، بی اطمینانی به خود، انفعال و ترس از ابراز احساسات جنسی و پرخاشگرانه، مشخصه های رفتار بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وابسته است. این گونه افراد ممکن است همسری بدرفتار، بی وفا یا الکلی را مدتها تحمل کنند، برای آنکه احساس دلبستگیشان به او خدشه دار نگردد.

روشهای درمان بیماری

 دارو درمانی

دارو درمانی برای مقابله با اضطراب و افسردگی که از علایم شایع اختلال شخصیت وابسته است، به کار برده می شود.

رفتار درمانی

رفتاردرمانی، جرأت آموزی، خانواده درمانی و گروه درمانی، همگی در درمان این اختلال به کار رفته و در بسیاری از بیماران پیامدهای موفقیت آمیزی هم داشته است.

 س) – اسکیزوتایپال

مبتلایان به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال حتی به نظر افراد غیر متخصص نیز، بسیار عجیب و غریب می آیند. تفکر جادویی، عقاید منحصربه فرد، افکار انتساب به خود، خطاهای ادراکی و واقعیت زدودگی، همگی جزو زندگی روزمره فرد اسکیزوتایپال است.

در اختلال اسکیزوتایپال، تفکر و نحوه ارتباط برقرارکردن، مختل شده است. مبتلایان گرچه اختلال فکر واضحی ندارند اما تکلمشان متمایز یا ویژه است، ممکن است معنایش را فقط خودشان بفهمند و اغلب نیازمند تفسیر است. بیماران اسکیزوتایپال مثل اسکیزوفرن ها ممکن است از احساسات خود باخبر نباشند اما به کشف احساسات دیگران بویژه حالات عاطفی منفی ای مثل خشم، بسیار حساس اند. آنها ممکن است افکاری خرافی داشته باشند یا مدعی غیب بینی و داشتن سایر قدرتهای فکری و بصیرتهای ویژه باشند. جهان درونی آنها ممکن است پر از ترسها و تخیلات کودکانه و نیز رابطه با افرادی خیالی و تصوری باشد که آنها را به وضوح می بینند. ممکن است اعتراف کنند که خطای ادراک یا درشت بینی (مایکروپسی) دارند و افراد را مثل آدمهای چوبی یا چیزی شبیه آن می بینند.

آنها روابط بین فردی مخدوشی دارند و ممکن است اعمال نامناسبی از آنها سربزند درنتیجه آدمهایی منزوی اند و دوستی ندارند یا بسیار کم دارند. این بیماران ممکن است برخی از خصایص اختلال شخصیت مرزی را هم از خود نشان دهند و در واقع می شود این دو تشخیص را همزمان نیز در کسی مطرح کرد. افراد مبتلا اگر تحت فشار روانی واقع شوند، ممکن است از حال عادی خارج شوند و علایم سایکوتیک پیدا کنند، اما مدت این علایم معمولاً کوتاه است. در حالات شدید بی لذتی و افسردگی شدید هم ممکن است وجود داشته باشد.

روشهای درمان بیماری

 دارو درمانی

داروهای آنتی سایکوتیک برای مقابله با افکار انتساب به خود، خطاهای ادراکی و دیگر علایم این اختلال مفید می باشد و استفاده از این داروها توام با روان درمانی در درمان بیماران موثر می باشد.

 ش) – اسکیزوئید

تشخیص اختلال شخصیت اسکیزوئید در بیمارانی مطرح می شود که الگوی همیشگی زندگیشان انزوای اجتماعی است. آنها از تعاملهای انسانی ناراحت می شوند. درونگرایند و حالت عاطفیشان کند و محدود است. دیگران آنها را آدمهایی نامتعارف، منزوی و تکرو می دانند.

آنها جذب مشاغل انفرادیی می شوند که مستلزم حداقل تماس با دیگران است. شب کاری را بر کار روز ترجیح می دهند تا با افراد زیادی برخورد نداشته باشند. در مشاغل یکنفره و غیررقابتی که برای دیگران غیرقابل تحمل است، با موفقت به کار می پردازند

آنان به ندرت تماس چشمی را تحمل می کنند. حالت عاطفی شان محدود، سرد یا به نحو نابجایی جدی است. شاد و شنگول بودن برای بیماران سخت است. گاه سعی می کنند به زور خود را اهل شوخی نشان دهند اما بی فایده است. بیشتر جوابهای کوتاه به سوالها می دهند. در صحبت کردن پیشدستی نمی کنند. صنایع ادبی غیرمعمول مثل استعاره های غریب به کار می برند. گاه شیفته اشیای بی جان یا مفاهیم ماورای طبیعی می شوند. گاه در ذهنشان احساس صمیمیت ناموجهی نسبت به کسانی که خوب نمی شناسند یا مدت زیادی ندیده اند، ایجاد می شود. حساسیت sensorium آنها سالم است. حافظه اشان خوب کار می کند و از ضرب المثل ها تفسیری انتزاعی ارائه می دهند.

مبتلایان افرادی سرد و نجوش به نظر می رسند که خویشتن دار و گوشه گیر هستند. توجهی به اتفاقات روزمره و علایق سایرین نشان نمی دهند. ظاهری آرام، منزوی و غیرمعاشرتی دارند. سرشان در لاک خودشان است. نیاز یا اشتیاقی به داشتن پیوندهای عاطفی با دیگران نشان نمی دهند. دیرتر از همه به تغییرات مد در جامعه تن می دهند.

آنها به امور انفرادی علاقه دارند. زندگی جنسی شان ممکن است منحصراً در خیال طی شود و ایجاد روابط جنسی پخته را هربار به وقتی دیگر موکول کنند. مردان اسکیزوئید ممکن است هیچ وقت ازدواج نکنند چون می توانند با کسی صمیمی شوند اما زنهای مبتلا ممکن است منفعلانه به ازدواج با مردان پرخاشگر که خواهان چنین زنهایی هستند تن دهند. مبتلایان هیچ وقت نمی توانند خشم خود را مستقماً ابراز کنند. اما می توانند در امور فارغ از روابط انسانی مثل ریاضیات و نجوم سرمایه عاطفی قابل توجهی صرف کنند. همچنین ممکن است دلبستگی بسیاری به حیوانات پیدا کنند. اینها اغلب مجذوب مدهای غذایی و بهداشتی، نهضتهای فلسفی و طرحهای مربوط به بهبود وضعیت اجتماعی می شوند، خاصه طرحهایی که به هیچ وجه مستلزم دخالت و نقش فعال خود فرد نیست.

گرچه افراد مبتلا در لاک خود فرو رفته اند و روزها به افراط در رویا غرق می شوند اما قابلیت شناخت واقعیت را به هیچ وجه از دست نداده اند. از آنجا که اعمال پرخاشگرانه جای چندانی در مجموعه واکنشهای معمول آنها ندارد، اگر با تهدید یا خطری رو به رو شوند غالباً یا غرق در خیالات همه کارتوانی (omnipotence) می شوند، یا به تسلیم و رضا تن می دهند. این افراد اغلب سرد و تودار به نظر می رسند اما گاه اندیشه هایی خلاق و ابتکاری به ذهنشان خطور می کند که می توانند آنها را بپرورانند و در اختیار دیگران بگذارند.

روشهای درمان بیماری

 روان درمانی

گرچه بیماران با درمانگر رابطه ای صمیمی برقرار نمی کنند اما در روان درمانی فعالانه شرکت می کنند. در گروه درمانی بیماران ممکن است تا مدتها ساکت بمانند اما بالاخره مشارکت می کنند.

دارو درمانی

درمان با مقادیر کمی داروهای آنتی سایکوتیک، ضدافسردگی و محرک روانی در برخی از بیماران مؤثر بوده است. داروهای سروتونرژیک ممکن است، از حساسیت بیمار به طرد کم کند. بنزودیازپین ها می توانند به کاهش اضطراب بین فردی کمک کنند.

 ر) – ضد اجتماعی

اختلال شخصیت ضد اجتماعی عبارت است از: ناتوانی از تن دادن به هنجارهای اجتماعی به طوری که جنبه های متعددی از رفتار فرد در نوجوانی و بزرگسالی تحت تاثیر این ناتوانی قرار گرفته باشد. مشخصه این اختلال، اعمال مداوم ضد اجتماعی یا خلاف قانون است اما این اختلال مترادف با بزهکاری نیست.

مبتلایان اغلب ظاهری طبیعی و حتی گرم و دوست داشتنی دارند اما در سابقه آنها مختل بودن حوزه های بسیاری از کارکردهای زندگیشان دیده می شود. دروغگویی، مکتب گریزی، فرار از خانه، دزدی، دعوا، سوءمصرف مواد و اعمال غیرقانونی، تجاربی است که این گونه بیماران نوعاً از ابتدای کودکیشان داشته اند. این بیماران، بالینگران جنس مخالف خود را اغلب تحت تاثیر جنبه های مبالغه آمیز و اغواگرانه شخصیت خود قرار می دهند اما به چشم بالینگران جنس موافقشان ممکن است افرادی فریبکار و پرتوقع جلوه کنند. آنان هیچ گونه افسردگی یا اضطرابی از خود نشان نمی دهند و این مغایرتی واضح با وضعیت آنها دارد، هرچند تهدید به خودکشی و اشتغال ذهنی مربوط به مسایل جسمی در آنها شایع است. توضیحاتی که آنها درمورد رفتار ضداجتماعیشان می دهند، چنان است که گویی رفتار مذکور از سر بی فکری و بی توجهی انجام شده است. با این حال در محتوای ذهنی بیمار هیچ گونه هذیان یا نشانه دیگری از تفکر غیرمنطقی دیده نمی شود. حتی آنها اکثر اوقات از حس واقعیت سنجی بسیار بالایی برخوردارند و اغلب ناظر را تحت تاثیر هوش کلامی خوبی که دارند، قرار می دهند.

افراد معروف به کلاهبردار، نمونه خوبی از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی اند. آنها بسیار فریبکارند و اغلب با زبانی چرب و نرم قاب دیگران را می دزدند و آنها را به دام مشارکت در طرحهای خود می اندازند. طرحهایی که شامل راههایی ساده برای پولدار شدن یا کسب شهرت یا بدنامی است و نهایتاً نیز ممکن است فرد را به ورطه فساد مالی، رسوایی اجتماعی، یا هردو بکشند. آنها هیچ وقت راست نمی گویند. هرگز نمی شود به آنها اعتماد کرد که وظیفه ای را درست انجام دهند یا اساساً به هیچ یک از معیارهای متعارف اخلاق پایبند باشند. لاابالی گری جنسی، همسرآزاری، کودک آزاری و رانندگی در حین مستی از اتفاقات شایع در زندگی این بیماران می باشد. چیزی که خیلی مشهود است این است که آنها هیچ وقت از کارهای خود پشیمان نمی شوند یعنی انگار اصلاً وجدان ندارند.

 روشهای درمان بیماری

 دارو درمانی

برای مقابله با علایم ناتوان کننده ای مثل اضطراب، خشم و افسردگی از درمان دارویی استفاده می کنند اما از آنجاکه این بیماران اغلب دچار سوءمصرف مواد نیز هستند، دارو را باید حساب شده مصرف کرد. بیماران مبتلا اگر در جای ثابتی نگهداری شوند مثلاً در بیمارستان بستری شوند، اغلب به روان درمانی تن می دهند و اگر خود را در میان عده ای مثل خود بیابند، بی انگیزگی بیماران برای تغییر هم از بین می رود، شاید از همین روست که گروههای خودیاری در تخفیف این اختلال مفیدتر از زندان بوده اند.

 

 ز ) – مردم گریز avoidant

در بیماران دارای اختلال شخصیت مردم گریزی حساسیت مفرطی به طرد دیده می شود که ممکن است باعث گوشه گیری و انزوای آنها از جامعه گردد. هر چند این افراد خجالتی هستند، غیرمعاشرتی نیستند و حتی تمایل فراوانی به داشتن رابطه با دیگران دارند ولی دلشان می خواهد که دیگران تضمینهای بسیار محکم و غیرمعمولی به آنها بدهند مبنی براینکه بدون هیچ گونه خرده گیری و انتقادی آنها را می پذیرند. حساسیت مفرط به طرد شدن از سوی دیگران، خصیصه بالینی محوری اختلال شخصیت مردم گریز است و صفت شخصیتی عمده آنها کمرویی است. مبتلایان از گرمی و امنیت موجود در روابط انسانی خوششان می آید، منتها پرهیز و گریز خود را از ایجاد رابطه با دیگران، با ترس از طرد شدن، توجیه می کنند. وقتی با کسی صحبت می کنند، قاطعیت و اعتماد به نفس در آنها دیده نمی شود و با تواضع و شکست نفسی حرف می زنند. از سخنرانی در جمع یا تقاضا کردن از دیگران می ترسند، چون به طرد بسیار حساس اند. خیلی وقتها ممکن است اظهار نظرهای دیگران را طوری تفسیر کنند که گویی تحقیر یا توهینی به آنها بوده است. وقتی از کسی تقاضایی می کنند و جواب رد می شنوند، از دیگران کناره می جویند و احساس رنجش و آزردگی به آنها دست می دهد.

این بیماران در محیط کار اغلب به مشاغل حاشیه ای روی می آورند. پیشرفت چندانی در کار خود نمی کنند و به دنبال اقتدار بیشتری هم نمی روند. آدمهای کمرویی به نظر می رسند که می خواهند همه از دستشان راضی باشند. عموماً تمایلی به ایجاد رابطه با دیگران ندارند مگر آنکه تضمین بسیار مطمئن و غیرمعمولی به آنها داده شود که بی هیچ خرده گیری و انتقادی پذیرفته می شوند. درنتیجه اغلب هیچ دوست صمیمی یا قابل اعتمادی ندارند.

روشهای درمان بیماری

 رفتار درمانی

درمانگر بیمار را تشویق می کند که از لاک خود بیرون آید تا برآنچه از دید او تحقیر و طرد و شکست جلوه کرده، فایق شود. با کمک گروه درمانی این بیماران می فهمند که حساسیت آنها به طرد چه اثراتی بر خود آنها و بر دیگران می نهد. جرأت آموزی هم یکی از اشکال رفتاردرمانی است که به بیمار می آموزد که نیازهای خود را با صراحت بیان کند و اعتماد به نفس خود را ارتقا دهد.

 

دارو درمانی

جهت درمان اضطراب و افسردگی که گاه از خصایص همراه این اختلال می شوند، درمان دارویی را به کار برده اند. در برخی بیماران، داروهای مسدود کننده بتابلوکرها مثل آتنولول برای تدبیر پرفعالیتی دستگاه عصبی خودکار مفید بوده است. به نظر می رسد فعالیت این دستگاه در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مردم گریز بالا باشد، خاصه در هنگام روی آوردن به موقعیتی که از آن می ترسند. داروهای سروتونرژیک هم می توانند حساسیت به طرد را در بیمار کاهش دهند. داروهای دوپامینرژیک به صورت نظری می توانند رفتار جستجوی تازگی را در این بیماران ایجاد کنند، با این حال باید بیمار را از لحاظ روان شناختی برای هرگونه تجربه جدیدی که ممکن است رخ دهد آماده کرد.

مشاوره و روانشناسی

تلفنی رایگان خدمات روانشناسی – مشاوره- روانپزشکی – آرامش درمانی – هیپنوتیزم درمانی – مجوز ۶۶۰۷۲

-☎️ ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۰

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۶۰

بهترین مشاور و روانشناس خانواده و ازدواج ❤️❤️❤️??? مشاوره آنلاین – مشاوره حضوری، تلفنی – اعصاب و روان نوروفیدبک- بایوفیدبک-

?????????????

تحت نظر متخصص اعصاب و روان_ متخصص روانشناسی – متخصص مشاوره – مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره قبل از ازدواج – مشاوره نوجوان، مشاوره کودک – درمان افسردگی، وسواس، استرس، بیش فعالی – اختلالات یادگیری – مشاوره تحصیلی- کنترل خشم – درمان اتیسم

– – ???? ?????????

مطالب آموزنده و درمان در سایت : https://ravanshenasa.com

و اینستاگرام ما ? @DR.RAVANSHENAS1

خیابان نیاوران چهارراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه دوم شمالی ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶- – ۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰–۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴-۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶–۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

telegram.me/ravanshenasiii

https://t.me/ravanshenasiiii

مشاوره خانواده و ازدواج، مشاوره کودک ، مشاوره قبل از ازدواج- مشاوره خواستگاری- مشاوره نوجوان – مشاوره شغلی- مشاوره تحصیلی- مشاوره بازرگانی- تنظیم خانواده

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴

۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

۲۶۸۵۲۹۴۰

۲۶۸۵۲۹۶۰

آدرس: تهران- خیابان نیاوران- چهارراه مژده- نبش نجابت جو- پلاک ۳۵۲- طبقه ۲ شمالی – طبقه فوقانی بانک پاسارگاد

روانشناسی ، روانپزشکی- زوج درمانی- مشاوره طلاق-

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://moshaverehezdevaje.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ravanshenasa.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://khanevadehh.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ppsyc.com

آدرس: مشاوره و روانشناسی کودک منطقه ۱- نیاوران چها رراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه ۲ شمالی بانک پاسارگاد

مشاوره تلفنی رایگان

مشاوره خانواده و ازدواج ۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۲۷۲۸۹۰۴

مشاوره کودک و نوجوان- ۲۲۷۲۸۹۰۴-۲۲۷۱۵۸۸۶

زوج درمانی توسط متحصص مشاوره ۲۲۷۲۸۹۰۴-۲۲۷۱۵۸۸۶

روان درمانی  ۲۶۸۵۲۹۴۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

هیپنوتراپی-۲۶۸۵۲۹۴۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

مشاوره شغلی- ۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۶۸۵۲۹۶۰

مشاوره تحصیلی– ۲۲۷۲۸۹۰۴ ۲۶۸۵۲۹۴۰-

روانپزشک-۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۲۷۲۸۹۰۴-

روانشناس– ۲۲۷۱۵۸۸۶ ۲۶۸۵۲۹۴۰-

روانکاوی—۲۶۸۵۲۹۶۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

آرامش درمانی—۲۶۸۵۲۹۴۰- ۲۲۷۲۸۹۰۴

 

برای درمان اوتیسم چه میتوان کرد؟ روانشناس منطقه ۱یک

برای درمان اوتیسم چه میتوان کرد؟ روانشناس منطقه 1یک02122715886-02126851286

برای درمان اوتیسم چه میتوان کرد؟ روانشناس منطقه ۱یک۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

برای درمان اوتیسم چه میتوان کرد؟

 

برای درمان اوتیسم چه میتوان کرد؟ روانشناس منطقه 1یک02122715886-02126851286
برای درمان اوتیسم چه میتوان کرد؟ روانشناس منطقه ۱یک۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

مطالعات جزئیات مدارک موجود در پس تجویز دارو ، درمانهای رفتاری برای اختلالات طیف اوتیسم

۴ آوریل ۲۰۱۱ — برای کودکان مبتلا به اوتیسم ، امیدهائی را میتوان در اشکال مختلف انتظار داشت — محرکها، هورمون درمانی ، ویتامین ها ، داروهای ضد جنون قوی ، رفتار درمانی های شدید و رژیم های غذایی.
اما دستیابی به درمانهائی که از لحاظ علمی به اثبات رسیده باشند دشوارتر است.
در حال حاضر سه مطالعه که با هزینه دولتی انجام شده و در مجله اطفال بچاپ رسیده است، شواهد موجود در پس درمان شایع پزشکی و رفتاری اختلالات طیف اوتیسم را بررسی کرده است  ASD . آنها نتیجه گرفته اند، در اینکه برخی از روشهای درمانی واقعا کارائی داشته باشند، مستندات کمی وجود دارد. و اگر چه برخی از داروها ممکن است رفتارهای مزاحم و پرخاشگرانه را کاهش دهند ولی می توانند عوارض جانبی قابل توجهی داشته باشد.

برای درمان اوتیسم چه میتوان کرد؟ روانشناس منطقه 1یک02122715886-02126851286
برای درمان اوتیسم چه میتوان کرد؟ روانشناس منطقه ۱یک۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

دکتر لین سی هافمن، متخصص رشدی – رفتاری اطفال و استاد مرکز سیاست گذاری بهداشت در دانشگاه استنفورد دانشکده پزشکی، میگوید : “من فکر می کنم ما آهسته پیشرفت میکنیم.”

هافمن می گوید “این مثل درمان سرفه کودکان هنگام سینه پهلو است، اگر ندانید که عامل آن سینه پهلو است.” او به تازگی بررسی مشابهی را اما جدای از مصاحبه های پزشکی و در مانهای جایگزین و مکمل اوتیسم منتشر کرد. او خود در پژوهش حاضر، شرکت نداشت.

هافمن میگوید بخشی از علت آن کمی مدارک محکم، در درمان اوتیسم علیه علائم متغییری است که میتواند وجود داشته باشد.

برای درمان اوتیسم چه میتوان کرد؟ روانشناس منطقه 1یک02122715886-02126851286
برای درمان اوتیسم چه میتوان کرد؟ روانشناس منطقه ۱یک۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

او میگوید “مشخص است که ، گروهی از کودکان بسیار ناهمگنی هستند که از نظر میزان نشانه های آسیب، در محدوده بسیار بزرگی قرار دارند، و باید برخی از داروهایی را انتخاب کنیم که به خوبی مورد مطالعه قرار گرفته و برخی تاثیرات را در برخی از مناطق مورد نظر نشان داده باشند.”

مطالعات، چه یافته اند؟
یک تیم میان رشته ای از محققان دانشگاه وندربیلت که توسط آژانس ایالات متحده برای پژوهش و کیفیت بهداشت و درمان، تامین می شوند، در حال حاظر مدارک موجود در پس سه روش درمان کودکان مبتلا به اوتیسم را بررسی میکنند : {داروها ، بخش رفتار درمانی، و تزریق هورمون سکرتین. }

برای درمان اوتیسم چه میتوان کرد؟ روانشناس منطقه 1یک02122715886-02126851286
برای درمان اوتیسم چه میتوان کرد؟ روانشناس منطقه ۱یک۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

دکتر زکریا وارن، مدیر موسسه درمان و تحقیقات اختلالات طیف اوتیسم در مرکز کندی وندربیلت در نشویل، میگوید: “مهمترین یافته از بررسیهای انجام شده این است که هنوز برای درک چگونگی تاثیر درمانهای خاص، بر روی کودکان خاص، کارهای زیادی برای انجام باقی است، به طوری که بتوانیم توصیه های مناسبی برای به حداکثر رساندن بهبودی و دستاوردها انجام دهیم.”

همه مطالعات موجود در این پژوهش، بین سالهای ۲۰۰۰ و مه ۲۰۱۰ منتشر شد و شامل کودکان ۱۲ ساله یا جوانتر میشد.

برای درمان اوتیسم چه میتوان کرد؟ روانشناس منطقه 1یک02122715886-02126851286
برای درمان اوتیسم چه میتوان کرد؟ روانشناس منطقه ۱یک۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

داروها:
در این مطالعه که به داروها توجه داشت، محققان به بررسی مطالعات بر روی ضد جنونها ، سرم مهار کننده های بازجذب سروتونین  SSRI، و داروهای محرک پرداختند، که معمولا برای کاهش نشانه هایی مانند پرخاشگری ، رفتارهای تکراری ، آسیب زدن بخود، و کج خلقی های شدید استفاده می شود.
آنها دریافتند شواهد خوبی وجود دارد که دو داروی ضد جنون ، Risperdal و Abilify ، رفتارهای “چالش برانگیز” مانند تحریک پذیری ، اضطراب ، گریه ، بیش فعالی و عدم همکاری را در مقایسه با دارونما، کاهش میدهد.

اما طبق گزارشات، عوارض جانبی قابل توجهی هنگام استفاده از این داروها وجود داشته است ، از جمله افزایش وزن ، خواب آلودگی ، و نشانه هایی مانند لرزش ، حرکات غیر ارادی ، و سفتی .
گرچه آزمایشات سرم مهار کننده های بازجذب سروتونین Prozac و محرک ریتالین، اثرات بالقوه مثبتی بر رفتارهای تکراری و بیش فعالی نشان دادند ، اما منتقدین اعلام کردند که شواهد موجود در توصیه به استفاده از آنها کافی نیست.

تشدید درمانهای رفتاری ، که در آن درمانگر یا والدین، بالغ بر چندین سال رو در رو بیش از ۲۵ ساعت در هفته با یک کودک مبتلا به اوتیسم کار میکنند ، سرفصل های جدیدی را بعنوان مطالعات ایجاد کرده اند که نشان داده است، این روش ها ممکن است پیشرفت های قابل توجهی در ضریب هوشی ، زبان ، و مهارتهای میان فردی داشته باشند.

اما وقتی منتقدین در مقایسه یک به یک در این محدوده از روش های مختلف، همت کردند، پی بردند که خودشان بدنبال مخلوط کردن موضوع بوده اند.

برای درمان اوتیسم چه میتوان کرد؟ روانشناس منطقه 1یک02122715886-02126851286
برای درمان اوتیسم چه میتوان کرد؟ روانشناس منطقه ۱یک۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

وارن میگوید “وقتی شما شروع به صحبت کردن در مورد تداخلاتی میکنید که عمدتا در طبیعت، رفتاری یا آموزشی هستند و در طول یک یا دو سال در بسیاری از ساعات هفته انجام میشوند، عوامل بسیاری وجود دارند که باید برای مقایسه ای که بسیار هم سخت است، ارائه شوند.”
او میگوید “آنچه ما قطعا شاهد آن هستیم، چهارچوب کاری است که بنظر میرسد مورد تائید باشد، در واقع ، کودکان با اختلالات طیف اوتیسم که مداخله فشرده بموقع، دریافت میکنند، حتما پیشرفت هائی را نشان میدهند و یا تمایل دارند که نشان دهند، اما افرادی هستند که نسبت به دیگران پیشرفت های بیشتری نشان میدهند. و برخی از مداخلات هستند که در آن اثرات بسیار کمی وجود دارد ، و برخی از زیر گروه ها در حال نشان دادن دستاوردهای عظیمی هستند. ”
محققان به سه دسته گسترده از درمان ها نظر داشته اند. اولین آنها روش دانشگاهی بود، به اصطلاح از کالیفرنیا در لس آنجلس / لوواس ، که در آن درمانگران با بچه ها، حداقل ۲۵ ساعت در هفته به منظور تلاش برای مبارزه با رفتارهای خاص و اختلالات همراه اوتیسم، کار میکردند.

برای6 درمان اوتیسم چه میتوان کرد؟ روانشناس منطقه 1یک02122715886-02126851286
برای مثال ، در تلاش به منظور توسعه مهارت های ارتباطی، اگر کودک مبتلا به اوتیسم به یک اسباب بازی علاقه نشان بدهد، درمانگر و نه لزوما کسی که در همان اتاق است، ممکن است اسباب بازی را ندهد و بی درنگ کودک برای گرفتن آن راه مناسبی را درخواست کند.
دسته دوم از مداخلات شامل برنامه هایی است که سعی دارد گرایشات مبتلا به اوتیسم را در کودکان بسیار کم سن زیر ۲ سال، مورد توجه قرار دهد. به طور کلی ، این مطالعات بر اساس مدل شروع اولیه دنور است که از بازی درمانی مبتنی بر تشویق به زبان و مهارت های اجتماعی استفاده میکند.
نوع سوم از درمان، بررسی برنامه هائی است که پدر و مادر را برای کمک به کودکان خود در خانه، آموزش میدهد.

دکتر اریک هولندر، مدیر برنامه های اختلالات وسواس ، درون رانشی و طیف اوتیسم در مرکز پزشکی مونتفیور در شهر نیویورک میگوید: “با شعار شناسایی زودهنگام و مداخله به موقع ، می توانید خط سیر تکاملی بلند مدت بیماری را بهبود ببخشید”
در میان ۲۳ مطالعه توسط روش دانشگاه کالیفرنیا / لوواس و چهار مطالعه بر اساس برنامه شروع اولیه دنور که مورد بررسی قرار

گرفتند ، دستاوردهای بسیاری در ضریب هوشی ، عملکرد شناختی ، مهارت های زبانی ، و رفتارهای انطباقی،حاصل شد.

کارشناسان میگویند، اما بنظر میرسد این یافته ها جدا از کارهای ساده انگاری بوده اند، زیرا کودکانی که مداخلات شدید داشته اند ، به عنوان مخالفت با برنامه های”به گزینی” مبتنی بر جامعه ، با علائم خفیف تری آغاز کرده اند.

هولندر میگوید “مطالعات اولیه ناقص بودند”. او در این بررسیها شرکت نداشته است.

او میگوید “برخی بچه ها هستند که در یک دوره کوتاه زمانی به برخی از درمانها پاسخ میدهند، اما این نوع روش برای فهمیدن این که کدام یک از بچه ها بهترین پاسخ را به درمان های اختصاصی میدهد و اینکه آیا آن درمانها با گذشت زمان یک ضربه بزرگی باشد، سخت است.” با توجه به هزینه تامین این درمان ها، این سئوال نیز مهم است.
هولندر میگوید، ” هزینه های بالائی در ارتباط با این درمانها وجود دارد ، صدها هزار دلار در یک سال.”

منتقدین به فقدان مطالعات با کیفیت بالا و عدم تحقیقات مورد تایید، یا مطالعاتی که به عنوان دلیلی برای سئوالات بیشتر در این روشها که بطور مستقل یافته های قبلی را تکرار کرده، انتقاد کرده اند. آنها به یافته ائی اشاره کرده اند که در سراسر مطالعات ” بسیار تکراری” بوده، یافته هائی که بسیاری از کودکان از این نوع درمان برخوردار بوده اند ” که دستاوردهای چشمگیری هم نداشته است. ”

در میان هفت مطالعه از برنامه های آموزش والدین، محققان گفته اند کوچک بودن آنها ، عدم اختصاص شرکت کنندگان به طور تصادفی در درمان های مختلف ، گستردگی تنوع در علائم کودکان شرکت کننده در مطالعات، و عدم ارزیابی از نتایج بطور عینی، نتیجه گیریها را محدود کرده است.

سکرتین
بررسی نهایی نگاهی دارد به مدارک موجود در پس استفاده از پروتئین سکرتین دستگاه گوارش در درمان مورد بحث.
در بیش از ۴۱۲۰ مطالعه مورد نظر، تنها هشت معیار آشنا در این بررسی وجود دارد.
وقتی سکرتین با یک دارونما مورد مقایسه قرار گرفت ، هیچ مطالعه ای حاکی از بهبودی در زبان ، شناخت ، یا نشانه های اوتیسم نبود.
وارن میگوید “این یکی از مداخلاتی است که قوی ترین شواهد را دارد، و شواهد واقعا و قویعا نشان می دهند این چیزی است که نباید دنبال کرد.”

امید در افق
فلمنک و وارن می گویند اگرچه به نظر میرسد که درمانهای رایج برای استفاده، کمتر پیشنهاد میشوند، اما نسل جدیدی از داروها در پیشرفت، میخواهد کاهش علائم را بهمراه علل بیماری مورد هدف قرار دهد، نه فقط علائم را.

وارن میگوید “ما در آستانه عصری قرار داریم که قادر هستیم تا در مورد توانائی در توسعه درمان های هدفمند جدید، بر اساس درک اینکه اوتیسم چیست و چگونه به مغز ما مربوط میشود، فکر کنیم. این درمانها قادر بوده اند که در مدل های حیوانی، در علائم خاص و رفتارهای خاص بهبود نشان بدهند.”

مشاوره و روانشناسی

تلفنی رایگان خدمات روانشناسی – مشاوره- روانپزشکی – آرامش درمانی – هیپنوتیزم درمانی – مجوز ۶۶۰۷۲

-☎️ ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۰

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۶۰

بهترین مشاور و روانشناس خانواده و ازدواج ❤️❤️❤️??? مشاوره آنلاین – مشاوره حضوری، تلفنی – اعصاب و روان نوروفیدبک- بایوفیدبک-

?????????????

تحت نظر متخصص اعصاب و روان_ متخصص روانشناسی – متخصص مشاوره – مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره قبل از ازدواج – مشاوره نوجوان، مشاوره کودک – درمان افسردگی، وسواس، استرس، بیش فعالی – اختلالات یادگیری – مشاوره تحصیلی- کنترل خشم – درمان اتیسم

– – ???? ?????????

مطالب آموزنده و درمان در سایت : https://ravanshenasa.com

و اینستاگرام ما ? @DR.RAVANSHENAS1

خیابان نیاوران چهارراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه دوم شمالی ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶- – ۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰–۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴-۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶–۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

telegram.me/ravanshenasiii

https://t.me/ravanshenasiiii

مشاوره خانواده و ازدواج، مشاوره کودک ، مشاوره قبل از ازدواج- مشاوره خواستگاری- مشاوره نوجوان – مشاوره شغلی- مشاوره تحصیلی- مشاوره بازرگانی- تنظیم خانواده

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴

۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

۲۶۸۵۲۹۴۰

۲۶۸۵۲۹۶۰

آدرس: تهران- خیابان نیاوران- چهارراه مژده- نبش نجابت جو- پلاک ۳۵۲- طبقه ۲ شمالی – طبقه فوقانی بانک پاسارگاد

روانشناسی ، روانپزشکی- زوج درمانی- مشاوره طلاق-

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://moshaverehezdevaje.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ravanshenasa.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://khanevadehh.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ppsyc.com

آدرس: مشاوره و روانشناسی کودک منطقه ۱- نیاوران چها رراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه ۲ شمالی بانک پاسارگاد

مشاوره تلفنی رایگان

مشاوره خانواده و ازدواج ۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۲۷۲۸۹۰۴

مشاوره کودک و نوجوان- ۲۲۷۲۸۹۰۴-۲۲۷۱۵۸۸۶

زوج درمانی توسط متحصص مشاوره ۲۲۷۲۸۹۰۴-۲۲۷۱۵۸۸۶

روان درمانی  ۲۶۸۵۲۹۴۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

هیپنوتراپی-۲۶۸۵۲۹۴۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

مشاوره شغلی- ۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۶۸۵۲۹۶۰

مشاوره تحصیلی– ۲۲۷۲۸۹۰۴ ۲۶۸۵۲۹۴۰-

روانپزشک-۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۲۷۲۸۹۰۴-

روانشناس– ۲۲۷۱۵۸۸۶ ۲۶۸۵۲۹۴۰-

روانکاوی—۲۶۸۵۲۹۶۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

آرامش درمانی—۲۶۸۵۲۹۴۰- ۲۲۷۲۸۹۰۴

و بسیاری از کارشناسان احساس می کنند که با مطالعات بهتر طراحی شده، آموزش رفتار در خانه ، که در آن درمانگر، والدین را درباره روش هایی برای پیدا کردن فرصت هایی برای تمرین مهارت های ارتباطی آموزش میدهند ، در نهایت منافع بزرگی را بنمایش بگذارند.
دکتربیرنا سیگل ، مدیر خدمات بالینی در دانشگاه کالیفرنیا در درمانگاه اوتیسم سان فرانسیسکو میگوید: “روش های آموزش والدین، که پدر و مادرها فرامیگیرند که لحظه هایی را برای آموختن فرزند خود پیدا کنند ، چیز بسیار قدرتمندی است. ”
او میگوید “من به مردم میگویم، چیزهای زیادی وجود دارد که شما میتوانید برای کمک به کودک خود انجام دهید، اما دربرگیرنده مقدار زیادی دشواری است.”

مشاوره خانواده و ازدواج تلفن:۰۲۱۲۶۸۵۱۵۴۳  مشاوره تلفنی رایگان نیاوران، چهارراه مژده،نبش نجابت جو،پلاک۳۵۲