رشد زبان و اختلالات گویایی از دیدگاه روانشناسی و روانپزشکی۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

رشد زبان و اختلالات گویایی از دیدگاه روانشناسی و روانپزشکی02122715886

رشد زبان و اختلالات گویایی

     مقدمه:

تفاوت بین انسان و حیوان در زمینه های مختلفی قابل مشاهده است . برتری خارق العاده انسان در فعالیتهای فکری گرفته تا استفاده از علائم نوشتاری برای برقراری ارتباط، تغییرات چشمگیر در شیوه زندگی و ابداع و خلاقیت در ساخت وسایل مختلف زندگی همگی نشانگر این است که انسان توانمندیهای بسیار بالایی در مقابل حیوان دارد.

انسان از راه های مختلف با همنوعان خود ارتباط برقرار می کند . یکی از مهمترین و در عین حال پیشرفته ترین روش ها استفاده از زبان و گفتار در بیان عقاید و نظرات خود است.انسان بخاطر توانایی استفاده از زبان و نیروی فکری توانست ضمن سازگاری با محیط بر طبیعت تسلط پیدا نمایدوحیوانات و سایر پدیده های طبیعی را به نفع خود مورد بهره برداری قرار دهد.

اگر چه انسان زبان را به عنوان وسیله ای برای رسیدن به اهداف یاد می گیرد ، اما این وسیله آنقدر مهم است که در بسیاری از جاها خود به عنوان هدف قرار می گیرد. زبان در زندگی انسان و ارتباط اجتماعی بسیار مهم است و با استفاده از آن بسیاری از اهداف براحتی بدست می آید و زندگی اجتماعی  آسان می شود.

رشد زبان

اگرچه انسان از زبان به عنوان وسیله ا ی برای رسیدن به اهداف یاد می گیرد اما این وسیله آنقدر مهم است که جای جایی خود به عنوان هدف قرار می گیرد

زبان در زندگی انسان و ارتیاط اجتماعی بسیار مهم است و با استفاده از آن بسیار ی از اهداف به راحتی بدست می آید و زندگی اجتماعی آسان می گردد . شعاری نژاد (۱۳۷۳-۳۴۲) وظایف اصلی زبان را چنین خلاصه می کند« زبان موجب ارتباط و تفاهم است ، وسیله تعبیرهای روانی و ذهنی است ،وسیله تحصیل و گسترش تجارب است ، وسیله تفکر می باشد و زبان وسیله سازگاری است »

در خصوص وظیفه اصلی زبان به وسیله تفکر اشاره شد . اما بعضی از روانشناسان از زاویه دیگر به این مسئله نگاه می کنند و اعتقاد دارند تفکر و رشد شناختی باعث رشد زبان شده و در این مورد مقدم است . این موضوع در بحث زبان و تفکر به آن پرداخته شد .

مراحل رشد زبان

کودکان با سرعت بسیار حیرت آور ی زبان را یاد می گیرند و در طول چند سال گنجینه لغات بسیاری را دارند . نکته بسیار مهم در رشد زبان این است که کودکان قبل از اینکه زبان باز کنند می توانند گفتار دیگران را درک کنند . بطور کلی تمامی کودکان در سراسر جهان مراحل زیر را در رشد زبان طی می کنند.

۱-    گریه و فریاد : کودکان در سالهای اول برای فهماندن منظور خود ناگزیر از گریه و فریاد استفاده می کنند . یعنی به نوعی با استفاده ازآن قصد برقراری ارتباط با دیگران دارند.

۲-    ادای صداهای نامشخص ( غان و غون کردن ) ۸-۴ ماهگی :

۳-    اولین کلمات قابل فهم ۱۸-۱۲ ماهگی :

۴-    ترکیبات دو کلمه ای  ۵/۱ تا ۲ سالگی :

۵-    روان صحبت می کنند ۵/۲ تا ۳ سالگی : جمله می سازند که از لحاظ دستوری کامل و درست است

۶-    آگاهی به قواعد دستوری ۴ تا ۵   ”     : جملات طولانی ترو پیچیده تری بیان می کنند . در گفتار شان به زمانهای فعلی و جمع کلمات توجه می کنند .

 

نظریه های رشد زبان

پیشرفت و رشد سریع زبان درکودکان چگونه قابل توجیه است ؟ چه عامل و یا عواملی باعث رشد زبان ( فراگیری زبان ) می شود ؟ آیا باید به مکانیزیهای فطری توجه شود یا عوامل و متغیرهای سطحی ؟ همه این سوالها و سوالهای مشابه در نظریه های رشد زبان پاسخ داده می شود د راین زمینه به طول کلی به بعضی از مهمترین نظریه های زبان اشاره می نما ئیم .

نظریه های رشد زبان را می توان به سه دسته تقسیم کرد:

۱- نظریه های یادگیری ۲-  نظریه های نهاد گرایی ۳- نظریه های شناختی 

نظریه های یادگیری:

در نظریه های یادگیری به دو دسته نظریه در مورد زبان بر می خوریم

الف ) نظریه رفتارگرائی ب) نظریه یادگیری اجتماعی

الف ) نظریه رفتارگرائی: اسکینر که نظریه یادگیری شرطی فعال را عنوان کرده است در مورد زبان همانند سایر واکنشها ی رفتاری معتقد است که زبان براثر همبستگی بین محرک و پاسخ و تقویت پاسخهای صحیح آموخته می شود. بدین ترتیب ابتدا کودکان اصواتی را به زبان می آورند بعضی از این اصوات توسط بزرگترها تقویت می شود و بعضی تقویت نمی شوددر نتیجه کلمات تقویت شده یاد گرفته می شود و کلمات تقویت نشده تضعیف و خاموش می شود .

بر اساس نظریه عامل موثر در رشد زبان تربیت است و نه طبیعت . نظریه یادگیری تا حدود زیادی بیشتر به تبیین عملکرد زبان می پردازد . تا توانشهای زیر بنایی درک زبان .

ب) نظریه یادگیری اجتماعی : آلبرت بندورا که نظریه یادگیری اجتماعی را بنا گذاشته است می گوید که بیشتر یادگیری های کودک از راه مشاهده رفتار بزرگترها و تقلید طرحهای رفتاری آنها صورت  می پذیرد و برای یادگیری در بسیاری از موارد تقویت لازم نیست . در مورد یادگیری زبان نیز کودک به زبانی که در اطراف او توسط بزرگترها به کار می رود توجه می کند و گوش می دهد و آنچه را که شنیده است تقلید می کند و از این راه می آموزد بنابراین نظریه به تاثیر مشاهده ، سرمشق گیری و تقلید در فراگیری زبان تاکید می شود.

۲- نظریه های نهاد گرایی : دیدگاه نهاد گرایانه فراگیری زبان بر عوامل تعیین کننده فطری و زیست شناختی زبان تاکید دارد یعنی بر تاثیر طبیعت به جای تربیت . نوآم چامسکی که یکی از رهبران طرفدار این نظریه بود معتقد است انسانها سیستمی درونی و از پیش تنظیم شده به نام دستگاه فراگیری زبان دارند که کودک را قادر به پردازش زبان و ساختن قواعد می نماید و از آن طریق گفتار دستوری مناسب را    می فهمد و ایجاد می کند .

چامسکی می گوید از آنجایی که روندتولید آوار دارای نظم است ( غن و غون – اولین کلمه – ترکیبات دو کلمه ای – قواعد دستوری ) بیانگر روابط معنا یی ای است که بین فرهنگها مشترک است . و براساس همین موضوع مکانیزم زبان فطری است بعضی دیگر از طرفداران نهادگرایی بر اساس وجود دوره حساس در دوره رشد اعتقاد به مکانیزم فطری زبان دارند. ( در این دوره انتظار می رود که فراگیری زبان به طور عادی پیش برود ولی خارج از این دوران فراگیری زبان اگر نگوییم غیر ممکن ، دشوار است )

۳- نظریه های شناختی : نظریه های شناختی زبان اگر چه اعتقادی به وجود مکانیزم فطری خاص برای فراگیری زبان ندارند اما در عین حال از نطریه نهادگرایی دفاع می کنند۰ کودکان فعال و سازنده هستندو به استعدادهای شناختی خاص ، استعداد پردازش اطلاعات که فطری هستند بستگی دارد .

براساس نظریه رشد شناختی پیاژه ، رشد شناختی فراگیری زبان را هدایت می کند . و تا زمانی که تواناییهای مهم شناختی مانند مفهوم پایداری شیمی بروز نکند اکتساب زبان شروع نمی شود.

اصول یادگیری تکلم

۱-    آمادگی بدنی

۲-    آمادگی ذهنی

۳-    سرمشق یا الگوی خوب برای تقلید

۴-    فرصتهای تمرین

۵-    انگیزش

عوامل موثر در رشد گویای :

۱-    تندرستی

۲-    هوش

۳-    وضع اجتماعی

۴-    جنس

۵-    تحریک

۶-    روشهای تربیتی والدین

۷-    شخصیت کودک

اختلالات گویایی

اختلالات گویایی را بطور کلی در در طبقات زیر می توان تقسیم بندی کرد :

۱- اشتباهات   ۲- نقصها ( له کردن کلمات – لکنت زبان ) ۳- تاخیر در تکلم ۴- لالی ( عدم قدرت تکلم)

۵- کلام درنگیده

۱- اشتباهات : اشتباه در تکلم در خردسالی متداول و طبیعی است و معمولا” تا ۶الی ۷ سالگی بر طرف می شود . اشتباهات گویایی نتیجه خطا در یادگیری و سهل انگاری بزرگسالان در تصحیح آن است .

۲- نقصهای گویایی : نقصهای گویایی اثرات جدی تری بر زندگی اجتماعی فرد دارد .

الف ) له کردن کلمات : عدم بیان درست کلمات به علت حرکت ندادن لب و زبان و یا آرواره بوجود می آید عدم تکامل عضلات زبان یا علت عاطفی و یا سرعت و شتاب در بیان کلمات این مشکل بوجود می آید.

ب) لکنت زبان

اختلالی است که به طور موقت یا دائمی و به طور غیر ارادی با تکرا و تردید در ادا و تلفظ کلمات به وجود می آید . لکنت زبان در همه سنین دیده می شود ولی معمولا” در  :

  1. ۵/۳تا ۴ سالگی به علت رشد سریع فرهنگ لغات .
  2. سنین ورود به مدرسه به علت اظطراب و ترس از محیط مدرسه و اشخاص جدید و جدا شدن از مادر
  3. سنین بلوغ به علت تغییرات هورمونی – بیولوژیک و روانی بیشتر دیده می شود . شایعترین دوره ۳تا ۷ سالگی بوده و در پسرها شیوع بیشتری دارد تحقیقات نشان داده است که در پسران ۳تا ۴ سالگی برابر دختران لکنت زبان شیوع دارد .

علل لکنت زبان : بطورکلی در علل لکنت زبان می توان به دو علت زیر اشاره کرد: ارثی و محیطی

علل اختلالات گویایی :

در اختلالات از جمله اختلالات گویایی دو دسته عوامل مؤثرند: دسته ای که باعث بوجود آوردن اختلال می گردد و دسته دیگر که باعث تشدید اختلال مورد نظر می گردند .

عوامل ( بوجود آورنده و تشدید کننده )‌ اختلالات گویایی :

  1. ضریه مغزی
  2. نقص شنوایی
  3. نقص ذهنی
  4. فقدان موقعیت مناسب و مساعد ( محیط )
  5. اضطراب
  6. اوتیسم
  7. هیستری

« لکنت زبان »

Stuttering

تعریف :

بهروز میلانی فر  (۱۳۷۰- ۳۱۵)  لکنت زبان را اینگونه تعریف می کند: « اختلالی است که بطور موقت یا دائمی و به طور غیر ارادی با تکرار و تردید در ادا و تافظ کلمات و سیلابها بوجود می آید بدون اینکه اختلال عضوی یا فلجی در کار باشد .»

غلامعلی افروز(۱۳۷۰-۵۶)   نیز در تعریف لکنت زبان می نویسد: « لکنت زبان اختلالی است که بطور غیر طبیعی حروف و کلماتی تکرار میشود و فرد مبتلا به این اختلال فاقد روانی و سلاست در گفتار می باشد.» (۳)

تعربف دیگر لکنت زبان عبارت است: « لکنت زبان یک نوع اختلال در ریتم تکلم است که  غیر ارادی بوده و بصورت تکرار و طو لانی شدن تکلم تظاهر می کند »  ،   « گسیختگی در روانی بیان کلامی که از طریق تکرارها و کششهای غیر ارادی چه قابل شنیدن و چه ساکت ، در بیان جمله کوتاه گفتاری خصوصا” صداها و هجاها و کلمات تک هجایی مشخص می شود. این گسیختگی ها معمولا” به صورت مکرر رخ می دهد که به سهولت قابل کنترل نیستند »

« علائم لکنت زبان »

۱ – علائم اولیه ۲- علائم ثانویه

علائم اولیه : علائم اولیه یا اصلی که در گفتار شخص بروز می کند که شامل مواردزیر می باشد:

الف) تکرار: فرد اغلب تمایل به تکرار قطعه سازی گفتار درحد غیر عادی دارد . عناصر تکرارشده ممکن است صدا – هجا- کلمه یا عبارت باشد.

ب) کشش : یکی از علائم شایع لکنت زبان است که در آن صدا یا هجا بطور غیر عادی کشیده شود . بجز صدای انفجاری مانند پ- ک که قابل کشیدن نیست .

ج) قفل شدگی : یکی از خصوصیات لکنت زبان است که در صداها ی انفجاری دیده می شود مرحله انسدادی این صداها طولانی تر از حد معمول است .

د) مکث : وقفه کامل در گفتار است . یعنی مکث در زمانی که لازم نیست ، عموما” این مکث قبل از شروع گفته ، پیش می آید .

۲- علائم ثانویه یا همراه : معمولا” علائم فیزیکی هستند که درحین گفتار لکنت فردرا همراهی می کنند . این علائم بسیار متنوعند . از جمله این علائم می توان نیکهای صورت تنش در ناحیه گردن را نام برد .

  « انواع لکنت زبان »

۱- لکنت زبان بصورت انقباضی (tonic)              ۲- لکنت زبان بصورت تشنجی (clonic

۱- لکنت زبان بصورت انقباضی ( تونیک ) : یا توقف در تلفظ ، به علت انقباض عضلات دهان ، حلق ، حنجره و تارهای صوتی ایجاد می شود. دراین صورت بیمار بر روی یک کلمه فشار می آورد و اغلب نیز به علت فشار ، کلمه یکباره بیان می شود.

۲- لکنت زبان تشنجی ( کلونیک): یا تکراری در بیان کلمه ، کودک یک سیلاب از کلمه ای را ( معمولا” اولین سیلاب) با سرعت و تشنج و مرتبا” تکرار می کند مثل : پ پ پ پ پ پدر

  « میزان ابتلا و شیوع لکنت زبان »

« نسبت ابتلا مرد نسبت به زن ۲ تا ۴ برابر بیشتر است . شیوع کنت زبان بین ۵ تا ۱۰ درصد کودکان است ،۸۰ درصد از همه کودکانی که به نحوی مبتلا به لکنت زبان بوده اند بتدریج مانند افراد دیگر بطور طبیعی صحبت می کنند

پریرخ دادستان (۱۳۷۱ -۳۲۱) در این خصوص می نویسد: « باید متذکر شد که همه کودکانی که نخستین نشانه های لکنت زبان در آنها متجلی می گردند، همواره لکنتی باقی نمی مانند.متخصصان بر این نکته تاکید دارند که از هر پنچ کودکی که علائم لکنت در آنها مشاهده می شود چهار نفر آنها به یک گفتار بهنجار دست می یابند بدون آنکه مجددا” اختلال بروز کند.

لکنت زبان درهمه سنین مشاهده می شود ولی معمولا” در ۵/۳ تا ۴ سالگی به علت رشد سریع فرهنگ لغات ، در سنین ورود به مدرسه به علت اظطراب و ترس از محیط مدرسه و اشخاص جدید و جدا شدن از مادر ، بالاخره در سنین بلوغ به علت تغییرات سریع هورمونی – بیولوژیکی و روانی بیشتر دیده می شود . عقیده بر این است که شایع ترین دوره ابتلا ء به لکنت زبان بین ۳ تا ۷ سالگی است .

« علل لکنت زبان »

علل ارثی ، فردی و فشارهای محیطی ( اختلافات خانوادگی – داشتن پدر و مادر و وسواسی و کمال جو – سرزنش بیش از حد کودک- تولد فرزند جدید ، تغییر چپ دستی به راست دستی) و مواردی دیگر که باعث ایجاد تنش و اظطراب در فرد می گردد.

ا- سخت گیری والدین در مورد درست صحبت کردن : بسیاری از متخصصان یکی از علل لکنت زبان را سخت گیری والدین در مورد درست صحبت کردن می داند و عقیده دارند در قبایلی که کودک از لحاظ پیشرفت کلامی تحت فشار نیست لکنت زبان دیده نمی شود . چنانچه پدر و مادر بیش از اندازه نگران تکلم فرزند خودنباشند احتمالا” اشکالات تکلمی از بین می رود.

اطرافیان کودک و بخصوص والدین ، بر اساس جاه طلبی های مفرط خود درباره گفتار کودک ، می تواند در ایجاد پاره ای از انواع لکنت زبان مشارکت داشته با شند

۲- نوروز اضطراب:  بعضی از متخصصان  نوروز اضطراب را مهمترین علت لکنت زبان   می دانند.

پاولوف عقیده دارد که بیماران مبتلا به لکنت زبان بدون شک به اختلال عصبی روانی مخصوصا” به نوروز مبتلا هستند.

پاره ای از مولفان ، لکنت زبان را به منزله یک روان آزردگی ( نوروز) با شکلی از واپس روی روانشناختی تلقی می کنند . چون هر کس می تواند یک یا چند نشانه ی واپس روی را در وهله ای از زندگی خود نشان دهد، پس شگفت آورنیست که این پدیده را در سراسر جهان و در خلال قرن ها ، مشاهده کرده باشند. گروهی از روان تحلیل گران لکنت زبان را بین هیستری تبدیلی و روان آزردگی وسواس و گروهی دیگر آن را در چارچوب یک سازمان یافتگی پاریزیائی که فرد الکن بر اساس دفاع های وسواسی و دفاع ها ی هیستریکی بنا می کند ، قرار می دهند .

۳- نظریه رفتاری: از دیدگاه رفتاری ، لکنت زبان به عنوان رفتار آموخته شده نگریسته می شود… لکنت زبان واکنش پیچیده ای است مشتمل بر پاسخهای شناختی ، عاطفی ، حرکتی – رفتاری آموخته شده که بصورت کوشش برای اجتناب از موقعیت ها یا اصلاح ناشایستگیها ی ادراک شده توسط فرد مبتلا بکار گرفته می شود. دومین تبیین رفتاری لکنت زبان عبارت است از نارسائی از رشد الگوهای تکلمی اولیه . بدین ترتیب این واکنش چیزی جز یک عادات منفی نیست.

۴- تغییر چپ برتری :  مرکز تکلم غالب مردم در لوپ تامپورال چپ مغز قرار داردو این افراد راست دست هستند و چپ دستها مرکز تکلم شان در نیمکره راست مغراست بنا براین فشار و تاکید وحتی تنبیه بوسیله والدین و آموزگار باعث انتقال مرکز تکلمی از نیمکره راست به نیمکره چپ  شده و در این صورت اختلالی تکلمی را باعث می شود.

۵- عوامل ارثی :  بعضی ارث را در لکنت زبان دخیل می دانند وعقیده دارند لکنت زبان از ۶ تا ۱۰ برابردرخانواده های مبتلا بیشتر دیده می شود.

   « ضوابط تشخیص لکنت زبان بر اساس DSMIIIR »

مجموعه بازنگری شده تشخیص و آماری انجمن روان پزشکی امریکا ، لکنت زبان را در قلمرو اختلالات گفتار که جای دیگر طبقه بندی نشده اند، قرار می دهد وآن را برا ساس هشیاری فرد ، نسبت به اختلال و رنج منبعث از آن ، از شتابان گوئی متمایز می کند.

ضابطه تشخیصی : تکرارها یا تطویل های مکرر اصوات یا هجاها که سیال بودن کلامی را آشکارا دچار اختلال می کنند « درمان لکنت زبان»

اگر در پاره ای موارد ، لکنت زبان تقلیل می یابد و حتی با افزایش سن از بین می رود ، اما امکان پا برجاماندن آن و مانعی که می تواند در زمینه ارتباطی به وجود آورد ، توجیه کننده اقدامات درمانی هستند . همه مولفان در این باب هم عقیده اند که هر اندازه درمان لکنت زبان زودتر شروع شود نتایج حاصل از آن سریع تر و بهتر خواهند بود . بنابراین درمانگری باید بین ۵تا ۷ سالگی آغاز گردد. بر اساس نظر وان ریپر(پریرخ دادستان ۱۳۷۱) روی آوردهای درمانگری لکنت زبان را می توان درشش گروه بزرگ طبقه بندی کرد:

  1. درمانگری مبتنی بر تلقین و منحرف کردن توجه : پریرخ دادستان (۱۳۷۱ – ۳۲۳-۲۲۴-۳۲۵) در این خصوص می نویسد: روی آوردمنحرف کردن توجه ، از عقل و منطق الکن کمک می گیرد ووی را قانع می کند که می تواند بدون کوشش و بدون مشکل ، سخن بگوید . موثرترین روش منحرف کردن توجه ، روشی است که بر اساس آن از فرد خواسته می شود که کلمات خود را شمرده ( جدا از هم ) ادا کند . همچنین دراین درمانگری باید ادراک فرد نسبت به مشکلات و گفتارش را از یکسو و ادراک بزرگسالان ( بخصوص والدین )نسبت به تردیدهای کلامی کودک را ، ا ز سوی دیگر ، تغییر دهد
  2. با استفاده از تلقین غیر مستقیم و هیپنوتیسم: با تلقین غیرمستقیم بر اساس ایجاد امید به بهبودی با استفاده از تمرین هایی به منظور تقویت اعضای تنفسی ، صوتی و جز آن ، تغییر ریتم گفتار یا پذیرفتن لهجه ای به غیر از لهجه طبیعی.
  3. درمانگری مبتنی بر تنش زدایی : ‌همه بر این عقیده اند که الکن ها به هنگام آرامش ، بهتر حرف می زنند . بدین ترتیب باز پروران متعددی با پذیرفتن اصول کلی نظرات محققانی به گسترش فنون تنش زدائی خاص خود پرداخته اند.
  4. درمانگری مبتنی بر مهارکردن ریتم گفتار : بر اساس این روش از مبتلایان به لکنت زبان خواسته می شود تا به صورت کشیده و با حالت آواز سخن بگویند . بین هجا ها فاصله ایجاد کنند و گفتار خود را با حرکات مقطع دست ها و پاها همراه نمایند.
  5. درمانگری های مبتنی بر تنبیه و تقویت: بنظر می رسد که الکن ها همواره بیش از کسانی که واجد مشکلات دیگری بوده اند تنبیه شده اند . وحتی پاره ای از جراحان ، بد ون آنکه قصد تنبیه کودک الکن را داشته باشند به جراحی لوزه ،لوزه سوم ، قطع بخشهای کوچکی از زبان و جز آن ، دروی مبادرت کرده اند.البته احتمال دارد تنبیه موجب قطع لکنت زبان در کودکی گردد که گفتار طبیعی خود را بدون هیچگونه دخالتی نیز باز می یابد
  6. روان درمانگری فردی ، گروه درمانی و دارو درمانی ( آرام بخش ها ): روان درمانی انفرادی به طوری که کودک بتواند هیجان ، تنفر ، کینه و عناد خود را تخلیه کند بسیار مفید گزارش شده است .روان درمانی به صورت روان درمانی حمایتی و تقویتی و روش آرامش جسمی و روانی  (relaxation) مخصوصا” به علت اینکه عضلات سرو گردن بر اثر لکنت زبان دچار خستگی می شود ، تنفس راحت و آرام و کامل بسیار مفید است.

اکثر متخصصان عقیده دارند که در مورد درمان لکنت های مزمن نمی توان انحصارا” به روشهای روان درمانگری متوسل شد .

استفاده از دارو به منظور درمان الکن ها چیزتازه ای نیست و معمولا” داروهایی از گروه آرام بخش ها تجویز می شوند. اما در حال حاضر ، کمتر متخصصی است که به درمان لکنت زبان فقط بر اساس تجویز دارو بپردازد.

استفاده از آرام بخش ها بخصوص هالو پریدول بطور موقت اثر بهبود دهنده دارد گفتار درمانی در مراحل پیشرفته و در حدود ۶-۵ سالگی توصیه شده است ولی در مراحل اولیه ازسایر روشها استفاده شود.

  « لالی انتخابی »

تعریف : لالی انتخابی عبارت است ازیک الگوی خاص صحبت کردن درکودکان که در موقعیت های معین یا با اشخاص خاصی که خود انتخاب کرده اند صحبت می کنند.

« لالی انتخابی علامت بارز آن عدم تکلم مستمر و کناره جوئی دائم از صحبت کردن تقریبا” در تمامی موقعیت ها ی اجتماعی ( از جمله مدرسه ) می باشد که علی رغم توانایی در درک زبان محاورهای و صحبت کردن ، این کودکان ممکن است بوسیله تکان دادن سر وبعضی موارد توسط نطق و ادای جملات تک سیلابی و کوتاه ارتباط برقرار کند در سکوت مرضی ممکن است مقدمه یک بیماری روانی مانند اسکیزوفرنی باشد ، لالی ممکن است بصورت صحبت نکردن اختیاری یا سکوت انتخابی باشد که در این حالت کودک با آنکه استعداد و قدرت صحبت کردن را بطور طبیعی دارا است به عللی که غالبا” جنبه عاطفی دارد یا اطرافیان صحبت نمی کند

« ویژگیهای کودک مبتلا به لالی انتخابی »

شرمساری فوق العاده ، کناره گیری و انزوای اجتماعی ، وابستگی ، امتناع از مدرسه رفتن ، رفتار عصیان گرانه ، و توانایی بازر برای ایجاد ارتباط با دیگران از طریقه های غیر کلامی از قبیل تکان دادن سر ، بکار بردن دست و سر ، و ژستهای بدن و صورت و در بعضی موارد بصورت یکنواخت صدائی راتکرار کردن

  « علائم همراه با لالی انتخابی »

رفتارهایی مانند شب ادراری دفع بی اراده مدفوع وسواس منفی گرایی عصبانیت به خصوص در محیط منزل دیده می شود . این کودکان اغلب خجول ترسو مظطرب و ازلحاظ شخصیتی متناسب با سن خود رشد نکرده اند و نسبت به اشخاص بی اعتنا هستند

« علل لالی انتخابی »

عوامل دخیل در لالی انتخابی فراوانند که دریک مقوله روانی اجتماعی آورده شده اند:

اغلب بر اثر هیجانهای شدید، شوکهای عاطفی ، زدو خورد ، از دست دادن پدر یا مادر ، تصادف و حتی جنگ ایجاد می شود . همچنین حفاظت زیاد والدین ، اختلال تکلم ، مهاجرت بیماری جسمی و طولانی و بستری شدن در بیمارستان و اضطراب جدایی را از عوامل موءثر در لالی انتخابی می توان برشمرد .

« ضوابط تشخیص لالی انتخابی براساس DSMIIIR»

الف ) امتناع از سخن گفتن در یک یا چند موقعیت عمده اجتماعی ( از جمله مدرسه ).

ب) می تواند زبان شفاهی را حرف بزند و بفهمد.

« درمان لالی انتخابی »

در مورد خموشی انتخابی ، به کار بستن روشهای روان درمانگری مشکل می باشد . استفاده از روش روان – نمایشگری و همچنین جدا کردن کودک از محیط خانوادگی می توانند به تغییر نشانه مرضی منجر شوند.

استفاده از نقاشی و بازی درمانی برای از بین بردن منفی گرایی و لجاجت استفاده می شود. همچنین استفاده از جایزه وتشویقهای مکرر برای به حرف در آوردن کودک مفید خواهد بود.

منابع

  1. اتکینسون و هیگارد . زمینه روانشناسی (براهنی و همکاران ، مترجمان )تهران – انتشارات رشد
  2. احدی ، حسن و محسنی نیکچهر(۱۳۷۱). روانشناسی رشد ، تهران – چاپ و نشر بنیاد
  3. بر لانیر و گیج ( ۱۳۷۴). روانشناسی تربیتی (خوی نؤاد و همکاران ، مترجمان ) نشر پاژنگ
  4. پارسا ، محمد . روانشناسی رشد کودک و نوجوان ، تهران – انتشارات بعثت
  5. شریعتمداری ،علی (۱۳۶۷).روانشناسی تربیتی ،تهران -انتشارات امیرکبیر
  6. شعاری نؤاد ،علی اکبر(۱۳۷۳).روانشناسی رشد،تهران-انتشارات اطلاعات
  7. -شفیع آبادی ،عبدا… (۱۳۷۱).فنون تربیت کودک ،تهران-انتشارات چهر
  8. مان،نرمان ل(محمودساعتچی۱۳۶۸).اصول روانشناسی ،تهران -انتشارات امیرکبیر

 

دیدگاه ویگوتسکی

مدتهاست که در دلم بود از تو چیزی بپرسم

لطفا بپرس

پسر گفت : این را می خواسم بپرسم و حروف اغازین پرسش خود را نوشت

که به معنای این حرف بود : وقتی جواب دادی : نمی شود ، منظورت ان موقع بود یا برای همیشه؟ بسیار بعید می نمود که دختره این جمله پیچیده را بفهمد.

دختر در حالی که صورتش گل انداخته بود گفت: می فهمم

پسر در حالی که به حرف ن اشاره می کرد و بر واژه هرگز دلالت داشت ، پرسید، ان واژه چیست؟

دختر در پاسخ گفت: واژه هرگز

نوشتن:

اختراع خط یک موفقیت بزرگ انسانی بود. چرا که این امکان را به او می داد تا اطلاعات را برای همیشه ثبت کند. حرکات بیانگر ، مثل اشاره به جایی یا حرکاتی که به منظور انتقال مطلبی ایجاد می شود نقطه اغازین نگارش است.

حرکات بیانگر ، خط ترسیمی و در نهایت خط نوشتاری را می توان مراحل تکامل نوشتن دانست. نوشتن تنها یک مهارت حرکتی پیچیده نیست بلکه یک زبان نوشتاری است. به عقیده ویگوتسکی خطوط کج و معوج ونقاشی های نخستین کودکان نیز نوعی زبان نوشتاری است. نقاشی کودک از نقاشی اشیا» به نقاشی واژه ها تغییر جهت می دهد.

بازی نمادین نیز می تواند به عنوان مقدمه ای برای زبان نوشتاری تلفی شود. چرا که زبان نوشتاری نیز نوعی نماد است. در بازی نماد ی نیز رابطه ای هرچند ضعیف بین شی و مفهوم ان پیدا می شود . مثلا سطل اب دریا یا یک تکه چوب اسب.

سیستم شمارش :

ویگوتسکی معتقد است انسان شمارش را به این دلیل ایجاد کرد که قادر نبود مقدار اشیا» را تنها از مشاهده تعیین کند. مثل تعداد حیوانات یا افراد گروه .

ویگوتسکی دیدگاه های رایج رشد را توضیح می دهد و پس از رد انها دیدگاه خود را بیان می کند. او رشد جدای از یادگیری که در دیدگاه پیاژه و بینه و ازمونهای هوشی کلاسیک مطرح می شود را رد می کند و ان را برای بررسی رشد مفید نمی داند . او دیدگاه رفتار گرایان که معتقد ند یادگیری همان رشد است را نیز نمی پذیرد. از نظرویگوتسکی اگر چه رشد و یادگیری ارتباطی نزدیک دارنداما هرگز یکی نیستند.

سیستم شمارش :

ویگو تسکی معتقد است که انسان شمارش را به این دلیل ایجاد کرد که قادر نبود مقدار اشیا» را تنها از طریق مشاهده تعیین کند به عنوان مثال : تعداد حیوانات یا افرادگروه ، انسان ابتدا برای تعیین انچه نیاز به شمارش داشت از اعضا» بدن و … استفاده می کرد اما بزودی متوجه شد که استفاده از این روش برای شمارش پاسخگوی نیاز او نخواهد بود.

لذا اعداد و سیستم شمارش را بوجود اورد.

رشدو یادگیری :

ویگوتسکی با این عقیده که یادگیری و رشد رابطه متقابل دارند و اموزش باید با سطح رشد ذهنی فعلی کودک هماهنگ باشد مخالف بود. از نظر ویگوتسکی رشد بدنبال یادگیری است اما در عین حال حرکت رشد به دلیل یادگیری یک حرکت سایه ای نیست و نمی توان به دقت مشخص کردکه یادگیری در چه زمانی موجب رشد ذهنی کودک خواهد شد.

ویگوتسکی سه دیدگاه رایج رشد را توضیح می دهد و پس از رد انها دیدگاه خود را بیان می کند از نظرویگوتسکی این دیدگاه که رشد جدای از یادگیری روی می دهد و یادگیری الزاما باید پس از رسیدن کودک به مرحله معینی از رشد صورت پذیرد صحیح نیست ۰ مانند دیگاه پیاژه و ازمون های هوشی کلاسیک وی همچنین دیدگاه رفتار گرایی که معتقد است رشد همان یادگیری است را نمی پذیرد ازنظر ویگوتسکی گرچه رشد و یادگیری ارتباطی نزدیک دارند اما هرگز یکی نیستند.

حوزه تقریبی رشد:

دیدگاه های متداول رشدی براین عقیده اند که اموزش باید با توجه به توانایی های ذهنی که کودک به ان رسیده است انجام شود.

حوزه تقریبی رشد رشد ذهنی را که دراینده حاصل خواهد شد مشخص می کند در واقع این حوزه بخشی از تکالیف است که فرد به تنهایی قادر به انجام انها نیست اما با کمک بزرگسالان یا کودکان با تجربه تر می توان انجام دهد.

بنابراین رشد شناختی کودک را می توان درسه ناحیه تعریف کرد:

الف: بخشی از توانایی های شناختی که کودک به انها دست یافته است. مسائلی که کودک به تنهایی و بدون کمک دیگران قادر به حل انهاست در این محدوده قرار می گیرند.

ب: بخشی از توانایی ها که کودک به تنهایی قادر به دستیابی به انها نیست اما با کمک کودکان مجرب تر یا بزرگسالان می تواند به انها دست یابد. مسائلی که با توضیح دیگران برای کودک قابل فهم و حل هستند در این حیطه جای می گیرند.

ج : و در نهایت بخشی از توانایی ها که حتی با کمک و توضیح دیگران نیز برای کودک قابل دسترسی نیستند. می توان ناحیه تقریبی رشد را نقطه مرزی قسمت اول و سوم دانست. جایی که به راحتی برای کودک قابل دسترسی نیست اما دستیابی به ان نیز غیر ممکن نخواهد بود . وظیفه یک معلم یا یک ازمون مطلوب ان است که حوزه تقریبی رشد را شناسایی کند و با استفاده از ظرفیت های بالقوه کودک او را به پیش براند. به عقیده ویگوتسکی ویژگی اساسی اموزش سازمان یافته به این است که باید بر کارکردهای روان شناختی مبتنی باشد که در کودک بطور کامل شکل نگرفته اند. یادگری باید مقدم بر رشد باشد. در این برنامه و یا در چنین اموزشی است که این کارکرد ها رشد خواهند کرد.

سکوسازی :

سکوسازی ارتباط نزدیکی با موضوع حوزه تقریبی رشد دارد. در این روش مربی سطح حمایتی خود را تغییر می دهد بدین معنا که وی میزان راهنمایی را با سطح عملکرد کنونی کودک تنظیم می کند. اگر موضوع یادگیری جدید باشد ممکن است از اموزش مستقیم استفاده کند و متناسب با پیشرفت کودک راهنمایی کمتری ارائه می دهد. از جمله روشهایی که در سکو سازی استفاده می شود گفتگو ست .

ویگوتسکی کودکان را به عنوان افرادی با مفاهیم غنی ، اما نامنظم در هم ریخته و خود انگیز در نظر گرفت . این مفاهیم توسط راهنمایی های مربی یا فرد با تجربه تر هدایت و منظم می شوند . در نتیجه گفتگو مفاهیم کودک منظم تر و عقلانی تر می گردد.

مقایسه دیدگاه پیاژه و ویگوتسکی :

با توجه به رعایت اختصار در جدول زیر دیدگاه پیاژه و ویگوتسکی به شکل مختصر مورد مقایسه قرار گرفته است .

لینک خبر: http://www.afarineshdaily.ir/afarinesh/Article.aspx?AID=9548#51317

منبع خبر: آفرینش

زمان خبر: چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۸۸     ساعت: ۰۰:۰۶:۳۱

چاپ خبر

 

«آیا به نوای دیگران به ترنم می آییم»

گویند مرا چو زاد مادر                            پستان به دهان گرفتن آموخت

دستم بگرفت و پا به پا برد                      تا شیوه ی راه رفتن آموخت

یک حرف و دو حرف بر زبانم                  الفاظ نهاد و گفتن آموخت

«ایرج میرزا»

تا مدتی نه چندان پیش عقیده ی عامه و بعضی از خواص همنوا با شاعر خوشکدام و بذله گوی تما ایرج میرزا بود که «زبان» نیز در راستای دیگر مهارت ما یاد دادنی است یعنی مادر با گذاشتن الفاظ بر زبان کودک او را به ترنی وا می دارد همچون جوجه پرندگان که به نوای مادر به ترنم در می آیند .

نظریه ی تقلید یا رفتارگرایی :

از نظر رفارگرایان کودکان زبان را به عنوان فرآیندی تقلید و تقویت می آموزند . کودک با تقلید کردن گفته های شنیده شده از اطرافیان و با تقویت پاسخ هایشان ، با تکرار و تصحیح این شنیده ها و از طریق عکس العمل هایی که بزرگترها نسبت به آن ها نشان می دهند زبان را فرا می گیرند . از نظر آن ها کودک با لوحی پاک به دنیا پا می گذارد ؛ یعنی با ذهنی عاری از تصورات قبلی راجع به جهان یا زبان . کودک سپس ، به وسیله ی محیط خود به زبان شکل می دهد و آرام آرام به کمک عوامل تقویت کننده نسبت به محیط خود شرطی می شود . این نظریه از چندین جهت مورد چالش قرار گرفته است .

شیوه ی فطرت گرایانه :

طرف مقابل رفتارگرایی مدعی است که طفل همراه با دانش فطری خاصی به دنیا می آید ، دانشی که نه تنها شامل آمادگی های قبلی و گرایشهای کلی بلکه شامل علم بر ماهیت زبان و جهان است . سپس ، طفل از طریق اعمال اراده ی خود و با تکامل بخشیدن بدین مجموعه های دانش ، بر محیط خویش تأثیر می گذارد .

یکی از منتقدین رفتارگرایی نوام چامسکی زبان شناسی آمریکایی است که ادعا کرد که کودکان با توانائی ذاتی رشد زبان به دنیا می آیند . یعنی مغز انسان آماده ی فراگیری است به طوری که وقتی در معرفی زبانی خاصی قرار می گیرد اصول کلی خاص برای کشف ساختار زبان به طور خودکار شروع به عمل می نماید . این اصول «وسیله فراگیری زبان» را تشکیل می دهند . کودک با این وسیله برای فهمیدن گفته های اطراف خود یا درون داد به فرضیه سازی درباره ی ساخت و ساختن سلامت به کار می برد .

شیوه ی شناختی :

ژان پیاژه رشد جامع الاطراف را نتیجه ی کنش متقابل و سن کودک و محیط او /// کنش متقابل و مکمل بین استعدادهای شناختی در حال رشد او از یک طرف و تجربه ی زبانی وی از طرف دیگر می داند . آنچه کودک درباره ی زبان می آموزد ، تابع چیزی است که از قبل درباره ی دنیا می داند . از نظر آنان فراگیری زبان را باید در متن رشد فکری کودک مطالعه کرد . ساختارهای زبانی فقط هنگامی رشد خواهند کرد که مبانی شناختی قبلاً بوجود آمده باشد مثلاً قبل از به کارگیری مفهوم مقایسه کردن کودک باید مفهوم اندازه را آموخته باشد .

شیوه ی همخوان (تداعی) :

در سال ۱۹۷۲ جان مک نامارا مقاله ای متشر کرد که استدلال چامسکی را درباره ی وسیله ی فراگیری زبان واژگون کرد . به جای این ادعا که کودکان یک وسیله ای فراگیری «ذاتی» دارند که محتوی آن خاصی زبان است ، با این نتیجه که کسب زبان زودتر از دیگر مهارت های عقلی جریان می یابد ، مک نامارا گفت که کودکان دقیقاً به این علت قادر به یادگیری زبان هستند که برخی مهارت های دیگر دارند و به ویژه به این علت که کودکان توانایی نسبتاً تکامل یافته ای برای درک کردن برخی از انواع وضعیت های روابط بلافصل و سیستم انسانی دارند . یادگیری زبان بی شک برای مدتی دراز پیوند ناگسستنی بیشتری با عناصر غیرزبانی خواهد داشت تا با هر چیز دیگری که تاکنون گفته شده است .

زبان و رشد فرآیندهای ذهنی کودک :

برای پیوندهای میان و پیشرفت زبانی و رشد کلی ذهن کار آسانی نیست ، زیرا فرآیندهای ذهن کودک ، هم بر اثر نضج و هم بر اثر شرایط زندگی دچار تغییر می گردد و تفکیک این دو عامل از عامل زبان که در تشکیل فرآیندهای ذهنی کودک دخالت دارد ، بسیار دشوار است و غالب محققان در ریشه یابی و پیشرفت های ذهن کودک راه خطا رفته اند .

پیاژه رشد فکری و /// آموزش را دو فرآیند کاملاً مجزا از هم می داند و وظیفه ی آموزشی را صرفاً آشنا ساختن کودک با روش های تفکر اشخاص بزرگ سال می داند ، در صورتی که ویگوتسکی در بررسی تفکر کودک به تأثیر متقابل رشد و آموزش توجه کافی دارد . به عقیده ی ویگوتسکی معنای واژه هنگامی پدیده ی زبانی محسوب می شود که زبان با اندیشه در می آمیزد . او معترف است که تفکر صرفاً در قالب واژه ها بیان نمی شود ، بلکه با استعانت آن ها به وجود می آید .

یکی از پیشاهنگان این نظر که زبان بر اندیشه تأثیر می گذارد ، بنجامین و ورف بود که با ادوارد ساپیر فرضیه ی بسیار مشهور ساپیر ـ ورف درباره ی نسبیت زبانی را مشکل دادند . طبق این فرضیه هر زبان «جهان بینی» خاصی بر گویندگان خود تحمیل می کند .

جروم برونر ، الور ، و گرین فیله (۱۹۶۶) منابع رشد ذهنی را ، که متأثر از زبان است را مشخص نمودند ، منابع مانند : کلمات که مفاهیم را شکل می دهند ، مکالمات میان والدین و کودک ، یا بین معلم و کودک که در جهت دادن به دیدگاه کودک و تربیت وی مؤثر است و نیز منابع دیگر . پژوهشها بدین واقعیت اشاره داشته است که رشد شناختی و رشد زبانی به وجهی تفکیک ناپذیر در هم پیوسته است و وابستگیهای متقابل بین آن ها وجود دارد .

نقش تقلید در زبان آموزی کودک :

براون (۱۹۸۰) اظهار می دارد که عقیده ی شایع این است که کودکان «مقلدهای خوبی» هستند . ما کودکان را مشخصاً تقلید کننده های می دانیم و بعد نتیجه گیری می کنیم که تقلید یکی از استراتژه های مهمی است که کودک در فراگیری زبان به کار می برد . این نتیجه گیری در سطح کلی نادرست نیست . در واقع ، تحقیقات نشان داده است که بازگویی استراتژی مخصوصاً بارزی در اوایل یادگیری زبان و جنبه ی مهمی از فراگیری دستگاه واجی زبان در این دوره است .

اما باید پرسید که چه نوع تقلید مورد نظر است . به گمان رفتارگراها یک نوع تقلید وجود دارد ، ولی تقلید عمیق تری داریم که در فرآیند فراگیری زبان از اهمیت بیشتری برخوردار است . نوع اول تقلید روساختی است ، که در آن شخص اجزاء سطحی زبان را تقلید می کند و به جای توجه به نظام معنایی ، به نظام واجی زبان می پردازد . مراحل آغازین فراگیری زبان کودک ممکن است شامل مقدار زیادی تقلید سطحی باشد ، ولی وقتی که به اهمیت سطح معنایی زبان پی برد ، عمدتاً به این سطح معنایی یعنی ژرف ساخت زبان می پردازد . او دیگر دست به کار تقلید ژرفساخت می شود .

درون نهاد زبانی کودک :

برای سال ها در غالب نظریه ی فطرت گرایانه اهمیت زبانی که بزرگسالان در صحبت کردن با کودکان به کار می برند (به خصوص مادران) از اهمیت کمتری برخوردار بود . اما در سال های ۱۹۷۰ اهمیت زبان مادرانه یا گفتار پرستار کودک نقش آن را آشکار ساخت . طرفداران نظریه ی فطرت گرایی ادعا می کردند که درون ـ نهاد فراهم شده برای کودکان از ساختاری پیچیده و بریده بریده ، تشکیل شده است . اما امروزه آشکار شده است که مادران در صحیت خود با کودکان خردسال ، تقریباً تغییرات مداومی به عمل می آورند . طبق تحقیقات به عمل آمده این تغذیه ی کلامی از نظر نحوی ساده و به شدت روان و تکراری ، حاوی بخش عمده ای از جمله های /// و امری و هم اینکه با زیر و بی بالاتر همراه با آهنگ نماهای شدت یافته ادا شده بود . به علاوه ، این تغییرات بی توجه به طبقه ی اجتماعی ، موقعیت مادر یا جنسیت کودک ، صورت می گرفت (۱۹۷۷ show) در تحقیقات تعدی معلوم شد که پدران و همسالان نیز قادر به فراهم آوردن گونه ی کاربردی ساده شده در صحبت خود با خردسالان زبان آموز هستند . مطالعات اولیه مربوط به تغذیه ی کلامی حاکی از آن بود که مادران طول متوسط گفته هایشان را در رابطه با میزان درک کودک تغییر می دهند .

دیوید کریستال (۱۹۸۹) اظهار می دارد که این گفتگوی مادر با کودک به نظر می رسد که پایه ی مکالمات در هنگام همین تعامل اولیه ریخته شود . به موازات رشد کودک این تعامل نیز تغییر می یابد . در حول و حوش ۵ هفتگی این دادوستد به هنگام لبخند زدن بیشتر احساس می شود . حرف های مادر همراه با رشد تغییر می کند . وقتی کودک شروع کرد به توجه کردن به اطراف مادر بلندتر صحبت می کند و توجه خود را به اشیاء دوروبر می کشاند . تن صدا کشیده تر می شود و جملات را بیشتر تکرار می کند . در ۶ ماهگی مادر در توجه به پاسخ های کودک توجه خاص به آن قسمت هایی که بیشتر ساختمندتر هستند می کند در ۸ تا ۱۰ ماهگی کودکان با اشاره کردن به اشیاء شروع به دنبال کردن مکالمه بزرگسالان می پردازند . وقتی که اولین کلمات کودک ظاهر شد ، کودکان در چیزهای فراوانی هم از مشاهده و هم از تمرین و توجه به این که مکالمه چیست و چگونه باید در آن شرکت جست آموخته است .

براون (۱۹۸۰) اشاره می کند که طبق پژوهش های جدیدتر آنچه کودک از بزرگسالان و همسالان خود یاد می گیرد به مراتب مهمتر از آن است که احتمالاً فطرت گرایان در گذشته معتقد بوده اند . به نظر می رسد درون ـ نهاد که اهمیت درون ـ نهاد والدین به عنوان بخش از کل درون ـ نهاد تا چه اندازه است مطلبی است که هنوز آشکار نشده است .

××××××××××××××××××××××××

جین اچسون (۱۹۸۲) اظهار می دارد که استناد به زبان مادرانه نمی تواند مراحلی را که کودکان در طول فراگیری زبان طی می کنند توجیه نماید . اما باید اعتراف کرد که زبان مادرانه عامل مهمی است که در بررسی مربوط به تحول زبان کودک باید مورد توجه قرار گیرد .

به گفته ی لوریا و یودوویچ (۱۹۷۵) زبان کودک بازتابی از واقعیت است ، لاجرم خواهیم پذیرفت که همزمان با پیشرفت های زبانی کودک ، ساختمان ذهن کودک نیز دستخوش تغییر می گردد و با این تغییر ، رفتار او نیز دگرگون می شود و کودک در سازگاری با محیط موفق تر خواهد بود . لذا پدران و مادران و مربیان آموزشی بایسته است که با مطالعه و غور درباره ی نقشی که زبان در ایجاد و تقویت قوی ی شناخت کودک ، قدرت تجزیه و تحلیل و به طور کلی رشد فکری و تکوین شخصیت وی ایفا می کند ، به لزوم و اهمیت آموزش صحیح زبان پی برد ، و با بارور ساختن قوای دماغی و شکوفا ساختن استعدادها و نیروهای خلاق وی او را برای زندگی سالم و سودمند آماده تر سازند . زبان فقط یکی از چند وسایلی است که به کمک آن جهان را برای خود از نو خلق می کنیم .

به گفته ی لوریا (۱۹۷۵) رفتار کلامی عمدتاً از گفت و گو با شخص بزرگسال نشأت گرفته و نضج می گیرد ، متناسب بودن «دستورالعمل های» نخستین شخص بزرگسال با علائق خود کودک و اشتیاق و اعتمادی که کودک در اطاعت از دستورالعمل های وی ابراز می دارد به حصول شرایط مساعد کمک می کند .

لوریا معتقد است که نه تصحیح کردن های مستقیم از جانب والدین و نه تکرار فوری از جانب کودک هیچکدام تأثیر مهمی در یادگیری زبان ندارد . ولی منطقی به نظر می رسد که انتظار داشته باشیم که لغات و ساخت هایی که مکرراً در گفتار بزرگسالان به کار می روند زودتر از ساخت ها و کلمات دیگر در حرف های کودکان ظاهر شوند .

جین اچسون می گوید : گفته های والدین و مربیان کودک می تواند عجیب و غیرعادی باشد بعضی از والدین بیشتر نگران حقیقت کدام هستند نه دستور . جمله غلط دستوری «بابا کلاه سر» ممکن است مورد تأیید گیرد اما جمله دستوری خوش ساخت «بابا کلاه سرش گذاشته» وقتی که بابا دنبال کلاهش می گردد نادرست جلوه کند . شاید انتظار این باشد که کودکان ما «حقیقت گو» بزرگ شوند تا جمله های دستوری درست بسازند . اما واقعیت برعکس این را نشان می دهد .

والدین و مربیان بیشتر نگران ادب کودک خود هستند : بگو لطفاً … این حرف بده . دوباره نشنوم اینو گفته باش … و گاهی اوقات سعی در اصلاح تلفظ او را دارند .

لحن شاکیانه ، غرغر کردن راجع به نحوه ی حرف زدن کودک ممکن است که اعتماد به نفس کودک را سلب کند . کودک شاید بفهمد که چیزی را اشتباه کرده ولی نمی داند چه چیزی را . فقط آن دسته از حرف ها که مستقیماً با او زده می شود اثر دارد . اچسون از کودکی نام می برد که در خانواده ای با والدین ناشنوا متولد شد .

او زبان اشاره را یاد گرفته بود کودک با اشتیاق جلو تلویزیون می نشست و به آن چشم می دوخت اما او به صداها گوش نمی داد . تنها وقتی که به مدرسه رفت و فرصت یافت تا با کسی حرف بزند ، شروع به صحبت کرد . نتیجه ی تحقیقی در منچستر نشان داد که تلویزیون می تواند رشد زبان حتی در کودکان سالم به تأخیر اندازد. این کودکان مجذوب رنگ ها و نور می شوند و صداها را فراموش می کنند . این رقصی است که دو نفره آن را

اجرا می کنند بدون طرف مقابل یادگیری در کار نخواهد بود .

نادری و سیف (۱۳۷۲) در یک پژوهش که بر روی ۳۰ نوزاد به صورت روش مقطعی صورت گرفت با توجه به نتایج آن پیشنهاد می کنند که :

۱ـ اهمیت تأمین سلامت روانی و ذهنی کودکان ، لازم است والدین از آموزشی های پیش از موقع محرک های شنوایی پرهیز کنند .

۲ـ برای آموزش مناسب و مؤثر لازم است ، مربیان دقیقاً مراحل رشد تکلم در کودکان را مورد توجه قرار دهند و آن را درک کنند .

۳ـ نویسندگان کتاب های کودکان برای جذابیت کتاب های خویش لازم است از روند رشد تکلمی کودکان به خوبی مطلع باشند .

با توجه به مطالب نقل شده می توان گفت که تعامل نقش مهمی در رشد زبانی کودک داشته و رشد زبانی کودک رشد فکری و درک بهتر جهان را در پی خواهد داشت . والدین و مربیان باید آگاه باشند که نگران اشتباهات مربوط به رشد زبانی همچون تعمیم های نادرست ، خطاهای دستوری و تلفظی نباشند . آنها باید یاد بگیرند که در این رقص «تانگو» تعامل خوبی داشته باشند تا رقص به حد اعلاء برسد .

خلاصه

«نقش والدین و مربیان در رشد زبانی کودک»

فراگیری زبان یکی از بحث برانگیزترین مباحث روانشناسی و زبانشناسی بوده است . نظریاتی همچون یادگیری از طریق تقلید و تمرین و تقویت از طرف رفتارگرایان ، ذاتی بودن توانایی سخن گفتن و متولد شدن با توانائی سخن گویی همچون رو به ودیعه نهاده بودن قدرت پرواز در پرندگان از طرف فطرت گرایان ، بررسی رشد زبان در میان رشد شناختی کودک و همخوانی و تداعی زبان همراه با یادگیری دیگر توانائی اجتماعی شدن از جمله موارد مطرح شده می باشند . نقش اطرافیان به خصوص مادر و در مقام ثانویه پدر و پرستار و یا کسانی که با کودک سروکار دارند تا چه اندازه است ؟ و چه نقشی می تواند ایفا کند ؟ عده ای این نقش را کمرنگ می دانند ولی طبق تحقیقات جدید ثابت شده است که زبانی خاص که زبان شناسان به آن نام زبان مادرانه و یا زبان پرستاران کودک داده اند نقش مهمی در روند تقویت و شکوفایی زبان کودک و با /// رشد ذهنی او در بهتر درک کردن جهان هستی و دستیابی به زندگی آسوده تر می انجامد . آشنایی با فرآیند تکلم و رشد آن هم برای والدین ، مربیان ، مؤلفان کتاب های کودکان امری ضروری به شمار می آید .

منابع و مراجع

فارسی :

پهلوان ، پرویز (مترجم) و /// (مؤلف) «عقل های کودکان» نشر البرز تهران ۱۳۷۹ .

حاجتی خلیل (مترجم) جین اچسون (مؤلف) «روانشناسی زبان» انتشارات امیرکبیر ۱۳۶۴٫ غرب دفتری ، بهروز (مترجم) و یگوتسکی (مؤلف) «زبان و تفکر» نشر نیما تبریز ۱۳۶۷ .

غرب دفتری ، بهروز (مترجم) آ . ار . لوریا و الف یودوویچ «زبان و ذهن کودک» نشر نیما تبریز ۱۳۶۸ .

کیوانی ، مجدالدین (مترجم) اچ . داگلاس براوان (مؤلف) «اصول یادگیری و تدریس زبان» تهران نشر دانش ۱۳۶۳ .

معزی پور ، غلامحسین (مترجم) نیوهاف مریلین ، ب لانر (مؤلف) «درون داده به مشابه تعامل» فصلنامه علی پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار ، شماره ۱ زمستان ۷۲ .

نادری ، عزت اله و سینو نراقی ، مریم «بررسی روند رشد تکلم و زبان فارسی کودکان از تولد تا سالگی» مجموعه مقالات نخستین کنفرانس زبانشناسی نظری و تکاربردی . انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی .

خارجی :

Crystal David (1989) “The encyclopead of language” Cambridge university press.

Aitchson. Jane. “Kidspeak” www. Fathom. Com

نظرات در مورد:نقش والدین و مردمان در رشد زبانی کودک

نظریه رشد شناختی ویگوتسکی یا نظریه اجتماعی – فرهنگی رشدSOCIOCULTURAL THEORY OFDEVELOPMENT

اهمیت فرهنگ و زمینه اجتماعی – تاریخی در تحول شناختی

به باور ویگوتسکی ، کنش متقابل میان یادگیرنده و محیط اجتماعی اش تعیین کننده اصلی رشد شناختی اوست.

((خاستگاه روان آدمی اجتماع است و فرایندی که به آن شکل میدهد ارتباط است.))

ویگوتسکی معتقد است  رشد شناختی کودک عموما به مردمی که در دنیای او زندگی می کنند وابسته است و دانش ، نگرش و ارزشهای فرد در تعامل با دیگران تحول می یابد.

۱ – کارکردهای نخستین ذهنیPRIMARY MENTAL FUNCTIONS

کارکردهای ذهنی

۲ – کارکردهای عالی ذهنیHIGHER MENTAL FUNCTIONS

کارکرد یا function  به فرایندهای ذهنی مانند توجه، ادراک، حافظه و تفکر اشاره دارد. این کارکردهای ذهنی در سالهای اغاز عمر بطور طبیعی وجود دارند و در انسان و حیوان یافت می شوند ویژگی مهم انها غیرارادی بودن و نا آگاه بودن است.

مثال :  حافظه در شکل اولیه اش عبارت است از شکل گیری خود بخودی یک تداعی بین دو رویداد که با هم رخ میدهند. گربه صدای بازکردن در قوطی غذا را با غذا تداعی می کند.

یا توجه در شکل نخستین خود، یک حرکت خود بخودی و غیرارادی است. مثلا هم انسان و هم حیوان پس از شنیدن یک صدای شدید ، بدون اراده بسوی آن توجه می کنند.

کارکردهای عالی ذهنی : مثل استدلال منطقی ، توجه انتخابی و زبان و ….. ویژه انسانند و بر اساس کارکردهای نخستین تحول می یابند.

تفاوت کارکردهای عالی ذهنی با کارکردهای نخستین ذهنی :

۱ – زیر کنترل انسانی قرار دارند و با اراده او انجام می شوند.

۲ – خاستگاه اجتماعی دارند.

۳ – به کمک ابزارهای روانشناختی رخ می دهند.

کارکردهای عالی ذهنی ازطریق تعامل بین فرد و زمینه اجتماعی او تحول می یابند.

هر کارکرد عالی ذهنی الزاما در ابتدا یک کارکرد اجتماعی است.(سیف ،۱۳۸۶،ص۹۴ )

درونی سازی :INTERNALIZATION

به فرایند تبدیل تدریجی تجارب یا فعالیتهای اجتماعی بیرونی به فرایندهای عالی ذهنی درونی سازی می گویند. این فرایند از طریق یک واسطه امکان پذیر می شود.

دریسکول  :  استفاده از واسطه یعنی تغییر دادن یک موقعیت محرکی در فرایند پاسخ دادن به آن نه بطور مستقیم بلکه از طریق نوعی پیوند امکان پذیر است. (از طریق یک ابزار یا علامت)

ابزار : به چیزی گفته می شود که در خدمت چیزی دیگر بکار برود . ابزار یک شی بیرونی است که مورد دستکاری فرد قرار می گیرد تا با آن بر محیط عمل کند. میمونها در آزمایش کهلر برای دستیابی به موز دور از دسترس از یک چوب استفاده می کردند . چوب در اینجا یک ابزار است.

علامت : چیزی است که بجای چیز دیگر مورد استفاده قرار می گیرد. علامت به بازنمایی درونی یک شی یا یک نماد گفته میشود که دارای معنی خاص فرهنگی است. مثال : دانش آموزان یاد می گیرند که یک راه ساده حل مسائل عددی این است که از حرف X برای مقدار مجهول استفاده کنند آنها به این طریق مسائل را به علامتهای ریاضی تبدیل می کنند تا بتوانند برای آنها راه حل بیابند.

از نظر ویگوتسکی رشد شناختی فرد ، بدون در نظر گرفتن محیط فرهنگی – اجتماعی او قابل درک نخواهد بود.(همان)

قانون کلی رشد فرهنگی – اجتماعی در نظریه ویگوتسکی :

هر کارکرد عالی ذهنی ، پیش از آنکه بصورت یک فرایند روانشناختی در شخص رخ دهد، ابتدا در یک سطح اجتماعی وجود دارد. ویگوتسکی این موضوع را به عنوان انتقال از سطح بین ذهنی به درون ذهنی توصیف کرده و رشد تدریجی کارکردهای عالی ذهنی از طریق تعامل اجتماعی را درونی سازی نام نهاده است. مثال : توانایی تفکر انتقادی می تواند از تعامل اجتماعی مانند پرسش و پاسخ به روش سقراطی ایجاد شود.

گفتار خود محورانه :EGOCENTRIC SPEECH

گفتار خود محورانه از دید ویگوتسکی ، چگونگی تبدیل تعامل یا روابط اجتماعی به کارکردهای ذهنی را نشان میدهد. ویگوتسکی این نوع گفتار کودک را بر اساس مفهوم درونی سازی توضیح میدهد و می گوید گفتار خود محورانه ، گفتار اجتماعی است که جریان درونی سازی بسوی گفتار درونی را نشان میدهد.

مراحل رشد زبان از دید ویگوتسکی :

۱  –  گفتار اجتماعی یا گفتار بیرونی  :  پیش از سه سالگی ظاهر می شود و نقش آن کنترل رفتار دیگران است. مثلا : وقتی کودک به مادرش می گوید شیر می خواهم از این طریق به کنترل رفتار دیگران اقدام می کند.

۲  – گفتار خود محورانه  : بین ۳ تا ۷ سالگی رخ میدهد. این نوع گفتار، مرحله انتقالی گفتار بیرونی به گفتار درونی است. در این مرحله کودکان غالبا برای کنترل رفتارشان با خودشان حرف میزنند. مثلا : هنگام انجام کاری، آنچه را که انجام میدهند به زبان می آورند. نقش گفتار خود محورانه کنترل و هدایت رفتار خود است.

گفتار خود محورانه از دید پیاژه و ویگوتسکی :

پیاژه :  گفتار کودکان پیش عملیاتی خود محورانه و غیر اجتماعی است.

ویگوتسکی :  کودکان این نوع گفتار را برای کنترل و هدایت رفتار خود مورد استفاده قرار میدهند.

ویگوتسکی از گفتار خصوصی بجای گفتار خود محورانه استفاده میکرد.

پژوهشها نشان میدهد وقتی که کودکان با تکالیف  دشوار سروکار دارند یا زمانی که اشتباهات زیادی مرتکب می شوند از گفتار خصوصی بیشتر استفاده می کنند.

۳ – گفتار درونی :  پس از ۷ سالگی ظاهر میشود . گفتار درونی با خود سخن گفتن بطور بی صداست. گفتار درونی به اندیشه و رفتار انسان جهت میدهد و در همه کارکردهای عالی ذهنی وجود دارد.(همان)

تفکر و زبان :

در نظریه ویگوتسکی ، تفکر و زبان در کودکان بصورت دو فعالیت مستقل از هم شروع می شوند.

در ابتدا تفکر پیش زبانی یا تفکر بدون زبان و زبان پیش عقلی یا گفتار بدون تفکر وجود دارند.

مثال : کوشش کودکان در ماههای اول زندگی برای حل کردن مسائلی مانند دستیابی به اشیا و بازکردن در موردی از تفکر بدون زبان است.

مثالی دیگر : غان و غون کردن کودک با هدف جلب توجه یا خوشحال کردن بزرگسالان موردی از زبان بدون تفکر است.

در حدود ۲ سالگی منحنی های مجزای تفکر و پیش زبانی و زبان پیش عقلی به هم میرسند در نتیجه تفکر زبانی و زبان عقلانی میشود.

در فاصله ۲ تا ۷ سالگی ، زبان هم نقش درونی (هدایت و جهت دهی به تفکر ) و هم نقش بیرونی ( انتقال نتایج تفکر به دیگران) را ایفا میکند.

خود نظم دهی :

–     یعنی توانایی اندیشیدن و حل کردن مسائل بدون کمک دیگران

–     به کنترل فرد بر فرایندهای شناختی اش ( تفکر ، حافظه و ….) گفته میشود

مراحل خود نظم دهی :

۱ – نخست کودک یاد می گیرد که اعمال و صداها دارای معنی اند . بعنوان مثال : کودک می آموزد که دست دراز کردن او بسوی یک شی برای دیگران این گونه معنی میدهد که او آن شی را می خواهد.

۲ – انجام تمرین : کودک حرکاتی را که باعث جلب توجه دیگران می شود تمرین می کند و نیز برای تسلط بر زبان با دیگران به گفتگو می پردازد.

۳ – استفاده از علامت برای تفکر و حل مسئله بدون کمک دیگران. در این مرحله کودکان خود نظم دهنده یا خودسامانگر میشوند.

پیاژه

–     رشد یا تحول مقدم بر یادگیری است.

–     مرحله ای از رشد شناختی که کودک در آن قرار دارد تعیین کننده ماهیت یادگیری اوست و لذا نمی توان با آموزش فراتر از رشد شناختی کودک در او یادگیری ایجاد کرد.

ویگوتسکی :

–    یادگیری پیش از رشد می آید. ( یادگیری مقدم بر رشد است ).

–    فرایندهای رشد یا تحول بدنبال فرایندهای یادگیری رخ میدهند.

منطقه تقریبی رشد:

منطقه تقریبی رشد در نظریه ویگوتسکی اهمیت تعامل اجتماعی را در رشد و یادگیری نشان میدهد.

ویگوتسکی می گوید کودکانی که به تنهایی از عهده انجام پاره ای تکالیف یادگیری بر نمی آیند به کمک بزرگسالان یا دوستان بالغ تر و آگاه تر از خود انجام آن کارها را یاد می گیرند.

توانایی کودک در حل مسائل بطور مستقلانه (آنچه که در نظر پیاژه است ) معرف سطح کنونی رشد او و توانایی اش در حل مسائل به کمک دیگران نشان دهنده سطح رشد بالقوه اوست.

منظور از منطقه تقریبی رشد، تفاوت بین سطح کنونی یا سطح رشد واقعی کودک و سطح رشد بالقوه اوست. بعبارت ساده تر منطقه تقریبی رشد به دامنه ای از تکالیف گفته می شود که کودک به تنهایی از عهده انجام آنها بر نمی آید اما به کمک بزرگسالان یا دوستان بالغ تر از خود قادر است آنها را انجام دهد.(همان)

مثال برای ارزیابی ZPD یک کودک  :

فرض کنید سن عقلی در کودک با یک آزمون هوشی ، ۸ سال تعیین شده است از نظر ویگوتسکی ما نمی توانیم کارمان را در همین جا متوقف کنیم ما ادامه میدهیم تا مشخص شود چگونه هر یک از این کودکان تلاش خواهند نمود مسایلی را که برای کودکان بزرگتر طراحی شده حل کنند ما به هر کودک با توضیح دادن ، پرسیدن سوالات هدایت شونده و معرفی عناصر اصلی راه حل کمک می کنیم با این کمک یکی از این کودکان مشکلات را در سطح یک کودک دوازده ساله و دیگری در سطح یک کودک ۹ ساله حل می کند این تفاوت بین سنین عقلی کودکان و سطح عملکردی که آنها از طریق همکاری با یک بزرگسال بدست می آورند ناحیه تقریبی رشد گفته می شود.(بیابانگرد ،۱۳۸۴ ،ص۵۱ )

رشد شناختی زمانی به حداکثر میرسد که در منطقه تقریبی رشد، تعامل اجتماعی صورت پذیرد.

بعضی مربیان به لحظه ای که یک کودک یا گروهی از کودکان در آستانه آمادگی برای یادگیری یک مفهوم قرار دارند لحظه آموزش پذیر گفته اند.

تکیه گاه سازی :SCAFOLDING

تکالیفی که در منطقه تقریبی رشد قرار دارند هنوز از سوی کودک آموخته نشده اند اگر بزرگترها کودک را یاری دهند از عهده انجام آن تکالیف و یادگیری آنها برخواهد آمد برونر کمک و راهنمایی دیگران را تکیه گاه سازی نامیده است.

در تکیه گاه سازی ابتدا معلم یا شخص دیگری که یادگیرنده را یاری میدهد سهم عمده ای از مسئولیت را به عهده می گیرد اما به تدریج که یادگیری پیش میرود مسئولیت به یادگیرنده واگذار می شود. .(سیف ،۱۳۸۶،ص۱۰۰ )

سکوسازی اصطلاحی است که دکتر بیابانگرد برای واژه SCAFFOLDING  بکار برده است. (بیابانگرد ،۱۳۸۴ ،ص۵۱ )

سکوسازی یعنی فن تغییردادن سطح حمایت . در طول مدت جلسه تدریس، شخصی ماهرتر میزان راهنمایی را تنظیم کرده تا مناسب سطح عملکرد جاری کودک گردد. هنگامی که تکلیف یادگیری دانش آموز جدید است شخص ماهرتر ممکن است از آموزش مستقیم استفاده کند همین که کفایت و شایستگی دانش آموز افزایش می یابد راهنمایی کمتری صورت می گیرد. (بیابانگرد ،۱۳۸۴ ،ص۵۲ )

ویگوتسکی :  آزمونهای هوش عملکرد مستقلانه کودک را می سنجد یعنی سطح رشد فعلی او

به باور ویگوتسکی ، آنچه کودکان به کمک دیگران می توانند انجام دهند بیشتر معرف توانایی واقعی آنان است تا آنچه به تنهایی از عهده اش بر می آیند. بنابراین برای شناسایی رشد کودکان، باید هم سطح رشد فعلی و هم سطح رشد بالقوه آنان را شناخت.

کاربردهای آموزشی نظریه ویگوتسکی :

۱ –  بر اهمیت زبان تاکید زیادی شده است . پس مدارس باید زبان را یک موضوع محوری تلقی کنند و معلمان در آموزش زبان جدیت بیشتری به خرج دهند.

۲ –  بر مسائل فرهنگی و اجتماعی تاکید زیادی دارد. پس لازم است مطالب درسی در یک بافت فرهنگی – اجتماعی آموزش داده شوند و در تمام مراحل تحصیلی مسائل فرهنگی و اجتماعی از نظر دور نمانند.

۳ –  طبق مفهوم منطقه تقریبی رشد ، معلم باید در آموزش موضوعات مختلف به دانش آموزان ، پیشاپیش رشد ذهنی آنان حرکت کند. ( مسائل قدری فراتر از سطح تواناییهای فعلی آنان باشد ).

۴-  معلمان کودکان را به حرف زدن با خود تشویق کنند زیرا با خود سخن گفتن کودکان را در هدایت و کنترل اندیشیدن یاری میدهد. (سیف ،۱۳۸۶،ص۱۰۰ )

مقایسه نظریه های ویگوتسکی و پیاژه :

۱ –  دیدگاه ویگوتسکی نسبت به تاثیر آموزش بر رشد شناختی بسیار خوش بینانه تر از دیدگاه پیاژه است.

۲ –  روش آموزش پیاژه عمدتا یک روش اکتشافی فردی است اما روش آموزش ویگوتسکی روش اکتشافی هدایت شده است.

۳ –  ویگوتسکی گفتار درونی را برای رشد شناختی بسیار مهم میداند در حالیکه از نظرپیاژه آن یک رفتار ناپخته است.

۴ –  پیاژه تعامل بین کودک و دنیای فیزیکی اش را در رشد شناختی اساسی میداند اما ویگوتسکی بر کنش متقابل میان یادگیرنده و محیط اجتماعی اش بیشتر تاکید می کند.

۵ –  برای پیاژه رشد باید پیش از یادگیری اتفاق افتد اما ویگوتسکی معتقد است که یادگیری یک فرایند فعال است و نیازی به انتظار کشیدن برای آمادگی نیست.(همان)

نظریه رشد شناختی برونر :

از نظر برونر آموزش یعنی کوشش برای کمک به شکل گیری رشد شناختی

نظریه برونر بر فرایند تفکر تاکید میکند و بازده اصلی رشد شناختی تفکر است و هدف آموزش و پرورش باید این باشد که یادگیرنده را بصورت متفکری خود مختار درآورد.

برونر در پژوهشهای خود به دنبال پاسخ این سوال بود که اطلاعات مربوط به جهان هستی چگونه به رمز در می آیند، سازمان می یابند و ذخیره می شوند.

منظور از بازنمایی اشاره به چیزی است که جای چیز دیگری را می گیرد یا نماد آن به حساب می آید.

مراحل رشد شناختی :

۱ –  مرحله حرکتی یا عملیenactive representation

در این مرحله کودکان رویدادهایی را که تجربه می کنند به پاسخ های حرکتی یا عملی باز نمایی می کنند . برای مثال کودکان نمی توانند محل قرار گرفتن فروشگاه نزدیک خانه شان را برای شما بگویند اما قادرند شما را از راهی که قبلا رفته اند به آنجا ببرند.

۲-  مرحله تصویری یا شمایلیiconic representation

در این مرخله کودک رویداد های زندگی خود را به صورت تصاویر ذهنی حفظ می کند کودکی که می تواند با رسم نقشه راه خانه تا فروشگاه نزدیک خانه شان را نشان دهد ازبازنمایی تصویری سود می برد.

۳- مرحله نمادیsymbolic representation

بازنمایی نمادی شامل استفاده از نظامهای نمادی اختیاری مانند زبان یا علایم ریاضی است .دانش اموزی که می تواند یک نقاشی را بصورت کلامی توضیح دهد از بازنمایی نمادی سود می برد.

چایلد در تبیین مراحل رشد برونر و پاسخ به این پرسش که چگونه انسان تجارب را بازنمایی می کند می گوید :

۱-    نخست استفاده از ابزار را برای افزودن بر توانایی های حرکتی خود اموختند مثلا بیل توانایی انسان در استفاده از دستها را افزایش می دهد یعنی ابزار جانشین اندامهای ناکافی بدن می شود .

۲-    انسان اموخته است توانایی های حسی خود را از راه استفاده از نظامهای علامتی افزایش دهد مثلا اختراع میکروسکوپ جهت گسترش تجارب حسی خود

۳-    نظامهای نمادی را یاد گرفته است که هدف انها انتقال تجربه حاصل از چیزهای واقعی یا خیالی در غیاب انهاست

توالی مراحل رشد:مراحل سه گانه برونر بطور متوالی رخ می دهند .

مرحله حرکتی                        مرحله تصویری               مرحله نمادی         برونر

مرحله حسی حرکتی               عملیات عینی               عملیات صوری         پیا‍ژه

بیگه و شرمیس می گویند دو مضمون عمده تار و پود نوشته های مربوط به یادگیری برونر را بهم پیوند می زند:

۱-    کسب دانش به هر شکلی که باشد یک فرایند فعال است .

۲-    یاد گیرنده دانشش را خودش می سازد یعنی هر شخص را باید بعنوان یک مشارکت کننده فعال در فرایند دریافت دانش در نظر گرفت که اطلاعات را انتخاب می کند و تغییر شکل می دهد و فرضیه می سازد و ان فرضیه ها را با توجه به شواهد ناهمخوان یا مغایر تغییر می دهد .

نکته دیگر در نظریه یادگیری برونر :ساده سازی و معنی دار ساختن تجربه های اکتسابی توسط یادگیرنده یک نیاز ذاتی فرض می شود انجام این کار مستلزم مفاهیم یا مقولات است .مفهوم یا طبقه حاصل تجرید عناصر مشترک بین رویدادها و تجارب است .از ترکیب این مفاهیم به قواعدی دست می یابیم که به ما امکان می دهد روابط بین مفاهیم را کشف کنیم برونر به این نظم ،نظام رمزی نام نهاده است که منظور از ان یک ترتیب  سلسله مراتبی از مفاهیم است

برونر معتقد است بهترین کار ان است که یادگیرنده خود نظام را کشف کند نه اینکه معلم انرا بصورت اماده در اختیار او قرار دهد .برونر مدافع یادگیری اکتشافی است .

طرحی برنامه درسی در نظریه برونر :

۱-  بجای مجموعه ای از واقعیت ها یا اطلاعات پراکنده ،باید به دانش اموزان ساختار بنیادی دانش اموزش داده شود منظور از ساختار بنیادی دانش ارکان مهم هر نظام علمی از قبیل مفاهیم ،اصول و روشهای پژوهشی مربوط به ان علم

اموزش ساختار بنیادی دانش موجب درک بیشتر دانش اموزان از موضوع درسی و تشویق انان به کاوشگری و حل مسئله خواهد شد و به انان کمک خواهد کرد تا چگونه یاد گرفتن را یاد بگیرند

۲-  برنامه درسی مارپیچیspiral curriculum

یعنی تکرار اندیشه های بنیادی یک موضوع درسی در سراسر دوره اموزشی بطور دوره ای.

در این برنامه دانش اموزان ابتدا مطالب را در سطحی ساده می اموزند امال در مراحل بعدی همان مطالب را در سطحی پیشرفته تر و مفصل تر به انان اموزش داده می شود .

کاربرد های اموزشی نظریه برونر :

آموزش و پرورش اهمیت زیادی دارد.

به اعتقاد او آمادگی یعنی اینکه موضوع مورد یادگیری برای یادگیرنده ای که می خواهد آن را بیاموزد آماده شده باشد. هر موضوعی را می توان باانطباق دادن روشهای اموزشی بر سطح کارکرد شناختی کودکان به انان یاد داد .

هر حیطه ای از آموزش را می توان به طریق یکی از نظام های سه گانه حرکتی-تصویری و نمادی ارایه کرد.

یادگیری مورد نظر او یادگیری اکتشافی هدایت شده است تا روش اکتشافی کاملا مستقلانه (همان)

نظریه رشد شناختی ویگوتسکی یا نظریه اجتماعی – فرهنگی رشدSOCIOCULTURAL THEORY OFDEVELOPMENT

اهمیت فرهنگ و زمینه اجتماعی – تاریخی در تحول شناختی

به باور ویگوتسکی ، کنش متقابل میان یادگیرنده و محیط اجتماعی اش تعیین کننده اصلی رشد شناختی اوست.

((خاستگاه روان آدمی اجتماع است و فرایندی که به آن شکل میدهد ارتباط است.))

ویگوتسکی معتقد است  رشد شناختی کودک عموما به مردمی که در دنیای او زندگی می کنند وابسته است و دانش ، نگرش و ارزشهای فرد در تعامل با دیگران تحول می یابد.

۱ – کارکردهای نخستین ذهنیPRIMARY MENTAL FUNCTIONS

کارکردهای ذهنی

۲ – کارکردهای عالی ذهنیHIGHER MENTAL FUNCTIONS

کارکرد یا function  به فرایندهای ذهنی مانند توجه، ادراک، حافظه و تفکر اشاره دارد. این کارکردهای ذهنی در سالهای اغاز عمر بطور طبیعی وجود دارند و در انسان و حیوان یافت می شوند ویژگی مهم انها غیرارادی بودن و نا آگاه بودن است.

مثال :  حافظه در شکل اولیه اش عبارت است از شکل گیری خود بخودی یک تداعی بین دو رویداد که با هم رخ میدهند. گربه صدای بازکردن در قوطی غذا را با غذا تداعی می کند.

یا توجه در شکل نخستین خود، یک حرکت خود بخودی و غیرارادی است. مثلا هم انسان و هم حیوان پس از شنیدن یک صدای شدید ، بدون اراده بسوی آن توجه می کنند.

کارکردهای عالی ذهنی : مثل استدلال منطقی ، توجه انتخابی و زبان و ….. ویژه انسانند و بر اساس کارکردهای نخستین تحول می یابند.

تفاوت کارکردهای عالی ذهنی با کارکردهای نخستین ذهنی :

۱ – زیر کنترل انسانی قرار دارند و با اراده او انجام می شوند.

۲ – خاستگاه اجتماعی دارند.

۳ – به کمک ابزارهای روانشناختی رخ می دهند.

کارکردهای عالی ذهنی ازطریق تعامل بین فرد و زمینه اجتماعی او تحول می یابند.

هر کارکرد عالی ذهنی الزاما در ابتدا یک کارکرد اجتماعی است.(سیف ،۱۳۸۶،ص۹۴ )

درونی سازی :INTERNALIZATION

به فرایند تبدیل تدریجی تجارب یا فعالیتهای اجتماعی بیرونی به فرایندهای عالی ذهنی درونی سازی می گویند. این فرایند از طریق یک واسطه امکان پذیر می شود.

دریسکول  :  استفاده از واسطه یعنی تغییر دادن یک موقعیت محرکی در فرایند پاسخ دادن به آن نه بطور مستقیم بلکه از طریق نوعی پیوند امکان پذیر است. (از طریق یک ابزار یا علامت)

ابزار : به چیزی گفته می شود که در خدمت چیزی دیگر بکار برود . ابزار یک شی بیرونی است که مورد دستکاری فرد قرار می گیرد تا با آن بر محیط عمل کند. میمونها در آزمایش کهلر برای دستیابی به موز دور از دسترس از یک چوب استفاده می کردند . چوب در اینجا یک ابزار است.

علامت : چیزی است که بجای چیز دیگر مورد استفاده قرار می گیرد. علامت به بازنمایی درونی یک شی یا یک نماد گفته میشود که دارای معنی خاص فرهنگی است. مثال : دانش آموزان یاد می گیرند که یک راه ساده حل مسائل عددی این است که از حرف X برای مقدار مجهول استفاده کنند آنها به این طریق مسائل را به علامتهای ریاضی تبدیل می کنند تا بتوانند برای آنها راه حل بیابند.

از نظر ویگوتسکی رشد شناختی فرد ، بدون در نظر گرفتن محیط فرهنگی – اجتماعی او قابل درک نخواهد بود.(همان)

قانون کلی رشد فرهنگی – اجتماعی در نظریه ویگوتسکی :

هر کارکرد عالی ذهنی ، پیش از آنکه بصورت یک فرایند روانشناختی در شخص رخ دهد، ابتدا در یک سطح اجتماعی وجود دارد. ویگوتسکی این موضوع را به عنوان انتقال از سطح بین ذهنی به درون ذهنی توصیف کرده و رشد تدریجی کارکردهای عالی ذهنی از طریق تعامل اجتماعی را درونی سازی نام نهاده است. مثال : توانایی تفکر انتقادی می تواند از تعامل اجتماعی مانند پرسش و پاسخ به روش سقراطی ایجاد شود.

گفتار خود محورانه :EGOCENTRIC SPEECH

گفتار خود محورانه از دید ویگوتسکی ، چگونگی تبدیل تعامل یا روابط اجتماعی به کارکردهای ذهنی را نشان میدهد. ویگوتسکی این نوع گفتار کودک را بر اساس مفهوم درونی سازی توضیح میدهد و می گوید گفتار خود محورانه ، گفتار اجتماعی است که جریان درونی سازی بسوی گفتار درونی را نشان میدهد.

مراحل رشد زبان از دید ویگوتسکی :

۱  –  گفتار اجتماعی یا گفتار بیرونی  :  پیش از سه سالگی ظاهر می شود و نقش آن کنترل رفتار دیگران است. مثلا : وقتی کودک به مادرش می گوید شیر می خواهم از این طریق به کنترل رفتار دیگران اقدام می کند.

۲  – گفتار خود محورانه  : بین ۳ تا ۷ سالگی رخ میدهد. این نوع گفتار، مرحله انتقالی گفتار بیرونی به گفتار درونی است. در این مرحله کودکان غالبا برای کنترل رفتارشان با خودشان حرف میزنند. مثلا : هنگام انجام کاری، آنچه را که انجام میدهند به زبان می آورند. نقش گفتار خود محورانه کنترل و هدایت رفتار خود است.

گفتار خود محورانه از دید پیاژه و ویگوتسکی :

پیاژه :  گفتار کودکان پیش عملیاتی خود محورانه و غیر اجتماعی است.

ویگوتسکی :  کودکان این نوع گفتار را برای کنترل و هدایت رفتار خود مورد استفاده قرار میدهند.

ویگوتسکی از گفتار خصوصی بجای گفتار خود محورانه استفاده میکرد.

پژوهشها نشان میدهد وقتی که کودکان با تکالیف  دشوار سروکار دارند یا زمانی که اشتباهات زیادی مرتکب می شوند از گفتار خصوصی بیشتر استفاده می کنند.

۳ – گفتار درونی :  پس از ۷ سالگی ظاهر میشود . گفتار درونی با خود سخن گفتن بطور بی صداست. گفتار درونی به اندیشه و رفتار انسان جهت میدهد و در همه کارکردهای عالی ذهنی وجود دارد.(همان)

تفکر و زبان :

در نظریه ویگوتسکی ، تفکر و زبان در کودکان بصورت دو فعالیت مستقل از هم شروع می شوند.

در ابتدا تفکر پیش زبانی یا تفکر بدون زبان و زبان پیش عقلی یا گفتار بدون تفکر وجود دارند.

مثال : کوشش کودکان در ماههای اول زندگی برای حل کردن مسائلی مانند دستیابی به اشیا و بازکردن در موردی از تفکر بدون زبان است.

مثالی دیگر : غان و غون کردن کودک با هدف جلب توجه یا خوشحال کردن بزرگسالان موردی از زبان بدون تفکر است.

در حدود ۲ سالگی منحنی های مجزای تفکر و پیش زبانی و زبان پیش عقلی به هم میرسند در نتیجه تفکر زبانی و زبان عقلانی میشود.

در فاصله ۲ تا ۷ سالگی ، زبان هم نقش درونی (هدایت و جهت دهی به تفکر ) و هم نقش بیرونی ( انتقال نتایج تفکر به دیگران) را ایفا میکند.

خود نظم دهی :

–     یعنی توانایی اندیشیدن و حل کردن مسائل بدون کمک دیگران

–     به کنترل فرد بر فرایندهای شناختی اش ( تفکر ، حافظه و ….) گفته میشود

مراحل خود نظم دهی :

۱ – نخست کودک یاد می گیرد که اعمال و صداها دارای معنی اند . بعنوان مثال : کودک می آموزد که دست دراز کردن او بسوی یک شی برای دیگران این گونه معنی میدهد که او آن شی را می خواهد.

۲ – انجام تمرین : کودک حرکاتی را که باعث جلب توجه دیگران می شود تمرین می کند و نیز برای تسلط بر زبان با دیگران به گفتگو می پردازد.

۳ – استفاده از علامت برای تفکر و حل مسئله بدون کمک دیگران. در این مرحله کودکان خود نظم دهنده یا خودسامانگر میشوند.

پیاژه

–     رشد یا تحول مقدم بر یادگیری است.

–     مرحله ای از رشد شناختی که کودک در آن قرار دارد تعیین کننده ماهیت یادگیری اوست و لذا نمی توان با آموزش فراتر از رشد شناختی کودک در او یادگیری ایجاد کرد.

ویگوتسکی :

–    یادگیری پیش از رشد می آید. ( یادگیری مقدم بر رشد است ).

–    فرایندهای رشد یا تحول بدنبال فرایندهای یادگیری رخ میدهند.

منطقه تقریبی رشد:

منطقه تقریبی رشد در نظریه ویگوتسکی اهمیت تعامل اجتماعی را در رشد و یادگیری نشان میدهد.

ویگوتسکی می گوید کودکانی که به تنهایی از عهده انجام پاره ای تکالیف یادگیری بر نمی آیند به کمک بزرگسالان یا دوستان بالغ تر و آگاه تر از خود انجام آن کارها را یاد می گیرند.

توانایی کودک در حل مسائل بطور مستقلانه (آنچه که در نظر پیاژه است ) معرف سطح کنونی رشد او و توانایی اش در حل مسائل به کمک دیگران نشان دهنده سطح رشد بالقوه اوست.

منظور از منطقه تقریبی رشد، تفاوت بین سطح کنونی یا سطح رشد واقعی کودک و سطح رشد بالقوه اوست. بعبارت ساده تر منطقه تقریبی رشد به دامنه ای از تکالیف گفته می شود که کودک به تنهایی از عهده انجام آنها بر نمی آید اما به کمک بزرگسالان یا دوستان بالغ تر از خود قادر است آنها را انجام دهد.(همان)

مثال برای ارزیابی ZPD یک کودک  :

فرض کنید سن عقلی در کودک با یک آزمون هوشی ، ۸ سال تعیین شده است از نظر ویگوتسکی ما نمی توانیم کارمان را در همین جا متوقف کنیم ما ادامه میدهیم تا مشخص شود چگونه هر یک از این کودکان تلاش خواهند نمود مسایلی را که برای کودکان بزرگتر طراحی شده حل کنند ما به هر کودک با توضیح دادن ، پرسیدن سوالات هدایت شونده و معرفی عناصر اصلی راه حل کمک می کنیم با این کمک یکی از این کودکان مشکلات را در سطح یک کودک دوازده ساله و دیگری در سطح یک کودک ۹ ساله حل می کند این تفاوت بین سنین عقلی کودکان و سطح عملکردی که آنها از طریق همکاری با یک بزرگسال بدست می آورند ناحیه تقریبی رشد گفته می شود.(بیابانگرد ،۱۳۸۴ ،ص۵۱ )

رشد شناختی زمانی به حداکثر میرسد که در منطقه تقریبی رشد، تعامل اجتماعی صورت پذیرد.

بعضی مربیان به لحظه ای که یک کودک یا گروهی از کودکان در آستانه آمادگی برای یادگیری یک مفهوم قرار دارند لحظه آموزش پذیر گفته اند.

تکیه گاه سازی :SCAFOLDING

تکالیفی که در منطقه تقریبی رشد قرار دارند هنوز از سوی کودک آموخته نشده اند اگر بزرگترها کودک را یاری دهند از عهده انجام آن تکالیف و یادگیری آنها برخواهد آمد برونر کمک و راهنمایی دیگران را تکیه گاه سازی نامیده است.

در تکیه گاه سازی ابتدا معلم یا شخص دیگری که یادگیرنده را یاری میدهد سهم عمده ای از مسئولیت را به عهده می گیرد اما به تدریج که یادگیری پیش میرود مسئولیت به یادگیرنده واگذار می شود. .(سیف ،۱۳۸۶،ص۱۰۰ )

سکوسازی اصطلاحی است که دکتر بیابانگرد برای واژه SCAFFOLDING  بکار برده است. (بیابانگرد ،۱۳۸۴ ،ص۵۱ )

سکوسازی یعنی فن تغییردادن سطح حمایت . در طول مدت جلسه تدریس، شخصی ماهرتر میزان راهنمایی را تنظیم کرده تا مناسب سطح عملکرد جاری کودک گردد. هنگامی که تکلیف یادگیری دانش آموز جدید است شخص ماهرتر ممکن است از آموزش مستقیم استفاده کند همین که کفایت و شایستگی دانش آموز افزایش می یابد راهنمایی کمتری صورت می گیرد. (بیابانگرد ،۱۳۸۴ ،ص۵۲ )

ویگوتسکی :  آزمونهای هوش عملکرد مستقلانه کودک را می سنجد یعنی سطح رشد فعلی او

به باور ویگوتسکی ، آنچه کودکان به کمک دیگران می توانند انجام دهند بیشتر معرف توانایی واقعی آنان است تا آنچه به تنهایی از عهده اش بر می آیند. بنابراین برای شناسایی رشد کودکان، باید هم سطح رشد فعلی و هم سطح رشد بالقوه آنان را شناخت.

کاربردهای آموزشی نظریه ویگوتسکی :

۱ –  بر اهمیت زبان تاکید زیادی شده است . پس مدارس باید زبان را یک موضوع محوری تلقی کنند و معلمان در آموزش زبان جدیت بیشتری به خرج دهند.

۲ –  بر مسائل فرهنگی و اجتماعی تاکید زیادی دارد. پس لازم است مطالب درسی در یک بافت فرهنگی – اجتماعی آموزش داده شوند و در تمام مراحل تحصیلی مسائل فرهنگی و اجتماعی از نظر دور نمانند.

۳ –  طبق مفهوم منطقه تقریبی رشد ، معلم باید در آموزش موضوعات مختلف به دانش آموزان ، پیشاپیش رشد ذهنی آنان حرکت کند. ( مسائل قدری فراتر از سطح تواناییهای فعلی آنان باشد ).

۴-  معلمان کودکان را به حرف زدن با خود تشویق کنند زیرا با خود سخن گفتن کودکان را در هدایت و کنترل اندیشیدن یاری میدهد. (سیف ،۱۳۸۶،ص۱۰۰ )

مقایسه نظریه های ویگوتسکی و پیاژه :

۱ –  دیدگاه ویگوتسکی نسبت به تاثیر آموزش بر رشد شناختی بسیار خوش بینانه تر از دیدگاه پیاژه است.

۲ –  روش آموزش پیاژه عمدتا یک روش اکتشافی فردی است اما روش آموزش ویگوتسکی روش اکتشافی هدایت شده است.

۳ –  ویگوتسکی گفتار درونی را برای رشد شناختی بسیار مهم میداند در حالیکه از نظرپیاژه آن یک رفتار ناپخته است.

۴ –  پیاژه تعامل بین کودک و دنیای فیزیکی اش را در رشد شناختی اساسی میداند اما ویگوتسکی بر کنش متقابل میان یادگیرنده و محیط اجتماعی اش بیشتر تاکید می کند.

۵ –  برای پیاژه رشد باید پیش از یادگیری اتفاق افتد اما ویگوتسکی معتقد است که یادگیری یک فرایند فعال است و نیازی به انتظار کشیدن برای آمادگی نیست.(همان)

نظریه رشد شناختی برونر :

از نظر برونر آموزش یعنی کوشش برای کمک به شکل گیری رشد شناختی

نظریه برونر بر فرایند تفکر تاکید میکند و بازده اصلی رشد شناختی تفکر است و هدف آموزش و پرورش باید این باشد که یادگیرنده را بصورت متفکری خود مختار درآورد.

برونر در پژوهشهای خود به دنبال پاسخ این سوال بود که اطلاعات مربوط به جهان هستی چگونه به رمز در می آیند، سازمان می یابند و ذخیره می شوند.

منظور از بازنمایی اشاره به چیزی است که جای چیز دیگری را می گیرد یا نماد آن به حساب می آید.

مراحل رشد شناختی :

۱ –  مرحله حرکتی یا عملیenactive representation

در این مرحله کودکان رویدادهایی را که تجربه می کنند به پاسخ های حرکتی یا عملی باز نمایی می کنند . برای مثال کودکان نمی توانند محل قرار گرفتن فروشگاه نزدیک خانه شان را برای شما بگویند اما قادرند شما را از راهی که قبلا رفته اند به آنجا ببرند.

۲-  مرحله تصویری یا شمایلیiconic representation

در این مرخله کودک رویداد های زندگی خود را به صورت تصاویر ذهنی حفظ می کند کودکی که می تواند با رسم نقشه راه خانه تا فروشگاه نزدیک خانه شان را نشان دهد ازبازنمایی تصویری سود می برد.

۳- مرحله نمادیsymbolic representation

بازنمایی نمادی شامل استفاده از نظامهای نمادی اختیاری مانند زبان یا علایم ریاضی است .دانش اموزی که می تواند یک نقاشی را بصورت کلامی توضیح دهد از بازنمایی نمادی سود می برد.

چایلد در تبیین مراحل رشد برونر و پاسخ به این پرسش که چگونه انسان تجارب را بازنمایی می کند می گوید :

۱-    نخست استفاده از ابزار را برای افزودن بر توانایی های حرکتی خود اموختند مثلا بیل توانایی انسان در استفاده از دستها را افزایش می دهد یعنی ابزار جانشین اندامهای ناکافی بدن می شود .

۲-    انسان اموخته است توانایی های حسی خود را از راه استفاده از نظامهای علامتی افزایش دهد مثلا اختراع میکروسکوپ جهت گسترش تجارب حسی خود

۳-    نظامهای نمادی را یاد گرفته است که هدف انها انتقال تجربه حاصل از چیزهای واقعی یا خیالی در غیاب انهاست

توالی مراحل رشد:مراحل سه گانه برونر بطور متوالی رخ می دهند .

مرحله حرکتی                        مرحله تصویری               مرحله نمادی         برونر

مرحله حسی حرکتی               عملیات عینی               عملیات صوری         پیا‍ژه

بیگه و شرمیس می گویند دو مضمون عمده تار و پود نوشته های مربوط به یادگیری برونر را بهم پیوند می زند:

۱-    کسب دانش به هر شکلی که باشد یک فرایند فعال است .

۲-    یاد گیرنده دانشش را خودش می سازد یعنی هر شخص را باید بعنوان یک مشارکت کننده فعال در فرایند دریافت دانش در نظر گرفت که اطلاعات را انتخاب می کند و تغییر شکل می دهد و فرضیه می سازد و ان فرضیه ها را با توجه به شواهد ناهمخوان یا مغایر تغییر می دهد .

نکته دیگر در نظریه یادگیری برونر :ساده سازی و معنی دار ساختن تجربه های اکتسابی توسط یادگیرنده یک نیاز ذاتی فرض می شود انجام این کار مستلزم مفاهیم یا مقولات است .مفهوم یا طبقه حاصل تجرید عناصر مشترک بین رویدادها و تجارب است .از ترکیب این مفاهیم به قواعدی دست می یابیم که به ما امکان می دهد روابط بین مفاهیم را کشف کنیم برونر به این نظم ،نظام رمزی نام نهاده است که منظور از ان یک ترتیب  سلسله مراتبی از مفاهیم است

برونر معتقد است بهترین کار ان است که یادگیرنده خود نظام را کشف کند نه اینکه معلم انرا بصورت اماده در اختیار او قرار دهد .برونر مدافع یادگیری اکتشافی است .

طرحی برنامه درسی در نظریه برونر :

۱-  بجای مجموعه ای از واقعیت ها یا اطلاعات پراکنده ،باید به دانش اموزان ساختار بنیادی دانش اموزش داده شود منظور از ساختار بنیادی دانش ارکان مهم هر نظام علمی از قبیل مفاهیم ،اصول و روشهای پژوهشی مربوط به ان علم

اموزش ساختار بنیادی دانش موجب درک بیشتر دانش اموزان از موضوع درسی و تشویق انان به کاوشگری و حل مسئله خواهد شد و به انان کمک خواهد کرد تا چگونه یاد گرفتن را یاد بگیرند

۲-  برنامه درسی مارپیچیspiral curriculum

یعنی تکرار اندیشه های بنیادی یک موضوع درسی در سراسر دوره اموزشی بطور دوره ای.

در این برنامه دانش اموزان ابتدا مطالب را در سطحی ساده می اموزند امال در مراحل بعدی همان مطالب را در سطحی پیشرفته تر و مفصل تر به انان اموزش داده می شود .

کاربرد های اموزشی نظریه برونر :

آموزش و پرورش اهمیت زیادی دارد.

به اعتقاد او آمادگی یعنی اینکه موضوع مورد یادگیری برای یادگیرنده ای که می خواهد آن را بیاموزد آماده شده باشد. هر موضوعی را می توان باانطباق دادن روشهای اموزشی بر سطح کارکرد شناختی کودکان به انان یاد داد .

هر حیطه ای از آموزش را می توان به طریق یکی از نظام های سه گانه حرکتی-تصویری و نمادی ارایه کرد.

یادگیری مورد نظر او یادگیری اکتشافی هدایت شده است تا روش اکتشافی کاملا مستقلانه (همان)

مشاوره و روانشناسی

تلفنی رایگان خدمات روانشناسی – مشاوره- روانپزشکی – آرامش درمانی – هیپنوتیزم درمانی – مجوز ۶۶۰۷۲ – -☎️ ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶-  -۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰ –

بهترین مشاور و روانشناس خانواده و ازدواج ❤️❤️❤️??? مشاوره آنلاین – مشاوره حضوری، تلفنی – اعصاب و روان نوروفیدبک- بایوفیدبک-

 

تحت نظر متخصص اعصاب و روان_ متخصص روانشناسی – متخصص مشاوره – مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره قبل از ازدواج – مشاوره نوجوان، مشاوره کودک – درمان افسردگی، وسواس، استرس، بیش فعالی – اختلالات یادگیری – مشاوره تحصیلی- کنترل خشم – درمان اتیسم

 

مطالب آموزنده و درمان در سایت : https://ravanshenasa.com

و اینستاگرام ما ? @DR.RAVANSHENAS1

خیابان نیاوران چهارراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه چهارم شمالی ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶ –  -۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

telegram.me/ravanshenasiii

مشاوره خانواده و ازدواج، مشاوره کودک ، مشاوره قبل از ازدواج- مشاوره خواستگاری- مشاوره نوجوان – مشاوره شغلی- مشاوره تحصیلی- مشاوره بازرگانی- تنظیم خانواده ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶–۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

آدرس: تهران- خیابان نیاوران- چهارراه مژده- نبش نجابت جو- پلاک ۳۵۲- طبقه ۴ شمالی – طبقه فوقانی بانک پاسارگاد

روانشناسی ، روانپزشکی- زوج درمانی- مشاوره طلاق-

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://moshaverehezdevaje.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ravanshenasa.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://khanevadehh.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ppsyc.com

آدرس: مشاوره و روانشناسی کودک منطقه ۱- نیاوران چها رراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه دوم شمالی بانک پاسارگاد

 

مشاوره و روانشناسی

تلفنی رایگان خدمات روانشناسی – مشاوره- روانپزشکی – آرامش درمانی – هیپنوتیزم درمانی – مجوز ۶۶۰۷۲

-☎️ ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۰

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۶۰

بهترین مشاور و روانشناس خانواده و ازدواج ❤️❤️❤️??? مشاوره آنلاین – مشاوره حضوری، تلفنی – اعصاب و روان نوروفیدبک- بایوفیدبک-

?????????????

تحت نظر متخصص اعصاب و روان_ متخصص روانشناسی – متخصص مشاوره – مشاوره خانواده، مشاوره ازدواج، مشاوره قبل از ازدواج – مشاوره نوجوان، مشاوره کودک – درمان افسردگی، وسواس، استرس، بیش فعالی – اختلالات یادگیری – مشاوره تحصیلی- کنترل خشم – درمان اتیسم

– – ???? ?????????

مطالب آموزنده و درمان در سایت : https://ravanshenasa.com

و اینستاگرام ما ? @DR.RAVANSHENAS1

خیابان نیاوران چهارراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه دوم شمالی ۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶- – ۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰–۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴-۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶–۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

telegram.me/ravanshenasiii

https://t.me/ravanshenasiiii

مشاوره خانواده و ازدواج، مشاوره کودک ، مشاوره قبل از ازدواج- مشاوره خواستگاری- مشاوره نوجوان – مشاوره شغلی- مشاوره تحصیلی- مشاوره بازرگانی- تنظیم خانواده

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۵۶

۰۲۱۲۶۸۵۲۹۴۶

۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶

۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴

۰۹۱۲۳۲۴۵۵۱۰

۲۶۸۵۲۹۴۰

۲۶۸۵۲۹۶۰

آدرس: تهران- خیابان نیاوران- چهارراه مژده- نبش نجابت جو- پلاک ۳۵۲- طبقه ۲ شمالی – طبقه فوقانی بانک پاسارگاد

روانشناسی ، روانپزشکی- زوج درمانی- مشاوره طلاق-

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://moshaverehezdevaje.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ravanshenasa.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

http://khanevadehh.com

مشاوره و روانشناسی- مشاوره خانواده و ازدواج

https://ppsyc.com

آدرس: مشاوره و روانشناسی کودک منطقه ۱- نیاوران چها رراه مژده نبش نجابت جو پلاک ۳۵۲ طبقه ۲ شمالی بانک پاسارگاد

مشاوره تلفنی رایگان

مشاوره خانواده و ازدواج ۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۲۷۲۸۹۰۴

مشاوره کودک و نوجوان- ۲۲۷۲۸۹۰۴-۲۲۷۱۵۸۸۶

زوج درمانی توسط متحصص مشاوره ۲۲۷۲۸۹۰۴-۲۲۷۱۵۸۸۶

روان درمانی  ۲۶۸۵۲۹۴۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

هیپنوتراپی-۲۶۸۵۲۹۴۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

مشاوره شغلی- ۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۶۸۵۲۹۶۰

مشاوره تحصیلی– ۲۲۷۲۸۹۰۴ ۲۶۸۵۲۹۴۰-

روانپزشک-۲۲۷۱۵۸۸۶-۲۲۷۲۸۹۰۴-

روانشناس– ۲۲۷۱۵۸۸۶ ۲۶۸۵۲۹۴۰-

روانکاوی—۲۶۸۵۲۹۶۰-۲۲۷۲۸۹۰۴

آرامش درمانی—۲۶۸۵۲۹۴۰- ۲۲۷۲۸۹۰۴