فضولی کردن از دیدگاه مشاور خانواده

فضولی کردن

فضولی کردن از دیدگاه مشاور خانواده

فضولی کردن
فضولی کردن اصولی شامل چه افرادی می شود؟
فوضولی کردند کاری بسیار زشت و نادرست می باشد و یک نوع اختلال هم می توان ذکر کرد.
افراد فضول هم در آقایان هم در خانم ها بسیار زیاد می باشند.
به طوری که خانومها بسیار بیشتر از آقایان فوضول هستند.
اینکه چرا فضولی کردند کار زشتی می باشد برای خیلی‌ها هنوز جا نیفتاده.
زیرا فوضولی کردن را یک امری عادی می دانند و اسم فوضولی کردن را از روی آن بر می دارند و به خوبی و به راحتی هر کاری که بخواهند در زمینه ی فضولی کردند انجام میدهند.
شاید ما در زندگی کارهایی داشته باشیم یا در زندگی به مواردی بر بخوریم و یا همچنین چیزهایی با خود داریم که دوست نداریم کسی از وجود آن مطلع باشد اما اشخاص فضول و بی ادب همیشه در کارهای ما دخالت میکنند و دوست دارند بدانند که ما چه چیزی در نزد خود داریم و همچنین چه کارهایی انجام میدهیم اصولاً اینجور آدمها منظورمان انسان ها و اشخاص فضول می باشد انقدر به راحتی در کارهای ما فضولی می کنند که اختیاره اینکه هر سوالی را بخواهند از ما میپرسند.
کنار آمدن با اشخاص حضور بسیار سخت می باشد ما همیشه باید سعی کنیم از کنار این جور اشخاص دوری کنیم تا ذهن ما را خراب نکنند و از فضولی کردن آنها عذاب نکشیم.
زیرا واقعاً ساختن کنار اینگونه اشخاص بسیار سخت و دردناک است.
اگر نمی خواهید به اطلاعات خود را بیان کنید نیازی نیست و آدم های فضول اطلاعات خود را بدهید سعی کنید آنها را دور بزنید و بحث را عوض کنید تا جایی هم که ممکن است پاسخ ندهید زیرا نقطه ضعف شما را پیدا میکند به خود اجازه می‌دهد در هر رابطه ای از شما سوال کنند و فضولی کند.
خیلی‌ها این سوال را دارند که این عادت بده فضولی کردن را چگونه می توان کنار گذاشت.
برای هر شخصی به یک طریقی می توان این را بیان کرد ابتدا باید مورد بررسی و کارشناسی قرار بگیرد تا ما متوجه آن قضیه بشویم که فوضولی کردن یک شهر بر پایه و اساس چه مواردی از نیازهای او می باشد؟
بر اساس نیازهایی که دارد وقتی فضولی می کنند ما باید آن را بررسی قرار دهیم و بر اساس اشتباهات و ضعف های او با او صحبت کنیم تا از فضولی کردن دست بکشد.

 

مشاوره خانواده و ازدواج تلفن:۰۲۱۲۶۸۵۱۵۴۳- ۲۶۸۵۱۲۸۶ ۰۲۱مشاوره تلفنی رایگان نیاوران، چهارراه مژده،نبش نجابت جو،پلاک۳۵۲

ترسیدن از دیدگاه مشاور خانواده

ترسیدن

ترسیدن از دیدگاه مشاور خانواده

ترسیدن
ترسیدن در عوامل های مختلف.
آیا ترسیدن همیشگی است آیا ترسیدند باعث میشود که انسان در زندگی خود عقب بیفتد آیا ترسیدند مشکل بزرگ در زندگی محسوب می شود آیا ترسیدن کودکان موقتی بوده؟
ترسیدن همانطور که از اسمش پیداس و ترسناک از وحشتناک داشت ن از چیزی را ترسیدن میگویند یعنی چیزی که با روحیات ما سازگاری ندارد و ما را به وحشت می‌اندازد.
ترسیدن اصولاً در کودکان بسیار زیاد بوده و کودکان اصولاً یا از چیزهایی خطرناک نمی ترسند یا از چیزهای بسیار ساده خیلی می ترسند.
این دو تا آمل کودکان را از بزرگسالان تفکیک کرده و این حرکت باعث می شود که بتوانیم تشخیص بدهیم یک شخص چقدر می‌تواند کودک باشد.
ترسیدن اگر از عوامل طبیعی باشد مثل ترسیدن از تاریکی یا  ترسیدن از حیوانات های بسیار عظیم الجثه و حیوانات خطرناک و یا همچنین ترسیدن از ارتفاع و عواملی بسیار طبیعی و اصولاً بیشتر انسان‌ها از این جور اتفاقات می ترسند.
اما ترسیدن از خیلی از چیزها طبیعی نمی باشد مثلا خیلی ها بیماری به نام فابیو دارند از هر چیزی که ممکن است می توانند فابیو از آن را داشته باشند.
به طور مثال خیلی از اشخاص از آب فابیو دارند مثلاً شنیده اید که طرف فابیو جانور دارد. یعنی از همه جانورها میترسد.
خوب این گونه ترسیدن ها غیر طبیعی بوده و نیاز قطعی به درمان دارد و ما نمی توانیم از این مسئله ها به سادگی عبور کنیم ابتدا باید علت آن را پیدا کنیم سپس مورد بررسی قرار دهیم و همچنین بعد از آن با مشاوره های مرتب و منظم بتوانیم شخص بیماری که فابیو دارد را درمان کنیم.
اگر در افراد بزرگسال مشکلاتی مانند ترسیدن وجود دارد ابتدا باید این شخص را به یک روانشناس برده همانطور که ذکر شد روانشناس علت‌های ترسیدن آن شخص را متوجه بشود و با بررسی های انجام شده بر روی او بتوانند علت‌های ترسیدن آن شخص را متوجه بشود و سپس با بررسی های انجام شده آن شخص را بتوانند معالجه و درمان کنند ا ترسیدن در افراد بزرگسال بسیار خطرناک‌تر می‌تواند باشد و قطعاً هم همینطور است به دلیل آنکه افراد بزرگتر با ترسیدن از هر موردی نمی‌توانند در جامعه جایگاه خوبی داشته باشند نمی‌توانند مثل دیگران به خوبی و درستی زندگی بکنند.
اگر اینجور اشخاص به همین سادگی می توانستند با مشکل ترسیدن کنار بیایند دیگر مشکل بزرگی نداشتند اما چون ترسیدن در وجود آنها هست باید با مراجعه به روانشناس این مسئله بزرگ را از بین ببرند

 

 

مشاوره خانواده و ازدواج تلفن:۰۲۱۲۶۸۵۱۵۴۳- ۲۶۸۵۱۲۸۶ ۰۲۱مشاوره تلفنی رایگان نیاوران، چهارراه مژده،نبش نجابت جو،پلاک۳۵۲

ویژگی های آدم های خرافاتی از دیدگاه مشاور خانواده

آدم های خرافاتی

ویژگی های آدم های خرافاتی از دیدگاه مشاور خانواده

 

آدمهای خرافاتی
آیا خرافات به زندگی انسان لطمه می‌زند؟
آیا آدمهای خرافاتی همیشه و همه جا درست می گویند؟
آیا خرافه و یا خرافات حقیقت دارند آیا خرافه و یا خرافات حقیقت دارند؟
آیا خرافه گویی باعث پاشیده شدن زندگی دیگران میشود؟
آیا آدمهای خرافاتی نقش به سزایی در زندگی ما دارند؟
آیا خرافه و آدمهای خرافاتی در علم روانشناسی جایگاهی دارند؟
در این مدت به تمامی سوال ها و به بیشتر از سوالهای شما پاسخ داده می شود.
اصولاً آدمهای خرافاتی این باور را ندارند که خرافاتی هستند و این  را یک علم می دانند و با آن بسیار طبیعی و ساده برخورد می‌کنند بیشتر آدمهای خرافاتی فکر می‌کنند که خرافاتی هستند و خیلی جدی و طبیعی به باورهای خرافیشان اعتقاد دارند . حتا گاهی از اوقات باعث را در برای دفاع از خرافات ها و خرافه های خود به بحث و جدل می انجامند.
آدمهای خرافاتی بسیار در حرف‌های خود جدی هستند از قدیم الایام این مسئله بسیار با بوده که آدمهای خرافاتی برای هر مشکلی یک دلیل خرافاتی می‌آورند مثلاً در قدیم وقتی خورشید گرفتگی به وجود می آمد آنها این تصور را داشتند که یک اژدها ماه را خورشیده و پس از این که خورشید به بیرون می آمد این عقیده را داشتند که با سر و صداهایی که خودشان به وجود می آورند باعث شده که خورشید از دهان اژدها به بیرون بیاید.
خرافاتی ها علت و معلول را درهم ادغام کرده و یک دلیل بیخود برای خود میتراشند به گونه ای که هم خود و هم دیگران را بتوانند توجیه کنند.
به طور مثال در همه جای دنیا باب شده که عدد ۱۳ عدد نحس می باشد. و حتی در خطوط های هوایی هم خیلی از اشخاص بر روی صندلی ۱۳ نمی نشینند چون بسیار خرافاتی بوده اند.
اصولاً افراد خرافاتی در همه جای دنیا هستند و بیشتر خانم ها می باشند که بسیار خرافاتی تر از آقایان هستند.
کشور فرانسه انگلیس آمریکا نروژ سوئد هلند دانمارک کشورهایی هستند که بسیار مردمانی خرافاتی دارند در همه جای دنیا آدمهای خرافاتی زیاد هستند ولی به میزان شدت آگاهی و سواد و علم آنها بستگی دارد.
خیلی‌ها مشکلی که با آدمهای خرافاتی دارند این می باشد که این تصور را دارند که آدمهای خرافاتی می توانند برای آنها مشکل ساز باشند.
خوب همانطور که ذکر او خرافات یک نوع خوراکی می باشد یعنی هیچ گونه دلیل علمی و اثبات قانونی ندارد همه ی این ها بر اساس خرافه‌ها و دروغ و توهمات خیالی می باشد.
هرچقدر هم آنها سعی کنند که خود را قدرتمند نشان دهند باز هم هیچگونه ضرری نمی توانند به ما برسانند اما خیلی از آدم هایی که خرافه را قبول ندارند چیز های متعددی دیده اند که آنها را باور کرده اند و عنوان می‌کنند که اینجور اشخاص قدرت هایی دارند.
اصولاً در کار آنها بسیار تقلب و همچنین گزافه گویی هم دیده می شود که باعث می شود آدم های ساده این جور اتفاقات را باور کنند به طور مثال سنگ می کنند چیزهایی که به هم شبیه هستند و یک جفت جفت می باشند را در رأس کار قرار دهند تا از این یک نشانه به دست آورند و آن شانه را بر اساس ذهنیات خود به خرافه تبدیل کرده و آن را بیان کنند تا دیگران هم بتوانند آن را باور کنند ولی در کل همه اینها اشتباه می باشد.

مشاوره خانواده و ازدواج تلفن:۰۲۱۲۲۷۱۵۸۸۶-۰۲۱۲۶۸۵۲۹۶۰- مشاوره تلفنی رایگان نیاوران، چهارراه مژده،نبش نجابت جو،پلاک۳۵۲

 

دروغ گویی از دیدگاه روانشناس و روانپزشک

دروغ گویی

دروغ گویی از دیدگاه روانشناس و روانپزشک

دروغ و دروغگویی از نگاه قرآن

 

در مقاله حاضر نویسنده با یکسان دانستن دروغ و نفاق، به برخی از عواملی که موجب می شود شخص به جرگه دروغگویان وارد شود اشاره می کند و آثار و نتایج این رفتار زشت و نابهنجار را در زندگی فردی و اجتماعی انسان بررسی می کند که با هم آن را از نظر می گذرانیم.

معنی دروغ

دروغ در حوزه رذایل اخلاقی و نابهنجاری اجتماعی به معنای سخن ناراست، خلاف حقیقت و یا واقعیت و گفتاری ناحق است.
راغب اصفهانی در کتاب مفردات الفاظ القرآن بر این باور است که اصل کذب و دروغ در گفتار است. تفاوتی در دروغ از این لحاظ نیست که در گذشته اتفاق افتاده باشد یا در آینده؛ چنان که تفاوتی از این جهت وجود ندارد که دروغ نسبت به وعده ای باشد که انجام نمی شود و یا امر دیگری باشد. (مفردات ص ۴۷۸ ذیل واژه صدق)
البته برای دروغ اقسام و انواعی گفته اند و برای هر یک از آنها نام های خاصی گذاشته شده است. از جمله به افک و افترا و زور و خرص اشاره کرد.

نفاق و دروغ، دو روی یک سکه

شخصی که کاری ناپسند انجام می دهد و یا قانون شکنی می کند، زمانی که در موقعیت بازخواست قرار می گیرد با ابزار دروغ می کوشد تا زشتی کار خویش را بپوشاند و دیگری را فریب دهد. فریب و نیرنگ زدن از راه تغییر ماهیت عمل به گفتار موجب می شود تا شخص در جایگاهی قرار گیرد که عیب و عاری بر او نیست.
ماهیت دروغ فریب دیگری است. دروغگو در تعامل اجتماعی، برای بازسازی وجه شخصیتی و اعتباری خویش تلاش می کند و فریب و نیرنگ در گفتار از این جهت انجام می شود.
دروغگو، به نوعی، شخصی منافق است و اساساً ارتباط تنگاتنگی میان دروغ و دورویی است. دو رویی و دروغ بیانگر آن است که میان ظاهر و باطن فرد سازگاری و تناسب نیست و عدم تطابق به عنوان مؤلفه اصلی نفاق و کذب می باشد. دورویی و دروغگویی از این نظر یکسان هستند.
در دروغگویی شخص برای بازسازی و توجیه رفتارها و کردارهایش تلاش می کند و می کوشد تا شخصیت کاذبی را به جامعه نشان دهد که عامل وادارکننده شخص به دروغگویی می تواند ترس از قدرت دیگری و یا دست یابی به منفعت و یا مصلحتی باشد اما در نفاق عامل اصلی و هدفی که موجب می شود تا به نفاق گرایش یابد ترس از قدرت است که می تواند وی را از منفعتی محروم کند و یا فشاری بر او وارد سازد و او را وادار به امری کند که با باورها و اعتقادات وی سازگار نیست. از این رو می توان گفت نسبت میان دروغگویی و نفاق عموم و خصوص مطلق است.

ملاک شناخت دروغ

قرآن ملاک و معیار تشخیص دروغ از راست را این دانسته است که شخص هرگاه مخالف اعتقاد و باور خویش سخنی را به میان آورد، در حقیقت دروغ گفته است، حتی اگر در سخن وی سخن حقی باشد ولی چون با باورهای وی نامتناسب است و تطابقی میان سخن و باورش نیست آن سخن دروغ دانسته می شود.(منافقون آیه۱)
بنابراین ممکن است شخصی سخنی را بگوید که نادرست و ناحق باشد ولی چون باور وی آن است که آن چه می گوید راست است نمی توان وی را متهم به دروغ گویی کرد. برعکس اگر شخصی باوری داشته باشد و برخلاف باور خویش سخن حقی را بگوید، او دروغگو است؛ زیرا وی برخلاف باور خویش و به قصد دروغ سخن حقی را به زبان آورده است. بنابراین ملاک و معیار سخن راست از سخن دروغ باورهای شخص و سخنان وی است. از این رو تطابق سخن با حق و یا واقع، ملاک سنجش نیست بلکه مطابقت باورهای شخص با سخنی است که به زبان می راند.

عوامل دروغگویی

قرآن عوامل چندی را به عنوان عامل دروغگویی معرفی می کند. قرآن منشأ دروغ را شیطان و ابلیس می داند و به انسان هشدار می دهد که شیطان به عنوان بنیانگذار دروغ و کسی که از این طریق کوشید تا به اهداف پست خود دست یابد، موجودی است که انسان را تشویق به دروغ می کند. قرآن در داستان آفرینش و خلافت انسان گزارشی کامل از واقعه به دست می دهد و در آن جا به اموری توجه می دهد که بسیار حیاتی و حساس است.
قرآن گزارش می کند که ابلیس برای دست یابی به اهداف خویش و خوار و گمراه کردن انسان به دروغ متوسل می شود و نخستین موجودی است که از آن برای دست یابی به اهداف شوم خود سود می برد. به نظر می رسد که ابلیس بی دروغگویی نمی توانست آدم را گمراه کند و لذا برای گمراه کردن وی از سوگند دروغ بهره برد.
قرآن به انسان هشدار می دهد که شیاطین و یاران ابلیس الهام کنندگان دروغ بر دروغگویان هستند (شعراء آیه ۲۲۱ و ۲۲۲) و آنان هستند که به این نابهنجاری دامن می زنند. البته قرآن توضیح می دهد که شخصیت دروغگویان به آنان اجازه می دهد تا تصرف شوند. از این رو می فرماید شیاطین بر هر تهمت زننده و گناهکار الهام به دروغ می کنند.
چیرگی شیطان و ابلیس بر انسان موجب می شود تا به دروغ بلکه سوگندی های دروغ گرایش پیدا کند و برای دست یابی به منافع، با سوءاستفاده از باورهای مردم به اموری چون خدا و پیامبر و امامان (ع) سوگند بخورد. (مجادله آیات ۱۴ و ۱۹)

حسادت، عامل دروغ

از دیگر عوامل، می توان به حسادت اشاره کرد. انسان به جهت حسادت نسبت به دیگری گرفتار اخلاق زشت دروغ می شود. نمونه و مصداقی که قرآن مطرح می سازد داستان برادران یوسف(ع) است که برای جلب اعتماد حضرت یعقوب و دست یابی به منفعتی، دروغ بر زبان راندند. است. (یوسف آیه ۹ و ۱۱)
بی گمان حسادت، عامل بسیاری از نابهنجاری ها، و رذایل اخلاقی است و از این لحاظ می بایست گفت که حسادت حتی عامل مهم در کفر ابلیس و رانده شدن حضرت آدم(ع) از بهشت است.
عامل دیگری که قرآن شناسایی ومعرفی می کند گناه پیشگی انسان است. در حقیقت دروغ گویی ریشه در گناه دارد از این رو در آیه ۷ سوره جاثیه می فرماید: ویل لکل افاک اثیم؛ وای بر هر دروغگوی گناهکار. در این آیه اثیم به عنوان تعلیل و علت و عامل دروغ بیان شده است.
قرآن مکر زنانه را نیز به عنوان عامل دروغگویی مطرح می سازد. (یوسف آیه۲۵ تا ۲۸) با توجه به آنچه ذکر شد به نظر می رسد که عامل اصلی همان مسأله توجیه رفتار و اعمال است. شخص می کوشد تا با توجیه رفتار خویش و زشت نشان دادن رفتار دیگری خود را تبرئه نماید. از این رو مکر، هم می تواند زنانه باشد و هم غیرزنانه و هم دروغگویان از این شیوه برای دست یابی به اهداف خاصی بهره می برند.
با آن که دروغ در میان همه ملت ها و ادیان امری ناپسند و زشت شمرده می شود (غافر آیه ۲۸) ولی همگان بدان تمسک می جویند و برخلاف باورها و اعتقادات خویش دروغگویی را گاه به صورت پیشه و گاه به صورت موردی انجام می دهند.
برخی از افراد بیش از دیگران به دروغ تمایل و گرایش دارند. این افراد کسانی هستند که از نظر شخصیتی، خود را با گناه آلوده کرده اند ولی از آن جایی که نمی توانند به آسانی و در همه جا رفتارهای نابهنجار و غیرقانونی خود را انجام دهند به دروغ گرایش می یابند تا در پناه دروغ، اعمال و رفتار خویش را توجیه و پسندیده جلوه دهند.

آثار دروغ و دروغگویی

برخی بر این باورند که عامل فزاینده نابهنجاری ها و گناهان در شخص و جامعه، دروغ و دروغگویی است. هر چند که هنجارشکنی و گناه، ریشه در علل و عوامل دیگری دارد ولی افزایش گرایش فرد به گناه را می بایست در دروغگویی انسان دانست.
اگر شخص به جهت کسب منافع و یا مصالح، قانون را زیر پا می گذارد و با عبور از قانون و هنجارهای پسندیده اجتماعی می کوشد تا آن منافع دست یابد این عامل دروغ است که این مساله را سامان می دهد و با تغییر وجوه ناپسند و زشت آن، مساله را در ظاهر پسندیده و هنجاری می نمایاند. بنابراین باید گفت دروغ در جامعه مهم ترین عامل افزایش نابهنجاری ها و حریم شکنی ها و قانون شکنی هاست.

آثار دروغ و دروغگویی

هر نابهنجاری آثار و تبعاتی در فرد و جامعه و در دنیا و آخرت به جا می گذارد. از مهم ترین آثار دروغگویی در حوزه اجتماعی، سلب اعتماد عمومی است. افزایش دروغ در میان افراد جامعه، هرگونه قضاوت و داوری درستی را سلب می کند و اشخاص در تعامل با یک دیگر نمی توانند به گفتارهای یک دیگر در هیچ حوزه ای اعتماد کنند.
از آثار دیگری که قرآن برای دروغ بر می شمارد آثاری است که به حوزه شخصی باز می گردد. قرآن بیان می کند که نخستین کسی که از دروغ زیان می بیند خود دروغگوست. (غافر آیه ۲۸) قرآن از مردم می خواهد که از دروغ پرهیز کنند؛ زیرا دروغگویی امری زیان آور برای انسان است (همان) افزون بر این موجب می شود تا در زمره ستمگران قرار گیرد (آل عمران آیه ۹۴ و انعام آیه ۲۱ و ۹۳ و ۱۴۴) و در دنیا از رستگاری محروم گردد (یونس آیه ۶۹ و نحل آیه ۱۱۶) و از هدایت الهی نصیب و بهره ای نبرد. (زمر آیه ۳ و نیز غافر آیه ۲۸) و در آخرت نیز روسیاه برانگیخته شود. (زمر آیه ۶۰)

دروغ عامل بدعتها

قرآن گفته های بی اساس و دروغ را عامل اصلی بدعت ها در دین برمی شمارد. (نحل آیه ۱۱۶) و دروغگویی را عامل مهمی در افزایش بیمار دلی افراد بیان می کند. (بقره آیه ۸ و ۱۰) و این گونه است که از دریافت آیات الهی و حقایق باطنی محروم می شود. (جاثیه آیه ۷ و ۸) و در نهایت با پیشه گرفتن دروغگویی در دنیا به جرگه منافقان وارد می شود و به مصیبت نفاق گرفتار می آید. (توبه آیه ۷۷).

دروغگو، انسان نامتعادل

به نظر می رسد که دروغ به عنوان نابهنجاری گفتاری، هم به صورت موردی و هم به صورت تداوم عامل مهمی در خروج انسان از تعادل شخصیتی است. انسان متعادل برای این که دچار بیماری نفاق و فقدان سلامت شخصیتی نشود می بایست از دروغ موردی نیز پرهیز کند.

 

منبع: http://www.maarefquran.org

مشاوره خانواده و ازدواج تلفن:۰۲۱۲۶۸۵۱۵۴۳- ۲۶۸۵۱۲۸۶ ۰۲۱مشاوره تلفنی رایگان نیاوران، چهارراه مژده،نبش نجابت جو،پلاک۳۵۲

 

مکنت تراپی دیدگاه روانشناس و روانپزشک

مکنت تراپی

مکنت تراپی دیدگاه روانشناس و روانپزشک

 

مگنتو تراپی (مگنت تراپی ) یا مغناطیس درمانی چیست؟

همانطور که میدانیم زمین دارای میدان مغناطیس مخصوص بخود است و همچنین جریان خون در بدن

انسانها میدان مغناطیسی ایجاد میکند.وقتی بدن در معرض میدان مغناطیسی قرار میگیرد,بر یونها نیروی

الکترو مغناطیسی وارد شده,باعث جهت گیری آنها بر اساس میدان میشود,با حضور یونها در ناحیه ای که

میدان مغناطیسی حضور دارد؛تبادل یونی سلولها توسط ریتم پالسی میدان تحت تاثیر قرار میگیرد و

بنابراین سلولهای آسیب دیده از نظر الکتریکی به حالت نرمال نزدیک میشوند,دقیقا مثل اینکه شما یک

ماده فرو مغناطیس سخت را در یک میدان مغناطیسی قرار دهید, زونهای مغناطیسی این ماده را با میدان

اصلی همجهت می شوند و حتی پس از برداشتن میدان مغناطیسی این مواد باز تا حدودی خاصیت

مغناطیسی را در خود حفظ میکنند.

** ویژیگی های مگنتوتراپی؟

۱-تقویت تبادل یونی سلول
۲-افزایش جریان خون
۳- ایجادمویرگهای خونی جدید
۴- افزایش مصرف اکسیژن در سلولها
۵- افزایش ۲۰۰درصدی میزان اکسیژن خون
۶- تحریک پاره ای از سلولها مثل Osteoblastها


** موارد درمانی؟

۱- ارتوپدی و ترماتولوژی: پوکی استخوان ؛ شکستگیها ؛ التهاب و کشیدن تاندونها
۲- روماتولوژی و مفاصل: آرتروز؛ بیماری مختلف مفاصل
۳- بیماری قلبی عروقی: دیابت ؛ فشار خون بالا ؛ بیماریهای مربوط به گردش خون
۴- درماتولوژی: زخم بستر
وآخرین کاربرد که در واقع میتوان گفت در ایران بیشترین کاربرد را دارد درمان بیماریهای
عصبی ست مثل سردردهای میگرنی؛حملات صرع؛دردهای سیاتیکی وحتی بیماریهای

 

منبع: skyoloom.ir

 

مشاوره خانواده و ازدواج تلفن:۰۲۱۲۶۸۵۱۵۴۳- ۲۶۸۵۱۲۸۶ ۰۲۱مشاوره تلفنی رایگان نیاوران، چهارراه مژده،نبش نجابت جو،پلاک۳۵۲

 

نوروتراپی دیدگاه روانشناس و روانپزشک

نوروتراپی

نوروتراپی دیدگاه روانشناس و روانپزشک

نوروفیدبک در اصل نوعی بیوفیدبک است که با استفاده از ثبت امواج الکتریکی مغز و دادن بازخورد به فرد تلاش می‌کند که نوعی خودتنظیمی را به آزمودنی آموزش دهد. بازخورد به طور معمول از راه صدا یا تصویر به فرد ارائه می‌شود و از این طریق فرد متوجه می‌شود که آیا تغییر مناسبی را در فعالیت امواج مغزی خود ایجاد کرده است یا خیر

 

در نوروفیدبک سنسورهایی که الکترود نامیده می‌شوند بر روی پوست سر بیمار قرارمی‌گیرند. این سنسورها فعالیت الکتریکی مغز فرد را ثبت و در غالب امواج مغزی (دراغلب موارد به شکل شبیه‌سازی شده در قالب یک بازی کامپیوتری یا فیلم ویدئویی) به اونشان می‌دهند. در این حالت پخش فیلم یا هدایت بازی کامپیوتری بدون استفاده از دست وتنها با امواج مغزی شخص انجام می‌شود.

به این شکل فرد با دیدن پیشرفت یا توقف بازی و گرفتن پاداش یا از دست دادن امتیاز و یا تغییراتی که در صدا یا پخش فیلم به وجود می‌آید، پی به شرایط مطلوب یا نامطلوب امواج مغزی خود برده و سعی می‌کند تا با هدایت بازی یا فیلم، وضعیت تولید امواج مغزی خود را اصلاح کند.

مطالعات درباره نوروفیدیک تقریباً از دهه ششم قرن بیستم میلادی آغاز شده است و هنوز هم یکی از حیطه‌های فعال پژوهشی در علوم مغز می‌باشد.

اختلال کم‌توجهی – بیش‌فعالی

در برخی مطالعات ادعا شده است که نوروفیدبک می‌تواند در درمان اختلال بیش فعالی و کمبود توجه مؤثر باشد. اما تاکنون شواهد قدرتمندی برای دفاع از این ادعا ارائه نشده است. به شکلی که هیچ‌یک از راهنماهای بالینی تا سال ۲۰۱۳ این روش را به عنوان یک درمان برای اختلال کم توجهی – بیش فعالی پیشنهاد نمی‌کنند.

  • راهنمای بالینی ۲۰۰۹SIGN: بخش ۸٫۲٫۴ صفحه ۲۴ ذکر می‌کند که «نوروفیدبک در حال حاضر یک مداخله آزمایشی در کودکان و نوجوانان مبتلا به ADHD در نظر گرفته می‌شود. مداختلات استانداردشده‌ای وجود ندارد»
  • راهنمای مراقبت سلامت انستیتوی ارتقای سیستم‌های بالینی ۲۰۱۲ صفحه ۴۱ ذکر می‌کند که «یک کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی نشان داده است که نوروفیدبک از برنامه رایانه‌ای آموزش مهارت توجه اثربخشی بیشتر دارد. علایم ADHD در حد متوسطی بهتر شد. منافع طولانی مدت آن اثبات نشده است. هزینه و زمانی که فرد درگیر درمان است را هم باید مد نظر داشت. نوروفیدبک برای ADHD فاقد شواهد کافی پژوهشی است. میزان پاسخ درمانی به اندازه داروهای محرک نرسیده است؛ بنابراین نمی‌توان نوروفیدبک را به عنوان جایگزینی برای دارو در ADHD دانست.»
  • راهنمای بالینی Nice: در این راهنما در بخش درمان‌ها هیچ اشاره‌ای به نوروفیدبک نشده است.
  • راهنمای بالینی شورای ملی سلامت و پژوهشی پزشکی استرالیا:در صفحه ۲۲ و به عنوان یکی از درمان‌های دیگری که بر اساس شواهد فعلی استفاده از آنها توصیه نمی‌شود، ذکر شده است.

بنابراین به نظر می‌رسد نوروفیدبک به عنوان یک درمان مکمل در کنار درمان دارویی یا در مواقعی که فرد به دارو پاسخ مناسب نداده و یا دچار عوارض دارویی شده است یا مواردی که فرد یا والدین کودک مبتلا به ADHD، تمایلی به استفاده از دارو ندارند می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد

سایر کاربردها

استفاده از نوروفیدبک همچنین در بعضی انواع اختلالات اضطرابی، افسردگی و میگرن هم به کار رفته است. اگرجه شواهد پژوهشی درباره این اختلالات هم بسیار محدود و غیرقطعی می‌باشد یکی دیگر از کاربردهای نوروفیدبک می‌تواند کمک به ارتقاء عملکرد ورزشی (مانند شطرنج و تیراندازی) یا بهبود عملکرد در موسیقی باشد.

مشاوره خانواده و ازدواج تلفن:۰۲۱۲۶۸۵۱۵۴۳- ۲۶۸۵۱۲۸۶ ۰۲۱مشاوره تلفنی رایگان نیاوران، چهارراه مژده،نبش نجابت جو،پلاک۳۵۲

 

درمان اختلال سلوک از دیدگاه روانشناس و روانپزشک

اختلال سلوک

درمان اختلال سلوک از دیدگاه روانشناس و روانپزشک – اختلال سلوک از دیدگاه روانشناس و روانپزشک

منبع : ویکیپدیا

 

اختلال شخصیت ضد اجتماعی (به انگلیسی: Antisocial personality disorder) یا ASPD، نوعی اختلال شخصیت است که در آن فرد نمی‌تواند با موازین اجتماعی سازگار شود و در قبال رفتارهایش احساس گناه و اضطراب ندارد  . مشخصه این اختلال، اعمال مداوم ضد اجتماعی یا خلاف قانون است، اما این اختلال مترادف با بزهکاری نیست. ICD-10 آن را اختلال شخصیت مردم ستیز (به انگلیسی: Dissocial personality disorder) نامیده است.

 

همه گیر شناسی

میزان شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی سه درصد در مردان و یک درصد در زنهااست. این اختلال از همه بیشتر در نواحی فقیر نشین شهری و در جمعیت غیر ثابت این نواحی شیوع دارد. پسر بچه‌هایی که مبتلا به این اختلال اند، خانواده‌هایی بزرگتر از دختر بچه‌های مبتلا به این اختلال داشته‌اند. این اختلال پیش از پانزده سالگی شروع می‌شود. دختر بچه‌ها معمولاً پیش از رسیدن به سن بلوغ و پسر بچه‌ها حتی از این هم زودتر علایمی دارند. شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی در زندانیان، بسیار بالا یعنی حدود هفتاد و پنج درصد است. این اختلال الگویی خانوادگی دارد، به طوری که شیوعش در بستگان درجه اول مردان مبتلا به این اختلال، پنج برابر افراد گروه شاهد (کنترل) است.

 

خصایص بالینی

بیماران دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی اغلب ظاهری طبیعی و حتی گرم و دوست داشتنی دارند. اما در سابقه آنها مختل بودن حوزه‌های بسیاری از کارکردهای زندگیشان دیده می‌شود. دروغگویی، فرار از مدرسه، فرار از خانه، دزدی، دعوا، سوء مصرف مواد، و اعمال غیرقانونی، تجاربی است که این گونه بیماران نوعاً از ابتدای کودکیشان داشته‌اند. بیماران دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی، بالینگران جنس مخالف خود را اغلب تحت تأثیر جنبه‌های مبالغه آمیز و اغواگرانه شخصیت خود قرار می‌دهند، اما به چشم بالینگران جنس موافقشان ممکن است افرادی فریبکار و پرتوقع جلوه کنند. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی هیچ گونه افسردگی یا اضطرابی از خود نشان نمی‌دهند و این مغایرتی واضح با وضعیت آنها دارد، هر چند تهدید به خودکشی و اشتغال ذهنی مربوط به مسایل جسمی در آنها شایع است. توضیحاتی که آنها خود در مورد رفتار ضد اجتماعیشان می‌دهند، چنان است که گویی رفتار مذکور از سر بی فکری و بی‌توجهی انجام شده است. با این حال در محتوای ذهنی بیمار هیچ گونه هذیان یا علامت دیگری از تفکر غیر منطقی دیده نمی‌شود حتی آنها اکثر اوقات از حس واقعیت سنجی بسیار بالایی برخوردارند و اغلب ناظر را تحت تأثیر هوش کلامی خوبی که دارند، قرار می‌دهند. افراد معروف به کلاهبردار نمونه‌های خوبی از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی اند. آنها بسیار فریبکارند و اغلب با زبانی چرب و نرم قاب دیگران را می‌دزدند و آنها را به دام مشارکت در طرح‌های خود می‌اندازند؛ طرح‌هایی که شامل راه‌هایی ساده برای پولدار شدن یا کسب شهرت یا بدنامی است و نهایتاً نیز ممکن است فرد را به ورطه فساد مالی، رسوایی اجتماعی، یا هر دو بکشند. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی هیچ وقت راست نمی‌گویند و هرگز نمی‌شود به آنها اعتماد کرد که وظیفه‌ای را درست انجام دهند یا اساساً به هیچ‌یک از ملاک‌های متعارف اخلاق پایبند باشند. لاابالی گری جنسی، همسر آزاری، کودک آزاری، و رانندگی در حین مستی، اتفاقاتی شایع در زندگی این گونه بیماران است و چیزی که خیلی مشهود است، این است که آنها هیچ وقت از کارهای خود پشیمان نمی‌شوند، یعنی انگار که اصلاً وجدان ندارند.

 

نشانه‌ها

اختلال شخصیت ضد اجتماعی (Antisocial personality disorder) دارای چهار نشانه است که عبارتند از: خودمحوری، فقدان وجدان، رفتار تکانشی و جاذبهٔ سطحی. خود محوری به اشتغال ذهنی فرد به مسایل خود و عدم حساسیت به نیازهای دیگران مربوط می‌شود. فرد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی به زندگی خود در دنیا یی که با تنهایی او آمیخته شده‌است ادامه می‌دهد، گویی که در مکان جدا و عایقی قرار دارد و هرگز دوست و آشنایی ندارد. این افراد اغلب فکر می‌کنند که با دیگران تفاوت دارند. آن‌ها ظاهراً احساس توجه و نگرانی نسبت به دیگران را درک نمی‌کنند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی، اضطراب، گناه و یا احساس‌های پشیمانی را حتی در صورتی که آسیب زیادی را به دیگران وارد کرده باشند، تجربه نمی‌کنند. آن‌ها اغلب، هنگامی که با رفتار تخریبی خود روبه رو می‌شوند، آرام و موقر باقی می‌مانند و نسبت به کسی که بتواند آن‌ها را فریب دهند، احساس تنفر می‌کنند.

این افراد بر خلاف بزرگسالانی که یادگرفته‌اند، رضایت مندی‌های بی درنگ خود را به خاطر اهداف دراز مدت فدا کنند، بدون توجه به پیامدهای احتمالی بر اساس تکانه‌های خود عمل می‌کنند. آن‌ها مشاغل و روابط خود را به طور ناگهانی تغییر می‌دهند و اهل خشونت و بی ملاحظه هستند. آن‌ها اغلب، سابقهٔ مدرسه گریزی دارند و ممکن است مکرراً به خاطر رفتار مخرب از مدرسه اخراج شده باشند. حتی هنگامی که آن‌ها پیوسته به خاطر رفتارهای خود تنبیه شوند، نسبت به رابطهٔ بین رفتارشان و پیامدهای آن‌ها هیج بینشی ندارند.

افراد مبتلا به شخصیت‌های ضد اجتماعی می‌توانند کاملاً فریبنده و متقاعد کننده به نظر آیند و به طور قابل توجهی نسبت به نیازها و ضعف‌های دیگران آگاهند. آن‌ها حتی در حالی که فردی را استثمار می‌کنند، احساس‌های اعتماد را در وی بر می‌انگیزانند. کن بایانچی در فریب دادن دیگران به اندازه‌ای مهارت داشت که توانست زنی را متقاعد کند که دربارهٔ بعضی از قتل‌ها، برای حمایت از وی شهادت دروغ بگوید. بایانچی می‌دانست که این زن تنها به طور اتفاقی قبل از دستگیری وی حضور داشت و هنگامی که در جایگاه دادگاه بود، او را متقاعد کرد که به وی کمک کند.

اگرچه به نظر می‌رسد که چنین افرادی احتملاً مجرم می‌شوند، ولی بسیاری از افراد جامعه ستیز از مشکلات قانونی اجتنابی‌میانکنند و با استفاده از روش‌های کمتر قابل توجه به عنوان تاجران بی رحم، و سیاست مدارانِ متقلب به دیگران آسیب وارد می‌کنند. عللی که در بوجود آمدن رفتار ضد اجتماعی دخیل اند:۱-زمینهٔ خانوادگی و اجتماعی ۲-نارسایی‌های یادگیری ۳-احتمالاً عوامل وراثتی معلوم شده‌است که عدهٔ زیادی از افراد ضد اجتماعی دارای ناهنجاری‌هایی در امواج مغزی غیرعادی هستند. یکی از این ناهنجاریها، کندی امواج مغز است، چنان‌که می‌توان گفت امواج مغزی آنان شبیه کودکان است که خود نشانه‌ای است از نارسایی در رشد مغز آنها.

 

علت‌ها

اگرچه علت‌های اختلال شخصیت ضد اجتماعی کاملاً شناخته نشده‌اند، ولی پژوهش‌ها از تبیین‌های مربوط به وراثت و هم از تبیین‌های مربوط به پرورش و ترکیبی از هر دو حمایت می‌کنند. همبستگی بالایی بین شیوه‌های فرزند پروری و سرمشق دهی نامناسب به دست آمده‌است. افراد مبتلا به شخصیت ضد اجتماعی اغلب به خانواده‌هایی تعلق دارند که با محرومیت هیجانی، روش‌های انضباطی خشن و بی‌ثبات مشخص می‌شوند و علاوه بر این، رفتارهای والدین نیز ضد اجتماعی است.

 

تشخیص افتراقی

تشخیص اختلال شخصیت ضداجتماعی، بر افرادی که سن پائینتر از ۱۸ سال دارند گذاشته نمی‌شود و تنها زمانی مطرح می‌شود که سابقهای از چند نشانه اختلال سلوک قبل از سن ۱۵ سالگی وجود داشته باشد. برای افرادی که بیش از ۱۸ سال سن دارند، تشخیص اختلال سلوک تنها زمانی داده می‌شود که ملاکهای اختلال شخصیت ضداجتماعی مطابقت نکنند.

هرگاه رفتار ضداجتماعی در یک فرد بزرگسال با یک اختلال مرتبط با مواد مربوط باشد، تشخیص اختلال شخصیت ضداجتماعی داده نمی‌شود مگر این که علایم اختلال شخصیت ضداجتماعی در دوران کودکی نیز وجود داشته و تا دوران بزرگسالی ادامه یافته باشند. هرگاه مصرف مواد و رفتار ضداجتماعی، هر دو، در کودکی آغاز شده وتا بزرگسالی دوام یافته باشند، اگر ملاکهای هر دو اختلال مطابقت کنند، هر دو تشخیص مرتبط با مواد اختلال شخصیت ضداجتماعی مطرح می‌شوند، اگرچه امکان دارد بعضی از اعمال ضداجتماعی، پیامد اختلال مرتبط با مواد باشند (برای مثال، فروش غیرقانونی داروها و یا دزدی جهت کسب پول برای خرید داروها). نباید رفتار ضداجتماعی را که صرفاً در طی سیر اسکیزوفرنیا با یک دوره مانیک رخ می‌دهد به عنوان تشخیص اختلال شخصیت ضداجتماعی مطرح کرد.

سایر اختلالهای شخصیت، ممکن است با اختلال شخصیت ضداجتماعی اشتباه شوند زیرا ویژگیهای معین مشترکی دارند؛ بنابراین، تمایز میان این اختلالها، براساس تفاوت در ویژگیهای آنها مهم است. با وجود این، هرگاه فردی ویژگیهایی داشته باشد که علاوه بر اختلال شخصیت ضداجتماعی با ملاکهای یک یا چند اختلال شخصیت مطابقت کنند، تمام تشخیصها را باید مطرح کرد. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی و اختلال شخصیت خودشیفته از نظر یک دندگی، چرب‌زبانی، سطحی بودن، استثمارگر بودن، و نداشتن همدلی شبیه هم هستند. با وجود این، اختلال شخصیت خودشیفته فاقد خصوصیات تکانشگری، پرخاشگری و فریبکاری است. علاوه بر این، افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی ممکن است نیازمند تحسین نباشند و به حال دیگران غبطه نخورند و افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته معمولاً سابقهای از اختلال سلوک در کودکی یا رفتار جنایی در بزرگسالی ندارند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی و اختلال شخصیت نمایشی از نظر تکانشی و سطحی بودن، هیجان طلبی، بی ملاحظه بودن، اغواکنندگی و فریبکاری شبیه هم هستند ولی اشخاص مبتلا به اختلال شخصیت نمایشی، بیشتر در هیجانهای خود اغراق می‌کنند و به طور بارز درگیر رفتارهای ضداجتماعی نمی‌شوند. افراد مبتلا به اختلالهای شخصیت مرزی نمایشی در مهرجویی مهارت دارند، در حالیکه افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی منفعت طلب، قدرت طلب، یا به دنبال کسب سایر رضامندیهای مادی هستند. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضداجتماعی نااستواری هیجانی کمتر و پرخاشگری بیشتری نسبت به افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی دارند. اگرچه رفتار ضداجتماعی ممکن است در بعضی از افراد مبتلا به اختلال شخصیت پارانویایی وجود داشته باشد، ولی این افراد معمولاً بواسطه نفع شخصی و یا میل به استثمار دیگران- آن طوری که در اختلال شخصیت ضداجتماعی وجود دارد- برانگیخته نمی‌شوند، بلکه رفتار ضداجتماعی آنان ناشی از تمایل برای انتقام گرفتن است.

اختلال شخصیت ضداجتماعی را باید از رفتار جنایی که برای کسب منفعت صورت می‌گیرد، متمایز کرد، زیرا با ویژگیهای شخصیتی شاخص این اختلال همراه نیست. رفتار ضداجتماعی بزرگسالان را می‌توان برای توصیف رفتار جنایی، پرخاشگرانه یا سایر رفتارهای ضداجتماعی به کار برد که مورد توجه بالینی قرار می‌گیرند، ولی با تمام ملاکهای اختلال شخصیت ضداجتماعی مطابقت نمی‌کنند. صفات شخصیتی ضداجتماعی، تنها هنگامی به عنوان اختلال شخصیت ضداجتماعی تلقی می‌شوند که انعطافناپذیر، ناسازگارانه و پایدار بوده و موجب اختلال کارکردی یا پریشانی ذهنی قابل ملاحظه شوند(DSM-IV-TR.2000).

 

معیارهای DSM-5

الف) فرد تقریباً در همه جنبه‌های زندگی به حقوق دیگران احترام نمی‌گذارد و آنها را نقض می‌کند. این رفتار از ۱۵ سالگی شروع شده است، و سه مورد (یا بیشتر) از موارد زیر آن را نشان می‌دهند:

  1. فرد با پیش نگرفتن رفتارهای قانونی، هنجارهای اجتماعی را رعایت نمی‌کند، و این موضوع را تکرار ارتکاب اعمال مجرمانه‌ای که به دستگیری او منجر می‌شوند نشان می‌دهد.
  2. مکار و فریبکار است، و این موضوع را دروغگویی‌های مکرر، استفاده از نام‌های مستعار، یا کلاهبرداری از دیگران به منظور سودجویی شخصی یا لذت بردن نشان می‌دهند.
  3. فرد بدون فکر و بلافاصله بر اساس امیال ناگهانی خود عمل می‌کند یا نمی‌تواند از پیش برنامه‌ریزی کند.
  4. زود رنج، زودخشم، و تحریک پذیر، یا پرخاشگر است، و این موضوع را تکرار دعواها یا تهاجم‌های فیزیکی نشان می‌دهند.
  5. با کارهای خطرناکی که انجام می‌دهد، ایمنی خود یا دیگران را رعایت نمی‌کند.
  6. تقریباً در همه امور بی مسئولیت است، و این موضوع را تکرار قانون شکنی‌ها در محل کار یا رعایت نکردن مسئولیت‌های مالی نشان می‌دهند.
  7. پشیمانی و عذاب وجدان ندارد، و این موضوع را بی تفاوتی او نسبت به ناراحت کردن دیگران، بدرفتاری با آنها، یا دزدیدن اموال آنها، یا تلاش برای توجیه این اعمال، نشان می‌دهند.

ب) فرد حداقل ۱۸ سال سن دارد.

پ) شواهد موجود نشان می‌دهند که فرد اختلال سلوک دارد و شروع آن قبل از ۱۵ سالگی بوده است.

ت) رفتار ضد اجتماعی صرفاً در طول اسکیزوفرنی یا اختلال دوقطبی روی نمی‌دهند.

درمان اختلال سلوک از دیدگاه روانشناس و روانپزشک | درمان افسردگی با نوروفیدبک، درمان وسواس با هیپنوتیزم درمانی، درمان اختلال شخصیت ۰۲۱۲۲۷۲۸۹۰۴- ۰۲۱۲۶۸۵۲۹۶۰

 

مشاوره خانواده و ازدواج تلفن:۶۰ ۲۶۸۵۲۹ ۰۲۱مشاوره تلفنی رایگان نیاوران، چهارراه مژده،نبش نجابت جو،پلاک۳۵۲

 

خجالت کشیدن از دیدگاه روانشناس و روانپزشک

خجالت کشیدن

خجالت کشیدن از دیدگاه روانشناس و روانپزشک

 

خجالت کشیدن
خجالت کشیدن آیا می تواند به ضرر ما تمام شود؟؟
در پاسخ باید بگوییم بله گاهی هم به ضرر ما تمام می‌شود.
البته این بدین معنا نیست که همیشه خجالت کشیدند خیلی بد می باشد ولی باید گفت که همیشه خجالت کشیدن مناسب هم نیست.
خیلی‌ها این سوال را می‌پرسند که خجالت کشیدند در چه مواردی باعث می‌شود که به ما آسیب برساند.
در اکثر زمینه ها می توانند باعث آسیب رساندن به طرف شود منظور از طرف یعنی خودمان هستیم این به این معنا میباشد که حتا در موارد احساسی می‌تواند بسیار مضر باشد یعنی اگر ما کسی را دوست داشته باشیم ولی از گفتن آن ترس و خجالت داشته باشیم بسیار در آینده به ضررم تمام می‌شود.
خود طبیعی است که ما تا آخر عمر باید حسرت نگفتن دوستت دارم را بخوریم.
یا همچنین بعضی اوقات در زندگی ما اتفاقاتی می‌افتد مثلاً شخصی که با آن رودرواسی داریم به طور اشتباه یا از عمد و یا از غیر عمد حق ما را میخورد ؛ اما ما برای بازپس گرفتن حق خود خجالت می کشیم و این کار در اینجا می توانند به ضرر ما تمام شود.
اصولاً داشتن آداب و معاشرت بسیار اهمیت دارد و همچنین در همایش ها کنفرانس ها محیط کاری مجالس ها مهمانی ها و عوامل دیگر ت کردن معاشرت و ارتباط بیان اهمیت زیادی دارد اما افراد خجالتی از این موضوع بسیار رنج می‌برند و کمتر سعی می کنند صحبت کنند و در موضوعات زیاد شرکت نمی‌کنند. خوب طبیعی است که افراد خجالتی در اینجا هم ضرر می‌کنند.
یکی دیگر از عوامل خجالت کشیدن این می باشد که نمی‌توانند این افراد با اشخاص غریبه زیاد ارتباط برقرار کنند. همانطور که زده شود باز هم در اینجا خجالت کشیدند به انسان ضرر می رساند اما گاهی در موارد احساسی خجالت کشیدن می‌تواند احساسی را در درون ما و درون طرف مقابل ایجاد کند.
خجالت کشیدن در ارتباط بین دختر و پسر بیشتر باید سهم دختر ها باشد.
به گونه ای که دخترها پس از شنیدن جملات احساسی یا ابراز علاقه و یا همچنین ایجاد ارتباط و خواستگاری کردند خجالت بکشند این نوع خجالت کشیدن حجب و حیا را در دختر ایجاد میکند و همچنین شخص مذکر از این قضیه خوشنود می گردد زیرا قبل از دادن پاسخ مثبت خجالت کشیدن یک نوع پاسخ مثبت گونه ای می تواند باشد.
خجالت کشیدن حدی دارد و حد آن را هم باید رعایت کرد.

مشاوره خانواده و ازدواج تلفن:۰۲۱۲۶۸۵۱۵۴۳- ۲۶۸۵۱۲۸۶ ۰۲۱مشاوره تلفنی رایگان نیاوران، چهارراه مژده،نبش نجابت جو،پلاک۳۵۲

افراد عصبی از دیدگاه روانشناس و روانپزشک

افراد عصبی

افراد عصبی از دیدگاه روانشناس و روانپزشک

مشاوره خانواده و ازدواج تلفن:۰۲۱۲۶۸۵۱۵۴۳- ۲۶۸۵۱۲۸۶ ۰۲۱مشاوره تلفنی رایگان نیاوران، چهارراه مژده،نبش نجابت جو،پلاک۳۵۲

افراد عصبی
افراد عصبی بیشتر در آقایان پیدا میشود در حال حاضر آمار خاصی از افراد عصبی موجود نمی باشد ولی بر اساس صحبت ها و مشاوره هایی که با افراد عصبی انجام شده است از آن متوجه شده اند که بیشتر این افراد آقایان میباشند.
علت آن را این دانستند که آقایان بیشتر از خانم ها زیر فشار و بار مسئولیت می باشند.
به هر حال به دلیل اینکه آقایان در هجمه شغل و خانواده هستند بیشتر از خانم ها در دسته ی افراد عصبی قرار دارند.
افراد عصبی همیشه آن چیز را میخواهند که خود می‌گویند.
به طوری که حرف کسای دیگر را قبول ندارند و با عصبانیت آن را سعی دارند نشان دهند.

اکثر کسانی که در کنار افراد عصبی زندگی می‌کنند بیشترین استرس را میکشند.
اصولاً آنها در مواجهه با برخورد افراد عصبی بیشتر سکوت کرده و می‌گذارند آنها عصبانیت خود را نشان دهند.
برخورد با افراد عصبی که در خانه و جود دارند و یا برخورد با افراد عصبی که در بیرون از خانواده خود دارم فرق میکند. افراد داخل خانه را باید به گونه ای کنترل و معالجه کرد و با آنها کنار آمد تا بتوانیم در درازمدت با آنها زندگی کنیم.
برخورد با افراد عصبی بسیار سخت می باشد و بهتر است این موضوع را با یک روانشناس در میان گذاشت تا بتوانیم با مشاوره و پیشنهادهای او مقابل آنها ایستادگی کنیم و وضعیت را از آنچه که هست بدتر نکنیم.
البته باید مراقب باشیم که ما هم حساسیت بیش از حد در مقابل اینجور  افراد نشان ندهیم.

مشاوره خانواده و ازدواج تلفن:۰۲۱۲۶۸۵۱۵۴۳- ۲۶۸۵۱۲۸۶ ۰۲۱مشاوره تلفنی رایگان نیاوران، چهارراه مژده،نبش نجابت جو،پلاک۳۵۲

ده نشانه عدم تعادل هورمونی از دیدگاه روانشناس و روانپزشک

نداشتن تعادل ذهنی

ده نشانه عدم تعادل هورمونی از دیدگاه روانشناس و روانپزشک

مشاوره خانواده و ازدواج تلفن:۰۲۱۲۶۸۵۱۵۴۳- ۲۶۸۵۱۲۸۶ ۰۲۱مشاوره تلفنی رایگان نیاوران، چهارراه مژده،نبش نجابت جو،پلاک۳۵۲

عدم تعادل هورمونی تحت تأثیر عواملی مانند شیوه زندگی، نوع تغذیه، آلودگی، حالات روحی و سن فرد است.

عدم تعادل هورمونی را می‌توان با مصرف دارو یا تغییر در شیوه زندگی اصلاح کرد. ده نشانه عدم تعادل هورمونی عبارتند از:

عصبانیت یا افسردگی

یکی از مهم‌ترین نشانه‌های عدم تعادل هورمونی، شروع ناگهانی عصبانیت یا افسردگی است. این مشکل می‌تواند به دلیل سطوح پایین هورمون ملاتونین در بدن باشد. این هورمون برای حفظ تعادل ریتم روزمره بدن شما لازم است. این مورد به سن شما نیز بستگی دارد.

فشار خون بالا

میزان سدیم بدن توسط هورمون آلدوسترون تنظیم می‌شود. اگر شما دچار یک وضعیت به نام تنگی شریان کلیوی باشید، هورمون از طریق آن وارد جریان خون می‌شود. این عدم تعادل هورمونی، فشار خون را افزایش می‌دهد.

کاهش میل جنسی

میل جنسی ضعیف یکی دیگر از علائمی‌ است که نشان می‌دهد دارای عدم تعادل هورمونی هستید. مقادیر خیلی کم هورمون تستوسترون می‌تواند باعث کاهش میل جنسی در مردان و زنان شود.

گر گرفتگی و لرز

این یک علامت شایع در زنان نزدیک به سن یائسگی و پس از یائسگی است. این حالت در طول شب به‌وجود می‌آید. کاهش هورمون استروژن باعث می‌شود عروق خونی گشاد شوند و فرد دچار گرما، گرگرفتگی، تعریق و لرز شود.

افزایش وزن

عدم تعادل هورمونی می‌تواند به افزایش وزن منجر شود. اگر بدن شما سطح بالایی از هورمون‌های کورتیزول و انسولین را داشته باشد، بیشتر غذا می‌خورید و این پرخوری باعث افزایش وزن می‌شود. به یاد داشته باشید اضافه وزن می‌تواند منجر به تولید سطح بالایی از هورمون‌های جنسی مانند استروژن و تستوسترون شود و این عدم تعادل در هورمون‌ها به‌ویژه پس از یائسگی می‌تواند به اضافه وزن منجر شود.

خستگی بیش از حد

با وجود خوابیدن به مقدار کافی، احساس ضعف و بی حالی می‌کنید و نیاز شدیدی به مصرف کافئین دارید که به نظر می‌رسد مشکل شما را حل نمی‌‌کند. خستگی، شاخص مهم و اصلی عدم‌ تعادل هورمونی در بدن است. ترشح بیش از حد هورمون کورتیزول در اثر استرس، مانع از عملکرد سایر هورمون‌ها می‌شود.

نوسانات خلقی یا کج خلقی

اگر تغییرات خلق و خوی اخیر شما باعث شده که دشمنان شما بیشتر از دوستان شما شوند، شاید دچار عدم تعادل هورمونی شده باشید. مقادیر خیلی کم هورمون تستوسترون باعث بدخلقی و حالات روحی شدید می‌شود.

گرفتگی ذهن

آیا نمی‌‌‌توانید به یاد بیاورید که کلید ماشین خود را کجا گذاشته‌اید؟ یا ایمیل خود را فرستاده‌اید یا نه؟ کاهش حافظه یا گرفتگی ذهن از علائم عدم تعادل هورمونی هستند. مقادیر کم هورمون پروژسترون (تعیین کننده عملکرد شناختی) یا مقادیر بالای هورمون استروژن باعث اشتباهات ذهنی یا گرفتگی تفکر می‌شود.

آکنه و موی زائد

بعد از سن ۳۰ سالگی، آکنه معمولا بروز نمی‌‌کند، اما گاهی اوقات عدم تعادل هورمونی باعث تحریک آکنه یا رشد موهای زائد در زنان می‌شود. مقادیر بالای هورمون تستوسترون در زنان اغلب باعث بروز این علائم می‌شود.

مفاصل دردناک

درد مفاصل بخش طبیعی از فرآیند پیر شدن است، اما بیشتر این دردهای افزایش سن مربوط به عدم تعادل هورمونی مثل DHEA است که پیش ساز هورمون‌های استروژن، تستوسترون و کورتیزول است.

مقادیر ناکافی این هورمون‌ها باعث تسریع فرآیند پیری می‌شود.

منبع : روزنامه آرمان

 

مشاوره خانواده و ازدواج تلفن:۰۲۱۲۶۸۵۱۵۴۳- ۲۶۸۵۱۲۸۶ ۰۲۱مشاوره تلفنی رایگان نیاوران، چهارراه مژده،نبش نجابت جو،پلاک۳۵۲