گنج دزد دریائی

گنج دزد دريائي

گنج دزد دریائی

ریش آبی غرغر می کرد و می گفت: ده قدم از ایوان و بیست قدم از بوته رز، اینجا . گنج اینجاست . این خوابی بود که اون شب جاوید دید.

 

روز بعد جاوید شروع به کندن زمین کرد او آنقدر زمین را کند که یک گودال عمیق بوجود آمد.او به کندن ادامه داد . هر چه گودال عمیق تر می شود تله خاکی که کنار آن بود بلندتر می شداو آقدر زمین را کند که حفره ای بسیار عمیق و تله خاکی بسیار بلند درست شد. او نفسی تازه کرد و گفت: خیلی خسته شدم ، دیگه نمی توانم ادامه دهم . ناگهان چیزی توجه او را جلب کرداما بجای گنج، فقط یک استخوان پیدا کرد . جاوید یک تکه استخوان و یک حفره و یک تل خاک بزرگ روبرویش بود . او پیش خودش فکر کرد ” آن دزد دریایی به من دروغ گفت”

اماوقتی مادر جاوید مشاهده کرد که پسرش چه کاری کرده است برایش دست زد و لبخند زد .

اوه جاوید متشکرم . من همیشه می خواستم بوته بزرگ گل در اینجا بکارم و از تو متشکرم که این گودال را برایم کندی. این هم یک اسکناس برای کندن گودال!

 

منبع : http://www.beytoote.com

مشاوره و روانشناسی

تلفنی رایگان خدمات روانشناسی – مشاوره- روانپزشکی – آرامش درمانی – هیپنوتیزم درمانی – مجوز ۶۶۰۷۲

-☎️ ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۰

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۶۰

بهترین مشاور و روانشناس خانواده و ازدواج ❤️❤️❤️??? مشاوره آنلاین – مشاوره حضوری، تلفنی – اعصاب و روان نوروفیدبک- بایوفیدبک-

?????????????

تحت نظر متخصص اعصاب و روان_ متخصص روانشناسی – متخصص مشاوره – مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره قبل از ازدواج – مشاوره نوجوان، مشاوره کودک – درمان افسردگی، وسواس، استرس، بیش فعالی – اختلالات یادگیری – مشاوره تحصیلی- کنترل خشم – درمان اتیسم

– – ???? ?????????

مطالب آموزنده و درمان در سایت : https://ravanshenasa.com

و اینستاگرام ما ? @DR.RAVANSHENAS1

خیابان نیاوران چهارراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه دوم شمالی ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶- – ۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰–۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴-۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶–۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

telegram.me/ravanshenasiii

https://t.me/ravanshenasiiii

مشاوره خانواده و ازدواج، مشاوره کودک ، مشاوره قبل از ازدواج- مشاوره خواستگاری- مشاوره نوجوان – مشاوره شغلی- مشاوره تحصیلی- مشاوره بازرگانی- تنظیم خانواده

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴

۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

۲۶۸۵۲۹۴۰

۲۶۸۵۲۹۶۰

آدرس: تهران- خیابان نیاوران- چهارراه مژده- نبش نجابت جو- پلاک ۳۵۲- طبقه ۲ شمالی – طبقه فوقانی بانک پاسارگاد

روانشناسی ، روانپزشکی- زوج درمانی- مشاوره طلاق-

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://moshaverehezdevaje.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ravanshenasa.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://khanevadehh.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ppsyc.com

آدرس: مشاوره و روانشناسی کودک منطقه ۱- نیاوران چها رراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه ۲ شمالی بانک پاسارگاد

مشاوره تلفنی رایگان

مشاوره خانواده و ازدواج ۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۲۷۲۸۹۰۴

مشاوره کودک و نوجوان- ۲۲۷۲۸۹۰۴-۲۲۷۱۵۸۸۶

زوج درمانی توسط متحصص مشاوره ۲۲۷۲۸۹۰۴-۲۲۷۱۵۸۸۶

روان درمانی  ۲۶۸۵۲۹۴۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

هیپنوتراپی-۲۶۸۵۲۹۴۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

مشاوره شغلی- ۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۶۸۵۲۹۶۰

مشاوره تحصیلی– ۲۲۷۲۸۹۰۴ ۲۶۸۵۲۹۴۰-

روانپزشک-۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۲۷۲۸۹۰۴-

روانشناس– ۲۲۷۱۵۸۸۶ ۲۶۸۵۲۹۴۰-

روانکاوی—۲۶۸۵۲۹۶۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

آرامش درمانی—۲۶۸۵۲۹۴۰- ۲۲۷۲۸۹۰۴

 

 

داستان روانشناسی فرشتگان زمینی

داستان روانشناسی فرشتگان زمینی

در ضیافت شامى که به منظور جمع‌آورى کمک مالى براى مدرسه‌اى مربوط به بچه‌هاى داراى ناتوانى ذهنى بود، پدر یکى از بچه‌ها سخنرانی کرد که هرگز براى شنوندگان آن فراموش نمى‌شود…

او با گریه گفت: «کمال، در بچه من «شایا» کجاست؟ هر چیزى که خداوند مى‌آفریند کامل است، اما بچه من نمى‌تواند چیزهایى را بفهمد که بقیه بچه‌ها مى‌توانند. بچه من نمى‌تواند چهره‌ها و چیزهایى را که دیده، مثل بقیه بچه‌ها به یاد بیاورد. کمال خدا در مورد شایا کجاست؟»

افرادى که در جمع بودند، با شنیدن این جملات، شوکه و اندوهگین شدند…

پدر شایا ادامه داد: «به اعتقاد من، هنگامى که خدا بچه‌اى شبیه شایا را به دنیا مى‌آورد، کمال آن بچه را در روشى مى‌گذارد که دیگران با او رفتار مى‌کنند.»

و سپس داستان زیر را درباره شایا تعریف کرد:

«یک روز که شایا و من در پارک قدم مى‌زدیم، تعدادى بچه را دیدیم که بیسبال بازى مى‌کردند. شایا پرسید: بابا، به نظرت اونا منو بازى مى‌دن…؟

من مى‌دانستم که پسرم بازى بلد نیست و احتمالا بچه‌ها او را توى تیمشان نمى‌خواهند؛ اما فهمیدم که اگر پسرم براى بازى پذیرفته شود، حس یکى بودن با آن بچه‌ها مى‌کند.

پس به یکى از بچه‌ها نزدیک شدم و پرسیدم که آیا شایامى‌تواند بازى کند؟! آن بچه به هم‌تیمى‌هایش نگاه کرد تا نظر آنها را بخواهد، ولى جوابى نگرفت و خودش گفت: ما ۶امتیاز عقب هستیم و بازى در رآند ۹ است. فکر مى‌کنم اون بتونه در تیم ما باشه…

در نهایت تعجب، چوب بیسبال را به شایا دادند! همه مى‌دانستند که این غیرممکن است؛ زیرا شایا حتى بلد نیست که چطور چوب را بگیرد! اما همین که شایا براى زدن ضربه رفت، توپ‌گیر چند قدمى نزدیک شد تا توپ را خیلى آرام بندازد که شایا حداقل بتواند ضربه آرامى به آن بزند… اوّلین توپى که پرتاب شد، شایا ناشیانه زد و از دست داد!

یکى از هم‌تیمى‌هاى شایا نزدیک شد و دوتایى چوب را گرفتند و روبه‌روى پرتاب‌کن ایستادند. توپ‌گیر دوباره چند قدمى جلو آمد و آرام توپ را انداخت. شایا و هم‌تیمیش، ضربه آرامى زدند و توپ نزدیک توپ‌گیر افتاد؛ توپ‌گیر، توپ را برداشت و مى‌توانست به اوّلین نفر تیمش بدهد و شایا باید بیرون مى‌رفت و بازى تمام مى‌شد…..

اما به جاى این کار، او توپ را جایى دور از نفر اوّل تیمش انداخت و همه داد زدند: شایا، برو به خط اوّل، برو به خط اوّل!!! تا به حال شایا به خط اوّل ندویده بود!

شایا هیجان‌زده و با شوق، خط عرضى را با شتاب دوید. وقتى که شایا به خط اوّل رسید، بازیکنى که آنجا بود مى‌توانست توپ را جایى پرتاب کند که امتیاز بگیرد و شایا از زمین بیرون برود، ولى فهمید که چرا توپ‌گیر، توپ را آنجا انداخته است. توپ را بلند، آن‌طرف خط سوم پرت کرد و همه داد زدند: بدو به خط ۲، بدو به خط ۲!!!

شایا به سمت خط دوم دوید. در این هنگام بقیه بچه‌ها در خط خانه هیجان‌زده و مشتاق، حلقه زده بودند… همین که شایا به خط دوم رسید، همه داد زدند: برو به ۳!!! وقتى به ۳ رسید، افراد هر دو تیم دنبالش دویدند و فریاد زدند: شایا، برو به خط خانه…! شایا به خط خانه دوید و همه ۱۸ بازیکن، شایا را مثل یک قهرمان روى دوش‌شان گرفتند، مانند اینکه او یک ضربه خیلى عالى زده و کل تیم برنده شده باشد…»

پدر شایا در حالى که اشک در چشمانش بود، گفت: «آن ۱۸ پسر به کمال رسیدند…»

انگار این فرشتگان زمینی متولد شده اند و رسالت دارند که ما را به کمال برسانند!

این داستان را تعمیم بدهیم به خودمان و همه کسانى که با آنها زندگى مى‌کنیم. هیچ‌کدام ما کامل نیستیم و جایى از وجودمان ناتوانى‌هایى داریم، اطرافیان ما هم همین‌طورند.

پس بیایید با آرامش، از ناتوانى‌هاى اطرافیانمان بگذریم و همدیگر را به خاطر نقص‌هایمان خُرد نکنیم؛ بلکه با عشق، هم خودمان را به سمت بزرگى و کمال ببریم و هم اطرافیانمان را.

تا هنگامى که انسان کلیه موجودات زنده را در دایره مهر و شفقت خود وارد نکند، به آرامش حقیقى نخواهد رسید.

منبع: دنیای روانشناسی

مشاوره و روانشناسی

تلفنی رایگان خدمات روانشناسی – مشاوره- روانپزشکی – آرامش درمانی – هیپنوتیزم درمانی – مجوز ۶۶۰۷۲

-☎️ ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۰

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۶۰

بهترین مشاور و روانشناس خانواده و ازدواج ❤️❤️❤️??? مشاوره آنلاین – مشاوره حضوری، تلفنی – اعصاب و روان نوروفیدبک- بایوفیدبک-

?????????????

تحت نظر متخصص اعصاب و روان_ متخصص روانشناسی – متخصص مشاوره – مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره قبل از ازدواج – مشاوره نوجوان، مشاوره کودک – درمان افسردگی، وسواس، استرس، بیش فعالی – اختلالات یادگیری – مشاوره تحصیلی- کنترل خشم – درمان اتیسم

– – ???? ?????????

مطالب آموزنده و درمان در سایت : https://ravanshenasa.com

و اینستاگرام ما ? @DR.RAVANSHENAS1

خیابان نیاوران چهارراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه دوم شمالی ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶- – ۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰–۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴-۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶–۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

telegram.me/ravanshenasiii

https://t.me/ravanshenasiiii

مشاوره خانواده و ازدواج، مشاوره کودک ، مشاوره قبل از ازدواج- مشاوره خواستگاری- مشاوره نوجوان – مشاوره شغلی- مشاوره تحصیلی- مشاوره بازرگانی- تنظیم خانواده

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴

۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

۲۶۸۵۲۹۴۰

۲۶۸۵۲۹۶۰

آدرس: تهران- خیابان نیاوران- چهارراه مژده- نبش نجابت جو- پلاک ۳۵۲- طبقه ۲ شمالی – طبقه فوقانی بانک پاسارگاد

روانشناسی ، روانپزشکی- زوج درمانی- مشاوره طلاق-

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://moshaverehezdevaje.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ravanshenasa.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://khanevadehh.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ppsyc.com

آدرس: مشاوره و روانشناسی کودک منطقه ۱- نیاوران چها رراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه ۲ شمالی بانک پاسارگاد

مشاوره تلفنی رایگان

مشاوره خانواده و ازدواج ۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۲۷۲۸۹۰۴

مشاوره کودک و نوجوان- ۲۲۷۲۸۹۰۴-۲۲۷۱۵۸۸۶

زوج درمانی توسط متحصص مشاوره ۲۲۷۲۸۹۰۴-۲۲۷۱۵۸۸۶

روان درمانی  ۲۶۸۵۲۹۴۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

هیپنوتراپی-۲۶۸۵۲۹۴۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

مشاوره شغلی- ۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۶۸۵۲۹۶۰

مشاوره تحصیلی– ۲۲۷۲۸۹۰۴ ۲۶۸۵۲۹۴۰-

روانپزشک-۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۲۷۲۸۹۰۴-

روانشناس– ۲۲۷۱۵۸۸۶ ۲۶۸۵۲۹۴۰-

روانکاوی—۲۶۸۵۲۹۶۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

آرامش درمانی—۲۶۸۵۲۹۴۰- ۲۲۷۲۸۹۰۴

 

داستان روانشناسی تربیت انسان

داستان روانشناسی تربیت انسان

این نوشته، یک داستان روانشناسی تربیت انسان است.

پس از جنگ جهانی دوم تعداد بسیار کمی از زندانیان زندان آشویتس در لهستان موفق شدند که از آن قتلگاه آدم سوزی جان سالم بدر ببرند و زنده بمانند.

یکی از آنها دکتر ویکتور فرانکل بود. ویکتور فرانکل پس از اتمام جنگ و آزادی از آن زندان مخوف و با توجه به خودکشی های و فجایع زیادی که با چشم خودش دیده بود از نظر روانشناسی بسیار متبحر شده بود و چند وقتی هم در نظام آموزشی در آلمان به عنوان مدیر مدرسه ای فعالیت کرد.

او در آغاز هر سال تحصیلی برای معلمان مدرسه این نامه را می فرستاد :

کسی هستم که از یک اردوگاه اسیران جان سالم به در برده است. با چشمانم چیز هایی دیده ام که چشم هیچ انسانی نباید می دیده است.

اتاق های گازی را دیدم که توسط بهترین و ماهرترین مهندسین ساختمان، ساخته شده بودند.

بهـترین و متخصص ترین پزشکانی را دیدم که کودکان را به شکل ماهرانه ای مسموم می کردند.

نوزادانی که توسط آمپول های پرستار هایی مـُردند که بهـترین پرستاران بودند،

انسان هایی که توسط فارغ التحصیلان دبیرستان ها و دانشگاه ها سوزانده شدند.

 به آموزش به این دلیل مَشکوکم.

 ✅ چیزی که از شما می خواهم این است که:

برای انسان شدن دانش آموزان تلاش کنید و تلاش شما موجب تربیت جانورانِ دانشمند و بیماران روانیِ ماهر نشود.

خواندن، نوشتن، ریاضیات و… زمانی اهمیت پیدا میکند که به انسان شدن کودکان کمک کنید و این کلید انسان بودن این کودکان در آینده می باشد. .

 

✳️ پزشک شدن ، مهندس شدن ، متخصص شدن ، کار سختی نیست و میشود با چند سال درس خواندن به آن رسید رسید و چه بسا امروز ما در جامعه هم پزشکان و هم مهندسین زیادی داریم.

اما بزرگترین ثروت ما انسانیت و اخلاق ماست که با هـیچ مدرکی قابل مقایسه نیست. برای بدست آوردن آن تلاش کنیم که پس از مرگ هم جاودانه خواهد بود.

منبع: دنیای روانشناسی

 

 

مشاوره و روانشناسی

تلفنی رایگان خدمات روانشناسی – مشاوره- روانپزشکی – آرامش درمانی – هیپنوتیزم درمانی – مجوز ۶۶۰۷۲

-☎️ ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۰

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۶۰

بهترین مشاور و روانشناس خانواده و ازدواج ❤️❤️❤️??? مشاوره آنلاین – مشاوره حضوری، تلفنی – اعصاب و روان نوروفیدبک- بایوفیدبک-

?????????????

تحت نظر متخصص اعصاب و روان_ متخصص روانشناسی – متخصص مشاوره – مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره قبل از ازدواج – مشاوره نوجوان، مشاوره کودک – درمان افسردگی، وسواس، استرس، بیش فعالی – اختلالات یادگیری – مشاوره تحصیلی- کنترل خشم – درمان اتیسم

– – ???? ?????????

مطالب آموزنده و درمان در سایت : https://ravanshenasa.com

و اینستاگرام ما ? @DR.RAVANSHENAS1

خیابان نیاوران چهارراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه دوم شمالی ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶- – ۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰–۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴-۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶–۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

telegram.me/ravanshenasiii

https://t.me/ravanshenasiiii

مشاوره خانواده و ازدواج، مشاوره کودک ، مشاوره قبل از ازدواج- مشاوره خواستگاری- مشاوره نوجوان – مشاوره شغلی- مشاوره تحصیلی- مشاوره بازرگانی- تنظیم خانواده

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴

۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

۲۶۸۵۲۹۴۰

۲۶۸۵۲۹۶۰

آدرس: تهران- خیابان نیاوران- چهارراه مژده- نبش نجابت جو- پلاک ۳۵۲- طبقه ۲ شمالی – طبقه فوقانی بانک پاسارگاد

روانشناسی ، روانپزشکی- زوج درمانی- مشاوره طلاق-

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://moshaverehezdevaje.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ravanshenasa.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://khanevadehh.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ppsyc.com

آدرس: مشاوره و روانشناسی کودک منطقه ۱- نیاوران چها رراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه ۲ شمالی بانک پاسارگاد

مشاوره تلفنی رایگان

مشاوره خانواده و ازدواج ۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۲۷۲۸۹۰۴

مشاوره کودک و نوجوان- ۲۲۷۲۸۹۰۴-۲۲۷۱۵۸۸۶

زوج درمانی توسط متحصص مشاوره ۲۲۷۲۸۹۰۴-۲۲۷۱۵۸۸۶

روان درمانی  ۲۶۸۵۲۹۴۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

هیپنوتراپی-۲۶۸۵۲۹۴۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

مشاوره شغلی- ۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۶۸۵۲۹۶۰

مشاوره تحصیلی– ۲۲۷۲۸۹۰۴ ۲۶۸۵۲۹۴۰-

روانپزشک-۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۲۷۲۸۹۰۴-

روانشناس– ۲۲۷۱۵۸۸۶ ۲۶۸۵۲۹۴۰-

روانکاوی—۲۶۸۵۲۹۶۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

آرامش درمانی—۲۶۸۵۲۹۴۰- ۲۲۷۲۸۹۰۴

 

قصه درمانی شنل قرمزی برای ایجاد امنیت از دیدگاه روانشناس کودک منطقه ۱

قصه شنل قرمزی02122715886

قصه درمانی شنل قرمزی برای ایجاد امنیت از  دیدگاه روانشناس کودک منطقه ۱

قصه درمانی آموزش امنیت اجتماعی توسط روانشناس کودک منطقه ۱ -۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

مشاوره و روانشناسی کودک منطقه ۱- نیاوران چهارراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه دوم شمالی بانک پاسارگاد

تلفنی رایگان خدمات روانشناسی – مشاوره- روانپزشکی – آرامش درمانی – هیپنوتیزم درمانی – مجوز ۶۶۰۷۲ – -☎️۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶-  –۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

روزی روزگاری ، دختر کوچکی در دهکده ای نزدیک جنگل زندگی می کرد . دخترک هرگاه بیرون می رفت یک شنل با کلاه قرمز به تن می کرد ، برای همین مردم دهکده او را شنل قرمزی صدا می کردند .

یک روز صبح شنل قرمزی از مادرش خواست که اگر ممکن است به او اجازه دهد تا به دیدن مادر بزرگش برود چون خیلی وقت بود که آنها همدیگر را ندیده بودند .

مادرش گفت : فکر خوبی است . سپس آنها یک سبد زیبا از خوراکی درست کردند تا شنل قرمزی آنرا برای مادر بزرگش ببرد .

وقتی سبد آماده شد ، دخترک شنل قرمزش را پوشید و مادرش را بوسید و از او خداحافظی کرد .

مادرش گفت : عزیزم یکراست خانه مادربرگ برو و وقتت را تلف نکن در ضمن با غریبه ها حرف نزن . در جنگل خطرهای فراوانی وجود دارد .

شنل قرمزی گفت : مادرجون ، نگران نباش . من دقت می کنم.

اما وقتی در جنگل ، چشم او به گلهای زیبا و دوست داشتنی افتاد ، نصیحتهای مادرش را فراموش کرد .

او تعدادی گل چید و به پرواز پروانه ها نگاه کرد و به صدای قورباغه ها گوش داد .

شنل قرمزی از این روز گرم تابستانی خیلی لذت می برد و متوجه نزدیک شدن سایه سیاهی که پشت سرش بود ، نشد .

ناگهان یک گرگ جلوی او ظاهر شد.

گرگ با لحن مهربانی گفت : دختر کوچولو ، چیکار می کنی ؟

شنل قرمزی گفت : می خواهم به دیدن مادر بزرگم بروم . او در میان جنگل ، نزدیک نهر زندگی می کند.

شنل قرمزی متوجه شد که خیلی دیر کرده است و از گشتن صرف نظر کرد و با عجله بطرف خانه مادربزرگ براه افتاد .

در همان وقت ، گرگ از راه میان بر دوید و به منزل مادر بزرگ رسید و آهسته در زد.

مادربزرگ تصور کرد ، کسی که در می زند ، نوه اش است . گفت : اوه عزیزم ! بیا تو . بیا تو . من نگران بودم که اتفاقی در جنگل برایت رخ داده باشد.

گرگ داخل شدو بطرف مادر بزرگ دوید .

مادربزرگ بیچاره دوید و داخل یک کمد شد و درش را بست . گرگ هرکار کرد نتواست در کمد را باز کند .

گرگ صدای پای شنل قرمزی را شنید , به سمت تخت مادر بزرگ دوید لباس خواب مادربزرگ را بر تن کرد و کلاه خواب چین داری را به سر کرد.

چند لحظه بعد ، شنل قرمزی در زد .

گرگ به رختخواب پرید و پتو را تا نوک دماغش بالا کشید و با صدایی لرزان پرسید : کیه ؟

شنل قرمزی گفت : منم

گرگ گفت : اوه چطوری عزیزم . بیا تو

وقتی شنل قرمزی وارد کلبه شد ، از دیدن مادربرزگش تعجب کرد .

شنل قرمزی پرسید : مادر بزرگ چرا صداتون اینقدر کلفت شده آیا مشکلی پیش آمده ؟

گرگ ناقلا گفت : من کمی سرما خورده ام و در آخر حرفهایش چند سرفه کرد تا شنل قرمزی شک نکند.

شنل قرمزی به تخت نزدیکتر شد و گفت : اما مادربزرگ ! چه گوشهای بزرگی دارید .

گرگ گفت : عزیزم با آن بهتر صدای تو را می شنوم .

شنل قرمزی گفت : اما مادربزرگ ! چه چشمهای بزرگی دارید .

گرگ گفت : چه بهتر عزیزم با آن بهتر تو را می بینیم

در حالیکه شنل قرمزی صدایش می لرزید گفت : اما مادربرزگ چه دندانهای بزرگی دارید ؟

گرگ گفت : برای اینکه تو را بهتر بخورم عزیزم . گرگ از تخت بیرون پرید و دنبال شنل قرمزی دوید

شنل قرمزی خیلی دیر متوجه شده بود ، آن شخصی که در تخت بود مادربرزگش نیست بلکه یک گرگ گرسنه است .

او بطرف در دوید و با صدای بلند فریاد کشید : کمک ! گرگ !

مرد جنگلبانی که آن نزدیکی ها هیزم می شکست صدای او را شنید و تا آنجای که در توان داشت با سرعت بطرف کلبه دوید .

مادربزرگ وقتی صدای نوه اش را شنید و فهمید او در خطر است از کمد بیرون آمد و ملحفه تخت را روی گرگ انداخت با یک چتر که در داخل کمد گیر آورده بود به سر گرگ کوبید.

در همین موقع جنگلبان رسید و به مادر بزرگ کمک کرد و گرگ را اسیر کردند .

شنل قرمزی بغل مادر بزرگش پرید و در حالیکه خوشحال بود گفت : اوه مادربزرگ من اشتباه کردم دیگر با هیچ غریبه ای صحبت نمی کنم .

جنگلبان گفت : شما بچه ها باید این نکته مهم را هیچوقت فراموش نکنید .

مرد جنگلبان گرگ را از خانه بیرون آورد و به قسمتهای دور جنگل برد ، جائیکه دیگر او نتواند کسی را اذیت کند .

شنل قرمزی و مادربزرگش یک ناهار خوشمزه خوردند و با هم حرف زدند .

داستان دربارهٔ دختر کوچکی به نام شنل‌قرمزی است. دخترک از جنگل می‌گذرد تا برای مادربزرگ مریضش غذا ببرد. در نسخهٔ برادران گریم مادر شنل‌قرمزی با تأکید به او گفته بود که یک راست به خانهٔ مادربزرگ برود و به حرف غریبه‌ها گوش نکند.

گرگ بد گنده‌ای هوس می‌کند دخترک و غذای داخل سبد را بخورد. او مخفیانه شنل‌قرمزی را تعقیب می‌کند، گاه پشت درختان و بوته‌ها و تپه‌ها قایم می‌شود و گاه درون چاله‌ها. در نهایت گرگ به شنل‌قرمزی نزدیک می‌شود و دخترک از روی خامی مقصدش را به گرگ لو می‌دهد. گرگ به دخترک پیشنهاد می‌دهد که چند گل بچیند و برای مادربزرگش ببرد. دخترک به حرف گرگ گوش می‌دهد و از مسیرش خارج می‌شود. در این فاصله گرگ به خانهٔ مادربزرگ می‌رود و وانمود می‌کند که شنل‌قرمزی است. مادربزرگ فریب می‌خورد و در را به روی گرگ باز می‌کند. گرگ مادربزرگ را می‌بلعد. لباس خواب مادربزرگ را می‌پوشد و منتظر دخترک در تخت دراز می‌کشد.

شنل‌قرمزی به خانهٔ مادربزرگ می‌رسد و متوجه می‌شود که قیافهٔ مادربزرگش عوض شده است. دخترک می‌پرسد «مادربزرگ چه صدای کلفتی داری!»، «چه چشم‌های بزرگی داری!»، «چه گوش‌های بزرگی داری!»، «چه دست‌های بزرگی داری!» و گرگ به ترتیب پاسخ می‌دهد «تا بهتر به تو خوشامد بگویم»، «تا بهتر ببینمت»، «تا بهتر صدایت را بشنوم»، «تا بهتر بغلت کنم» تا اینکه شنل‌قرمزی می‌گوید «چه دندان‌های بزرگی …» و گرگ می‌گوید «تا بهتر بخورمت» و از تخت بیرون می‌پرد و شنل‌قرمزی را هم می‌خورد و همان جا چرت می‌زند. در نسخهٔ شارل پرو که اولین نسخهٔ منتشرشدهٔ شنل‌قرمزی است، داستان در همین جا به پایان می‌رسد ولی در نسخه‌های بعد ادامه پیدا می‌کند:

یک هیزم‌شکن (مطابق نسخهٔ فرانسوی. در نسخهٔ برادران گریم و نسخه‌های سنتی آلمانی، شکارچی آمده‌است) فریادهای شنل‌قرمزی را می‌شنود و به کمک او می‌آید و با تبرش شکم گرگ را می‌درد و شنل‌قرمزی و مادربزرگش را سالم از شکم گرگ بیرون می‌آورد. آن‌ها شکم گرگ را با سنگ پر می‌کنند. گرگ از خواب بلند می‌شود و می‌خواهد فرار کند که به دلیل سنگینی شکم تلوتلو خورده و می‌افتد و می‌میرد.

هدف قصه نشان دادن تفاوت محیط امن خانه و دهکده با خطرات محیط خارج و جنگل است. همچنین به کودکان دربارهٔ دردسرهای ناشی از گوش ندادن به حرف‌های مادر اخطار می‌دهد.

منبع:https://fa.wikipedia.org

تلفنی رایگان خدمات روانشناسی – مشاوره- روانپزشکی – آرامش درمانی – هیپنوتیزم درمانی – مجوز ۶۰۵۶ – -☎️۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶-  –۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰