هیجان در زندگی از دیدگاه روانشناس و روانپزشک
هیجان سه مشخصه اصلی دارد:
- فعالیت ضمیری
- تغییرات در اعمال فیزیولوژیکی
- تظاهرات بدنی
دانشمندان معتقدند، هیجانات ذاتی معدود میباشند. بر حسب نظر یکی از محققین نوزادان تنها یک حالت کلی عدم تعادل یا برهمخوردگی دارند. یکی دیگر از پژوهندگان معتقد است که سه حالت هیجانی ترس ، خشم و عشق در نوزادان قابل مشاهده است. صرف نظر از صحت و سقم این تحقیقات ، آنچه مسلم است این است که بیشتر رفتارهای هیجانی ما ناشی از یادگیری است
از آنجایی که همه افراد بشر دارای هیجان هستند، پس وجه مشترکی میان آنان وجود دارد. هیجان خشم و ترس و محبت و نفرت و کینه و حسادت را همه دارند و همه میدانند که وقتی شخصی از فراق حرف میزند چه احساسی دارد و وقتی شخصی میگوید: نمیدانی وقتی این خبر را شنیدم چه تعجبی به من دست داد! شما کاملا واقف به حالت تعجب او هستید. زیرا که خود شما هم از بسیاری از اخبار تعجب کردهاید.
هیجان هم مفید است و هم مضر. در بسیاری از موارد ، شخص بدون داشتن حالات هیجانی نمیتواند از زندگی لذت ببرد و در کارها توفیق حاصل کند. ولی از آن طرف همین حالات هیجانی ممکن است موجبات بدبختی ما و دیگران را فراهم سازند.
- زندگی را روح میبخشند.
- ما را با سایر افراد مرتبط میسازند و به زندگی اجتماعی ما نور میتابند.
- پایه کارهای هنری هستند.
- به ما نیروی زیادتری میبخشند و موجب میشوند در مواردی از حد اعلای قدرت بدنی استفاده کنیم.
- ما را وادار میسازند که خود را برای مقبول افتادن آراسته سازیم.
- خاصیت داروی مقوی دارند.
البته فراموش نکنیم هیجان یه ضررهایی هم دارد که آن ها را ذکر می کنیم:
- ممکن است شخص را به عمل ناشایست بکشانند.
- ممکن است قوای عقلی را تحتالشعاع قرار دهند.
- ممکن است شخص را به راههای نامطلوب و گمراه کننده سوق دهند.
- موجبات اتلاف وقت را فرهم سازند.
- خطرات جانی را ممکن است باعث گردند
هیجان پایه و اساس هنر است. هیجانات لازمه حیات است و هنر نیز به حیات روح میدهد. اگر زیباییهای هنر نباشد، زندگی فاقد تحریکات و تهییجات میگردد. تولستوی یکی از بزرگترین هنرمندان دنیا در رشته داستان سرائی در مورد هیجانات و احساسات میگوید: احساساتی را که شخص در خود دارد، میتواند از راه حرکات ، خطوط ، رنگها ، صداها و یا بیان کلمات در دیگری بوجود آورد و این را هنر گویند.
هنر ما را با افراد انسانی که در گذشته صاحب یک نوع احساسات با ما بودهاند و یا افراد انسانی که در آینده دارای همین احساسات هستند متحد میکند. شوق و هیجانی که در اثر مشاهده شگفتیهای جهان طبیعت در انسان ایجاد میشود ، موجب خلق آثار هنری ، موجب کشف قوانین حاکم بر طبیعت ، موجب اختراعات گوناگون و هزاران مورد دیگر میشود که در نهایت به زندگی انسان در این جهان سمت و سویی بهتر و پرمعناتر میدهد.
برای اینکه بتوانیم بلوغ هیجانی به دست آوریم، ما باید خود را از بسیاری حالات هیجانی نامطلوب که تجارب ناگوار به ما میدهند، فارغ سازیم و به عوض ، حالات فرحبخش را در خود تقویت نماییم. هر فرد باید از چگونگی حالات هیجانی خویش آگاهی یابد و بداند که در موقعیتهای مختلف چگونه از آنها بهرهبرداری مفید نماید. ما باید با بکار بردن نیروی عقلانی ، نظارت در حالات هیجانی را همیشه داشته باشیم.
اینکه پس از ابراز یک حالت هیجانی نامطلوب خود را سرزنش کنیم و نفس خویش را ناراحت نمائیم، مضر است. بلکه باید آن حالت را در موقع مناسب تحلیل نمائیم و برای آینده تجربه به دست آوریم. خودشناسی و تامین سعادت از طریق توجه به نتایج مطلوب یا نامطلوب هیجانها ، بلوغ هیجانی است. هیجان اگر شدید و طولانی باشد نه تنها باعث خستگی و فرسودگی میشود، بلکه موجب بیماریهای جسمی مثل سوءهاضمه و زخم معده و اختلالات سایر دستگاههای بدن میگردد.